سرویس تئاتر هنرآنلاین، شاید نکته جالب درباره قادر آشنا این باشد که او اولین بار دقیقاً یک سال ونیم مانده به پایان دولت دهم به اداره کل هنرهای نمایشی آمد و با روی کار آمدن دولت جدید استعفا داد و رفت (درحالیکه در همان مدت اندک، کارهای مهمی ازجمله تأسیس چند تئاتر شهر در مراکز استان ها، ثبت و استقرار گروه های نمایشی و... را انجام داد) و سال ها بعد، درست یک سال و نیم مانده به پایان دولت دوازدهم دوباره به پست قبلی دعوت شد! همین امر نشان دهنده این است که تصمیم گیرندگان فرهنگی، هیچ برنامه و چشم اندازی در این عرصه ندارند و اکثر تصمیمات شان باری به هر جهتی ست. مدیری موفقی چون آشنا که در حال پیاده کردن برنامه بنیادی خود است می رود و تمام طرح هایش نیمه کاره رها می شوند!!! به هرحال قادر آشنا دوباره بازگشته اما این بار با این تفاوت که دیگر برنامههای بلندمدت ندارد می خواهد طرح های یک ساله اش را پیش ببرد و به انجام برساند.
به بهانه پایان جشنواره تئاتر فجر و مسائل و مصائب متعدد تئاتر با مدیر کل هنرهای نمایشی به گفت و گو نشسته ایم که آن را مطالعه خواهید کرد:
آقای آشنا، شما چند سال پیش به مرکز هنرهای نمایشی آمدید و ریاست اداره کل هنرهای نمایشی را پذیرفتید ولی بعد چند سال رفتید و دوباره برگشتید. آن موقع چه اتفاقی افتاد که صندلی خودتان را رها کردید و دوباره چه اتفاقی افتاد که قبول کردید به اداره کل هنرهای نمایشی برگردید؟
آن زمان یک انتخاباتی در کشور برگزار شد و دولت جدیدی سر کار آمد. طبیعی هم بود که معاون وزیر و وزیر حق داشته باشند نیرویی که راحتتر میتوانند با آن کار کنند را سر کار بیاورند. من متوجه بودم که معاون محترم وزیر سر یک دو راهی مانده که چه کار کند و به همین خاطر برای اینکه معاون وزیر راحتتر تصمیم بگیرد استعفاء دادم و آنها آقای طاهری را به عنوان مدیرکل انتخاب کردند. من در زندگی همیشه یک باوری دارم و آن باور این است که توجه میکنم چه کاری میتوانم برای کشورم انجام بدهم؟ هر کاری که از دستم بربیاید را انجام میدهم. البته هیچوقت ابتدا به ساکن داوطلب کاری نمیشوم ولی اگر مسئولیتی متوجه من شود و بدانم که میتوانم مفید باشم با جان و دل آن مسئولیت میپذیرم. وقتی آقای دکتر صالحی فرمودند که من به اداره کل هنرهای نمایشی برگردم، حقیقتاً در ابتدای امر مخالفت کردم چون فکر میکردم منطقی به نظر نمیرسد دوباره برگردم جایی که قبلاً بودهام. ابتدا با آمدن به مرکز مخالفت کردم ولی بعد در گفتوگوهایی که با هم داشتیم حس کردم این کار بر من تکلیف شده است. من اصلاً تهران نبودم که برای من حکم صادر کردند.
هم در آن دوره که تشریف بردید و هم در این دوره که به مرکز برگشتید، دولت تغییر نکرده است. درست است که معاونتها و وزیرها تغییر کردهاند ولی دولت همان دولت قبل است. چطور آن موقع آن بینش وجود داشت؟
باید رفت از دوستان دیگر سوال کرد. دو نفر وقتی میخواهند با هم کار کنند باید همدیگر را قبول داشته باشند. این مسئله خیلی مهمی است. تصور میکنم در آن زمان معاون وزیر به جمع بندی دیگری رسیده بود و من هم به نظر ایشان احترام گذاشتم و حتی بدون یک کلام صحبت گذاشتم و رفتم.
