سرویس تئاتر هنرآنلاین: "فراتر از کلمات" به شیوه دنس اجرا میشود و نوعی پرفورمنسآرت است که در آن ایدهپردازی به دنبال نمایش توانستن و نتوانستن آدمیان است. دو آدم یکی زن و یکی مرد واماندهاند و انگار در موقعیتی مشترک سرگردانند.
مرد کت و شلوار و کراوات دارد و کلاه مشکی بر سر نهاده است و زن هم کلاه سفید دارد... زن به دنبال حرکت و جنبشی عملی است که بشود کاری کرد اما مرد ناامید است و مدام میگوید: نمیشه! نمیتونیم و... زن هم تلاش بسیار میکند که با حرکات موزون مرد را تحرک و پویایی دعوت کند. زن میخواهد افسونگر باشد و مرد را به دنبال خود بیاورد اما مرد در گریز است و بیتابی میکند. زن هم از پای نمیافتد و مدام هم با آنکه عرق میریزد و رنج میبرد اما با شور و نشاط به دنبال انجام این اغواگری است که مراد دلش حاصل شود.
شاید این پرفورمنس میخواهد حرکت را به دنبال توجه و تمرکز بر کلمات مثبت ارائه کند برای همین از همان آغاز هم دکلمهای را راجع به کلمه و اهمیت آن میشنویم که به دو زبان فارسی و فرانسه بیان میشود. بنابراین در هم سویی و هماهنگی کلمه و عمل است که اتفاق مثبتی باید انجام شود اما در این راه غامض و بغرنج سختیها و سدهایی هم وجود دارد که مانع از تحقق زودهنگاماش خواهد شد. برای همین کار زن سختتر میشود. انگار به جای همسویی و هماهنگی، در ابتدا تقابلی صورت میگیرد چون مرد به راحتی همراه زن نمیشود. اما به تدریج این بیداری و آگاهی با دو واژه امید و عشق مرد را نیز به خود میآورد و همراه زن میشود.
همین مدار پیچیده است که حرکات را پیچیدهتر میگرداند و زن را به تکاپوی بیشتر میخواند. این که زن کم نمیآورد و خسته نمیشود و همواره همه سدها به دنبال تحرک مرد است و او را از مدار ناامیدی و افسردگی میرهاند؛ سرآغاز یک جنبش دیگر است که در آن باید بزرگترین سد را از پیش پایشان بردارند. این سد موجودی غریب و تک چشم است! آن دو به جنگ موجود افسانهای میروند و از پای در میآورند و این خود باز آنها را برای رسیدن به نتیجه به تحرک و هماهنگی بیشتر میخواند و در اینجا بر سرنوشت محتوم غالب میشوند.
مبنای حرکت هم از هیچ به همه چیز رسیدن است. یعنی در ابتدا عدم تحرک رسیدن به خلا و پوچی است که ناامیدی مرگ تدریجی است اما حرکت عین به عین زندگی را به راستی نفس کشیدن پیش میبرد. زن عامل حرکت است و مرد قدرت و توان انجام عمل است و در هماهنگی این دو است که زندگی روال عادی خود را باز مییابد با آنکه همواره باید این تحرکات وجود داشته باشد و همیشه هم این سدها هستند و باید بر آنها چیره شد.
پرفورمنس "فراتر از کلمات" میخواهد از نشدن و نتوانستن به خواستن و توانستن منجر شود. در پایان نیز این همنوایی و هماهنگی در بازی چترهای سفید نمایان خواهد شد. سفید نشانه خوشبختی و بخت سپید این دو آدم است که جفت و محبوب هم به شمار میآیند و در نتیجهگیری نیز برخلاف ابتدا که جمله ما نمیتوانیم آمده بود، این بار ما میتوانیم آورده میشود. این ما میتوانیم پایانی در خور است که هر تماشاگری را به فکر وامیدارد چون این ایدهپردازی نیز لازم این نوع پرفورمنس است که نوعی کانسپچوال را یادآوری خواهد کرد. این مفهومسازی نگرهای قابل تامل است که همه را به اندیشیدن وامیدارد.