سرویس تئاتر هنرآنلاین: با اینکه تعزیه و شبیهخوانی از هنرهای آئینی و سنتی کشور ماست اما عطف توجه به این هنر و هنرمندان آن، تنها مختص به ایام خاصی از سال همچون دهههای محرم و صفر و روزهای شهادت امیر مومنان علی (ع) است و میتوان اذعان داشت که دیگر روزهای سال از آن غافل هستیم در صورتیکه این مجالس نسخی برای روزهای شادی هم دارد. با اینکه تعزیه قدمتی چندین و چند ساله در کشورمان دارد جای بسی تعجب است که چرا اکنون محل و تکیهای به منظور اجرا برای آن در نظر گرفته نشده است. از دیگر موارد قابل اشاره نگهداری نسخ، لباسها و ملزومات شبیهخوانی است که به جای آنکه در موزهای حفظ و حراست شوند در منازل شبیهخوانها نگهداری میشوند. باید دید چرا این هنر که همواره مورد توجه مخاطبان داخلی و حتی بینالمللی بوده هنوز نتوانسته نگاه مسئولان را تحتتاثیر قرار دهد و تا این اندازه مورد بیمهری آنها واقع شده است؟
به بهانه ایام سوگواری سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) گفتوگویی با مرتضی صفاریان، محسن میرزاعلی و احمد عزیزی تعزیهخوان و داوود فتحعلی بیگی پژوهشگر و استاد دانشگاه داشتهایم که میخوانید:
ما از جمهوری اسلامی توقع داریم که به تعزیه بها دهند
مرتضی صفاریان متولد 1312 است. او تعزیهخوانی را از حدود شش سالگیاش نزد پدر و برادرش آغاز کرده است. صفاریان تا اوایل سنین جوانی اولیاخوان بوده و از آن پس اشقیاخوانی کرده، اما موافقخوانی را کنار نگذاشته و او در کنار تعزیهخوانی نواختن ترومپت را نیز آغاز کرده است. پدر صفاریان مکتبخانه داشته و او نیز در آنجا تحصیل کرده است. او تکنیکهای تعزیه را نزد بزرگانی مثل مرحوم استاد سیدحسن خوشضمیر، فرزند حاجسیدمحمد بکایی و مرحوم استاد هاشم فیاض و مرحوم استاد حسین نورانی آموزش دیده و سبک و سیاق خواندن آنها را آموخته است. علاوه بر پدر و برادرش، برادرزادههایش نیز تعزیه میخواندند و در واقع از کودکی در خانوادهای عاشق امام حسین(ع) و شبیهخوانی پرورش یافته است.
مرتضی صفاریان در گفتوگو با هنرآنلاین درباره ارزیابی وضعیت فعلی تعزیه در ایران گفت: شهرستانها خیلی به تعزیه علاقه دارند و از ما برای اجرا دعوت میکنند. ما از جمهوری اسلامی توقع داریم که به تعزیه بها دهند. الان به من دکترای درجه یک شبیهخوانی را دادهاند. اگر تعزیه را قبول ندارند، پس این نشان درجه یک را چرا به من دادهاند؟ اگر قبول دارند، یک بودجهای در نظر گرفته شود تا تعزیه سر پا بماند. از شهرستانها زنگ میزنند که ما کجا بیاییم تعزیه یاد بگیریم؟ اما جایی نیست.
او ضمن اشاره به اینکه مشکل این است که بودجهای به تعزیه تخصیص پیدا نمیکند و در دانشگاه هم به طور آکادمیک به تعزیهخوانی پرداخته نمیشود، عنوان کرد: رشته تعزیه باید در دانشگاهها وجود داشته باشد. قولهای داده شده که رشتهای به نام تعزیه در دانشگاه در نظر گرفته شود؛ اما همچنان خبری نیست. آقای فتحعلیبیگی هم پیگیری کردند تا رشتهای به نام نمایشهای ایرانی راهاندازی شود که گرایش تعزیه داشته باشد. این طرح متعلق به سالها پیش است که پس از مدتی هم تصویب شد و حتی دانشگاه سوره هم این قضیه را پیگیری کرد، اما متأسفانه هنوز اتفاقی نیفتاده است. متاسفانه تعزیههای ما را فیلمبرداری میکنند اما اجازه پخش آن را در رادیو و تلویزیون نمیدهند. ایرادی که میگیرند به خاطر نمایش ندادن چهره امام حسین (ع)، حضرت زینب (س) و حضرت عباس (ع) است، ما تعزیههایی داریم که در مورد این بزرگواران نیست. آن تعزیهها را چرا نشان نمیدهند؟
صفاریان در ادامه اضافه کرد: آقای کیارستمی میخواست یک برنامه بسیار بزرگ اجرا کند. تصمیم داشت که چند تعزیه را در آن فیلم جا دهد. تعزیه حر، تعزیه حضرت علیاکبر (ع)، تعزیه حضرت ابوالفضل (ع) و غیره. حدود 100 تعزیهخوان از جاهای مختلف ایران آمدند و در لالهزار جمع شدند و یک بخشهایی هم ضبط شد اما به سرانجام نرسید. البته ضبطها با لباس تعزیه نبود. آقایان با لباس شخصی خودشان را معرفی کردند و یک مقدار خواندند و ضبط شد. نمیدانم چرا آن فیلم ساخته نشد.
این تعزیهخوان پیشکسوت درباره نبود یک محل ثابت به منظور اجرای تعزیه یادآور شد: برای این موضوع پیگیری کردهایم ولی امیدی نیست. نه شهرداری کمک میکند و نه سازمان اوقاف. زمینها و باغهای زیادی وقف تعزیه شده است ولی هیچ اتفاقی نمیافتد. اگر اکنون صدای شیپور تعزیه در یک چاردیواری بلند شود، جمعیت زیادی جمع میشود. مردم روی خاک مینشینند و تعزیه میبینند چون مردم تعزیه را دوست دارند.
