به گزارش گروه ادبیات خبرگزاری هنر ایران، «آثار رضا محجوبی برای تار و سه تار» عنوان کتابی است با آوانگاری و ویرایش محمدرضا شرایلی که طی روزهای گذشته در قالب یک اثر مکتوب پژوهشی توسط نشر «خنیاگر» پیش روی مخاطبان قرار گرفته است.
محمدرضا شرایلی آوانگاری و ویرایش، مهدی دیزانی مضراب گذاری و نگارش علائم تکنیکی و شهاب منا انتقال برای تار و سه تار دیگر عوامل اجرایی این اثر تالیفی را تشکیل می دهند.
در توضیحات تکمیلی این آثار آمده است: «هرچند برخی آثار رضا محجوبی، ویولننواز اسطورهای معاصر، نُقل مجالس بوده و در دورهای که رادیو یا دیگر رسانههای عمومی در ایران متداول نبوده در بسیاری از صفحات موسیقیدانان برجسته ایران و حتی نمونههای کمیاب خصوصی در نخستین دهه هزار و سیصد شنیده میشود، هنوز بسیاری از آثار او بر موسیقیدانان ایران ناشناخته مانده است.
پیش از این در مجموعه دوجلدیِ «رضا محجوبی، افسونگر نغمهپرداز» به شرح حال و آثار رضا برای ویولن پرداختیم و اینک، طی کتاب حاضر، برای بیشتر شناختهشدن و نواختهشدن آثار او آنها را به راستکوکهای متداول در تار و سهتار و سنتور برگرداندهایم و برای نواختن با تار و سهتار مضرابگذاری، انگشتگذاری و تنظیم کردهایم.
برخی از این آثار از نتنگاریهای مندرج در منابع مکتوب اقتباس شده و با دیگر روایات مکتوب و صوتی بهجامانده نیز تطبیق داده شده و جامعترین روایت انتخاب شده و برخی دیگر براساس اجراهای بهدستآمده از رضا محجوبی یا اجراها و تنظیمهای دیگر موسیقیدانان از اثر رضا محجوبی آوانگاری شدهاند.
از آنجا که در نتهای پیشینیان به درج کلیت ملودی بی درج تزئینات ملودیک بسنده شده، در کتاب حاضر برای افزودن بر غنای ملودیک قطعات، تزئینات و تکنیکهای مضرابی متداول در تار و سهتار نیز به نتها افزوده شده است. باشد که با انتشار این کتاب آثار زیبای رضا محجوبی، موسیقیدان نابغه ایرانی، بیش از پیش توسط نوازندگان سازهای موسیقی دستگاهی ایران نواخته و شناخته شود.»
رضا محجوبی (آهنگساز و نوازنده پیشگام موسیقی ایرانی) برادر مرتضی محجوبی در سال ۱۲۷۷ در تهران زاده شد. پدرش عباسعلی ناظر نی مینواخت. مادرش فخرالسادات با نواختن پیانو آشنا بود و علاقه والدینش به موسیقی باعث شد تا رضا محجوبی و برادرش مرتضی از همان کودکی با موسیقی آشنا شوند و آن را به عنوان حرفه و هنر خود پی گیرند. پدرش کافهای را در خیابان لالهزار برپا کرد. رضا و بردارش در آنجا مینواختند و ساز او که در آن زمان ۱۶ سال بیشتر نداشت، جلب توجه میکرد.
رضا محجوبی تا سن ۲۵ سالگی از هنرمندان محبوب جامعه محسوب میشد و به دلیل تدریس موسیقی و کنسرتهایش با «عارف» و «درویش» شهرت زیادی داشت. اما پس از این دوره تحولاتی در او پیدا شد که در روش زندگیاش نمود پیدا کرد. عصبانیتهای شدید، حساسیت فوقالعاده، انزوا، افراط در خودبراندازی و بیاعتنایی از همین تغییرات بودند که شاید چنین علائمی در زمان خود به جنون تعبیر میشدند. حتی یکی از هنرمندان در خاطرهای نقل میکند که محجوبی شبها با ماه صحبت میکرد و متوجه اطرافش نبود.
با این همه او در ۲۴ سالگی به بیماری عصبی دچار شد و مورد مداوا قرار گرفت اما نظم و عادات یک انسان عادی جامعه را از دست داد. هرچند که دوستانش را خوب میشناخت و با آنها گفتوگو میکرد اما از موضوعاتی حرف میزد که قابل درک نبود. با این همه گاه در جمع دوستان حاضر میشد و حتی ویولن مینواخت.
او در فقر زندگی میکرد و تا زمانی که حال مناسبی نداشت، نمینواخت. احساس پیچیده و نظم منطقی تفکر او در نواختن ساز تجلی پیدا میکرد. مهمترین ویژگی او در نوازندگی جملهپردازیهای خاصش بود. او هیچگاه نغمهای را دوبار ننواخت.
زندگی و نوازندگی رضا محجوبی آمیزهای از رنج و شوریدگی و هنر بود و در شامگاه ۲۹ تیر ماه سال ۱۳۳۳ در سن ۵۶ سالگی درگذشت.