شما آن زمان به عنوان یک مدیر موفق به مرکز هنرهای نمایشی آمدید چون قبل از آن چند سال در شهرستانها و استانهای مختلف بهعنوان یک مدیر فرهنگی فعالیت کرده بودید. زمانی هم که داشتید از مرکز میرفتید بسیاری از هنرمندان با رفتن شما مخالفت کرده و نزد آقای مرادخانی معاون هنری آن زمان رفتند و صحبت کردند. نکته اینجاست که ما چرا موفقیتهای فرهنگی یک مدیر را گاهی در نظر نمیگیریم؟
از آنجایی که من مخاطب شما هستم، درباره موفق بودن یا نبودنم صحبت نمیکنم. یک اشکال جدی که در سیستم مدیریتی ما وجود دارد این است که تصورمان بر این است که وقتی یک دولتی تغییر میکند احساس میکنیم چرخ را باید از نو اختراع کنیم. به هر حال این یک اشکالی است که وجود دارد. یک مدیری میآید در یک حوزه تجربه کسب میکند و برای او هزینه میشود تا پخته شود ولی این مسئله هنوز در کشور ما جا نیفتاده است. به نظرم بعد از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، الآن وقتش رسیده که ما از مدیرانی که برای آنها هزینه کردهایم بهره ببریم. گاهی وقتی یک مدیری میآید احساس میکند که باید همه تیم قبلی را عوض کند. من در جاهایی که کار میکنم تلاش دارم از همان تیم قبلی که صاحب تجربه هستند استفاده کنم. من در طول یک سال اخیر به غیر از یکی، دو جابجایی که به خاطر اراده خود آن آدمها بوده هیچ جابجایی دیگری نداشتهام. آدم در عرصه مدیریت باید به نیروها اعتماد کرده و بگذارد آنها با خیال راحت کار کنند. وقتی این اتفاق بیفتد شما در هر حوزهای مدیر تربیت میکنید.
در همین مرکز هنرهای نمایشی که بعدها تبدیل به اداره کل شد، بالاترین مقطعی که یک مدیر رأس کار بوده، دو تا سه سال بوده است، در حالیکه این اشتباه است چون یک مدیر وقتی سر کار میآید تازه یک سال طول میکشد تا آزمون و خطا کند و از سال دوم، سوم به بعد به آن پختگی برسد. وقتی یک مدیری میداند دو تا سه سال بیشتر پشت یک میزی نیست، آیا میتواند به خودش اجازه بدهد تا برای آن حوزه یک برنامهریزی طولانی مدت داشته باشد؟
واقعاً نمیتواند. من در دوره گذشته که به مرکز آمدم یک سال و نیم به پایان کار دولت دهم مانده بود و الآن هم در اواخر دوره دولت دوازدهم قرار داریم. من به برنامه و چشمانداز باور دارم و تا حدود زیادی آدم منظمی هستم. وقتی یک مقامی را میپذیرم ذهن و دغدغهام همان یک کار میشود و کار دیگری را نمیپذیرم. اگر یادتان باشد ما آن زمان هشت برنامه را طراحی کردیم. یکی از برنامهریزیهای ما تأسیس تئاتر شهرها در استانها بود. این یک موضوع جدی برای تئاتر استانها بود ولی وقتی از مرکز رفتم دیگر آن برنامه ادامه پیدا نکرد. اگر از من سوال بپرسند اولین کار در اداره کل هنرهای نمایشی چیست، میگویم نمایشنامهنویسی است. ما بنیاد ادبیات نمایشی را راه انداختیم و برای آن ساختار تشکیل دادیم ولی مدیریت بعدی آن را ادامه نداد. طرح دیگری که آن زمان دادیم طرح استقرار گروهها بود. میخواستیم کاری کنیم که گروهها شناسنامهدار و ثبت شوند. گروهها با ثبت شدن میتوانستند از جاهای دیگر کمک بگیرند. گروهها را به دستههای الف، ب و ج تقسیمبندی کردیم و گفتیم گروههای الف باید همه عناصر یک نمایش از جمله کارگردان، نویسنده، دراماتوژ، طراح صحنه و... را داشته باشد. ما گفتیم به گروههای الف، ب و ج به ترتیب 10، 8 و 4 میلیون تومان کمک میکنیم و این کار را نیز انجام دادیم. ما این