او درباره امرار معاش شبیهخوانها گفت: تعزیهخوانها اکثرشان شغلی دارند. حتماً باید دو شغله باشند. نمیتوانند فقط با تعزیهخوانی امرار معاش کنند.
مرتضی صفاریان در بخشی از صحبتهایش با بیان اینکه پیشتر تکیه دولت و تکیه نیاوران ساخته بودند و در کاشانک، تجریش، قلهک، زرگنده، شمسالعماره و... تعزیه اجرا میشد، تصریح کرد: پیش از جمهوری اسلامی ایران، تهران 10- 12 تکیه داشت. بعضی مکانها حسینیه هم داشت. الان که حکومت ما جمهوری اسلامی است، پیشنهاد من این است 4 تکیه در چهار گوشه تهران ساخته شود. صبح جمعهها تعزیه اجرا شود و همان جا محلی وجود داشته باشد تا بچهها و جوانها تعزیه یاد بگیرند. من به تعزیهخوانها هم انتقاد دارم. اگر تعزیهخوانهای ما همین رویهای که در این چند سال پیش گرفتهاند را ادامه دهند و به همین شکل بخوانند، تعزیه تا چند سال دیگر از بین میرود، چون نسل جدید آموختههای گذشتگان را فراموش میکنند و به گذشتگان نگاه نمیکنند. نوآوریهایی که دارند انجام میدهند بیشتر به تعزیه ضربه میزند. نسل جوان فکر میکند با وارد کردن موسیقی استانبولی و یا موسیقیهای پاپ به تعزیه، جذب مخاطب میکند، در صورتی که بیشتر دلزدگی میآورد.
او در ادامه اضافه کرد: نسل جوان بیشتر سعی میکنند بر اساس سیدیهایی که وجود دارد بخوانند. یک چیزی هم به آن اضافه میکنند و اسمش را میگذارند تعزیه. هر کس که به هر نحوی دارد برای بهتر شدن تعزیه کوشش میکند، خدا حفظش کند و اجر دنیا و آخرت به او دهد.
ما جزو نادرترین کشورهایی هستیم که نسبت به مقوله نمایشهای آئینی سنتیمان بیتوجهی میکنیم
داوود فتحعلیبیگی نویسنده، کارگردان، بازیگر، پژوهشگر و استاد دانشگاه است که از سال 1367 تاکنون حضور فعالی در زمینه هنرهای نمایشی به خصوص نمایش ایرانی و هنر تعزیه داشته است.
او در گفتوگو با هنرآنلاین در پاسخ به این سوال که چرا با اینکه تعزیه به ثبت یونسکو رسیده است اما تاکنون نتوانستیم از یونسکو امکانات و شرایطی دریافت کنیم، گفت: اشکال اساسی اینجاست که بعضی از مراکز تصمیمگیری، تعزیه را به رسمیت نمیشناسند و با آن میانه خوبی ندارند. به همین خاطر تلاشی صورت نگرفت که ما بتوانیم از یونسکو امکانات و شرایطی بگیریم تا تعزیه بتواند به عنوان یک نمایش آیینی و موزیکال ایرانی در جایگاه معتبری به نمایش در بیاید.
فتحعلیبیگی با بیان اینکه ما اکنون سالهاست به دنبال آن هستیم تا رشته نمایشهای آیینی و سنتی را در دانشکدههای تئاتر راهاندازی کنیم و بارها فریاد زدهایم ولی کسی توجهی نکرده است، عنوان کرد: در همه جای دنیا چنین رشتهای برای آیینهای سنتی آن کشورها وجود دارد و فکر میکنم ما جزو نادرترین کشورهایی هستیم که نسبت به این مقوله بیتوجهی میکنیم. علیرغم اینکه تعزیه یک بستر و امکانی برای تبلیغ فرهنگ شیعه و به ویژه مقوله بزرگداشت قیام امام حسین (ع) است، اما نمیدانم چرا عدهای نمیخواهند خیلی به آن میدان و بها دهند. من مطمئنم اگر امکانات در اختیار ما قرار میگرفت، سراسر ایران را پر میکردیم از تعزیه و نمایشهای تخت حوضی و سیاهبازی. جالب اینجاست که هنوز هم وقتی چنین نمایشهایی اجرا میشود، مردم استقبال میکنند و همچنان تقاضا زیاد است. این یعنی هنوز جای آمادگی دارد که مردم با اینگونه نمایشها ارتباط برقرار کنند. طبیعتاً اگر اینگونه نمایشی جوابگوی نیاز امروز جامعه نبود، کسی به سراغشان نمیرفت.
این پژوهشگر تئاتر در خصوص تغییر و تحول در شکل اجرایی نمایشهای آئینی سنتی عنوان کرد: اینگونه نمایشها اساساً خودشان در طول حیاتشان تغییر و تحول پیدا کردهاند، ولی ما نگاهمان این است که دو کار انجام دهیم. در وهله اول باید این هنرها را با سبک و سیاق سنتیشان حفظ کنیم و نگذاریم این سرچشمهها خشک شوند، چون اگر این سرچشمهها خشک شوند، دیگر نمیتوانیم آبی از آنها برداشت کنیم. در درجه دوم هم باید به این هنرها به صورت کاربردی نگاه کنیم. در همین 3- 4 دهه اخیر نمونههای قابل توجهی را دیدهایم که افرادی نظیر آقای بیضایی، آقای نصیریان و حتی آقای بهمن مفید سعی کردند نمایش ایرانی را معاصرسازی کنند. این نگاه همیشه وجود دارد و حتی یکی از دانشجوهای من آمده بر اساس یک نمایشنامه فرنگی، شروع کرده به گفتن یک روایت. بنابراین ما شیوه و قاعده اجرایمان را حتماً باید از نقالی سنتی بگیریم ولی میتوانیم با آن قصه یک نمایشنامه خارجی را بگوییم. کاری که من میکنم هم تخت حوضی محض سنتی نیست.
