گروه ادبیات خبرگزاری هنر ایران - فیلمنامه یکی از گونههای بسیار مهم در ادبیات است که با توجه به اتصال به صنعت سینما و تلویزیون، اهمیت فزایندهای دارد. شایان ذکر است به گفته بسیاری از کارشناسان یکی از مشکلات اساسی و مبنایی در راه ساخت آثار با کیفیت سینمایی و تلویزیونی در کشور ما فیلمنامه است.
درباره وضعیت سناریو و راهکارهای ارتقای کیفیت فیلمنامه در آثار هنری ساخت کشورمان، با آقای ناصر پروانی، نویسنده، شاعر و فعال فرهنگی، همکلام شدیم و نظر ایشان را پیرامون ابعاد مختلف موضوع فیلمنامه، جویا شدیم. پروانی معتقد است، ما به اندازهای که در امور مختلف ساخت فیلم و سریال پیشرفت داشتهایم در موضوع فیلمنامه جلو نرفته و به نوعی درجا زدهایم.
جناب آقای پروانی خدمت شما عرض ادب و سلام داریم. به عنوان سوال اول بفرمایید که حضرتعالی وضعیت داستان در فیلمنامههای فارسی در دورههای مختلف زمانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بنده برای پاسخ به سوال شما، مقداری از مرزهای خودمان فراتر میروم و سپس پاسخ سوال شما را عرض خواهم کرد. سینما به عنوان رسانهای شناخته میشود که بیشترین تاثیر را بر اذهان و قلبها دارد و در بسیاری از موارد در امور اجتماعی جریانساز بوده است. به همین خاطر شرکتهای بزرگ فیلمسازیِ آمریکایی و اروپایی سرمایهگذاری عظیمی بر روی فیلمها میکنند. فیلمهایی که تاثیرات آن سالها بعد بر روی اعتقادات و خط مشی کشورهای دیگر مشخص خواهد شد. این تاثیرگذاری با فیلمنامههای ضعیف ممکن نیست. یکی از مولفههایی که باعث جذابیت بیشتر آثار خارجی است، داستانهای غیرتکراری و نویی است که در آثار سینمایی و تلویزیونی آنها استفاده میشود. طی چند سال اخیر سینمای کشور ما از نظر فناوری پیشرفت خوبی داشته است و عوامل، از جمله بازیگران کار خود را به خوبی انجام میدهند. در این جا این سوال مطرح میشود که چرا سینمای ما جریانسازی و تاثیرگذاری لازم را ندارد. برای پاسخ به این سوال باید به فیلمنامهها رجوع کنیم که البته بسیاری از آنها از رمانها منشعب شدهاند. باید اذعان کنیم که ما به آن اندازهای که در سایر بخشهای فیلمسازی پیشرفت کردهایم، در تولید فیلمنامه و پردازش موضوعات جذاب پیش نرفتهایم. ما طی سالهای دهههای 60 و 70 منهای فیلمهای جنگی، درگیر ساخت کلیشههایی بودیم که خواستگاری و ازدواج بخش اصلی آن بود. البته در انتهای دهه هفتاد برخی موضوعات اجتماعی به فیلمنامهها وارد شد. در حال حاضر طی دو سه سال اخیر مردم به پلتفرمها گرایش پیدا کرده و آثار آنها را دنبال میکنند که این گرایش نشان میدهد بخش خصوصی توانسته مخاطب خود را جذب کند. اما باید گفت که سریالهای شبکه نمایش خانگی هم درگیر محتواهای مشابه، پایان بندیهای بدون نتیجه و نتیجهگیریهایی شده که در راستای فرهنگ ایرانی و اسلامی ما نیستند. باید بپذیریم که نویسندگان ما نتوانستهاند، همگام با سرعت پیشرفت فیلمسازیمان، جلو روند. به شکل مصداقی باید عرض کنم که ابتذال، پایانبندی غلط و حتی پایان باز مشکلاتی محسوس فیلمنامههای ماست.
