گروه تئاتر هنرآنلاین: شبیهخوانی یکی از آیینهای سنتی و ایرانی است که از دیرباز تا کنون جزو هنرهای نمایشی به حساب میآید. هنر تعزیه یا شبیه خوانی در پرداخت به واقعه عاشورا همواره در بین مردم جایگاه مهمی داشته و هدف از اجرای آن نیز بازگو کردن واقعه عاشورا است. این هنر اگرچه تاریخچهاش به زمان قاجار برمیگردد اما در اوایل انقلاب به هنر مردمی تبدیل شد. هنری که توسط مردم و برای خود مردم اجرا میشد. اما این روزها به جای این که گذشت زمان باعث تکامل آن بشود، موجب فراموشی آن شده است تا آنجا که میتوان گفت نسل جدید از این هنر چندان بهرهای ندارد.
رضا اسدی شبیهخوانی که این شبها به همراه گروه خود تعزیه اجرا میکنند با اشاره به این که از کودکی علاقهمند به شبیهخوانی بوده است درگفتگو با هنرآنلاین گفت: من از سال 85 وارد این عرصه شدم و تلاش کردم از راهنمایی اساتید این حوزه بهره ببرم. با توجه به تغییراتی که از نسل ما تا کنون رخ داده است، نوجوانانی که به صرف علاقه به این عرصه بیایند، خیلی کم است. بیشتر نوجوانهایی که اکنون کار شبیهخوانی انجام میدهند افرادی هستند که نزدیکان آنها تعزیهخوان بودهاند. این هنر مانند سایر هنرها آموزش کارگاهی ندارد. این حرفه از اساتید گرفته تا نوجوانان این عرصه، سینه به سینه انتقال داده شده است.
این هنرمند با گلایه از این که این هنر مردمی حمایت نمیشود بیان کرد: در عصر جدید، مداحی بیشتر از تعزیه باب شده است. در گذشته تعزیه برای عموم مردم و مسئولان فرهنگی اهمیت بیشتری داشت و شبیهخوانها از مردم و حاکمیت حمایت میشدند. اما اکنون این مسئله کمرنگ شده است اما چراغ هنر شبیهخوانی هیچگاه خاموش نمیشود. چرا که هرچندسال یک موجی از نسل جوانان وارد این عرصه میشوند. با این که شبیهخوانی هنری رو به فراموشی است اما مردم هنوز دوستش دارند. این هنر کاملا مردمی،خودجوش و در دل کوچه و بازار است. البته وضعیت تهران در برابر شهرستانهای دیگر کشور متفاوت است. در تهران مخاطب تعزیه بسیار کم است اما در شهرستانها این هنر هنوز هم جریان دارد. مثلا در اصفهان هر هفته در طول سال تعزیه اجرا میشود..
وی افزود: برخی گمان میکنند که شبیهخوانی تنها در ایام محرم برگزار میشود و یا فقط مربوط به شهادتها است.در صورتی که ما شبیهخوانیهای دیگری داریم که در طول سال میتواند اجرا شود اما متاسفانه با بالا رفتن هزینهها و نبودن حمایت، انگیزه هنرمندان این عرصه کم شده است. اگر برنامهای هم اجرا میشود شخصی است و دیگر اینطور نیست که هزینهای از نهادی تامین شود. اگر حمایتی بود میتوانستیم مانند گذشته شهر به شهر اجرا داشته باشیم. از بیرون شاید اینگونه برداشت شود که در پی این همه تلاش و استرس، حتما دستمزد خوبی وجود دارد اما واقعا جز عشق چیزی نیست. اکنون فقط عشق و علاقه است که ما را سر کار میآورد و وقتی میبینیم کار برای امام حسین(ع) است خستگی از تنمان به درمیآید.
اسدی درمورد احساسات مردم در مقابل مخالفخوانهای شبیهخوانی گفت: من خودم مخالفخوان و جزو اشقیا هستم. شبیهخوانی سه فاکتور مهم سواد،صدا و سیما دارد. بر همین اساس هم مشخص میکنند که چه کسانی موافقخوان و چه کسانی مخالفخوان باشند. در گذشته اگر نقش مخالفخوان را بازی میکردند مردم فرد را مورد سرزنش قرار میدادند و اذیت و آزارهایی صورت میگرفت اما اکنون دیگر مردم آگاهتر شدهاند.اگر هم هنگام تعزیه واکنشی دارند، براساس احساس و عاطفه لحظهای است. اگر مردم در گذشته به دنبال خرافه بودند، اکنون تعزیه را واقعا به چشم یک هنر میبینند. حتی میتوانم بگویم الان بازی مخالفخوانها برای مردم به واسطه ضرب و آهنگی که دارند، جذابتر است. نقش مخالفخوانها پررنگتر است و بازی بیشتری دارد. موافقخوانها با توجه به عظمت و جایگاهی که افراد دارند، بازی چندانی ندارند.
وی به غلبه احساسات در مخالفخوانها اشاره کرد و بیان کرد: یکی از اساتید پیشکسوت میگفتند که وقتی در لباس شمر میروم، هیچ شخصیتی جز شمر ندارم و خود واقعیام را کنار میگذارم. من هم تلاشم این است که بر احساساتم غلبه کنم چرا که اگر بتوانم نقش را باورپذیر بازی کنم، هم خودم لذت میبرم و هم مستمع کار را دوست خواهد داشت. لازمهاش هم این است که اگر منقلب شدم، بتوانم خودم را کنترل کنم.
اسدی در پایان گفت: مهمترین مشکل هنر شبیه خوانی نداشتن متولی با جایگاهی منسجم است هر چند طی چند سال اخیر وعده وعیدهایی درباره حمایت از هنر شبیه خوانی و هنرمندان آن داده شده است اما متاسفانه شاهد هستیم برخی نهادهای فرهنگی که در خصوص حمایت از شبیه خوانی بودجه صرف می کنند، صرفا یک عده خاص را بصورت مرتب مورد پوشش حمایت و قرار می دهد که آن عده خاص هم فضا را در اختیار سایر هنرمندان قرار نمی دهند و بسیاری از هنرمندان جوان شبیه خوانی از حداقل امکانات و خدماتی چون بیمه و ... هم برخوردار نیستند.