او در ادامه افزود: تعزیه، نقالی، تخت حوضی، پردهخوانی و همه اینها قواعد و حساب و کتاب دارند که ما باید آن را رعایت کنیم. مشکل این است که ما نیامدیم اینها را تئوریزه کنیم و برایشان مبانی نظری بنویسیم تا همه متوجه شوند که باید چه کار کنند. امروزه کسانی هستند که دارند ریشهای کار میکنند و زحمت میکشند مبانی نظری و تخصصی این نمایشها را پیدا میکنند ولی این کاری است که ما باید در گذشته انجام میدادیم. ما الان به کمک دوستان داریم تمامی تجربیاتمان را جمع میکنیم تا تبدیل به یک کتابی برای مبانی تئوری نقالی باشد. الان در مراحل پایانی تدوین این کتاب هستیم و به دنبال آن هستیم که بتوانیم بازیگر خلاق تربیت کنیم. در تخت حوضی هم همینطور است، ما داریم آدمی را تربیت میکنیم که بتواند کمدی بازی کند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که چرا نهادهای فرهنگی و آموزشی سعی نمیکنند در زمینه نمایشهای آئینی و سنتی هزینه کنند؟ یادآور شد: این را باید از وزارت علوم بپرسید که با داشتن این همه پیشینه چرا همچنان دارد تئاتر فرنگی آموزش میدهد؟ تئاتر فرنگی خیلی خوب و قابل احترام است ولی در هیچ کجای دنیا نمیبینیم که مدارس و هنرستانها پیشینه نمایشی خودشان را رها کرده باشند. وزارت علوم باید اقدام کند و رشته نمایشهای آیینی و سنتی را راه بیندازد. دانشکدههای تئاتری باید آستین بالا بزنند و جریانی را راه بیندازند که این رشته راهاندازی شود چون واقعاً نیاز است. مبحثی که ما این همه داریم دربارهاش صحبت میکنیم و باز هم ساعتها جای صحبت کردن دارد، حتماً نیازمند یک رشته دانشگاهی است. کدام پدیده نمایشی در دنیا وجود دارد که نزدیک به 500 نمایشنامه داشته باشد؟ جالب است که تعزیه متعلق به ما است ولی یک مجموعهای در واتیکان نسخههای آن را جمعآوری کرده است. نمیگویم که همه آن نسخهها معتبر هستند ولی چرا باید اینطوری باشد؟ چرا ما خودمان نباید چنین مجموعهای را داشته باشیم؟
فتحعلی بیگی در ادامه افزود: این اشکال از جهات مختلف قابل بررسی است که بخشهایی از آن گفتنی نیست اما میشود از وزارت علوم که مرکز اندیشه و فرهیختگی است این توقع را داشت که یک رشته برای نمایشهای آیینی و سنتی راه بیندازد، چون اگر شدنی نبود، خیلی از بزرگان نمیگفتند و روی این آثار و پدیدهها تجربه نمیکردند. بعضی مواقع آثاری اجرا میشود که کاملاً به روز است. نمایش "عشقه" آقای محمد رحمانیان که روی صحنه رفت یک نمایش کاملاً مدرن و معاصر بر اساس سنتهای نمایشی خودمان بود. بسیار هم دلنشین و خوب کار شده بود. پس معلوم است که این ظرفیتها وجود دارد. متأسفانه نمایشهای ایرانی سهل ممتنع هستند و مشکلشان این است که ظاهرشان خیلی ساده است. تا میگویی نقالی، فکر میکنند یک کف بزنند میشود نقالی. در حالیکه نقالی حساب و کتاب دارد. یدالله آقاعباسی "دانشنامه نمایش ایرانی" را از روی هوا که نیاورده بنویسد. چرا از این کتاب با این عظمت و گستردگی استفاده نمیکنیم؟ باید استفاده کنیم تا قواعد و چارچوب نمایش ایرانی را یاد بگیریم.
او ضمن اشاره به اینکه مشکل این است که هیچ تشکیلاتی خودش را مؤظف حمایت از نمایش و فرهنگ ایرانی نمیدادند، عنوان کرد: الان نه سازمان میراث فرهنگی این وظیفه را به عهده میگیرد و نه مرکز هنرهای نمایشی. البته از زمان دکتر منتظری تا به امروز، مرکز هنرهای نمایشی به نسبت نهادهای دیگر حمایتهای خوبی در قالب برگزاری جشنواره، انتشارات و... کرده است. معتقدم که ما نیاز به راهاندازی یک مرکز حفظ و اشاعه نمایشهای آیینی و سنتی داریم و باید یک مکان مشخص با بودجه و شرح وظایف معین برای این کار اختصاص داده شود تا بتواند به طور مستقل کار کند. یعنی ما از یک سو نیازمند راهاندازی رشتهای مرتبط با نمایش ایرانی در دانشکدهها هستیم و از یک طرف هم نیازمند راهاندازی مرکز حفظ و اشاعه نمایشهای آیینی و سنتی.
