سرویس تئاتر هنرآنلاین، مریم کاظمی نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر در گفتوگو با هنرآنلاین درباره فعالیتهای خود در طی این ایام گفت: این روزها سعی در حفظ سلامتی خودمان داریم تا اگر شد در آینده به کاری مشغول شویم. کار به معنایی که منظور سوال شماست و من هم از خودم انتظار دارم خیر. درحال حاضر کاری نمیکنم. برنامههایی را که از سال گذشته شروع کرده بودم و به نوبت در حال انجام آن بودم، از دوم اسفندماه 98 متوقف شد. از ادامه اجراهای نمایش "کلوچه دارچینی" و تمرین نمایش "ماه پیشونی" به منظور اجرا در بهار 99 و فینال ترم هنرجویان گروه مستقل که باید اجراهای نهایی آنها از اول تیرماه تا اول شهریورماه انجام میشد. همچنین برنامهریزی همه این کارها از پشت صحنه و روی صحنه، تبلیغات و آمادهسازی و تدارکات کارها، وقت زیادی از ما گرفته بود و منتظر به بار نشستن آن بودیم که متاسفانه نشد. در حال حاضر سعی دارم ارتباطم با هنرجویان کودک و نوجوان قطع نشود و از طریق کلاسهای آنلاین فعلاً به صورت بطئی پیش میرویم.
او درباره ادامه اجراهای نمایش "کلوچه دارچینی" عنوان کرد: این نمایش تقریباً نیمی از اجراهای خود را طی کرده بود و ما انتظار داشتیم این نمایش تا 23 اسفند ماه به صحنه باشد. از زمان توقف اجراها روزی نیست که به امکان بازگشت و ادامه اجراها فکر نکنم اما در شرایط جدید و غیرمنتظرهای که چند ماهی است درگیر آن هستیم، هیچکس نمیتواند به تنهایی تصمیمی بگیرد که روی زندگی و کار دیگران تاثیر نداشته باشد. این شرایط در پی شیوع ویروس کرونا یک درد جمعی است بنابراین باید جمعی فکر کنیم و به هم کمک کنیم. ما همه احتیاج به کمک داریم. چه شاغلان تئاتر و چه حامیان و تهیهکنندههای دولتی و خصوصی و چه صاحبان سالنها و مکانهای تئاتری.
کاظمی در ادامه افزود: هرشخصی در این میان تنها به مختصات و کارکرد سیستم خودش فکر کند بازنده است. مگر بالاتر از ارزش سلامتی هم چیزی میشناسیم؟ مگر میشود بدون در نظر گرفتن آنچه به ما آرامش خیال میدهد روی صحنه برویم. من نمیتوانم به تنهایی برای اجرای نمایشها قصدی داشته باشم. این خواستها باید باهم جمع شود؛ مشورت شود و با رایزنی درست به نتیجهای قابل قبول برسیم که همه منتفع شوند، زیرا نمایش غیر از اتکا به اعضای گروه نمایشی و کیفیت اجراها؛ کاملاً به حضور تماشاگر متکی است، بنابراین اشتباه بزرگی است که به جای احساسات تماشاگران تصمیم بگیریم و رویاپردازی کنیم که دیگر مردم از خانهنشینی خسته شدهاند و به تئاتر خواهند آمد.
این کارگردان تئاتر در پاسخ به این پرسش که با بازگشایی سالنهای تئاتر در این شرایط موافق است یا خیر؟ عنوان کرد: من با بازگشایی سالنها صددرصد مخالفم. اینکه ما در اخبار میخوانیم یا میفهمیم تئاترهای ملی یا کمپانی تئاتری یا سازمان تئاتری در بعضی کشورها شروع به بازگشایی خواهند کرد یا با دیدن عکسی بپنداریم، پس موقع برگشتن به کسب و کارمان رسیده است خام فکری است. بازگشایی سالنها فقط برداشتن چند صندلی و ضدعفونی کردن نیست. این موضوع یک رویکرد عمیق و یک برنامهریزی مدرن و جدید میخواهد و زیربنای همه اقدامات ما اقتصاد سالم است که در کسب و کار تئاتری ما غیر واقعبینانه است و خوراک آن کلمات؛ نداریم و نمیتوانیم و بودجه نمیرسد و همین که هست و اگر میخواهی بخواه و اگر نمیخواهی گروه دیگری جایگزین میشود و منع قانونی برای بازگشایی نداریم و .... نظایر اینهاست.