آیا شما به عنوان یک فعال فرهنگی، ساختارهای فرهنگی کشور را برای تولید فیلمنامه آماده و مناسب میبینید؟
باید بپذیریم ما نتوانستهایم به اندازهای که فرهنگ کشور به آن نیاز دارد، در زمینه سینما سرمایهگذاری کنیم. حجم سرمایهگذاری ما شاید به اندازه یک هزارم هالیوود است. علاوه بر این ما در شبکههای نمایش خانگی تابوشکنی و ساختارشکنیهای بسیاری را میبینیم؛ تا حدی که گاهی نمیدانیم چرا به آثاری با این حجم از ساختارشکنی اجازه ساخت داده شده است. مثلا در یکی از همین سریالهای در حال پخش میبینیم که خانمی سرش را روی شانه آقای بازیگر میگذارد. علاوه بر این، متاسفانه مشروبات الکی در دکور سریالها حضور دارد. همچنین ساختارشکنیهای دیگری هم در سریالها وجود دارد که حاکی از این است که سیاستگذاران اجازه دادهاند که آثار، این گونه ساخته شوند که سابقا در سینمای جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت. البته خوشبختانه این ساختارشکنیها به شکل کامل در ذهن نویسندگان ننشسته است. بنده خودم نویسنده هستم میدانم که وقتی کتابی بنویسم که محتوای خاصی داشته باشد، قطعا چاپ نخواهد شد. در حالی که محتوای بسیار مبتذل و ضد فرهنگی در سینما و سریالهای شبکه نمایش خانگی ارائه میشود که اگر نویسنده همان موضوع را در کتابش بنویسد، مورد ممیزی قرار میگیرد. البته مسئله بنده تفاوت نگاه است و خودم مخالف این شکل ممیزی کتاب هستم. فیلمساز یک رویه و محتوایی را استفاده میکند که ذهن نویسنده به سمت آن نمیرود.
آیا در حوزه ادبیات و در بین نویسندگان جوان ایرانی، ظرفیت پیشرفت فزاینده فیلمنامه را میتوان مشاهده کرد؟
ما کشور ادبیات و واژگان هستیم و از این جهت ظرفیت فراوانی برای نوشتن فیلمنامههای با کیفیت در سرزمین ما وجود دارد. زبان فارسی شکیلترین زبان جهان است و ماجراهای کشور ما برای تبدیل شدن به رمان، ظرفیت فراوانی دارد. برای مثال دفاعمقدس و روابط خانوادگی برگرفته از فرهنگ اسلامی و ایرانی این پتانسیل را دارد که رمانها و فیلنامههای فراوانی از آنها نگاشته شود و داستانهای اساطیری ما میتواند به بهترین داستانهای امروزی تبدیل شود. در قرآن کریم 260 داستان روایت شده است که بخشی از آنها کوتاه، بخشی تلمیح و برخی داستانها به شکل کامل آمده است. میتوان از شبیهسازی داستانهای قرآن با داستانهای امروزی دنیایی از فیلمنامه تولید کرد. ما باید ذهن نویسندگانمان را به سمت آزادتر و راحتتر فکر کردن سوق بدهیم که در نتیجه آن آثار تاثیرگذاری شکل خواهد گرفت.
به نظر شما واکنش مردم در قبال این تابوشکنیها چیست؟
باید بپذیریم علی الرغم تاثیرات فضای مجازی، جامعه ما هنوز هم این ساختارشکنی و تابوشکنیها را بر نمی تابد و ضرر این آثار ساختارشکن را بیشتر از نفع آنها میداند.
