به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، آیین تشییع پیکر زندهیاد علیرضا غفاری مجری، گوینده و مستندساز فقید رادیو و تلویزیون صبح روز یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ در محوطه بیرونی خانه هنرمندان ایران برگزار و برای خاکسپاری راهی بهشت زهرا(س) شد.
در ابتدای این مراسم مرتضی یراقبافان به قرائت آیاتی از قرآن کریم پرداخت. در ادامه کیوان کثیریان مدیر روابط عمومی و امور بینالملل خانه هنرمندان ایران که اجرای این برنامه را برعهده داشت، با تسلیت به خانواده مرحوم غفاری و فرزندان او، گفت: ایشان خیلی زود و ناگهانی از میان ما رفتند و یادشان همیشه بین ما باقی خواهد بود.
مجید رجبی معمار: غیر از خوبی از علیرضا غفاری به یاد نداریم
او در ادامه از مجید رجبی معمار مدیرعامل خانه هنرمندان ایران دعوت به حضور روی سن کرد. رجبی معمار با حضور پشت تریبون گفت: علیرضا غفاری چند سالی به عنوان روابط عمومی و امور بینالملل در خانه هنرمندان ایران حضور داشت و ما در خدمتشان بودیم. بسیاری از مردم ایشان را میشناختند و جزو مجریان تراز اول تلویزیون در زمانی بود که تنها شبکه اول را داشتیم. او بسیار نازک بین و ظریف نگر بود. محفوظات فراوان و قلم توانایی داشت. کلمات نغزی به کار میبست، او جمله ای را باب کرده بود که میگفت: «خانمها، آقایان، هنرمندان، هنردوستان به خانه خودتان؛ خانه هنرمندان ایران خوش آمدید.» و متاسفانه امروز باید این جمله را در مراسم وداع با ایشان ادا کنیم.
وی افزود: او بمب انرژی و پر از امید و روحیه بود و در اطراف خود این انرژی را می پراکند. تحمل خبر درگذشت او برای همه ما سخت است و برای همسر و دختران نازنینشان قطعا سختتر؛ اما در برابر تقدیر الهی چارهای جز تسلیم نداریم. ما غیر از خوبی از او چیزی به یاد نداریم. خوشسیما و خوشقلم و خوشسلیقه و هنرمندی اهل رشتههای تئاتر، سینما، تجسمی و مجری عالم و واقفی بر امر هنر بود. از خدا میخواهیم صبری به خانواده او و دوستانش برای تحمل این فقدان عنایت فرماید.
در ادامه بخشی از اجرا و شعرخوانی غفاری در برنامه تلویزیونی «رادیوهفت» و پشت میکروفون رادیو در نمایشگر محوطه بیرونی نمایش داده شد که این شعر از هوشنگ ابتهاج را شامل میشد:
«باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم
خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست
تا فتنه خیال تو برخاست در دلم
خاموشی لبم نه ز بیداری و رضاست
از چشم من ببین که چه غوغاست در دلم
من نای خوش نوایم و خاموش ای دریغ
لب بر لبم بنه که نواهاست در دلم
دستی به سینه من شوریده سر گذار
بنگر چه آتشی ز تو برپاست در دلم
زین موج اشک تفته و توفان آه سرد
ای دیده هوش دار که دریاست در دلم
باری امید خویش به دلداریم فرست
دانی که آرزوی تو تنهاست در دلم
گم شد ز چشم سایه نشان تو و هنوز
صد گونه داغ عشق تو پیداست در دلم»
و او در بخش دیگری از این ویدوئواین جملات را ادا کرده بود: «...قرار ما باشد در بنبست پرستو همانجا که عشق از دست خدا بر زمین افتاد و در دل آبان جا ماند؛ تو را به خدا دیر نکنید.»
پیام تسلیت رییس مجلس شورای اسلامی
در ادامه پیام محمدباقر قالیباف توسط کیوان کثیریان قرائت شد.
