به گزارش هنرآنلاین، در این نشست که توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران در تالار چهارسو برگزار شد، رضا آشفته منتقد، با اشاره به اینکه نمایش پارتی پیش از این هم چند بار اجرا شده اما این بار آرش عباسی درستتر از بقیه، نمایشنامهاش را به صحنه آورده و ما در آن شاهد یک اجرای مینی مالیستی با پایان باز هستیم.
آرش عباسی، نویسنده با اشاره به اینکه نمایشنامۀ پارتی پیش از این توسط چند کارگردان در تهران و شهرستانها اجرا شده اما به دلیل آنکه به دنبال کامل کردن این متن از سال 79 تاکنون بوده و این متن را زمانی نوشته که هنوز موبایلها ابزار پیشرفتهای را برای تصویر گرفتن نداشتهاند و او آرزویش این بوده که چنین ابزاری تولید شود که توسط یک موبایل کلیت این نمایش شکل بگیرد که در زمان اجرای سیاوش تهمورث با دوربین هندی کم این اتفاق میافتاد اما در اجرای فعلی به دلیل آمدن موبایلهای پیشرفته تقریبا این آرزو محقق شده است.
عباسی همچنین با اشاره به اینکه براساس همین متن فیلمی هم ساخته شده که البته مورد رضایت خودش هم نبوده است به فیلم "غریبه کامل" از تولیدات کشور ایتالیا اشاره کرد که در آن، روابط سه زوج و یک دوست نشان داده میشود که با همین موبایل یک بازی راه میاندازند و به بهترین نحو ممکن روابط خود را به چالش کشیده شده است. بعدها بر اساس همین فیلم نسخههای ژاپنی، آمریکایی و اسپانیایی هم ساخته شده است. من هم در نوشتن پارتی به مسائل روز توجه میکردم و به مصرف الکل پرداختم و فیلم غریبههای کامل نیز درباره مصرف شراب است.
مریم جعفری حصار، منتقد ضمن اشاره به اینکه تمامی کارهای آرش عباسی را دیده و دربارهیشان مفصل هم گفتوگو کرده، گفت: نمایش پارتی به شیوه پازل گونه نوشته و اجرا شده و برخلاف اینکه بریدههای را کنار هم بچینیم از آغاز یک پازل کامل داریم که از درون اطلاعاتش خالی میشود. در اینجا کششمکش با دادن اطلاعات نیست بلکه موقعیتهای مختلف شکل میگیرد و پایان هم باز است و به تعداد مخاطبان میتوان پایانهای متفاوتی را برایش در نظر گرفت. به نوعی به سمت ریشههای پست مدرن میرود و در صحنه اتفاقا فیلمی ساخته میشود که کامل نیست و داستانکهایی کوچک در دل روایت ساخته میشود. در ماتریکس اجرا با شروع خوبی همراه میشویم و در آغاز ضمن معرفی تک تک شخصیتها، آنها رو به دوربین میگویند که این فیلم برای آیندگان ساخته میشود و اینگونه کشمکش در ذهن اتفاق میافتد و دیگر منتظر نمیمانیم و در اینجا میبینیم که شالوده خانواده برهم ریخته و همه چیز موقعیت محور است و نه کشمکش محور! متن خوب است و نسبت به متن قبلی تغییرات به درستی انجام شده و اشاره به مصرف متادون و الکل هم به خوبی انجام شده است. همچنین همه چیز در یک فضای ییلاقی اتفاق میافتد.
جعفری حصار افزود: طراحی صحنه مبله است و بخشی از مبلهای طوسی و خاکستریاند و بخشی نیز قرمزند که در آن، قرمز نشانۀ عشق و خانواده است و خاکستری کمک میکند که قرمز دیده شود اما رنگ خاکستری معرف اندوه است و اشارهای به پوچی رابطههاست که چینش رنگها به درستی است و روی میز هم سیبهایی چیده شده که نشاط دیگری را به صحنه میدهد و ضمن آنکه اجرا ریتم خوبی دارد به نظرم بازیگری طبق ماتریکس که وسط آن یک پرفورمنس هم داشتیم، میزانسنهایش را شکل میدهد و البته در جایی یکدفعه بازیگری افت کرد و به نظرم باید از همان ابتدا میزان علاقهمندی این شخصیتها نسبت به همدیگر بالا بگیرد و رفته از میزان این علاقهمندی کاسته شود. این طوری فروپاشی عاطفی این آدمها بهتر نمایان میشود. این روزها آدمهایی را در بیرون از تئاتر میبینیم که با همدیگر در روابط زناشویی خوب نیستند و همدیگر را تمکین نمیکنند اما در یک مهمانی عاشقانهترین جملات و رفتارها را برای هم ابراز میکنند. در اینجا هم چنین چیزی باید مشهود باشد اینها به دروغ ابراز عشق میکنند اما از هم دور هستند و باید از ابتدا این دوستی دروغین را ببینیم و رفته رفته متوجه شویم که اینها اصلا با هم دوست نیستند. بنابراین اگر بازیگر کوتاهی میکند مشکل کارگردان هست که از آنها چنین روالی را نخواسته است.