کارها را انجام دادیم تا چرخ تولید تئاتر بچرخد. کار بعدی که انجام دادیم تئاتر در خانه بود. آن زمان در سینما بحث نمایش خانگی داشتیم و گفتیم برای تئاتر هم میتوانیم این کار را انجام بدهیم. من در تأیید فرمایش شما میخواهم بگویم حوزه فرهنگ آرام آرام تأثیر میگذارد. از زمانی که من دوباره به مرکز برگشتهام شش برنامه بلندمدت برای تئاتر ایران در ذهنم دارم ولی هیچکدام از آنها را انجام ندادهام. ما الآن در دنیای دیجیتال هستیم و باید خودمان را با شرایط جدید وفق بدهیم. کرونا هم مزید بر علت شده است. ما گفتیم که میخواهیم از فضای مجازی بهره ببریم. اولین کاری که انجام دادیم راهاندازی سامانه صدور مجوز هنرهای نمایشی بود. یعنی الآن در سالنهای دولتی وابسته به ما کسی حق ندارد که متن را دستی بگیرد. هنرمند باید متن را در سامانه بارگذاری کند و با سالن هماهنگ شود. آنها اگر به توافق رسیدند، سالن تئاتر در همان سامانه متن را برای شورای ارزشیابی و نظارت میفرستد و کارشناسهای ما نظر میدهند. در این سیستم هم کارگردان میتواند فرآیند کارش را دنبال کند که در چه مرحلهای قرار دارد و هم من بهعنوان مدیر میتوانم بررسی کنم که کارها در چه وضعیتی هستند. اینها کارهای کوتاه مدتی است که ما داریم انجام میدهیم. راهاندازی فیلم تئاترها هم یکی دیگر از کارهایی بود که صورت گرفت. ما برای اینکه فیلم تئاترها را در فضای مجازی پخش کنیم، بهتر بود که خودمان یک بستر برای هنرمندان و خصوصاً برای هنرمندان شهرستانی فراهم کنیم. ما آمدیم تلویزیون تئاتر ایران را با بهترین کیفیت راهاندازی کردیم. این تلویزیون را تأسیس کردیم که حامی تئاتر استانها باشیم. نکته بعدی بحث مجوزهایی است که برای VODها صادر میشود. ما در اینجا یک مسئولیت اضافه را برای خودمان در نظر گرفتیم. من برای اینکه هنرمندان تئاتر به مشکل نخورند، گفتیم نیاز نیست که بروند سازمان سینمایی مجوز بگیرند و ما خودمان تأیید میکنیم چون اگر به سازمان سینمایی بروند ماهها طول میکشید. تا الآن اگر بخواهم بگویم صادقانه با ما همراه بودند. یعنی ما برای فضای مجازی هم فکر کردیم و منتظر نماندیم که سالنها باز شود و شرایط به حالت عادی برگردد.
ما دیدم در ایران تئاتر مستند نداریم که اجرا کنیم و به همین خاطر آمدیم مستندسازی اجراهای نمایشی ایران را افتتاح کردیم. الآن خوشحالم که بگویم کلیه اجراهایی که در مجموعه تالارهای اداره کل را مستند کردیم. البته نواقصی هم دارد و نیاز است که افراد دیگر ورود کنند و آن را اصلاح کنند. شما الآن با یک کلیک ساده میتوانید مثلاً درباره هر آن کاری که داوود رشیدی در تئاتر این مملکت انجام داده را ببینید. این کار انجام گرفت و به شهرستانها و سالنهای دیگر گفتیم که کارهایشان را مستند کنند. انجمنهای هنرهای نمایشی ما در استانها بی صاحاب بودند. مثلاً میگفتند ما انجمن هنرهای نمایشی استان قزوین هستیم ولی هیچ اساسنامهای نداشتند. اداره کل وقتی میخواست به بچههای تئاتر کمک کند، نمیتواست مستقیم کمک کند. باید پول را به یک انجمن معینی که ثبت شده بود واریز میکرد تا آنها پول را به هنرمندان بدهند. یعنی ما وقتی میخواستیم خودمان به خودمان کمک کنیم باید یک انجمن معینی را پیدا میکردیم! الآن یک اساسنامهای را برای انجمن هنرهای نمایشی تدوین و ابلاغ کردیم تا آنها شناسنامهدار شوند و هیچکس نتواند آنها را منحل کند.