در متن آن آمده بود:«درگذشت ناگهانی مجری توانمند سینما و منتقد برجسته موجب تاسف و تاثر شد. ضمن عرض تسلیت ضایعه درگذشت این چهره خاطرهساز، مجری دوران دفاع مقدس با صدای پرشور ومدیر تلاشگر به دوستان، آرزوی رحمت واسعه برای آن مرحوم و صبر و اجر برای بازماندگان مسالت مینمایم.
محمدباقر قالیباف
رییس مجلس شورای اسلامی ایران.»
هوشنگ توکلی: راست قامت عرصه هنر و شعر بود
در ادامه هوشنگ توکلی نویسنده و کارگردان تئاتر بیان کرد: خیلی سخت است برای مرگ برادر سخن گفتن، رفیق پنجاه ساله، شاعر و بقیهاش کافی است وقتی شاعر باشی و سایر هنرها در وجودت هست. سه نکته کوچک میگویم، سال ۵۳ که تئاتر شهر را بازسازی میکردیم،هنرمندی بزرگ او را که جوانی مشتاق به بازیگری بود، به من معرفی کرد. با او آشنا شدم و صحبت کرد، بسیار باهوش و راستقامت بود. ما معمولا راست قامتان را در بین شعرا تعریف میکنیم، سرشان در آسمان است و عالم محسوسات را میبینند، اما به معقولات فکر میکنند. او از محسوسات شروع کرد و در اواخر عمر خود به عقل و توانایی رسیده بود و بیان و گفتههای اخیرش تعالی این را نشان میدهد. او فروتنانه ۴۰ سال مقابل مردم تعظیم کرد، رزومه او را خیلیها حتی نمیتوانند بخوانند. این تواضع ویژه اوست.
وی افزود: تمام وجود علیرضا غفاری بازیگری به مفهوم مطلق بود. اگر گوینده یا مجری می شد، میخواست خلا بازیگری اش را پر کند، زیرا هنوز جامعه ما هنوز برای پرواز و حضور هنرمندانی که چهار نسل کار میکنند، در تئاتر آماده نشده است و غفاری همه چیز را جایگزین می کرد، موفق شدیم در اواخر دهه ۷۰ مجموعه ای بسازیم که از شبکه پنج تنها یکبار پخش شد و او نقشی را ایفا می کرد. پنج ماه قبل از او دعوت به کار کردم در پروژه جدیدی که بعد از سی سال کار میکنم، قرار بود نقش اصلی را ایفا کند و او سر تمرینها میدرخشید.
وی ادامه داد: در چند روز اخیر گویا پژمرده بود و تعادل خود را به نظر می رسید داشت از دست میداد و به پروازی آسمانی فکر میکرد. ما حس مشترک روحی و تاریخی با یکدیگر داشتیم. درهنگام مرگ او برای اولین بار گوش من چشم شد ومرگ برادرم را با گوشم دیدم. خدا رحمتش کند. انشالله در مراسمی برای او به جزییات و روحیات انسانی این مرد بزرگ خواهیم پرداخت.
در ادامه پیکر زنده یاد علیرضا غفاری با صدای صلوات حاضران راهی جایگاه شد.
ایرج راد: با صداقت بازیگری خدمتگزار عرصه فرهنگ و هنر بود
ایرج راد رییس شورای عالی خانه هنرمندان ایران نیز به روی سن رفت و گفت: آن که در اینجا آرمیده است، یک دنیا عشق و شور و حرکت و محبت و دوستی بود و در دورانی که مدیر روابط عمومی و امور بین الملل خانه هنرمندان ابران بود، هر روز با رسیدن به اتاق خود و حضور در این محل جوش و خروش و سازندگی، فکر تازه و نگاه جدید و امیدی را ایجاد میکرد. علیرضا غفاری عزیز در عرصههای مختلف خدمتگزار فرهنگ و هنر کشور بود و علاقه فراوانی به بازیگری داشت و با صداقت بازیگری و احساس این هنر عمل میکرد؛ چه در عرصه اجرا و چه زمانی که به عنوان منتقد از پشت میکروفون رادیو یا در مطبوعات اثری را نقد میکرد. نقد او سازنده و تاثیرگذار بر گروه اجرایی و هنرمندان بود، هر اثر هنری را میشکافت و تفکر نهفته در آن را عیان میکرد. شاعر بود و با متانت و عشق خود مسئولیت های فراوانی را که زمینه ساز توسعه فرهنگ و هنر بود، برعهده گرفت. آنچه به یادگارگذاشته است، جاودان خواهد بود. روحش شاد و یادش ماندگار.
