گروه تئاتر هنرآنلاین، علی اتحاد که قرار بود نمایش «دهلیزهای بیانتهای خاطره» را از ۱۹ فروردین در باغ فرهنگسرای نیاوران اجرا کند، در پی اعلام تعطیلی از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا در گفتوگو با هنرآنلاین گفت: اسفندماه سال ۱۳۹۸ که برای اولین بار تئاتر ما به دلیل آغاز همهگیری تعطیل شد، درست همزمان با ابتلای خودم به کووید. پس از به پایان رسیدن آن مشغول مطالعه دیگر «پاندمی»ها شدم. همان زمان بود که متوجه شدم پاندمی یک ساله یا دو ساله سابقه ندارد و این وضعیت دستکم بین چهار تا هفت سال میتواند ادامه پیدا کند. اینطور بود که نوروز ۹۹ و پس از بهبودی کاملام شروع به برنامهریزی برای زیست تازهمان کردم.
او در ادامه افزود: همان زمان هم با چند نفر از همکارانم در حوزههای تئاتر و هنرهای دیداری (تجسمی) تماس گرفتم و شرایط و تحلیلم را در این باره به آنها گفتم. البته هیچ کدام قانع نشدند. همگی معتقد بودند باید صبر کنم و پس از چند ماه (آن زمان میگفتند تا تابستان) مساله حل میشود. این مساله را چند هفتهای با همکاران در میان گذاشتم؛ چرا که میدانستم اگر بشود کاری کرد به شکل صنفی ممکن است و فعالیت انفرادی دشواریهای بسیار دارد. با این همه با وجود آمارهای بسیار تاریخی موفق نشدم همکارانم را راضی کنم باید روشی تازه در پیش بگیریم.
اتحاد اضافه کرد: در نوروز ۱۳۹۹ تمرینها را با گروهمان با کمک برکه بذری بازیگردان و بازیگر گروهمان (گروه هنرهای اجرایی ۳۶۶) به شکل آنلاین و روی پلتفرم زوم با وقفهای بیست روزه از سر گرفتیم. از اردیبهشت ۱۳۹۹ هم کار را در فضاهای طبیعی همچون دشتها و کوهستانهای پیرامون تهران و بعد در ماههای بعد مکانهایی دیگر در سراسر کشور ادامه دادیم. در این مدت ویدئو-آرتهایی ساختیم و اجرای آنلاین هم برگزار کردیم. سرانجام در تابستان کار تمرین شهری آغاز شد و از شهریور ۱۳۹۹، نمایش «شب سیصد و شصت و ششم» را در فضای باز باغ فرهنگسرای نیاوران اجرا کردیم. اجراهای من با گروه ۳۶۶ به شکل هفتگی برگزار میشود؛ یعنی تنها هفتهای یک روز یا یک شب. برنامه اجرای ما در فرهنگسرای نیاوران به صورت محیطی، در فضای باز و بدون جایگاه تماشاگران برگزار شد. طبیعتا برای رسیدن به این اجرا تمامی شیوههای اجرایی که پیشتر در سالن داشتیم تغییر کرد و روند تمرین هم به کلی عوض شد. همکاری مسئولان فرهنگسرا کمک بزرگی بود که امکان چنین رخدادی را فراهم میکرد. اجرا تا مهرماه ادامه داشت و کمکم سرمای هوا سبب شد کار را متوقف کنیم چرا که بخشی از اجرا درون آب بود.
این کارگردان در ادامه عنوان کرد: از این به بعد تمرین کار بعدی یعنی «دهلیزهای بیانتهای خاطره» آغاز شد. در کنار آن ساخت ویدئو-آرتها و اجراهای تکگوییهای محیطی در کویر مرکزی ایران و بعد سواحل خلیج فارس و جزایر را هم در کنار تمرینهای اصلی «دهلیزهای بیانتهای خاطره» در پیش گرفتیم. سر انجام، کار به اینجا رسید که میبینید. بنا بود روز گذشته یعنی ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ اولین اجرا برگزار شود. من کار را به شکلی مطلقا مناسب این روزگار طراحی کردم. یعنی اجرایی ۷۰ دقیقهای که از ۱۰ بخش اجرایی ساخته شده و هر کدام بین ۱۰ دقیقه تا ۲۵ دقیقهاند در مدت ۵ ساعت تکرار میشود. هر پنجشنبه ۷۰ مخاطب میتوانند هر زمانی از ۵ ساعت را در باغ فرهنگسرای نیاوران قدم بزنند، بنشینند، تماشا کنند و سرانجام بروند. این یعنی پایینترین تراکم جمعیتی، یعنی تراکمی پایینتر از رفت و آمد روزمره در پیادهروهای شهر تهران. تصور کنید، باغ فرهنگسرای نیاوران ۱۱۰ هزار متر مربع است؛ ۷۰ نفر مخاطب و ۲۲ نفر اجراگر بناست در فضایی یازده هکتاری قدم بزنند. هیچ عقل سلیمی بعید است این تراکم را ناقض شیوهنامههای بهداشتی بداند.