این نویسنده و کارگردان درباره اقداماتی که به منظور حفظ و اشائه نمایشهای آئینی سنتی تاکنون شده است، تصریح کرد: خانم لاله تقیان در دوره مدیریت پیشین شهرداری تهران با همت دفتر پژوهش و آقای خوشنویس، یک پرونده هزار صفحهای تهیه کردند و پیشنهاد راهاندازی مرکز بینالمللی نمایشها و آیینهای سنتی را به شهرداری ارائه دادند و حتی شهردار وقت تهران دستور داد که یک جایی به این کار اختصاص داده شود منتها نمیدانم این ماجرا کجا گیر کرد. همین الان هم ساختمان اتحادیه را دارند تعمیر میکنند که یک سرش در لالهزار است و یک سرش در خیابان فردوسی. این ساختمان را با توجه به معماری و سابقهاش میتوانند به مرکز نمایشهای آیینی و سنتی اختصاص بدهند. یک زمانی در خیابان شریعتی یک جایی را برای نمایشهای آیینی و سنتی در نظر گرفتند که متأسفانه چیزی که ساختند، نه ربطی به سنت داشت و نه به آیین. ما به دنبال یک جایی هم برای انجمن تعزیه بودیم ولی نتیجهای نگرفتیم. با آقای قالیباف هم در دوران مدیریتاش صحبت کردم و ایشان گفت ما در منطقه 12 یک جایی داریم که میتوانیم به شما اختصاص بدهیم. آقای قالیباف یک نامه به شهرداری منطقه 12 نوشت که شهرداری منطقه 12 گفت ما چنین جایی نداریم! برای این کار باید یک اقدام اساسی صورت بگیرد.
در گذشته مراسم و مجالس تعزیهخوانی به صورت روتین برگزار میشد
احمد عزیزی فرزند استاد تقی عزیزی، تعزیهخوانی را در محضر پدر از حدود 6- 7 سالگی آغاز کرد. او که از اولیاخوانهای پیشکسوت این عرصه است از سال 70 گروه تعزیه سیدالشهدا (ع) را با حضور تعزیهخوانهای حرفهای و پیشکسوت بنیان نهاد و تاکنون در این عرصه حضوری بسیار فعال داشته است.
عزیزی در گفتوگو با هنرآنلاین درباره اهمیت و ضرورت تحصیلات و آموزش دانشگاهی در تعزیهخوانی گفت: به نظرم آموزش تعزیه بیشتر به صورت تجربی جواب میدهد. در گذشته دانشگاه وجود نداشت و تجربیات بزرگان تعزیه سینه به سینه به نسل بعد منتقل میشد. تعزیهخوانهای قدیمی شهر به شهر میرفتند و تعزیه اجرا میکردند و به همین خاطر ممکن بود ماه به ماه مسافرتشان طول بکشد. در تهران هم پاتوقهایی وجود داشت که در آن تعزیه اجرا میشد. در واقع زندگی آدمهای قدیمی با تعزیه عجین شده بود ولی الان کمتر جوانی حاضر است به سمت تعزیه بیاید. فکر میکنم اگر مکانهایی برای آموزش وجود نداشته باشد که افراد قدیمی بیایند این گنجینهها را به جوانان آموزش بدهند، تعزیه به مرور زمان فراموش میشود، مگر اینکه بعضیها بیایند به صورت تشریفاتی تعزیه بخوانند. شاید در آینده نظیر بزرگان تعزیه کمتر کسی بیاید چون آنها شغلشان تعزیهخوانی بود و تعزیه را از بچهخوانی شروع میکردند و بعد وارد یک عرصه دیگری میشدند.
او در ادامه اضافه کرد: به نظرم وجود دانشگاه خوب است ولی اول از همه باید برای تعزیه یک امنیت شغلی به وجود بیاوریم که بچهها از سنین کودکی آموزش ببینند و آموزش آنها ریشهای باشد. به هر حال باید برای کسانی که مدرک لیسانس تعزیه میگیرند یک امنیت شغلی وجود داشته باشد تا آنها بعد از فارغالتحصیلی در جایی مشغول کار شوند. اکنون با وجود اینترنت، ماهواره و برنامههای سرگرمی کمتر کسی وارد حرفه تعزیه میشود مگر اینکه پدرشان آنها را تشویق کنند یا یکی از نزدیکانشان تعزیهخوان بوده باشد. البته ما کسانی هم داریم که پدرانشان تعزیهخوان نبودند ولی آنها به تعزیهخوانی روی آوردند و الان هم موفق هستند. مثل آقای دانیال جانقلی فرزند امیر جانقلی یا امیرعباس که پدرانشان تعزیهخوان نبودند.
سرپرست گروه تعزیه حضرت سیدالشهدا (ع) ضمن اشاره به اینکه در گذشته مراسم و مجالس تعزیهخوانی به صورت روتین برگزار میشد اما اکنون تعزیه فقط در زمانهای خاصی اجرا میشود، یادآور شد: سالیان سال است که درخواست خودمان را مبنی بر اختصاص دادن یک مکان برای تعزیه به گوش مسئولان رساندهایم ولی هنوز درخواستمان به نتیجه نرسیده است. البته جا دارد که از مرکز هنرهای نمایشی تشکر کنم چرا که آنها همیشه سوگوارههای تعزیه را بر پا میکنند تا تعزیههای اجرا نشده و کمتر اجرا شده بیایند و در قالب سوگواره آیینی سنتی با هم رقابت کنند. من خودم همیشه مشوق این برنامهها هستم و گاهی همراه با گروه خودم در این سوگوارهها شرکت میکنم. یک زمانی فرهنگسراها نیز در ماه محرم و صفر تعزیه اجرا میکردند اما اکنون به دلیل مشکلات مالی کمتر این کار را انجام میدهند. اینکه میگویم تعزیه در گذشته به صورت روتین اجرا میشده به این خاطر است که پدران ما شغلشان تعزیهخوانی بود و شغل دیگری نداشتند. در نتیجه مجبور بودند که در طول سال تعزیه بخوانند. بعد از اینکه علم پیشرفت کرد و زمان به جلو آمد، همه چیز تغییر کرد. بچههای امروز بیشتر طالب علم و دانش هستند و میخواهند مراتب دانشگاهی را طی کنند. بنابراین فعالیتهای جانبی ورزشی، هنری، علمی و کامپیوتری را به تعزیه ترجیح میدهند.