کثیریان در ادامه از محمد حاتمی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون دعوت به سخنرانی کرد.
محمد حاتمی: پر از شور و عشق به زندگی بود
حاتمی درباره مرحوم غفاری خطاب به این هنرمند فقید بیان کرد: «ای کاش تمام آسمان پنجره داشت... ما حرف نمی زدیم دل حنجره داشت... ای کاش ستاره ها تو را می دیدند... آن وقتی که دلم هوای پنجره داشت.» ما با هم زیاد حرف می زدیم و همدیگر را میفهمیدیم، گاهی هم حرف نمیزدیم، اما همدیگر را میفهمیدیم.
وی ادامه داد: تصور نمیکردم روزی برسد که من در این نقطه قرار بگیریم و در نبود تو با تو حرف بزنم. علیرضا غفاری پر از شور و عشق به زندگی بود و من میدانستم این دنیا برایش ارزشی ندارد.
مجید نیامراد: خاموشی صدایت را نمیتوانم باور کنم
مجید نیامراد طراح صحنه و از دوستان نزدیک غفاری نیز با گریه عنوان کرد: خیلی سخت است در وقف علیرضا غفاری صحبت کنم. تو مسیر رفتنت را از ما جدا کردی، شاید خودت ندانی با ما چه ها کردی. من امروز با علیرضا قرار داشتم تا در استودیویی صدای نازنینش را ضبط کنیم و آن را مثل دیگر آثارش به بادگار نگهداریم. اما حالا در محضر او هستیم و از او اجازه می خواهم که حرف دلم را بزنم.
وی متنی را خطاب به هنرمند فقید علیرضا غفاری خواند که در بخشی از آن آمده بود: «علیرضا غفاری مستحکم ترین دژهای ناامیدی را با کلام نازنینش ویران می کرد، در وصف تو عاشق، ای سفیر مهربانی باید بگویم که تمام شد این لحظه و اینجا. ای کاش با تو به انتظار روزهای خوش مینشستم وناظر بزرگی خدا بودم. کاش وقت وداع نمی رسید و تو دستی برایم تکان می دادی، تو نه تنها دلم که وجودم را لرزاندی. نمیتوانم خاموشی صدای تو را باور کنم، روحت شاد و یادت ابدی.
جعفر گودرزی: تا فرصت هست قدر همدیگر را بدانیم
جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران نیز بیان کرد: سخت است درباره انسانی که سرشار از زندگی و حسهای ناب بود، صحبت کنیم که در مطالب و اجراهایش این احساس را به درستی به مخاطبان خود منتقل میکرد. از دست دادن چنین انسانهایی تلنگری به ماست که تا فرصت هست، قدر همدیگر را بدانیم. او بسیار دغدغه مند و بی حاشیه و تاثیرگذار بود. پس تا دیر نشده همدیگر را به ویژه در این شرایط بیشتر دوست داشته باشیم.
وی ادامه داد: او عضو قدیمی انجمن منتقدان سینمای ایران بود و همیشه به ما یاد میداد در عرصه فرهنگ باید دل دریایی داشت. مطمئنم روح او با نیکان مشحور است.