سالنهای خصوصی در دوره ما راه افتاد. من به شدت باور دارم که دولت باید به گسترش سالنهای خصوصی کمک کند، منتها الآن باید ضابطهمند شود. همکاران ما دارند اساسنامه آن را مینویسند که ما به چه سالنهایی و با چه ویژگیهایی اجازه اجرا بدهیم؟ آیا هر سالنی برای اجرا مناسب است؟ ما داریم اساسنامه را مینویسم تا مشکل سالنهای خصوصی را برطرف کنیم. ما 11 برنامه در نظر گرفتیم. بنا داشتیم بدهی هنرمندان را پرداخت کنیم که این کار را انجام دهیم. میخواستیم با استانها تفاهمنامه امضاء کنیم و این کار را نیز به سرانجام رساندیم. ما تقریباً توانستیم آن برنامهها را تا یک جاهای خوب پیش ببریم. من آدم با تجربهای هستم و 20 سال است که در این مملکت مدیریت میکنم. اینبار دیدم من در یک سال و نیم میتوانم فقط این کارها را انجام بدهم. من شش برنامه بنیادی از نگاه خودم برای تئاتر ایران دارم که اگر بهسامان شوند به نفع تئاتر ایران و هنرمندان است.
جالب است که به قول شما انجمن هنرهای نمایشی حتی تا مرز تعطیل شدن هم پیش رفتند. برای بچههایی که در شهرستانهای کوچک فعالیت میکنند انجمن هنرهای نمایشی اهمیت دارد ولی آنها تا مرز تعطیلی رفتند و کسی هم نفهمید که علت این کار چه چیزی بود؟
در آن دوره گفتند در ذیل وزارت ارشاد یک سری موسسات همسو وجود دارد که باید با همدیگر ادغام شوند. من زمانی که در معاونت فرهنگی بودم، چندین موسسه وجود داشت که محوریت همه آنها کتاب بود و در نهایت با همدیگر ادغام شدند. این مأموریت مشخص است ولی تئاتر با سایر هنرهای دیگر فرق دارد. ما در تئاتر گروه هستیم ولی در هنرهای تجسمی فرد هستند یا موسیقی هم ویژگیهای خاص خودش را دارد. اصل این ایده برای کم کردن هزینهها و تجمیع درست بود ولی یک اشکالی که وجود دارد این است که نمیتوان همه جا را به یک شکل دید. آقای دکتر حسینی گفتند ما میخواهیم تئاتر استانها را بهسامان کنیم و واقعاً با اساسنامه استانها بهسامان میشود. این حرف، حرف درستی است. من در استانها کار کردهام و فکر میکنم با تشکیل اساسنامههای جدید، تئاتر استانها سامان پیدا میکند.
