به گزارش هنرآنلاین، مجموعه شعر فروغ سجادی ۳۴ شعر است و به سال و فصل بهار ۱۳۹۸ و در کهکشانی سیر می کند که ابزار مخصوص به خودش را دارد.یعنی رسیدن به هماهنگی در نوع

چینش ابزار نزدیک زندگی ملموس.

شعر دارای طراحی داخلی یا Interior Design است، گذاشتن اشیا در مکان های مختلفی از خانه و گفتگو با آن ها.میز و اتفاقاتی که روی آن در جریان است.

فضایی بسته که در آن کلمات موجودیت می بابند و بغض ،اندوه،و بیم و امیدهای شاعر را می نویسند.

 رمزهای موجود در اشعار در بستر بافت زیست شاعر معنادار می شوند که مخاطب را به تفسیر متن رهنمون می سازد .نگرشی که در ابتدا توسط  دو سوسور مطرح و در آرای یاکوبسن ادامه می یابد.

در مجموعه عبور از خط اضطرار نیز با رمزهایی همنشین هستیم که در نهایت ما را به نشانه هایی نزدیک می کنند و کلمه،سطر و پاراگراف کارکرد می یابد.

سیستم رمزگانی در این مجموعه بین رمزگان‌های ادراکی،متنی و نیمه اجتماعی در نوسان هستند.

تصاویری که به انضمام واژه ها شکل می گیرند در حوزه ادراکات تصویری قرار دارند که دریافت و کشف ما را از جهان در دسته رمزگان ادراکی قرار می دهد.

آنچنان که جیمسون می‌گوید:«تمام نظام های ادراکی، قبلا زبان هایی مستقل بوده اند.»

همچنان که فکر می کنیم آنچه در ذهن مان که در حال نگریستن به آن هستیم جهان نام دارد اما در واقع این تصویر رمزگذاری شده از جهان است که ما می بینیم و درک می کنیم.

به همین نسبت در رمزهای شعری هم تلاش شده تا بیرون از عادت های تصویری عام، تصویری خاص که مبنای زیبایی شناسی داشته باشد باز تعریف شود.

هر چند که عادت زدایی در نگاه به پیرامون امری دشوار است.

عادت های تکرار پذیر در اشعار مثل:تشبیه،استعاره و…گرچه جالب و مهم هستند اما اغلب عادت کردن به موضوعی باعث پنهان شدن آن می شود.

متنی(شعر،تصویر و…) که بتواند در ابتدا همان نگاه عامدانه را بشناسد و در استیلای قدرت خلق خود قرار دهد و بعد آن را بشکند ، ورز دهد به چالش بکشد و سویه دیگری یا تازه ای از جهان را ارایه کند، طبیعتا موفق تر عمل کرده است. یعنی رمزگان های شخصی، زیستی خود را پس از واکاوی در تقابل با آنچه می بیند، لمس و حس می کند و در نهایت می فهمد با در ک شده هایش بیامیزد و پس از آن سوژه هایش را به دنیا آورد. 

وقتی هنرمندی واقعیت را به شکل واقعی نشان می دهد حتما یک پله از واقعیت عبور کرده و فراتر از واقعیت ایستاده است. 

در شعرهای فروغ سجادی مصادیقی این چنینی دیده می شود.

اشاره به واقعیت ها و درک شده های  ملموس و همچنین نگاه به ملزومات زیستی که در شعرها به فراوانی‌ست مثل: «عروسک، روزمره، دیابت، آتش بس، نفس، شهر، آباژور، آپارتمان، مورچه، تخت، میز و…»

حکایت خروج از بهشت تدارک دیده است. و همچنین اشارات اسطوره ای مثل هادس …تأویلی ست از جهانی که زیر زمین است.

و در انتظار معادِ خود شاعر است. هادس در اساطیر یونان و روم باستان خدای مرگ و زیر زمین است.

در شعر مرغابی پلاستیکی، «قهوه آرام/ میز آرام/ صورتم، آرام/ و جهان، آرام آرام می‌پوسد…» شاعر به دنبال یک آزادی خودمختار است. دیالکتیک موجود در این مجموعه دایره ای شکل است. تلاش می کند با تکیه بر مفاهیم اسطوره ای و نمادین بر وضعیت قرار گرفته در آن رها شود .

«و تو کوچ می کردی با کرگدنی که من بودم» در شعر کابوس عبور از خط اضطرار که نام مجموعه شعر هم هست نمایان تر می شود.دو واژه کوچ و کرگدن، گرچه همراهند به همان میزان مانعند. یکی سیال و روان و آن یکی سخت و مقاوم و استوار.

در شعر کابوس :«مورچه ها که از راه رسیدند/ تو دیگر بزرگ شده بودی/ …سقف/ دهان دره ای می کشد/ مثل تمساح،نهنگ و…»

 زمزمه های سورئالیستی در پیکر شعر دیده می شود. تزیینات مایه قوی در این سطرها دارد و زیبایی ساختگی که در قلاب باقی های خرچنگی فضای خانه و اتاق و تخت را به آکواریوم وصل می کند.  در شعر ساطور، نگاه متفاوتی دیده می شود.

شاعر دست از مدارا  بر می دارد: «گفتم پدر!/ پدر بزرگوار!/ به درونم لشکرکشی کن/ می خواهم تروای دیگری را رقم زنم…» جنگی نرم صورت می گیرد بین من و فرامن های شاعر. دروازه تروا باز است و این خلع سلاح کردن مهاجم است. «گفتم پدر!/ پدر مقدس!/ برایم یک آغوش گرم بیاور و یک پتو…»

در این شعر نزاع تاریخ به چالش کشیده می شود و  آن دورتر هم تقابل خدایان. زن ربوده شده در یونان باستان، زن ربوده شده در دوره های بعد تاریخ بشریت و کنده شدن زن ضمیمه شده به متن رمزگذاری شده با نگاه از پیش تعیین شده .

و با ارجاع به شعر صفحه ۷۳  «شگفتی های زن و مرد از بشر ساخت» و نه شگفتی های بشر زن و مرد را…!

«و ما همچنان

دوره می کنیم

شب را و روز را

هنوز را...»

 

نویسنده: آیسا حکمت