گروه ادبیات خبرگزاری هنر ایران - کتاب «دانش‌ورزی حاصلخیز» به کوشش خانۀ هنر و رسانه پیشرفت، در ۲۷۰ صفحه، توسط انتشارات ایران به چاپ رسید. در این کتاب با هفت بانوی مدیر در حوزۀ دانش‌بنیان کشاورزی گفتگو شده است.

گفتگوهای این کتاب را پژمان عرب و زهرا جعفری انجام داده‌اند و تدوین آن را مریم حنطه‌زاده برعهده داشته است. این اثر به بازنمایی فعالیت‌های دانش‌بنیان مردمی می‌پردازد و از این منظر علاوه بر جنبه‌های علمی و تخصصی، گوشه‌هایی از نقش مردم در پیش‌رفت و توسعۀ کشور را روایت می‌کند.

با توجه به شعار سال 1403 یعنی جهش تولید با مشارکت مردم گفتگوی کوتاهی با پژمان عرب یکی از نویسندگان این اثر انجام داده‌ایم که در ادامه تقدیم حضورتان می‌گردد.

 

اهمیت کتاب

کتاب «دانش‌ورزی حاصلخیز»، با حمایت معاونت دانش‌بنیانِ معاونت علمی فناوری ریاست‌جمهوری، تنها گوشه‌ای از ظرفیت‌های فراوان توسعۀ دانش‌بنیان و مردمی کشاورزی و محصولات وابستۀ آن را نشان می‌دهد و گام اولی برای واردکردن روایت شرکت‌های دانش‌بنیان، به عرصۀ عمومی اقتصاد و تولید کشور است. 

حوزه کشاورزی و تغذیه، یکی از حوزه‌های بسیار مهم و استراتژیک هر کشوری است. با وجود اینکه در کشور ما ظرفیت‌های عظیمی از جهت کشاورزی و صنایع غذایی وجود دارد، به دلیل عدم تکمیل زنجیره‌های تولید مواد غذایی و وابستگی در آنها، هزینه محصول نهایی به‌شدت دستخوش مسائل و مشکلات ارزی است. مسئله‌ای که موجب شده است طی این دو دهه و بعد از شروع تحریم‌ها و مشکلات ارز و مبادلات خارجی، بحث نوسانات قیمتی و اخبار واردات کالاهای اساسی و ارز دولتی اختصاص‌داده شده به آنها، همواره بخش مهمی از اخبار رسمی را به خود اختصاص دهد و تصویری بسیار وابسته از بخش کشاورزی کشور در اذهان بسازد.


سوژه‌یابی

تلاش ما این بوده که در این کتاب با انتخاب هفت‌تن از بانوانی که در حوزه‌های متنوع مرتبط با کشاورزی و صنایع غذایی، دست به کارهای جدید در کشور یا بوم خودشان زده‌اند، تصویری جدید از حضور جریان‌ساز زنان در میدان دانش‌وفناوری نیز ارائه کنیم.

هریک از سوژه‌ها داستان جذابی دارند و از موقعیت هئیت علمی، کارمندی و دانشجوی نخبه و حتی مادریِ فرزندی با نیازهای خاص، به سمت تولید آن هم از جنس دانش‌بنیان آن آمده‌اند؛ تجربه و مسیری که چون کمتر بازگو شده است، برای مخاطبان می‌تواند بسیار جذاب باشد.

علاوه بر فعالیت دانش‌بنیان، یکی از معیارهای انتخاب سوژه‌های این کتاب، مردمی‌بودن فعالیت‌ها بوده است؛ یعنی افرادی مبتنی بر علم و تخصص و یا نیاز موجود، به سمت تأسیس یک شرکت کوچک دانش‌بنیان و خصوصی رفته‌اند و تلاش کرده‌اند تا کار خود را توسعه بدهند.

در خلال روایت‌ها، با موانعی که در ساختارهای دولتی وجود دارد و خواسته یا ناخواسته، دولت را به‌جای سرمایه‌گذاری در پیشرفت‌های فناورانه و تسهیل حضور مردم در این حوزه، تبدیل به متصدی وارادت کرده است، آشنا می‌شویم؛ به این امید که با اصلاح قوانین و روندها، از این شرایط فاصله بگیریم. نکتۀ دیگر اینکه راویان، از جغرافیای متفاوتی انتخاب شده‌اند تا اندکی از تنوع و گستردگی ظرفیت‌های ملّی و مردمی ایران را نشان دهند.