به عنوان نویسنده بفرمایید که آیا نویسندگان مجاز هستند که این گونه وارد خطوط قرمز اخلاقی شوند و حریمها را نقض کنند؟
به هیچ عنوان نویسنده مجاز نیست که حریمها را بشکند. نویسنده مکلف و مجاز به انتقال مفاهیم است. اساسا نویسنده وقتی در کار خود موفق است که بتواند از مفاهیم با پوشش و در لفافه سخن بگوید. به عنوان مثال احسنالقصص قرآن کریم که داستان حضرت یوسف(ع) است را هم میتنوان به شکلی نگاشت که غیر قابل چاپ باشد، اما بایستی گاهی اوقات مانند قرآن در لفافه سخن گفت. سریال یوسف پیامبر ساخته مرحوم سلحشور اگر به دست یه کمپانی هالیوودی ساخته میشد، شاید حتی بنده و شما به همراه خانواده نمیتوانستیم آن را مشاهده کنیم. ولی این اثر ساخته شد و بدون هیچ حرمتشکنی توانست مفهوم و حس را بدون تابوشکنی منتقل کند. توانایی نویسنده با رعایت نهایت نزاکت در نوشتار و وارستگی در چینش واژهها مشخص میشود. اگر نگارندگان سرزمینمان این موارد را رعایت نکنند، هنر ما از فرهنگ ایرانی و اسلامی فاصله خواهد گرفت.
توصیه شما به دولت جدید در راه سیاستگذاری درست و موفقیت در امور فرهنگی چیست؟
فرهنگ ایرانی اسلامی بسیار غنی است و نسخههایی بدون تابو شکنی برای همه ردههای سنی دارد. اگر ما به این فرهنگ پناه ببریم، نابترین اثر را بر مردم خودمان و دیگر مردم جهان خواهیم گذاشت. این نکتهای است که مسئولین فرهنگی باید به آن توجه کنند. علاوه بر این با توجه به تاکید آقای رئیسجمهور، بایستی متخصصین فرهنگی در جایگاه مدیریت فرهنگی کشور قرار بگیرند. متخصصین فرهنگی باید از دل مردم و خاک خورده این عرصه باشند. الان یک بازیگر جوان با دنبالکنندههای بالایی که دارد برای ما خط مشی فرهنگی تعیین میکند. این در حالی است که ما اساتیدی داریم که الفبای فرهنگ را میشناسند و صاحب کرسیهای دانشگاهی هستند و زحمت کشیدهاند، اما در حاشیه هستند. بایستی فرهنگ را به فرهنگشناسان بدهیم. کسی که در زمینه فرهنگ تلاش بسیار کرده است، اجازه دارد که در عرصه عمومی جامعه و در حوزه فرهنگ تاثیرگذار باشد.
به عنوان سوال آخر، عملکرد دولت سیزدهم در حوزه فرهنگ و هنر را چگونه ارزیابی میکنید؟
هر زمان قصه نان و معیشت، پررنگ شود، دغدغههای فرهنگی به حاشیه میرود. دولت سیزدهم بسیار زحمت کشید اما مشکلات روزمره اقتصادی باعث شد، کارهای زیربنایی فرهنگی آن دیده نشود. شاید تلاشهای این دولت در سه چهار سال آینده تبلور بیشتری پیدا خواهد کرد. دولت شهید رئیسی در همه زمینهها زیرساختها را تقویت نمود. کسانی که زیرساختی کار میکنند باید آمادگی طعنه شنیدن را داشته باشند؛ زیرا مثل بنگاههای زودبازده عمل نکردهاند. به نظر بنده در دولت سیزدهم و در بعد فرهنگی ساختارهای خوبی تعبیه شد. البته باید اگر بخواهیم منصفانه صحبت کنیم، در این دولت اشکالاتی هم وجود داشت. اما با این وجود بسیاری از اهالی فرهنگ با مقوله فرهنگ آشتی کردند. در مورد برخی هنرمندان به واسطه اتفاقات پاییز 1401 مشکلاتی به وجود آمد که دولت هم در آن موثر نبود البته نمیتوان خیلی نام آنها را اهالی فرهنگ گذاشت و اطلاق سلبریتی در مورد این افراد مناسبتر است. باید بگوییم فضاها در این دولت باز شد. گسترش شبکه نمایش خانگی و احیای برخی جشنوارهها در دولت شهید رئیسی اتفاق افتاد.