احمد عزیزی با بیان اینکه به زعم من در زمینه تعزیه فرهنگسازی صورت نگرفته است. تصریح کرد؟ در این سالها در زمینه تعزیه هیچ فرهنگسازی صورت نگرفته است. از طرفی تعزیهخوانها به لحاظ مالی هم تأمین نمیشوند. من الان نمیتوانم شغل خودم را رها کنم و فقط تعزیه بخوانم چون خودم و خانوادهام به لحاظ مالی تأمین نمیشویم. ما آنقدر به تعزیه کمتوجه بودیم که حتی چند سال پیش کشورهای ترکیه، افغانستان و عراق مدعی شدند که تعزیه متعلق به آنهاست، اما آقای عظیم موسوی، آقای داوود فتحعلیبیگی و دوستان دیگر زحمت کشیدند و مدارکی را ارائه دادند که مشخص شد تعزیه از حدود ۴۰۰ سال پیش در ایران اجرا میشده است. سپس تعزیه به نام ایران به ثبت جهانی رسید. همان موقع رئیسجمهور وقت، آقای محمود احمدینژاد سخنرانی کرد و گفت که ما میخواهیم در چند شهر بزرگ ایران، تکیههایی مثل تکیه تهران بسازیم تا در آنها به صورت مداوم تعزیه اجرا شود. اکنون سالها از آن سخنرانی میگذرد ولی هنوز جایی را نساختهاند.
او در ادامه گفت: یکبار من و آقای فتحعلیبیگی به سازمان فرهنگی و هنری شهرداری رفتیم و گفتیم بیایید ساختمانی را به ما اختصاص دهید تا ما به صورت هفتگی تعزیه بخوانیم یا گروهها را جذب کنیم و به آنها آموزش بدهیم. در نهایت آنها قبول کردند و ما هم رفتیم ساختمان مورد نظرمان را پیدا کردیم، اما بعد دیدیم رئیس آنجا عوض شده و دیگر ادامه ندادیم. ما انجمنی هم با نام انجمن تعزیه ایرانیان داریم که تمام شبیهخوانهای برگزیده کشور عضو این انجمن هستند. فعالیتهای ما در این انجمن چند سالی است که آغاز شده و ما برای اعضایمان کارت هویت صادر کرده و آنها را بیمه میکنیم. اقداماتی هم برای درجه هنری پیشکسوتان انجام دادهایم.
عزیزی همچنین افزود: ما مکانی نداریم که بیاییم در آن نسخهها را بررسی کنیم. الان خودمان میخواهیم 10 نسخه عاشورایی را استخراج کنیم که بگوییم این شعرها و موسیقیها متعلق به چه زمینهای است. طبیعتاً برای این کار احتیاج به بودجه داریم. حتی میخواهیم این نسخ را با لباس تعزیه اجرا کنیم تا اجرایمان به صورت تصویری ضبط شود. ما در انجمن تعزیه ایرانیان داریم درباره آسیبشناسی تعزیه صحبت میکنیم و خود من هم یک مقاله در این زمینه نوشتهام. الان آهنگهای ترکیهای و موسیقی سریالها را وارد تعزیه کردهاند که این نسل قدیم و نسل جدید را تحت تأثیر قرار نمیدهد. عدهای میخواهند تعزیه را مدرنیزه کنند که ما میخواهیم با آنها وارد صحبت شویم و بگوییم که مردم تعزیه را همانطوری که هست دوست دارند. نسل قدیمی ما سنت تعزیه را میخواهد. ممکن است یک سری نوآوری چند نفر را جذب خودش کند اما اصالت تعزیه را مورد تهدید قرار میدهد و به ساختار تعزیه لطمه وارد میکند که ما باید مانع این اتفاق شویم.
او در پاسخ به این پرسش که میراث فرهنگی بهعنوان متولی تعزیه برای شما چهکاری انجام داده است؟ اظهار کرد: میراث فرهنگی در ثبت جهانی تعزیه خیلی زحمت کشید ولی بعد از آن توجه خاصی به تعزیه نکرد. البته در این سالها نهادهای دیگری به کمک تعزیه آمدند. مثلاً موسسه توسعه هنرهای معاصر به بعضی از گروههای تعزیه کمک مالی میکرد تا مجالسشان را برگزار کنند. آنها در حد بضاعتشان حمایت مالی و ارگانی میکردند و در تلاش بودند تا هنرهای قدیمی را توسعه دهند. مرکز هنرهای نمایشی هم خیلی برای تعزیه زحمت کشیده است.
احمد عزیزی درباره محلی به منظور نگهداری نسخهها یا وسایل تعزیه، بیان کرد: من پدرم شبیهخوان بزرگی بود و همیشه در گروههای تعزیه بهعنوان راهنما حضور داشت. ایشان فروشنده لوازم تعزیه هم بود و از طرفی نسخههای تعزیه را تهیه میکرد و به نویسندههای نسخههای تعزیه میداد تا آنها بنویسند و بعد نسخههای آماده را در اختیار گروههای طالب قرار میداد. پدرم بخش بزرگی از نسخههای تعزیه را داشت. آقای دریایی هم یک گنجینه بزرگی از نسخههای تعزیه دارد. ایشان وسایل تعزیهخوانی زیادی هم دارد که در خانه خودش از آنها نگهداری میکند و تا کنون از سمت موزه خاصی برای قرار دادن و نگهداری از آن وسایل به ایشان مراجعه نشده است. توقع داریم که دولت و ارگانهای هنری بودجهای را به این کار اختصاص بدهند تا گنجینههای تعزیه از بین نرود. باید برای تعزیهخوانها امنیت شغلی ایجاد کنند تا به آینده امیدوار شوند و همچنان این هنر را ادامه بدهند.