 

سوژه‌های جذاب کتاب

خانم دکتر گل‌آبادی که اولین تولیدکننده بذر هیبرید صیفی‌جات کشور است، کار خود را در اصفهان پیگیری می‌کند و خانم دژگیر و همسرش که تولیدکنندۀ غذاهای کم‌پروتئین مخصوص بیماران pku هستند، ساکن همدان هستند. خانم دکتر هدایتی آزمایشگاه تشخیص سلامت و تراریختگی مواد غذایی و روغن را در تهران و خانم شهرزاد نیز شرکت کشت‌بافت خود را در کرج اداره می‌کند. خانم دکتر سقطچی، تولید مکمل‌های پیشرفتۀ غذایی دام را در شهر خود زنجان و از کنار معادن روی این شهر آغاز کرده است. خانم دکتر کامیاب، کار کشت‌بافت پسته و گردو را در دل زمین‌های کویری رفسنجان ادامه می‌دهد. خانم دکتر سهرابی‌پور هم سال‌هاست که پرورش جلبک و تولید کودهای گیاهی از آن را در سواحل زیبای خلیج‌فارس و هرمزگان دنبال می‌کند.

 

سخن پایانی

طی دو دهه گذشته، مجموعه‌های دانش‌بنیان در بسیاری از حوزه‌های صنعتی و پزشکی، تغییرات محسوسی در معادلات وارداتی ایجاد کرده و کاهش وابستگی در نیازهای استراتژیک را رقم زده‌اند. حوزه کشاورزی هم پیشرفت‌های مختلفی را در این حوزه تجربه کرده است که گرچه نسبت به ظرفیت‌های این حوزه اندک است، ولی همان هم از نگاه بسیاری از مردم و مسئولین دورمانده است. در کتاب «دانش‌ورزی حاصلخیز» تلاش کرده‌ایم تا برای ضریب دادن به فعالیت‌های دانش‌بنیان بخش کشاورزی، به‌جای صحبت از بایدها و کمبودها، چند تجربه‌ی موفق را بازگو کنیم.

 

برشی از کتاب

«سال 92 شرکت را ثبت کردیم و سال 93 دانش‌بنیان شدیم. یک سال بعد بود که بذر خیار سبا، اولین نمونه بذر تجاری‌سازی‌شده شرکت بعد از 5 سال تحقیق و کِشت اجرایی، آماده ورود به بازار شد. اما برای جاافتادن بذر، باید همیشه یک تا دو سال صبر کنی تا کشاورز این بذری را که خریده است، بکارد و نتیجه‌اش را ببیند، بازخورد بدهد و بیاید دوباره بخرد. سال 95 اتحادیه‌ای از گلخانه‌داران که بذر ما را تست کرده و خیلی راضی بودند، با ما جلسه گذاشتند و گفتند که بذرتان را می‌خواهیم. حرفشان این بود که رقم شما، به خشکی و شوری که معضل خیلی از خاک‌های ایران است، تحمل خوبی نشان داده و کیفیت و وزن محصولش هم خیلی خوب بوده است. همان جلسه 3 میلیون بذر سفارش دادند. آن سال برای ما، سه میلیون بذر یک عدد رویایی بود؛ آنقدری که نتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم و از ذوقمان قضیه قرارداد و مبلغش را گفتیم. اولین قرارداد و درآمدی بود که شرکت به دست می‌آورد. همه‌جای دانشگاه پیچید که بله، شرکتشان قرارداد میلیاردی بسته است؛ البته قرار بود مرحله اول صدهزار بذر بهشان تحویل بدهیم که با بذری 200 تومان آن سال، می‌شد بیست میلیون تومان.اما حقیقت ماجرا تلخی‌اش را خیلی زود به ما نشان داد؛ آن‌ها به‌خاطر مشکلات داخلی، با هم درگیری داشتند و همین اختلاف‌نظرها باعث شد که خیلی زود اتحادیه‌شان منحل شود و آن قراردادی هم که با ما داشتند، رفت روی هوا؛ حتی یک دانه از صدهزار بذری که سفارش داده بودند را نبردند و ما مانده بودیم که با این بذرها چه کنیم. یک مدت کارمان این شده بود که در جلسات و همایش‌ها و نمایشگاه‌های مختلفی که شرکت می‌کردیم، بذرها را به‌عنوان نمونه و هدیه بدهیم.»

 

IMG_20240610_161633_226