او همچنین اضافه کرد: قانون برای کمک به مناسبات و منافع اجتماعی ما وضع میشود. حمایت از قانون به معنای نداشتن تفکر و نقطه دید نیست. با فکر و اندیشه غلط، اتفاقاً قوانین را به سخره میگیریم. اگر مدیران سالنها و مدیران دولتی به این تصمیم رسیدهاند که قانون آنها را مجاز به بازکردن درهای سالنها کرده است؛ فوری به این نتیجه میرسم که؛ واقعبین نیستند و نمیتوانند مخالف تصمیمات غلط باشند زیرا ابتدا او باید درک درستی داشته باشد تا در جلسات و مشاورهها بتواند روسای بالادستی خود را قانع کند که الزاماً دستورالعمل بدون درک شرایط واقعی هرشغل، کارکردی ندارد. درک شرایط واقعی یعنی چه؟ یعنی شرایط قرنطینه و پیشگیری بیماری در محیط ما سیستماتیک و منظم پیش نرفته که جامعه سفید داشته باشیم. دستورالعملها و تصمیمات پشت میزی و ابلاغیات که وضعیت قرمز را تبدیل به سفید نخواهد کرد.
مریم کاظمی افزود: دوم اینکه هرحرکتی نیاز به تامین مالی دارد. درصورتیکه من مدیر سالمی باشم باید بدانم که نمیتوانم دستورالعملام را بر دوش شاغلین تئاتر بگذارم و از جیب آنها هزینه کنم. سوم اینکه هر دستورالعمل و شیوهنامه باید به صورت دقیق و شفاف تعریف مالی و اقتصادی مشخصی داشته باشد. چهارم؛ وقتی هنوز جبران خسارتها را انجام ندادهایم با چه جراتی وارد فاز بعدی میشویم و پنج اینکه هرگروه نمایشی که بخواهد روی صحنه برود غیر از تامین مایحتاج همیشگی اجراها، مخارج دیگری هم از اساس در این شرایط به او تحمیل خواهد شد. مخارج ایمنی و ضدعفونی و بیمههای افراد و استفاده از وسایل یک بار مصرف و تبلیغات جبران کسری تعداد صندلیها که باید به صورت دقیق در شیوهنامهها نوشته شود که به عهده سالنها و مدیران است.
این بازیگر تئاتر در ادامه صحبتهایش افزود: متاسفانه مدیران میانی ما که باید راهکارهای درست پیش پای مدیران بالاتر خود بگذارند و آنها را به رعایت شیوههای درست تشویق کنند و شکل سالمی از شرایط واقعی برای آنها تشریح کنند، معمولا سعی دارند فقط و فقط دستورالعمل اداری را انجام داده و معمولا روی چند گروه دوست و آشنای همیشگی حساب میکنند که وانمود کنند اوضاع عادی است و میتوانند اجراها را شروع کنند. مدیران بالاتر که نه جزئیات را میدانند و نه تحقیق کافی میکنند معمولا به سرعت تحتتاثیر قرار میگیرند و فکر میکنند با چند گزارش دریافتی از سالنها و مذاکرات اجراها و مثلا کارهای تک نفره بیخطر کارشان را درست انجام دادهاند و مسئله پایان مییابد تا دستوالعمل بعدی که به ما بگوید اوضاع قرمز است، تعطیل کنید. بر همین اساس معتقدم ما طبق بخشنامه حرکت میکنیم نه طبق شرایط واقعی محیط شغلیمان. در این میان طبیعتاً واقعیتها نادیده گرفته میشود.
او ضمن طرح این پرسش که چطور میتوان در شرایط غیرواقعی به کار برگشت؟ اظهار کرد: من نمیتوانم به تصمیم کسانی که هرشرایطی پیش بیاید حقوقشان را خواهند گرفت، اعتماد کنم. در شرایط فعلی شیوع بیماری، من به اشخاصی اعتماد میکنم که در منافع یکدیگر سهیم باشیم. در این صورت میتوانیم درست فکر کنیم و راهحل درست را بیابیم.
