گروه نمایش هنرآنلاین: پاتریک همسرش را که دوست نزدیک ایزابل و دنیل بوده ترک کرده است تا با اِما ازدواج کند. برای همین ایزابل مردد است که مهمانیِ شام با پاتریک را ترتیب بدهد. مهمانی شام برگزار میشود، اما...
علی سرابی نوشته فلوریان زلر را نخستین بار در زمستان سال 96 روی صحنه برد و حالا پس از گذشت 4 سال از آن بار دیگر، این نمایش هر شب به صحنه میرود. در این نمایش علاوه بر خود سرابی که نقش دنیل را بازی میکند، ریما رامینفر، پژمان جمشیدی و مارال بنیآدم با همراهی الناز حبیبی به ایفای نقش میپردازند.
«آن سوی آینه» از آن دست نمایشنامههایی است که باید به لایههای زیرین آن توجه کرد. چرا که حقیقت و عمق واقعه در لایه زیرین و در افکار آدمهایی است که برای ساعتی مهمان میشوند، اما افکارشان میتواند تا مدتها در ذهن مخاطب بنشیند.
همانطور که از نامش پیداست، با آغاز نمایش مخاطب به بعد دیگری از شخصیتها راه پیدا میکند و میتواند صدای ذهن آگاه آنها را بلند بشنود. صدایی که همه آن را دارا هستند، اما این بار روایتی دیگر پیدا میکند. آدمهای این نمایش هر کدام رفتاری دارند که در پس آن نقابی گذاشته شده است و صدای درون، بعد دیگر این نقاب را به مخاطب نمایش میدهد.
در این نمایش مخاطب بیش از هرچیز به جهان ذهنی دنیل وارد میشود، چرا که بیش از همه او درگیر تغییر است. دنیل یک ناشر موفق است که همراه همسرش ایزابل زندگی آرامی دارد، اما در سوی دیگر این ماجرا پاتریک دوست خانوادگی آنهاست که بیمقدمه به زندگیاش با لوییزا خاتمه میدهد و همراه زنی جوان و اغواگر به نام اما میشود تا بتواند آنچه را که به نظرش سالها از آن دور بوده است به دست آورد. زندگی پرهیجان که باعث شده از زندگی رخوت بار قبلی جدایش کند. مواجه دنیل با اما در شب مهمانی، جهان فکری او را برهمین اساس تغییر داده و قصه را پیش میبرد. دنیل که مردی وفادار و متعهد است با مواجه اما منقلب شده و به تفکر واداشته میشود، این که آیا او از زندگی با ایزابل راضی است، آیا توانسته به آنچه که در ذهن ساخته بود برسد، آیا رویاها میتوانند با زنی جوان ادامه پیدا کنند یا او در کنار همسرش ایزابل نیز میتواند به رویاهایش جان ببخشد. در واقع نمایش ابعاد روانشناسی بسیاری را با خود به همراه دارد. این که آدمها شاید فکر کنند که در زندگی موفق هستند، اما در مواجه با بحرانها آیا واقعا این موفقیت همراه آنها خواهد بود یا نه، سوالی است که ذهن مخاطب را درگیر میکند. اینکه در زندگی تا چه اندازه به امیدها و آرزوهای خود رسیدهایم و تا چه اندازه از خود گذشتگیهایمان برای زندگی، درست و به جا بوده است، همگی سوالاتی است که با ذهن مخاطب تا پایان نمایش و حتی بعد از آن بازی میکند.
سرابی به عنوان کارگردان اثر، با استفاده هوشمندانه از امکانات تالار وحدت و سن گردان آن از گروه موسیقی و دکوری بهره گرفته است که به کمک کار آمده و برای دقایقی در بزنگاهها مخاطب را از آن فضا جدا کرده و بار دیگر اما متفاوتتر پرده از این رازهای ذهنی بر میدارد.
نمایش هرچند گاهی به سمت طنز میرود و با شوخیهایی که از جنس کارهای ایرانی است همراه میشود، اما به نظر میآید به درستی بهره گرفته است و در نهایت آن تاثیری را که باید در ذهن و روح مخاطب از خود به جای میگذارد.
نباید غافل شد که بار اصلی این نمایش بر دوش خود سرابی به عنوان بازیگر نقش دنیل است و از آنجا که نسبت به متن نمایش اشراف کامل دارد به درستی توانسته از عهده آن برآید، هر چند بازیهای رامینفر، بنیآدم و جمشیدی نیز در این اثرگذاری بیتاثیر نیست.
«آن سوی آینه» را باید دید و پس از آن به تامل نشست. چرا که همه ما در زندگی سوی دیگری داریم که شاید کمتر به آن توجه کرده باشیم.