شما 10 سال پیش زمانی که به مرکز هنرهای نمایشی آمدید کشور به لحاظ فرهنگی و سیاسی در یک بحران پییچده بود و دولت در آستانه تغییر بود و الآن که برگشتید دوباره همان بحرانها وجود دارد. علاوهبر آن، خود ویروس کرونا در تمام دنیا یک بحران به وجود آورده که دامن گیر کشور ما نیز شده است. فکر میکنم این مسئله عرصه را برای شما بهعنوان یک مدیر دشوارتر کرد. درست است؟
واقعاً همینطور است. آدم از اینکه نمیتواند برنامه بلندمدت بریزد آزار میبیند. من معمولاً برای دل خودم کار میکنم و اگر دل خودم به کاری نباشد عذاب وجدان میگیرم و اذیت میشوم. میدانم هنرمندان و خصوصاً بچههای تئاتر تمام زندگیشان از قِبل همین کاری که انجام میدهند میگذرد. هنرمند از طریق تئاتر شاید بتواند روزمره خود را به سختی بگذراند ولی پولدار نمیشود. ما اگر کاری از دستمان بر میآید نباید دریغ کنیم و باید برای همه اینها برنامهریزی کنیم. من برنامهریزی که کردم تا شهریورماه است که کار این دولت به پایان میرسد. عده زیادی تصور میکنند کار ما به خاطر کرونا کمتر شده، در حالیکه بسیار سختتر شده چون برنامهریزی و توان مانور را از ما گرفته است. ما تلاش کردیم که سالنها را باز کنیم و باز شد. بعد گفتند با 50 درصد ظرفیت سالنها اجرا بروند و ما این کار را انجام دادیم ولی بعد گفتند کل تئاتر باید تعطیل شود. کل برنامهریزیهایی که کرده بودیم بهم ریخت و دوباره از نو باید برنامه میریختیم. یا مثلاً این ترسی که به سراغ ما میآید که آیا بچهها شیوهنامهها را اجرا میکنند و مسئله اینکه آیا جشنوارهها برگزار شوند یا نه هم وجود دارد. شما باید مدیریت بحران داشته باشید که هم تئاتر زنده بماند و هم مراعات جان آنها را کنید. من در شرایط عادی باید به وزارت ارشاد پاسخ میدادم ولی الآن باید به وزارت بهداشت و استانداری استانها هم پاسخ بدهم. در تیرماه که اجازه برگزاری اجراها داده شد، چند استان زیر بار نرفتند. من نمیدانم به چه زبانی بگویم که تئاتر تفنن نیست، بلکه شغل است. هنرمند اگر کار نکند نمیتواند زندگی خود را بگذراند. ما در تهران 130 اجرا داشتیم که با ظرفیت 50 درصد برگزار شدند. کل جمعیت تماشاگران تئاتر اندازه مسافران یک ساعت بیآرتی میدان آزادی تا تهرانپارس نیستند. آنوقت ما ضدعفونی میکنیم و با ماسک و با فاصله از همدیگر در سالن مینشینیم. البته متأسفانه گاهی برخی از دوستان ما عکس یادگاری میگیرند و آن عکسها را در فضای مجازی میگذارند، در صورتی که یک سری از آدمها کار ما را رصد میکنند. مسئولان وزارت بهداشت پای به پای ما در جشنواره تئاتر فجر آمدند و در نهایت گفتند جشنواره به خوبی برگزار شد. بنابراین این کار هم برنامهریزی را سخت میکند و هم اجرا را. یک عده میگویند الآن که تئاتر تعطیل است، پس پول تئاتر کجا رفته است؟ من گفتم آخر سال اعلام میکنم چقدر پول گرفتیم و کجاها هزینه کردیم. پولی که میآید مشخص است که باید در کجاها خرج شود. وقتی یک پولی برای حمایت است، باید آن را در بخش حمایت هزینه کنید. اگر برای رویداد فرهنگی است باید آن را در جشنواره هزینه کنید. در بودجه امسال، بودجه بخش بینالملل صفر است و ما پولی نداریم که هزینه کنیم. اگر یک اتفاقی در بخش بینالملل بیفتد ما بودجهای نداریم که برای آن بگذاریم. امسال در جشنواره تئاتر فجر با پدیده ضبط حرفهای برنامهها و پخش آنها از پلتفرم روبرو بودیم و باید برای آن هزینه میکردیم. میخواهم بگویم هر کدام از اینها جایگاه خاص خودشان را دارند. کل بودجهای که برای حمایت در نظر گرفتیم حدود 10 میلیارد تومان بود. شما اگر 10 میلیارد تومان را تقسیم بر 300 هزار نفر کنید پول بسیار کمی گیر هنرمندان میآید و مشکلی از آنها را حل نمیکند. آن بزرگواری که از سر دلسوزی این حرف را میزند ابتدا از خودش سوال بپرسد که ما این 10 میلیارد تومان را چطور توزیع کنیم که هیچ اتفاقی نیفتد؟ آیا به صلاح تئاتر است که تئاتر را تعطیل کنیم یا باید بگوییم تئاتر نیاز جامعه ماست و باید نمایشها اجرا شوند؟ کمک کردن بدون دلیل اصلاً معنایی ندارد. انشاءالله من در پایان سال همه چیز را ریز به ریز اعلام میکنم. هر کسی که از ما پول میگیرد باید بداند که ما این آمار را عیان خواهیم کرد.همکاران ما باید بدانند برای پولی که خرج میکنند باید جوابگو باشند و منِ مدیر هم وقتی دست به قلم میبرم و چیزی را امضاء میکنم باید جوابگو باشم. ما به شفافسازی باور داریم.