آرش عباسی ضمن پذیرفتن انتقاد جعفری حضار گفت: به نکتۀ درستی اشاره کردید که با چنین روالی میتوانیم شگفت زدگی مخاطبان را بالا ببریم و اتفاقا خوبی اجرای ما هم در اینجاست که هر شب در آن تغییراتی میدهیم که شکل کارمان بهتر بشود و باید همین باشد که در ابتدا نشان دهیم اینها عاشقهای درجۀ یکی هستند که مو لای درزشان هم نمیرود و خیلی رویایی هستند اما از جایی انگار هیچ ارتباطی با هم ندارند و تا پایان که انفجاری هست و همه به یک طرف پرت میشوند.
رضا آشفته، پژوهشگر گفت که ما در این اثر مینی مالیستی میبینیم که بستر اتفاقاتی فراهم شده که در یک موقعیت مشترک اینها دچار فروپاشی شدهاند و از هر نوع فروپاشیای ویرانتر است چون در نبودن خانواده و عواطف معلوم نیست چه سرنوشتی انسانها را در بربگیرد که درواقع بلاتکلیفی غریبی است و در آن افسردگیهای شدید و خفیف نمود مییابد. به نظرم عباسی به درستی دارد روابط خانوادگی و اجتماعی را در هم میتند که بگوید با آمدن امکانات مدرن مانند موبایل، اینترنت و ماهواره به دلیل برخوردار نبودن از زمینه درست جذب آنها، جامعه چگونه تحتالشعاع آنها واقع میشود و پیامدش بیشتر منفی است. به هر حال در این نمایش نمونههای در حال فروپاشی را میبینیم که ما بهازاهای فراوان و چه بسا دردناکتر از این را در جامعه میبینیم و این همخوانی درست است که ارزش کار را بالاتر میبرد و تئاتر ما بیش از هر چیزی نیازمند توجه به مسائل و بحرانهای اجتماعی است چون حالت درمانگر دارد و میتواند بهتر از روانشناسان مسیر مداخله در سرنوشت را برای مخاطبانش آشکار کند و چه بسا هر تماشاگری خود و مابهازهایش را از پس این اجرا مرور کند. این مرور آغاز اندیشیدن و بازیابی درد و ریشهیابی بحرانهاست و در خلوت میتواند مسیر درمانگری را برای گذر از این مسائل فراهم کند چون آدمها در روال عادی متوجۀ این برهم ریختگیها و دروغها و ریاکاریها و پنهان کاریهای خود ویرانگر نیستند.
او افزود که ما در پارتی، سه رابطه را میبینیم و هر کدام به گونهای ویران شده است و اینها دیگر نمیتوانند در کنار هم احساس خوشبختی کنند چون همدیگر و درواقع خودشان را نابود کردهاند و بیآنکه بدانند خوشبختی و عشق راستین چه میتواند باشد تا توانستهاند به هم دروغ گفتهاند و در حق هم خیانت کردهاند و اگر همین مسیر را ادامه دهند نتیجهاش جنایتهای آشکار خواهد بود.
جعفری حصاری، مترجم نیز به موسیقی نمایش پرداخت که با آن میشود همذاتپنداری کرد. او همچنین در ادامه به مرگ فروشنده و خیانت ویلی لومان به همسرش اشاره کرد که در اینجا خیانت مانی به همسرش یادآور چنین نمایشنامهای است. البته در پایان ویلی لومان خودش را به کشتن میدهد که بچههایش برای دریافت بیمه بتوانند احساس خوشبختی کنند.
آرش عباسی هم آرتور میلر را نویسنده مورد علاقهاش دانست و گفت: اتفاقا پایاننامه ش هم بررسی نمایشنامه مرگ فروشنده بوده است و در نهایت او به 60 دقیقهای پرداخت که باید زمان نمایش هم محدود به همین زمان باشد و برای همین از خیلی از ایدههای دیگر گذشته است که بتواند این زمان و محدوده تصویربرداری را ایده اصلی این اجرا کند.
رضا آشفته، نویسنده نیز به بازیگرانی اشاره کرد که در ظاهر امر به درستی برای چنین نقشهایی اجرا شدهاند. یک عده هم سن و سال که در دانشکده با هم بودهاند و حالا با هم ازدواج کردهاند اما از آن آسیبهایی خوردهاند و در این بازی شیوا مکی نیان نسبت به بقیه برجستهتر میشود چون هم نقش پردازش دشوارتری داشته است و او باید هم مصرف مواد مخدر و هم طلاق پنهان ماندهاش با حمید را بازی کند و هم گستاخی و بیپرواییاش را که در آن دست همه را باید آشکار کند که دچار چه مصیبتهایی شدهاند. او بازیگری است که بنابر همین شیوه کمینهگرا کمترین احساسات را برای بروز کنشهایش در نظر گرفته و اصطلاحا بازی ضدحسی را آشکار میکند که در آن بغض فروخوردهای همه را متوجه دردهای آشکار در صحنه و در واقع زندگی خواهد کرد که پیامدش جز فروپاشی آشکار نخواهد بود.
از روز یکشنبه ۱۹ آبان نمایش "پارتی" در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت. این جدیدترین اثری است که آرش عباسی کارگردانی کرده که فضایی اجتماعی دارد. محمد عسگری، شیوا مکی نیان، مهسا باقری، علی نجفی، مسعود روستا و شقایق پورحمدی بازیگران این اثر نمایشی هستند.