او درخصوص جایگاه تعزیه در سطح بینالمللی گفت: من فقط یک دوره با جمعی از شبیهخوانهای برگزیده به فرانسه رفتم و همان یک مرتبه تعزیه خیلی جلب توجه کرد. بیشتر مخاطبین ما فرانسویها بودند و ما را تشویق میکردند. در روزنامهها و جرایدشان به ساختار هنر تعزیه میپرداختند و از تعزیه تعریف میکردند. به هر حال تعزیه یک هنر نو و جالبی برای آنها بود و قبلاً چنین چیزی را ندیده بودند. تعزیهخوانهای ما چند دوره دیگر هم به کشورهای ایتالیا، انگلیس و کشورهای همسایه رفتند و تعزیه اجرا کردند و همیشه هم با استقبال مواجه شدند. البته الان حدود چند سال است که سفرهای خارج از ایران برای گروههای تعزیهخوانی اتفاق نیفتاده است. فقط هر سال یک گروهی را به روسیه میبرند و مجالس تعزیه را برگزار میکنند. تعزیه در هر کجای دنیا که اجرا شده، مورد استقبال مردم ایرانی و غیر ایرانی قرار گرفته است. تعزیه جایگاه خوبی در دنیا دارد و ما از این بابت میتوانیم به خودمان ببالیم.
احمد عزیزی در بخشی از صحبتهایش عنوان کرد: در تعزیه نفع مادی بالایی وجود ندارد و دستمزد یک گروه تعزیه خیلی کم است. کار تعزیه ترویج دین است و اساساً یک کار دلی است. تعزیهخوانها به خاطر دلشان و ارادتی که به ائمهاطهار، حضرت محمد (ص)، حضرت علی (ع) و فرزاندش دارند تعزیه میخوانند و تا آخر عمرشان این کار را ادامه میدهند. البته الان مجبور هستند در کنار تعزیه یک شغل اصلی هم داشته باشند. من میگویم مسئولان بیایند از ما حمایت و به هنر آیینی سنتی شبیهخوانی کمک کنند. حداقل برای ما راههایی را باز بگذارند و امکاناتی را به وجود بیاورند که ما تعزیه را به نسل جوان آموزش بدهیم. ما برای استخراج نسخههای قدیمی هم احتیاج به بودجه داریم تا کاری کنیم که تداخلی در بین نسخهها به وجود نیاید. طوری باشد که هر نسخه اشعار و نواهای خاص خودش را داشته باشد و همه این کارها با صدای شبیهخوانهای حرفهای فیلمبرداری و ضبط شود. من از مسئولان میخواهم که مکانهایی را در اختیار ما قرار بدهند تا بتوانیم مجالس عاشورایی و غیرعاشورایی را به صورت هفتگی بخوانیم.
او اضافه کرد: نسل جدید معمولاً فقط همان ۱۰ تعزیه عاشورایی را میخوانند. تعزیهخوانهای قدیمی باید بیایند برای نسل جدید اجرا کنند و بعد نسل جدید درس پس دهند. کاری کنند که مجلسها فراموش نشوند و نواهای موسیقی، حرکات و اشعار تعزیهها به گوش مردم برسد. وقتی یک یا چند جا برای تعزیه بنیان گذاشته شود، مردم هم علاقهمند میشوند.
جایی مثل تکیه دولت درست کنند و یک طبقه از آنجا را هم به موزه تعزیه اختصاص دهند
مرشد محسن میرزاعلی فرزند مرشد ابوالحسن میرزاعلی از پردهخوانهای بنام است. او در تعزیه اولیاخوان و شهادتخوان است و طی این سالها نوازندگی و معینالبکایی کرده است. میرزاعلی لباسدار و مجموعهدار پرده است و در حال حاضر نقالی و شاهنامهخوانی هم میکند و روضهخوانی و مقتلخوانی نیز از هنرهای اوست. میرزاعلی که خود اجراکننده مراسم آئینی است تا حدودی پژوهشهایی نیز داشته است.
محسن میرزاعلی در گفتوگو با هنرآنلاین ضمن اشاره به اینکه تعزیه رو به نابودی است اما نه از این جهت که دیگر تعزیه برگزار نشود، بلکه به خاطر نوآوریهای بیعلم و دانشی که در تعزیه ورود پیدا کرده است، گفت: به عنوان مثال موسیقی ترکیه، موسیقی است که از ایران گرفته شده است. واقعیت این است که ما مهد موسیقی هستیم و تاریخچه موسیقی سنتی ما یک تاریخچه کهن است. ما در زبان موسیقی در عرصه بینالمللی حرفهای زیادی برای گفتن داریم ولی متأسفانه سلیقه مردم به خاطر عدم مدیریت برخی مسئولان عوض شده است و مردم به سمت یک سری آهنگهای جدید سوق پیدا کردند. در نتیجه تعزیهخوانها میگویند چون مخاطب این موسیقی را میپسندد پس ما هم بنابر سلیقه مردم پیش برویم. این مسئله به تعزیه آسیب میرساند. من الان خودم مدیریت دفتر تعزیه حوزه هنری را بهعهده دارم. من اگر بخواهم پیشکسوتها را صدا بزنم و بگویم یک تعزیه با همان سبک و سیاق قدمای ما تولید کنید، نمیتوانند. اگر میتوانند پس چرا نمیسازند؟ در دوره صفویه نقالها را برای قهوهخانه و پردهخوانها را برای سر قبرستان و چارسوی بازار طراحی کردند. همچنین نمایشهای زنانه را برای خانهها طراحی کردهاند که زنها در خانه نمایش اجرا کنند. شما ببینید چه اتاق فکری پشت این طراحیها بوده است. ما الان چنین اتاق فکری را نداریم. با وجود این همه بودجه که صرف میکنیم ولی هنوز یک مکانی برای اجرای تعزیه نداریم. ما هرگز نتوانستم یک جایی مثل تکیه دولت را برای تعزیه درست کنیم.