ما تعداد زیادی سازمانهای دیگر داریم که موازیکاری میکنند و بودجههای خوبی هم دارند و گاهی آن بودجهها حتی از بودجه اداره کل هنرهای نمایشی هم بیشتر است ولی تولیداتشان بسیار کم است و در طول سال شاید یک جشنواره کوچک در شهرستان یا تهران برگزار کنند. آیا فکری شده که بشود به دولت یا حتی کمیسیون فرهنگی مجلس گفت که کمتر این موازیکاریها شکل بگیرد؟ نمیگوییم که آن سازمانها را تعطیل کنند ولی اندکی از بودجه آنها در بخش تولیدی را به اداره کل هنرهای نمایشی که یک نهاد رسمی است منتقل کنند.
در کشور ما متأسفانه نهادهای موازیکار زیاد است و در عرصه فرهنگ رقم وحشتناکی است. اصلاً وجود این نهادها به صلاح کشور نیست چون گاهی همدیگر را خنثی میکنند. ما هم در دوره قبلی و هم در این دوره نامه زدیم و بارها گفتیم که باید تعداد این نهادها کم شود و مأموریتها مشخص شود. شما وقتی میخواهید یک نمایشی را اجرا کنید، چندین نهاد در کشور وجود دارند. اگر بحث حمایت از گروهها باشد این موازی کاریها خوب است ولی گاهی میبینید قوانین و مقررات و سلایق ورود میکند و کار خراب میشود. ممکن است شما متناسب با منابع مالی دولت یک برنامهریزی کنید ولی یک نهادی میآید آن را بهم میریزد. این دوگانگیها و چندگانگیها در حمایتها و برنامهریزیها آسیب میزند. من به شدت نگران تعدد دستگاههای فرهنگی در کشورمان هستم و از طرفی به شدت نگران برگزاری جشنوارههای متعدد در کشور هستم. یکی از برنامههایی که داشتم این بود که جشنوارهها در اداره کل هنرهای نمایشی باید تجمیع شود و ما در تهران به یک جشنواره تئاتر ایران برسیم. ما در شرایط عادی برای یک جشنواره، 30 درصد هزینهها را هنرمندان میدهیم و 70 درصد بودجه صرف برگزاری جشنواره میشود. از آنجایی که تعدد جشنوارهها زیاد است کیفیت هم پایین میآید. تعدد جشنوارهها در درون خود اداره کل هنرهای نمایشی دارد آسیب میزند و کیفیت را به شدت پایین آورده است. یک زمانی لازم بود که یک سری از جشنوارهها برگزار شوند ولی الآن میگویم باید تجمیع شوند. من اگر بخواهم تجمیع کنم سر و صدا ایجاد میشود. الآن یک حصاری که میخواهند دور تئاتر شهر بکشند هزار مدعی پیدا کرده است. یک حرکت پوپولیستی راه میاندازند که اگر این اتفاق بیفتد چنین و چنان میشود. جشنوارهها هم برای خودشان مدعی دارند. جشنواره تئاتر فجر مدعی دارد، جشنواره تئاتر عروسکی مدعی دارد و جشنوارههای دیگر نیز همینطور. تجمیع کردن این جشنوارهها هزینه مدیریتی و معنوی دارد. تعدد مراکز هم هزینه دارد. هر دولتی بخواهد مراکز را تجمیع کند باید هزینه پرداخت کند. در حال حاضر دوران تخصصی شدن فعالیتهای فرهنگی است.
در تمام این سالهایی که شما مدیر اداره کل هنرهای نمایشی بودید پیش آمده که یکبار بودجه تئاتر کامل و سر وقت پرداخت شود؟
در دور گذشته که مدیر بودم تئاتر شش و نیم میلیارد تومان بدهی داشت و ما پرداخت کردیم و وقتی هم از اداره رفتم هیچ بدهی نداشتیم. بودجه تئاتر اساساً بودجه بسیار پایینی است ولی تا الآن خوشبختانه با تمام مشکلات مالی که وجود داشته ولی بودجهای که نوشته شده بود را دریافت کردهایم.