حسام فروتن: در هر جای هنر نشانهات هست
حسام فروتن نماینده خانواده غفاری نیز در پایان با خواندن شعری از زندهیاد علیرضا غفاری عنوانکرد: کاش به خوشحالی اینجا جمع شده بودیم. من از طرف خانواده گرانقدر زنده یاد غفاری و حمیدیان از شما تشکر میکنم. با قلب مان برای شما آرزوی سلامت داریم و تمام احساسمان را در واژهها جمع میکنیم، چون زنده یاد غفاری همیشه بر ادای کلمات شایسته تاکید داشت، می گویم جایی نوشته بودی: زمان فاجعه است خواستم بگویم زمان ایستاد وعقربک ها ایستادند و ساعت هفت غروب پنجشنبه دیگر ندویدند. گفتند بگویم که بودی و چه کردی و خودت بگو زلال آب را چطور میتوان تعریف کرد؟!
وی ادامه داد: در هر جای فرهنگ و هنر سرزمین نشانهات هست. تا ساعتها میتوان از ادارک و نیک اندیشی و دگرخواهیوخیرخواهی و هنرت گفت. حالا کهرفتهای با میخواهی بروی به دوستانت میگویم علیرضا غفاری فراتر از این همه یک انسان بود؛ به شهادت دوستانت و به معنای واقعی کلمه. او انسان دوستی را به دوش کشید و نقشی از قادر مطلق با بیان پرمهر خود به یادگار گذاشت. یادت باشد وقت وداع دستت را تکان ندادی دلمان را لرزاندی و تا ابد در قلب مان هستی.
وی با تشکر از خانه هنرمندان ایران و مجید رجبی معمار، کیوان کثیریان و کارکنان این مجموعه از همه مدیران و هنرمندانی که خانواده زندهیاد غفاری را در این چند روز همراهی کردند تقدیر کرد و به نمایندگی از خانواده علیرضا غفاری؛ دخترانش دکتر سوده و دکتر سمن غفاری، دکتر مجید خسروی و مهندس صابر موسوی، برادران، خواهرش و همسرش خانم حمیدیان از حاضران تشکر کرد.
در ادامه بعد از اقامه نماز علیرضا غفاری به امامت حجت الاسلام و المسلمین محمود دعایی، پیکر او برای خاکسپاری در قطعه هنرمندان ایران، ردیف۱۵۳، شماره۱۶ راهی بهشت زهرا(س) شد.
حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، ایرج راد، مجید رجبی معمار مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، حمیدرضا نوربخش، محمدعلی سجادی، محمد حاتمی، سیدمحمد طباطبایی، آسیه مزینانی، جعفر گودرزی، محمدرضا عرب، محمد نیکبخت، علی رویینتن، علیاکبر عبدالعلیزاده، ابراهیم حسینی، مجید برزگر زاده، منوچهر شاهسواری، سیروس الوند، حمید عجمی، کیوان کثیریان، علیاکبر خدابخش، محمد مهدی طباطبایی، مجید فروغی، محمد حمزه ای، مهتاج نجومی، خدایار قافانی، بهمن عبداللهی، مریم نراقی و… از هنرمندان و چهرههای فرهنگی و هنری حاضر در این مراسم بودند.
علیرضا غفاری مجری، گوینده و مستندساز متولد ۱۳۳۴ پنجشنبه ۱۹ اسفند بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت. از جمله فعالیتهای زندهیاد غفاری میتوان به مدیر روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مدیر گروه گزارش صدای جمهوری اسلامی ایران، مدیر کل روابط عمومی و امور بین الملل شهرداری تهران، بنیانگذار و مدیر مسئول «همشهری» نشریه داخلی شهرداری تهران، دبیر و عضو شورای نظارت بر نمایش مرکز هنرهای نمایشی، قائم مقام مرکز سرود و آهنگ های انقلابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عضو هیأت داوران جشنواره تئاتر نیروی زمینی و تئاتر سنگر (دفاع مقدس)، ساخت مستند «اینجا کن است، نیست»، عضو انجمن منتقدان سینمای ایران، عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و انتشار ۳ مجموعه شعر با عناوین «با توأم آزادی»، «چهل پاره عشق»، «در آستان بلوغ» اشاره کرد.