علی اتحاد درباره پیامدهای تعطیلی اجرا برای گروه یادآور شد: پیش از هر چیز باید بگویم گروه ۳۶۶ که آن را در شهریور ۱۳۹۸ تاسیس کردم گروهی جوان است. بیشتر اعضای آن زیر بیست و پنج سال سن دارند. این چنین است که خود را در قبال جوانی و امیدهای اعضا بیش از معمول مسئول میدانم. این سالها دیگر بازنمیگردد و هر تجربه از دست رفته دیگر رفته است تا ابد؛ بیآنکه جایگزینی داشته باشد. از سوی دیگر وقتی همه جوانب ماجرا را سنجیدهایم و باز هم نمیشود، ممکن است اعتماد مخاطبان را از دست بدهیم. سومین مورد هم مساله مالی است. من شخصا کارم را سرمایهگذاری میکنم. هر چند که از دو سال پیش مطلقا قید سودآوری از بلیتفروشی اجراها را زدهام اما بازگشت سرمایه اولیه کمترین توقعی است که میتوانم داشته باشم. تمرینهای «دهلیزهای بیانتهای خاطره» هفت ماه پیش آغاز شد. یعنی هفت ماه تمام بدون بازگشت مالی تنها برای این اجرا هزینه کردهام. حالا کمترین توقع بازگشت سرمایه است. ما هر سال حوالی پایان بهار شاهد بیارزش شدن سالانه پول ملیمان هم هستیم. یعنی اگر سرمایهای تا اردیبهشت بازنگردد دیگر بازنخواهد گشت.
اتحاد درباره توجه مسئولان به اجراهای محیطی در این شرایط اظهار کرد: این گره به دست مدیران بالادستی باز نمیشود. بدون تعارف میگویم؛ تئاتر موضوع مدیران کلان ملی نیست و منطقاش هم بسیار ساده است؛ «تئاتر» ایران چرخه مالی بسیار کوچکی است و جایی برای سوددهی عظیم ندارد. به همین دلیل ادامه حیاتش برای مدیران بالادستی نمیارزد. میدانم که بسیاری ممکن است از چیزی که میگویم خشمگین شوند؛ اما چرا نباید مستقیما واقعیت را بگوییم؟ باور دارم که اگر کاری باید برای تئاتر کرد تنها به دست خودمان محقق میشود. درست به همین دلیل بود که از فروردین ۱۳۹۹ آن همه با همکارانم چانه زدم که باید «طرحی نو دراندازیم» پیش از آن که زنده به گورمان کنند. اگر همین حالا جز گروه ما ده گروه دیگر هم کار متحرک در فضای باز و بدون جایگاه تماشاگران داشتند، امکان نداشت در شرایط مشابه اجرای کار ما هم لغو شود. کار من البته شیوههای اجرایی متفاوتی دارد اما اگر دیگران میخواهند به تئاتر به شیوه کلاسیک بپردازند. تهران بیش از یکصد صحنه روباز تئاتر دارد که هرگز هیچ گروه حرفهای از آنها استفاده نمیکند. همان ابتدای سال پیشبینی کرده بودم که شانه تماشاخانههای خصوصی زیر این بار میشکند. شخصا تصمیم داشتم در سال ۹۹ تماشاخانهای تاسیس کنم اما با توجه به شرایط پیش آمده منصرف شدم. آخر هم همین شد. تماشاخانهها یکی یکی تعطیل شدند؛ چون زمانه دگرگون شده و نیازهای تازهای پدید آورده است.
او در پایان صحبت هایش تصریح کرد: پیشتر هم گفتم؛ از مدیران بالادستی که مطلقا توقعی ندارم؛ چرا که با حوزه فرهنگ اساسا دوستی ندارند. خودشان در گفتوگوها میگویند که نه به سینما میروند نه به تئاتر نه حتی در خانه فیلم میبینند؛ کتاب را که دیگر نپرسید! درباره مدیران مستقیم حوزههای خودمان هم مشکل بر جای خود باقی است. هر بار برای حل چنین مشکلاتی نهایتا میتوانیم با مدیران دفترهاشان گفتوگو کنیم. آخر مدیر تئاتر یا تجسمی چه کار مهمتری دارد از حل مشکلات هنرمندان این حوزهها؟ اینها انتقاد نیست. اینها شرح ماوقع است. هفت هشت سال پیش بسیار آسانتر میشد مشکل را در سطح معاونتها حل کرد. هر بار هر بخشنامهای که صادر شده در آخرین ساعت اداری پیش از تعطیلی آخر هفته بوده است. چطور ممکن است دستور جدی معاونت ساعت ۲ بعداز ظهر چهارشنبه یا پیش از مثلا مبعث منتشر شود و بعد برای پیدا کردن مسئولین ناچار باشی چهار روز دست روی دست بگذاری؟ در پایان باید باز هم از مدیریت و معاونت و کارکنان فرهنگسرای نیاوران تشکر کنم که طی یک دهه گذشته با وجود تمامی تغییرهای پیشآمده همکاری، همراهی و میلشان به پیشبرد پروژههای فرهنگی را به اشکال مختلف آشکار کردهاند.