چرا ارادهای وجود ندارد که این بودجه افزایش پیدا کند؟ در تمام این سالها هنرمندان، مدیران و حتی وزیران هم در گفتوگوهای خودشان گفتند که بودجه کم است و این بودجه اصلاً کفاف بخش فرهنگی را نمیدهد.
نگاه به فرهنگ در کشور ما یک نگاه دسته چندمی است و سایر عوامل و عناصر هم تحت تأثیر آن نگاه قرار دارد. بودجه تئاتر بسیار پایین است. البته امسال تلاش شد که بودجه تئاتر در سال 1400 افزایش پیدا کند.
میدانم که شما هم قبلاً و هم الآن تلاش کردهاید که شورای ارزشیابی و نظارت قانونمند شود.
مشکل ما الآن در مصادیق است. خوشبختانه همکاران ما مصادیق را نوشتهاند و دادند که دفتر حقوقی وزارتخانه آن را مطالعه کند. مصادیق را نوشتهایم تا همه چیز روشنتر و شفافتر شود. البته همانطور که میدانید، در هر چیزی که محورش انسان و اندیشه است تفاوت وجود دارد. شما یک اثر هنری را میبینید یک نظری درباره آن میدهید و احتمال دارد نظر یک آدم دیگر با نظر شما فرق میکند. با این حال ما هر چقدر بتوانیم سلیقه را کمتر کنیم به نفع تئاتر است.
شما به حریم تئاتر شهر اشاره کردید. در دوره مدیریت آقای کرباسچی بر شهرداری تهران براساس یک ایده گفتند قرار بر این است که نرده پارکها برداشته شود و متأسفانه در همین طرح حصار تئاتر شهر هم برداشته شد و با پارک دانشجو قاطی شد. ما از همان سال تا امروز میبینیم که چه دستاندازیهایی به خود ساختمان تئاتر شهر شد. یک زمانی در آنجا را سوزاندند و حتی به سرامیکهای تئاتر شهر هم رحم نکردند. همین مسئله باعث شده که خانوادهها وقتی میخواهند به تئاتر شهر بیایند از امنیت فکری برخوردار نباشد. حتی گاهی به خود هنرمندان هم توهین میشود.
در آن دوران به اشتباه نردههای تئاتر شهر را برداشتند. نردههای پارک به ما ربطی ندارد ولی ماجرای این ملک فرق میکند. این ملک برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. دوستانی که میگویند چرا باید دور تئاتر شهر را حصار بگذاریم، بیایند به ما بگویند ما چهکار کنیم تا روی دیوار تئاتر شهر یادگاری ننویسند و اگر از مسئولان ثبت جهانی آمدند به ما نخندند؟ دوستان بیایند به ما یاد بدهند که چگونه از این اتفاقها جلوگیری کنیم؟ ما حصار نمیکشیم ولی بگویند چطور از این بنا حفاظت کنیم؟ هنرمند ما در تئاتر شهر دارد اجرا میرود و یکدفعه صدای درگیری محوطه پارک دانشجو در سالن میپیچید و باعث ایجاد رعب و وحشت میشود. اگر علی نصیریان، بهروز غریبپور و سایر بزرگان تئاتر دارند به این وضعیت اعتراض میکنند به خاطر این است که آنها دارند کار میکنند و وضعیت را از نزدیک میبینند. آیا تالار وحدت، کاخ نیاوران و کاخ سعدآباد که حفاظ دارند خراب شدهاند که ما نگران خراب شدن اینجا هستیم؟ آنهایی که نگران این موضوع هستند به ما بگویند این مسئله را چطور حل کنیم؟ ژست روشنفکری گرفتن مشکلی از تئاتر ما را دوا نمیکند. باید یک حریمی وجود داشته باشد که هنرمندان ما آسایش داشته باشند. الان جامعه هنری و رسانهها موافق هستند و ما که بهرهبردار هستیم نیز موافقت خودمان را اعلام کردیم ولی نمیدانم علت مخالفت سایر افراد چیست؟ آنهایی که مخالف هستند به ما بگویند آیا میتوان کاری کرد که متعادان متجاهر در پارک نخوابند و در محوطه تئاتر شهر آتش روشن نکنند؟ این ملک برای وزارت ارشاد است و حریم آن نیز مشخص است.
