سرویس تئاتر هنرآنلاین: میلاد اکبرنژاد مدیر بخش مسابقه نمایشنامهنویسی سی و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با ارائه توضیحاتی در مورد جایگاه نمایشنامهنویسی کشور به خبرنگار هنرآنلاین گفت: بر هیچ کس پوشیده نیست متن نمایشی، رکن بنیادین اجرایی تئاتر است و میتوان گفت بدون نمایشنامه خوب معمولا اجرای خوبی نخواهیم داشت. ما به متنی جذاب نیاز داریم تا اجرایی بالقوه درست را به معرض دید بگذاریم. حال مساله سر آن است که به چه اثری نمایشنامه خوب میگوئیم؟
او ادامه داد: دوستانی در این دوره برای انتخاب آثار در کنار ما بودند که بخش اعظم انتخاب آنها نیز بنابر سلایق، اعتقادات، تربیت و شکلگیری امکانهای حرفهای آنهاست و معمولا اختلاف سلیقهها در این نظرسنجی مبرهن است. اگر از تماشاگران هم بپرسید با مجموعهای از نظریات در مورد نمایشنامه خوب روبهرو خواهید شد.
اکبرنژاد در پاسخ به این سئوال که همه نبود نمایشنامه را یکی از ضعفهای اساسی تئاتر کشور میدانند، اظهار کرد: گمان من آن است که فصل مشترک تمام آنها قصه است. داستان خوب میتواند همه آنچه تئاتر به آن احتیاج دارد را نشان و برخی اوقات نجات بدهد. گمان میکنم این روزها این مساله، حلقه گمشده و گوهر کمیابی است که ما کمتر فرصت میکنیم خودمان را برای جست و جوی آن به زحمت بندازیم. از این روست که نبود نمایشنامه خوب را معضل تئاتر میدانیم. هرچند اعتقاد دارم این روزها باید به دنبال کارگردانی یا طراحی خوب هم بگردیم. نمایشنامه اولین و کوتاهترین دیواری است که میشود مشکلات را سر آن خراب کرد و همه آن را مطرح میکنند. البته بد نیست، چون نمایشنامهنویس سعی میکند عملکرد بهتری داشته باشد به شرطی که کارگردان هم نمایشنامه درست انتخاب کند. ما با کارگردانهایی مواجه هستیم که علاقهای به خواندن، انتخاب و اجرای کار خوب ندارند و اصرار دارند نمایشنامه بد اجرا کنند.
این کارگردان تئاتر خاطرنشان کرد: در بسیاری مواقع، موارد خوب را پنهان میکنیم؛ انگار رذیلتی در قصه شنیدن وجود دارد که باید آن را پنهان کنیم، در حالی که تعریف کردن و شنیدین خواسته همه ماست. نمیدانم چرا آن را پنهان میکنیم و فکر میکنیم قصه گفتن و شنیدن برای مردم عادی است و ما فرق میکنیم. نمیدانم چرا اصرار داریم چنین شمایلی برای خودمان تعریف کنیم. من، از آنجائیکه جزو انسانهای عادی هستم همچنان طرفدار قصه هستم. گمان میکنم هر تجربه و اتفاق عجیبی که بخواهیم بر صحنه و سینما ایجاد کنیم اگر پایه آن داستان مناسبی نباشد مانند زینتی است که بر دیواری ویران ساخته میشود. البته برخی آنقدر جذب تصویرها و ویترینها میشوند که از یاد میبریم سقف بر سرمان خراب میشود. امیدوارم مخاطبان، به خصوص روزنامهنگاران و منتقدین ما مشمول این موضوع نشوند.
او بیان کرد: در مسابقه نمایشنامهنویسی جشنواره تئاتر فجر مجموعه دانش، توانایی، علایق و سلایق کنار هم آمدند و ده متن را انتخاب کردند تا خوانش و معرفی شوند. مثل هر اتفاق دیگری که برخی با ما همسلیقهاند یا نه. بخش مسابقه نمایشنامهنویسی مستقل است و داوران همگی صاحبنظر و اندیشمند و مستقلا به انتخاب آثار پرداختند و کارشان قابل دفاع است.
اکبرنژاد خاطرنشان کرد: آنچه در تئاتر ما غالب است، آنست که قصه شنوی را مذموم میداند؛ به محض اینکه اسم قصه میآید ما را متهم به عقب ماندگی میکنند؛ خیال میکنند تنها آنها از جریانهای فکری، ادبی، هنری و پیشتاز جهان آگاهی دارند. غافل از آنکه همه بلدند فیلم ببینند، مطالعه کنند یا سفرهایی به کشورهای دیگر داشته باشند و از طریق اینترنت کارهای روز را مشاهده کنند. این به مفهوم آن نیست که از دانش و معرفت هنری روز دنیا بیخبریم. معتقدیم آنچه از قصه مراد میکنیم لزوما قصهگویی به شیوه "الکساندر دوما" نیست، اصل قصهگویی مد نظر ماست تا بتوانیم آن را به بهترین وجه تعریف کنیم و مخاطب هم آن دستور زبان را دریافت و با آن رابطه برقرار کند.
او تاکید کرد: به شخصه بدگمانم به مجموعه نگاه و اندیشههایی که سعی میکنند آنچه میدانند را به دشوارترین و سختترین شکل ممکن ارائه و بعد توجیه کنند که آنچه ما میگویم پیچیده است و به زبان ساده نمیتوان آن را بیان کرد. مصطفی ملکیان در یکی از سخنرانیهایشان مثالی را میآورد و میگوید: فرض کنید انیشتین نظریه نسبیت را برای من تشریح کند، وقتی از فیزیک چیزی ندانم ممکن است صحبتهای او را متوجه نشوم، اما زمانی که فیزیک خواندهام و آن زمان برای من توضیح بدهد باید آن را درک کنم. اگر متوجه نشوم یعنی سر من کلاه میگذارد! این موضوع در حوزه فلسفه بیداد میکند، در زمینه هنر هم اینگونه است.
اکبرنژاد در پایان سخنان خود گفت: ظرف دو سال گذشته با همکاری و دبیری دکتر سعید اسدی، تلاش داشتیم این بخش نقطهای برای ایجاد ایدههای تازه باشد. کلیه نمایشنامهنویسان در آن شرکت و رقابت سراسری جذاب را به وجود آورند. به هر روی بیشتر کسانی شرکت میکنند که تازه نفساند؛ حداقل کاری که میکنیم آنست که این افراد به حوزه تولید معرفی شوند. در وهله اول، گام بدی برنداشتیم؛ گلایه من از کسانی است که در حوزه تولید هستند و پای صحبت آنها مینشنیم و تنها مقصر را بخش نمایشنامهنویسی میدانند (من ترجیح می دهم کارگردان باشم) در این حوزه با توجه به ظلمی که شده است و کم کاری بر سر نمایشنامهنویس خالی کردیم در چنین محافلی شرکت کنیم شاید نویسنده مورد نظرمان را در میان این آثار پیدا کنیم. در این بخش از دوستان و کارگردانها انتظار شرکت گستردهتری را داریم تا به جریان تئاتر کمک کنند.