کاظمی پیشنهاد خود را به مدیران و مسئولان فرهنگی اینگونه عنوان کرد و گفت: در شرایطی که فعالان حوزه تئاتر هنوز امنیت شغلی فراگیر ندارند و طبق قوانین کار کشور، امکان برخورداری از حقوق ایام بیکاری را هم ندارند، از دیگر کشورها مثال آوردن و از شرایط بینالمللی مدیریت تئاترها صحبت کردن ایدهآلیستی و رمانتیک است. بنابراین ما شرایط خودمان را داریم و باید تکههای پازل خود را بچینیم. بنابراین به اشخاص فکر کردن غلط است باید به جریان و سیستم فکر کرد. صرفنظر از اینکه چه کسانی در چه موقعیت حرفهای هستند همه عضو خانواده تئاتر هستند. حرفهای به معنای کیفیت نیست. حرفهای کسی است که باید از تئاتر بتواند درآمد داشته باشد و چون اکنون هیچکس در هر سطحی درآمدی ندارد پس همه مساوی هستند. بنابراین مدیران و مسئولان دست از نگران بودن برای حرفهایها و مذاکرات و توافقات خصوصی بردارند و بدانند اختیاراتی که سمت آنها دارد ربطی به شخص خودشان ندارد. این سمت است که امکاناتی با خود میآورد. امکاناتی که متعلق به همگان است.
او در ادامه افزود: پیشنهاد من برای مدیریت سالنهایی که با بودجههای دولتی اداره میشوند این است که تبدیل به بازار بزرگی برای محصولات فرهنگی باشند. باید غرفههای نمایشگاهی تاسیس شود و مواد ضدعفونی به نوبت در اختیار هنرمندان قرار گیرد تا بتوانند فیلم تئاترها، کتابها، صنایع دستی، عروسک، لباسها و دکور نمایشهایشان و امکانات آنلاین مثل کلاسهای آموزشی و سخنرانی، گفتوگو و نوآوریهای دیگرشان را در یک مجتمع عرضه کنند و بفروشند. ممکن است فقط محصولات فرهنگی هم عرضه نشود. زیرا بسیاری از فعالان تئاتر در زمینه عطر، طلا و جواهر، پوشاک، خوراک و یا سرامیک و کاشی، بلور و کریستال و.... برای کمک به معیشت تئاتری فعالیت دارند. ضمن آنکه همه به طور کامل و بدون استثناپذیری از مستمری مساوی تامین شده از بودجه تئاتر و جشنوارهها و بستههای حمایتی بهرهمند شوند. باید شرکتها و کسانی که توانستهاند در روزهای اپیدمی کرونا، درآمدشان را چند برابر کنند به بخش هنری کمک کنند.
دبیر بیست و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان درخصوص برگزاری بیست و هفتمین دوره از این جشنواره گفت: به نظرم در شرایط خاص باید به اولویتها توجه کرد. چه چیز اکنون اهمیت بیشتری دارد؟ آیا به روی خودمان نیاوریم و گویا هیچچیز تغییر نکرده؟ جشنمان را بگیریم و دست بزنیم؟ جشنواره برآیند تولید محصولات یکسالانه یا دوسالانه هر صنف کاری است. به دلیل اپیدمی کرونا، دو سوم فرصتهای تولید اجراهای جدید کودک و نوجوان در سراسر ایران از بین رفته است. یاس و ناامیدی ناشی از بیتکلیفی توام با بیدرآمدی و عدم توان پیشبینی آینده، روح و روان همه را به هم ریخته است. کمک نداریم. انتظار داشتیم قیمتها در شرایط کرونا پایین بیاید و متعاقب آن هزینههایمان کاهش یابد و بتوانیم دوام آوریم و به آینده خوشبین باشیم. ولی میدانید که اینطور نیست. هیچ دلیلی نمیبینم که حتما باید جشنواره کودک و نوجوان و دیگر جشنوارهها برگزار شوند. هیچ اندیشهای پشت آن پیدا نمیکنم. اگر کسانی اصرار دارند، فقط میتوانم تصور کنم برای بودجه جشنواره نگرانند و راهی برای خرج آن میخواهند پیدا کنند. زیرا فقط طبق بخشنامهها میتوانند کاری انجام دهند نه نیاز واقعی در شرایط واقعی.