آیا قرار است دوباره آن خانه ادبیات نمایشی راه بیفتد؟
ما بنیاد ادبیات نمایشی را در دل دفتر پژوهش، آموزش و انتشارات راه انداختیم. اگر فرصت ما یک سال و نیمه نبود، من بنیاد ادبیات نمایشی را با همان پرچم بالا میبردم و پای آن میایستادم و بخش عمدهای از درآمدم را پای این کار میگذاشتم چون به آن ایمان دارم. ما الآن در سه ساحت داریم این کار را انجام میدهیم. یکی «قلم روشن» است که ما در این طرف سال از تعدادی از نمایشنامهها رونمایی کردیم. «نخل سرخ» و «راه روشن» را هم در دستور کار قرار دادیم و انشاءالله 50 نمایشنامه خوب توسط هنرمندان ما خروجی آن خواهد بود. محور ما این نیست که هر چه نوشتند را قبول کنیم، بلکه میخواهیم نمایشنامههای قابل قبولی را ارائه کنیم. ما با 50 نفر از کسانی که قلم به دست بودند صحبت کردیم و از آنها خواستیم که نمایشنامه بنویسند.
میدانم که این انتقاد هم به شما وارد است که نمایشنامهنویس نباید سفارشی بنویسد.
من چنین چیزی را قبول ندارم چون ما به آنها نمیگوییم که چه چیزی بنویسند. ما فقط به آنها میگوییم در جغرافیای ایران زمین بنویسید، حالا یک نفر درباره خرده فرهنگهای خراسان رضوی مینویسد و یک نفر راجع به ستارخان و باقرخان. ما به آنها نگفتهایم که چه چیزی بنویسند. درباره رویداد نمایشنامهنویسی «راه روشن» بامحوریت نهجالبلاغه برگزار میشود نیز باید بگویم نهجالبلاغه از نظر من یک منشور انسانی و جهانی است. هر آن چیزی که فکر کنید هم در آن کتاب وجود دارد. چرا نباید از این گوهر گرانسنگ استفاده نکنیم؟ ما به نویسندگان نمیگوییم درباره چه چیزی بنویسند، بلکه میگوییم از این دریای بیکرانی که وجود دارد یک موضوعی پیدا کنید و برداشت خودتان را بنویسید.
آیا شورای مبارزه با کرونا قبول کرد که تئاتر را از گروه سه به گروه دو منتقل کنند؟
در حال حاضر با ما همراه شدهاند. 99 درصد برای تئاتر به این جمعبندی رسیدهاند که این کار را انجام بدهند.
بسیاری از مدیران سالنهای خصوصی برای آینده سالنهای خودشان نگرانی دارند. نمیدانند که دولت آینده چه سیاستهایی دارد و یا همین ماجرای کرونا اگر ادامه پیدا کند با چه وضعیتی روبرو خواهند شد.
واقعیت این است که سالنهای خصوصی ما در دوران کرونا آسیبهای زیادی دیدند و بانکها هم آنها را اذیت کردند. من همه جا ناراحتی خودم را گفتم و الآن هم میگویم که انتظار ما این بود که بانکها راحتتر با هنرمندان رفتار کنند. ما الآن در شرایط بحرانی هستیم و توقع داشتیم که در دادن وامها شرایط را تسهیل کنند.
مرکز هنرهای نمایشی برای عید نوروز چه برنامههایی دارد؟
علاوهبر اینکه تئاتر به شکل عادیاش ساری و جاری است، عید نوروز بهترین فرصت برای اجرای برگزیدگان جشنواره خیابان تئاتر ایران است که در استانها نمایش خود را اجرا کنند. کارهایی که در فضای مجازی پذیرفتیم و فیلمبرداری شدند نیز در ایام نوروز پخش خواهند شد. در پنهه رودکی هم چند نمایش اجرا خواهد شد.