او در ادامه درباره پیگیرهایی که تاکنون به منظور اختصاص محلی برای اجرای تعزیه شده، عنوان کرد: واقعیت است که باید جایی باشد که برای دوستان سود مالی داشته باشد. یعنی اگر سود مالی نداشته باشد، این کار را انجام نمیدهند و اگر سود مالی داشته باشد خودشان میآیند و هزینه میکنند. من این را با جرئت میگویم که سود معنوی برای آنها هیچ ارزشی ندارد. خط فکری و حتی مأموریت حوزه هنری با نهادهای دیگر دولتی متفاوت است ولی ما میبینیم که حوزه هنری دارد به تعزیه بها میدهد چون آدمهایی که آنجا مسئولیت دارند خودشان هنرمند هستند. آقای کوروش زارعی خودش دغدغه تعزیه دارد و قداست و تأثیرگذاری تعزیه روی مخاطب را لمس میکند. ضمن اینکه منفعت مالی هم برایش مهم نیست و بیشتر به فکر منفعت جامعه است.
مدیر دفتر تعزیه و آئینهای سنتی حوزه هنری ضمن اشاره به اینکه پخش تعزیه در صداوسیما ممنوعیت دارد، تصریح کرد: یک بخشی از مخالفتها از جانب بعضی از مراجع تقلید است که معتقدند بنا بر اسنادی که وجود دارد یک سری داستانها جدید به تعزیه اضافه شده است. درست هم میگویند یک سری چیزها در تاریخ نیست ولی اینها جنبه نمایشی دارند. در گذشته سینما و تلویزیون وجود نداشته است، بنابراین مردم از طریق اجرای شبیهخوانی سرگرم میشدند و درس آموزنده میگرفتند. ما تعزیههایی داریم که بخشی از آنها در تاریخ وجود نداشته است منتها آنها جنبه نمایشی دارند. پردهخوانی مگر چه اشکالی دارد؟ میگویند ما که نمیدانیم این عکس حضرت عباس یا امام حسین (ع) است، پس نباید نمایش داده شود. همه اینها درست است منتها این تصاویر تمثیل هستند. ما تصویر پرده و تعزیه را نمیتوانیم در تلویزیون نشان دهیم. شاید بتوانند تعزیه را پخش کنند و در کنارش یک کارشناس هم بگذارند که به مردم بگوید تعزیه هم یکی از گونههای نمایش آیینی است.
او همچنین افزود: تعزیه هنوز هم مخاطبان زیادی دارد چون تعزیه یک هنر تأثیرگذار است. مخاطب با تعزیه همذاتپنداری میکند، پس چرا به تعزیه بها داده نمیشود؟ هنرهای نمایشی انسانساز هستند. در گذشته آمار طلاق، فساد و اختلاس در کشور ما اینقدر زیاد نبود چون تعزیهخوانها، نقالها، مقاتلخوانها و روضهخوانها همه جا بودند. قبلاً مردم ایران بیسواد نبودند. اگر بیسواد بودند پس حافظ و سعدی از کجا آمدهاند؟ خود سعدی دانشگاه آکادمیک نرفته است. تحصیلات آکادمیک در هر عصری متفاوت است. محل تحصیل مردم در گذشته قهوهخانهها و مجالس زنانهای بوده که در خانهها برگزار میشده است
میرزا علی دربازه تاثیر ثبت جهانی تعزیه روی این هنر تصریح کرد: ثبت جهانی تعزیه اتفاق خیلی خوبی بود منتها هنوز کاری برای تعزیه صورت نگرفته است. ضمن اینکه نقالی و پردهخوانی هم ثبت جهانی شدهاند. الان حداقل کاری که مسئولین میتوانند برای هنرهای آیینی انجام بدهند،این است که بیایند فضایی مثل پارکها را درست کنند تا تعزیهخوانها هفتهای یک روز در آنجا تعزیه اجرا کنند. یا نقالها و پردهخوانها هفتهای یک روز بیایند نمایش بخوانند. چه ایرادی دارد یک مجمع برای نقالها، تعزیهخوانها و پردهخوانهای کشور درست شود؟ من معتقدم وزارت ارشاد باید در 50 نقطه عظیم شهر تهران تعزیه برگزار کند. یعنی نباید بگذارند تعزیهخوانهای حرفهای تهران در ماههای محرم و صفر به شهرستانها بروند.
او ضمن اشاره به اینکه هنوز بعضی از تعزیهخوانها از طریق تعزیه امرار و معاش میکنند، گفت: پدر من هم تا همین چند سال پیش فقط از راه تعزیه امرار و معاش میکرد. قبلاً مردم بانی برگزاری تعزیه میشدند ولی الان با این تورم دیگر کسی نمیتواند مجلس تعزیه برپا کند. امروز قدرت اقتصادی مردم و خود ما ضعیف شده است. من فکر میکنم نه تنها صنف تعزیهخوانها بلکه حتی مردم هم دلسوز ندارند.
