سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "اسکورسیزی" ضد ساختار است و نمیخواهد با رعایت چهارچوبها خودی نشان دهد بلکه با شکستن چهارچوبها بر آن است که نگاه تازهای را برای تماشای تئاتر توصیه کند اما در این طغیان و شورش ساختاری بر آن هم نیست که با ملاحظهگری همه اتکایش به فرم باشد.
رسول کاهانی یک اجتماعینگر است که میخواهد حرفهایاش را نه در قالبهای کلیشه شده که در ساختاری نوین و منحصر به خود ابراز کند. برای همین هم مساله دارد و هم صورت مساله. برای حل و فصل آن نیز نسخه نمیپیچد بلکه ذهن و روان مخاطب را به کار میگیرد هم در این لفافههای مطروحه نفوذ کند و هم در این پیچ و تاب و بازتاب اندیشگانی ردیابی کند ریشهها و علتها را. در این بازی دال و مدلول شکل و شمایلی نوین اتفاق میافتد.
رسول کاهانی و برادرش ابوالفضل کاهانی در این سالها ساختارهای منحصر به فردی را وارد صحنه کردهاند که بیانگر امضایی باشد که به تدریج در حال کامل شدن است. ساختاری خشن و صریح که نمیخواهد درصدی محافظهکارانه باشد. البته مساله هم طوری نیست که بسیار غامض و حاد باشد. اما طوری با آن رفتار میشود که بشود شکل درستتری را برای بیانش القا کنند. دقیقا هنر هم همین را میخواهد و البته این انتظاری است که مخاطب بیشتر درگیر با هنر خواهد کرد. هر چه هم غیرقابل پیشبینیتر باشد و هر چه مسائلاش حادتر باشد، آنگاه قابل پذیرشتر خواهد شد.
در اینجا یک گروه فیلمبرداری را میبینیم که میزانسنهایش را روی زمین خط خطی کردهاند و این مسیر حرکت بازیگران و دوربین است و در اینجا جمعی از بازیگران و عوامل پشت صحنه در حین آمادهسازی کار با خود درگیر میشوند. یعنی درگیریهای اثر هنری به علاوه درگیریها اشخاص گروه، در هم آمیزشی دارند که برآیند آن طرح مسالهای قابل درکتر است.
نمایش با تمرین بیان آغاز میشود. کوروش به داود تمرین بیان میدهد اما داود برافروخته که دستیار یک کارگردان و مدعی است که من تو را سر کار آوردهام و نباید بر من اعمال قدرت کنی و به اصطلاح برایم شاخ بشوی. بعد دایی یا کارگردان میآید که بین دعوایشان مداخله کند. بهروز دستیار سوم است و بیسیمها را میآورد که کوروش معترض که من مسوول بیسمها هستم تو چرا آنها را به صحنه میآوری؟! مهدی و پریسا نقش زن و شوهری را بازی میکنند که به عروسی رفتهاند اما مهدی بددل است که چرا با داماد (بیژن) یا در حضور او، رقصیده و احساس نکرده که نامحرم است و بعد برادر عروس که شانزده ساله است از مجلس زنانه بیرون میآید. مهدی معترض که این کیه؟ و بعد میرود پسر را تهدید میکند که دیگر وارد زنانه نشود که مجلس را برهم خواهد ریخت. بعد هم درگیری مهدی و پریسا بالا میگیرد در آسانسور که پریسا میخواهد مجلس را ترک کند و به خانهاش برگردد. بعد میفهمیم که پریسا زن دوم یا زن صیغهای مهدی است که دیگر نمیخواهد زن صیغهایاش باقی بماند مگر زن اولش را طلاق بدهد و با او رسما ازدواج کند. اما مهدی اصرار که باز هم این صیغه را در محضر تمدید کنند برای سه ماه دیگر تا طلاقش نیز به زودی حل و فصل شود. آن جوانها هم مدام درگیر خودنماییها و روزمرگیهای خودشان هستند. کوروش معترض است که چرا داود آن فالویش کرده و این به خاطر آن است که موتورش را گرفته که دوست دخترش را به بیمارستان ببرد اما بعد در حال تفریح عکس سلفی یهویی اندختهاند و در اینستاگرام نهادهاند. حالا میترسد که این دروغش را افشا کند و داود میخواهد دوباره فالویش کند که کوروش راضی نیست. بعد هم مهدی، کوروش را میزند چون میداند که او با بازیگر نقش پریسا طرح دوستی ریختهاند. اما دختر هم به دفاع از کوروش میپردازد. بعد هم دایی میآید کوروش را سیلی میزند که او را از کردستان آورده که به او کار بدهد و زندگی اما او ضد حال است و مانع تراشی میکند در کارش... کوروش هم مدعی است که از مهدی بازیگر بهتری است و یک مونولوگ بلند و بیمفهوم را به فارسی و کردی میگوید و بعد پریسا هم یک مونولوگ را به ترکی افشا میکند و صدای بلند این دو که آمیخته به عصبانیت و گریه است. و این...
آمیزهای از فیلم، تئاتر و زندگی است که دردهای سطحی و عمیق این جوانها را مطرح میکند و اسکورسیزی که نام فیلمساز برجسته آمریکایی است، میتواند مرکز ثقل این اتفاقات باشد که شهرت و پول درآوردن را برای ایجاد رفاه مندی در این مسیر خلاقه و پر تلاش به عنوان معبد و مقصد مطرح میکند.
رسول کاهانی ساختارشکن میداند نباید بیهوده در صحنه باشد و همین درازا و پهنا و بلندای کارش را با حجمی قابل درک همراه میکند و با ارائه ساختاری که در واقع ضدساختار است میخواهد به دنبال افشای ارزشهای انسانی باشد که در مدار زندگی و کار انگار از بین رفته است و... بازیگران برجستهنمایی بازیهایش آن را در طبیعت وجودی خویش جستجو میکنند و همین باورمندی کار را بیشتر میکنند. بازیگران نقشهای پریسا، کوروش و مهدی بازیهای قابل درک و لمستری دارند و انرژی بیشتری برای حضور در "اسکورسیزی" صرف میکنند.