او همچنین اضافه کرد: پیشنهاد من برگزار نشدن جشنواره است. باید بودجه همه جشنوارهها و بودجه همه تولیدات تئاتر در سال 99 یکپارچه شود و در صندوق حمایتی جمع شود و بودجههای افزون دیگری از کمکهایی که دولت تصویب کرده است برای حمایت از کسب و کارها جمعآوری شود و به طور عادلانه با یک هیئت امنای سالم و غیراداری میان همه خانواده تئاتر به صورت مساوی تقسیم شود. این وظیفه پدر خانواده است که از خانواده خود صیانت کند. آنها را دور هم جمع کند و نگذارد پراکنده شوند. آنها را سالم نگه دارد تا حفظ شوند زیرا آینده به آنها نیاز دارد. هر پولی که وارد تئاتر میشود متعلق به همه است. من از مدیران مشخص دولتی انتظار دارم تحتتاثیر مشاوران ناآگاه قرار نگیرند. آسانترین راه پیشنهادی و بیدغدغهترین همیشه بهترین گزینه نیست. تصمیم درست مخالفتهایی دارد زیرا هنجار موجود را که عدهای زیر چتر آن قدم میزنند تغییر میدهد. باید چترها را بیشتر کرد. نمیتوان در حاشیه امن بود و برای دیگران در خطر، تعیین مشی کرد.
مریم کاظمی با بیان اینکه مدیریت و مسئولیت یعنی ابتکار عمل و تصمیم شگفتانگیز در شرایط خاص، تصریح کرد: وقتی همه چیز خوب است و بودجه فراوان و همه صبور و تامین، مدیریت یعنی پشت میز نشستن و زیرنامهها را امضا کردن. این جنبه خیلی زیبا و رویایی از شغل آیندهمان است اما متاسفانه مدتی است اولین کاری که مدیران ما میکنند به دلیل عدم امنیت کاری و ترس از ناشناختهها، بعد از تصدی شغل، شروع به یارگزینی کرده و حامیانی در داخل بدنه اداری و بیرون از آن جمع میکنند و سپس حامیان وظیفه دارند تا آنجا که ممکن است کاری کنند تا شخصی به مدیر به صورت مستقیم کاری نداشته باشد. در اتاقش را نزند، شکایت نکند و اعتراضی به گوشش نرسد. زیرمجموعه دسترسی مستقیم به مدیر نداشته باشد و حامیان نقش کاتالیزور را بازی کنند. تا اینجا میتواند یک شگرد باشد ولی مدیر و مسئول عزیز آیا مطمئنی همه چیز را در مورد مجموعه تحت مدیریت خود میدانی؟ آیا مطمئنی اخباری که توسط مدیران پایینتر به شما میرسد درست و حقیقت است؟ آیا میتوانی به تحلیلهای آنها از شرایط اعتماد کنی و آن را تنها گزینه فرض کنی؟
او در ادامه افزود: در یک صورت میتوانی و آن این است که بخواهی همه چیز قانونی انجام گیرد. پس مدیران زیرمجموعه شما از این راه نزدیک میشوند که فلان موضوع قانونی است و فلان موضوع قانونی نیست و بخشنامه داریم و بخشنامه نداریم. از لحاظ اداری مجاز هستیم و یا مجاز نیستیم. به نظر من اینها همه برای یک مدیر نقطه ضعف است. قانون برای نجات عملکرد و روابط ماست اما اگر با عدالت کاری و شغلی منافات داشته باشد وظیفه شماست که اول به عدالت فکر کنید و سپس راهی یافته و آن را به گوش مدیران بالاتر برسانید و سلسله مراتب درست رعایت شود.
کاظمی همچنین اضافه کرد: ولی همواره میبینیم که همه به گزارش اکتفا میکنند. گزارشی که کسی نتواند ایراد قانونی بگیرد. طبعاً چنین مدیری زیرمجموعه خوبی هم نخواهد داشت و مدیران پایینتر فقط وظیفه دارند، شاغلین تئاتری را آرام کنند و تصمیمات نادرست را موجه جلوه دهند. همه حقیقت را میدانند ولی به روی خودشان نمیآورند زیرا حقوقشان پایمال خواهد شد. لطفاً به حوزه مسئولیت خودتان درست فکر کنید و متوجه مسئولیتی که این سمت به شما اهدا کرده است باشید. لطفا به فکر بازگشایی نباشید. فقط به عنوان رئیس خانواده پول تهیه کنید و از خانوادهتان حمایت کنید.