این تعزیه خوان درباره آموزش آکادمیک و دانشگاهی تعزیه اظهار کرد: به نظرم خوب است که اگر وزارت علوم یک شاخهای به نام تعزیه را به دانشگاهها اضافه کند. البته اگر دانشگاهها یک رشتهای برای نقالی و پردهخوانی داشته باشند، تأثیرگذارتر است و قطعاً خروجی بهتری خواهد داشت چون تعزیه شاخههای مختلفی دارد و یک دانشجو برای یادگیری تعزیه باید شاخههای مختلف را بگذراند. من فکر میکنم یک دانشجوی رشته تعزیه حداقل 3- 4 سال باید درسهای اولیه این حرفه را یاد بگیرد و بعد باید بقیه آموزش او در تکرار و تمرین تعزیه باشد. ما طرحهای این مسئله را به آقای فتحعلیبیگی دادهایم و فکر میکنم با پشتکاری که ایشان دارند به نتیجه برسیم.
او درباره چگونگی بازخورد مخاطبان بینالمللی در مواجه با تعزیه بیان کرد: خیلی خوب بوده است. مثلاً وقتی پیتر بروک برای اولین بار تعزیه ایرانیان را دید، گفت کاری که شما انجام دادید آخر هنر است. به مرحوم هاشم فیاض هم گفت تو پدر هنر هستی. البته یکبار هم مرحوم عباس کیارستمی با یک اندیشه مدرن به لحاظ استفاده از ابزار ارائه هنر با یکسری تعزیهخوان حرفهای و نوازنده خوب به کشور آمریکا رفت و در آمریکا که قلب هنر است با اجرای تعزیه درخشید. خود من هم افتخار این را داشتهام که با گروه خودم در کشورهای آلمان، فرانسه و... تعزیه اجرا کنم. مردم خارج از کشور همیشه اقبال خیلی خوبی به تعزیه نشان دادهاند. ما در خارج از کشور یک تعزیه متفاوت را اجرا میکنیم که با تعزیه خودمان در ایران به لحاظ زمانی و شیوه اجرایی فرق دارد. البته اینطور نیست که بیایم به جای کلاهخود از کت و شلوار برای پوشش شبیهخوانها استفاده کنیم. منظور من برشهایی است که در تعزیه ایجاد میکنیم. مثلاً ما در خارج از کشور قسمتی از تعزیهها را نمیخوانیم. شما وقتی میخواهید تعزیه را ارائه کنید باید قسمتهایی از آن را اجرا کنید که از لحاظ موسیقیایی جذاب و حماسی باشد. من گاهی برای اجراهایم در خارج از کشور با مشورت با اساتید اهل فن، از لباسهای سیاه و سفید استفاده میکنم. اگر از قرمز و سبز استفاده کنم هم در بروشور و یا توسط مترجم توضیحاتی را به مخاطبین اعلام میکنم. ما به آنها میگوییم که سفید و سیاه یعنی نبرد خیر و شر و نبرد خوبی و بدی. بعد از توضیحات ما دیگر همه چیز برای مخاطبین قابل درک است و حرکات و نهیب صدا، زره و کلاهخود برای آنها جذاب است.
میرزا علی در ادامه افزود: با وجود اینکه زبان ما را نمیفهمند ولی بعد از اجرا میآیند با ما عکس میاندازند. در آلمان کسی نمیداند تعزیه چیست و در مورد امام حسین (ع) هم خیلی نمیدانند و ما قرار است یک هنر ایرانی را به آنها معرفی کنیم. با درسهایی که از اساتید این رشته آموختهایم، همیشه سعی کردهایم هر کجا که میرویم نماینده خوبی برای ایران باشیم و خوشبختانه همینطور بوده است چون هر کجا که رفتیم باز هم ما را دعوت کردند. این نشان میدهد که ما کارمان را درست انجام دادهایم. من در بعضی از کشورها چندین بار برنامه اجرا کردهام. خوشبختانه برنامههای خوبی هم بوده و با استقبال خوبی مواجه شدهاند.
مرشد محسن میرزاعلی با اشاره به اینکه ما در ایران موزه تعزیه نداریم، تصریح کرد: آقای دریایی یک سری نسخه را جمعآوری میکند و به آقای فتحعلیبیگی میدهد و آقای فتحعلیبیگی هم آن نسخ را چاپ میکند. دست هر دو نفر درد نکند و خدا خیرشان بدهد. البته فقط آقای دریایی نیست که این کار را انجام میدهد. من هم در خانه خودم یک موزه دارم. از زمان تکیه دولت تا الان دو طبقه وسیله تعزیه جمعآوری کردهام. من فکر میکنم کوچکترین کاری که دولت و میراث فرهنگی میتوانند انجام بدهند این است که بیایند یک جایی مثل تکیه دولت درست کنند و یک طبقه از آنجا را هم به موزه تعزیه اختصاص بدهند. به نظرم ساختن چنین جایی بودجه خیلی زیادی نمیخواهد. اگر چنین مکانی را بسازند، هم برای عدهای شغل ایجاد میشود و هم یک منبع عالی برای تعزیه خواهد بود. ما دایهدار تعزیه هستیم و مدام میگوییم که تعزیه متعلق به ما است ولی هنوز یک موزه تعزیه نداریم. یکی از اهداف دفتر هنر تعزیه و هنرهای آیینی حوزه هنری احداث یک موزه برای تعزیه است. ما یک سری رایزنیهایی انجام دادهایم و امیدوار هستیم که به زودی این اتفاق بیفتد. گرچه همه مشکلات ما به پول برمیگردد.