گروه ادبیات خبرگزاری هنرآنلاین - بیستویکم اسفندماه در تقویم فارسی روز بزرگداشت نظامی گنجوی است. نظامی یک شاعر اهل تفکر بود که احتمالاً در سال 530 هجری قمری در شهر گنجه به دنیا آمد. او در رشتههای مختلفی همچون فلسفه، حکمت، طب، ریاضی و موسیقی تخصص داشت. حکیم نظامی گنجوی را باید یکی از ارکان شعر و ادبیات فارسی دانست. آثار این اندیشمند و ادیب خوش ذوق و سخن زوال نداشته و بعد از گذشت قرنهای زیاد همچنان پویا و کارآمد است.
«پنج گنج» نظامی یکی از شاهکارهای تمام دوران حیات ادبیات فارسی بهحساب میآید. «خسرو و شیرین»، «لیلی و مجنون»، «هفت پیکر»، «اسکندرنامه»، و «مخزنالأسرار» خمسه یا پنج گنج او را تشکیل میدهند. ایمان عمیق به اسلام و ارادت به پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی صلواتاللهعلیه در اشعار و آثار وی بیش از هر چیز دیگری خودنمایی میکند. اشعار وی به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
این شاعر نامدار در اسکندنامه اینگونه خدا را توصیف میکند:
خدایا جهانپادشایی تو راست / ز ما خدمت آید خدایی تو راست
پناه بلندی و پستی تویی / همه نیستند آنچه هستی تویی
همه آفریدهست بالا و پست / تویی آفرینندهٔ هر چه هست
تویی برترین دانشآموز پاک / ز دانش قلم رانده بر لوح خاک
چو شد حجتت بر خدایی درست / خرد داد بر تو گوایی نخست
خرد را تو روشنبصر کردهای / چراغ هدایت تو بر کردهای
تویی کاسمان را برافراختی / زمین را گذرگاه او ساختی
تویی کافریدی ز یک قطره آب / گهرهای روشنتر از آفتاب
تو آوردی از لطف جوهر پدید / به جوهرفروشان تو دادی کلید
جواهر تو بخشی دل سنگ را / تو در روی جوهر کشی رنگ را
نبارد هوا تا نگویی ببار / زمین ناورد تا نگویی بیار
جهانی بدین خوبی آراستی / برون زان که یاریگری خواستی
ز گرمی و سردی و از خشک و تر / سرشتی به اندازهٔ یکدگر
چنان برکشیدی و بستی نگار / که به زان نیارد خرد در شمار
مهندس بسی جوید از رازشان / نداند که چون کردی آغازشان
نیاید ز ما جز نظر کردنی / دگر خفتنی باز یا خوردنی
شاید نسل جدید چندان با این مشاهیر و بزرگان فرهنگ و ادب فارسی آشنا نباشد. چه به دلیل کمکاری متولیان امور فرهنگی و چه به علّت تغییران ناگزیر زمان لکن دور ماندن جوانها از چنین سرمایههایی خطرناک و مصیبتبار بهنظر میرسد. او میکوشد تا مخاطبش را با معنای آفرینش که عشق به خدای هستی آفرین باشد، آشنا کند. نظامی در خسرو و شیرین گفته است:
مرا کز عشق به ناید شعاری / مبادا تا زیم جز عشق کاری
فلک جز عشق محرابی ندارد / جهان بیخاکِ عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است / همه صاحبدلان را پیشه این است
جهان عشقست و دیگر زرقسازی / همه بازیست الّا عشقبازی
اگر بیعشق بودی جان عالَم / که بودی زنده در دوران عالَم؟
کسی کز عشق خالی شد فسردهست / گرش صد جان بوَد بیعشق مُردهست
اگر خود عشق هیچ افسون نداند / نه از سودای خویشت وا رهاند؟
مشو چون خر بخورد و خواب خرسند / اگر خود گربه باشد دل درو بند
به عشق گربه گر خود چیر باشی / از آن بهتر که با خود شیر باشی
نروید تخمِ کس بیدانهٔ عشق / کس ایمن نیست جز در خانهٔ عشق
ز سوزِ عشق بهتر در جهان چیست؟ / که بی او گل نخندید، ابر نگْریست
اشعار نظامی گنجوی قرنهاست با سرانگشت هنرمندان خوشنویس روی تن کاغذ مینشیند تا زیبایی فرهنگ ایرانزمین را به رخ دنیا بکشاند. نظامی را به خانههایمان بیاوریم تا فرزنادنمان از این گوهر جریانساز شعر و ادب فارسی محروم نمانند. نظامی یکی از برگههای هویت ملّی ما در دنیاست. اجازه ندهیم چراغ حکمت و معرفت ادبیات کهن فارسی در دوران مثلاً مدرن امروز ما خاموش شود.