سرویس موسیقی هنرآنلاین: رضا دیوسالار نوازنده سازهای محلی لله وا، سرنا، قرنه، دف دایره، دوتار و دسرکوتن است که اولین کتاب آموزش "لله وا" را در سال 1387 تدوین و منتشر کرد. لله وا نی محلی چوپانی است و در این کتاب دیوسالار رپرتوارهای موسیقی این ساز را به شکل نت درآورده است. دیوسالار در سال 1380 مجموعه فرهنگی هنری پارپیرار را در تهران تاسیس کرد تا به تجدید حیات آیین های کهن مازندران بپردازد. او درباره آیینهای موسیقیایی استان مازندران به هنرآنلاین گفت: در استان مازندارن و از گذشتههای بسیار دور بنابر دستور پادشاهان مراسم نوروزی اجرا میشد. مردم مازندران از پانزدهم اسفندماه به استقبال نوروز میرفتند و نوروز خوانها نوید بهار را به مردم میدادند.
وی در خصوص مراسم نوروزخوانی و نوروزخوانها گفت: نوروزخوانها افراد خوش صدایی بودند که گروههای سه نفرهای تشکیل میدادند و با توبره و چوب دستی به روستاهای اطراف را میرفتند. روش کار آنها به این شکل بود که به هر منزلی که میرسیدند مشخصات و اوضاع منزل بعدی را میپرسیدند و شعرهای فیالبداههای برای جلب توجه ساکنان آن خانه میساختند و با موسیقی اجرا میکردند. صاحب خانه هم در عوض با برنج، پول و یا بعضی از کالاهای خانگی به نوروزخوانها انعامی میداد.
وی ادامه داد: ملودی که نوروزخوانها اجرا میکردند در دستگاه شور و در متر شش هشت بود اما بعد از اینکه انعام خود را از صاحب خانه میگرفتند ملودی وارد دستگاه سهگاه میشد و در ریتم دو چهار اجرا میشد. شیوه اجرا هم به این شکل بود که یکی از نوروزخوانها میخواند و سپس دو نفر دیگر پیوری میکردند. پیوری در زبان تبری یعنی همخوانی در ابیات ترجیع.
این نوازنده مازنی با بیان اینکه بعضی از نوروزخوا ها از سازهای سرنا و دسرکوتن (نوعی نقاره محلی) در اجراهایشان استفاده میکردند به برخی از شعرهای نوروزخوانی اشاره و تصریح کرد: مثلا یکی از شعرها اینطور است: باد بهارون آمده ..... نوروز سلطون اومده ..... مژده دهید دوستان ..... گل در گلستون اومده
دیوسالار در پاسخ به این سوال که چرا این شعرها تبری نیستند ابراز داشت: پس از اینکه از سال 250 هجری قمری و توسط "حسن بن زید" مذهب شیعه در منطقه مازندارن رواج یافت اشعار آیینی و مذهبی هم از زبان تبری به زبان فارسی تغییر کرد که البته این اتفاق در همه ایران به مرور افتاد. بعد از ورود اسلام محتوای اشعار نوروزخوانها رفته رفته تغییر کرد و بیشتر محتوای این اشعار به مدح پیامبر(ص) و ائمه (ع) میپرداخت.
دیوسالار همچنین به نقل یکی از این اشعار نوروزخوانی با محتوای مذهبی پرداخت و گفت: مثلا شعری داریم که البته فیالبداهه نیست و توسط یکی از شعرای محلی سروده شده و رفته رفته بخشی از ادبیات فولکلور مازندران شده است. این شعر چنین است: بهار آمد بهار آمد خوش آمد ..... علی با ذوالفقار آمد خوش آمد ..... علی با ذوالفقار قنبر جلودار ..... که مشک از زنگبار آمد خوش آمد ..... بهار آمد که بره میخورد شیر ...... گلوی اصغرم از ناوک شیر ..... همی خوانم امام اولین را ..... شه کشور امیرالمومنین را ...... امام دومین نامش حسن را ...... حسن آن شهسوار ممتحن را ..... امام سومین شاه شهیدان ..... حسین جان کشته شد از تیغ عدوان...
وی ادامه داد: این شعر بیت به بیت ادامه مییابد و به همین ترتیب در هر بیت نامی از یکی از امامان میآید. و در آخر هم اینطور ختم میشود: ختم کردهام دوازده تن امام را ..... محمد مهدی و صاحب زمان را .... محمد یا محمد یا محمد ..... برس فریاد امت یا محمد.
دیوسالار در اشاره به دیگر آداب و رسوم نوروزی مردم مازندران از آیینی به نام "مادرمه" نام برد و در توضیح آن گفت: شب تحویل سال یک نفر که او را خوش قدم میدانستند بیرون خانه منتظر میگذاشتند تا سال تحویل شود. این شخص را مادرمه میگفتند. با تحویل سال مادرمه با یک سینی که در آن آب، گیاه سبزی به نام همشیت، برنج، گندم، سبزه و سکه بود وارد خانه میشد و با سر زدن به تک تک اتاقهای منزل روی هر فرش چند قطره آب میریخت. چرا که مردم مازندران آب را نماد پاکی و روشنی میدانستند. بعدها و با ورود اسلام به ایران قرآن هم به سینی مادرمه اضافه شد.
مراسم "دوروم خوردن" یکی دیگر از آیینهای کهن نوروزی در مازندران است که دیوسالار به آن اشاره کرد و گفت: پنج روز که از نوروز میگذشت و دید و بازدیدها تمام میشد جوانهای روستاهای اطراف دور هم جمع میشدند و با هم کشتی میگرفتند. همراه با این کشتی موسیقیهای در دستگاه سه گاه و یا آواز افشاری با نوای سازهای سرنا و دهل و با متر دو چهار اجرا میشد. بعد از اتمام کشتی هم مراسم دوروم خوردن برپا میشد. اینطور که همان موسیقی با متر شش هشت اجرا میشد و هر دو کشتی گیر نوعی رقص و پایکوبی آیینی را انجام میدادند.
سرپرست گروه موسیقی محلی پارپیرار در ادامه از فراموش شدن این مراسمهای آیینی و کهن ابراز تاسف کرد و در خصوص حفظ و نگهداری آنها تصریح کرد: در فراموش شدن اینگونه مراسم نه دولت مقصر است و نه مردم بلکه شیوه زندگی به گونهای شده است که عملا امکان اجرای آنها وجود ندارد. اما ما در مجموعه فرهنگی و هنری پارپیرار از چند سال پیش جشنها و مراسمهایی ابداع کردیم که در قالب دیگری بتوانیم آیینها را نگهداری کنیم و به دست آیندگان بسپاریم.
وی افزود: جشن نشا، جشن خرمن، جشن بهار نارنج و جشن تیتی از جمله این ابداعات است که به تدریج در میان مردم مازندران جا افتاده و مردم آنها را اجرا میکنند. تلاش کردهایم که در این جشنها آداب کهن را حفظ کنیم، موسیقیهای قدیمی را اجرا کنیم و همزمان به ترویج اخلاقیات میان مردم بخصوص جوانها و نوجوانها بپردازیم.