سرویس تئاتر هنرآنلاین، زهرا صبری از هنرمندان تئاتر به خصوص تئاتر عروسکی است که خلاقیتهای و ایدههای اجرایی نابش نه تنها در ایران بلکه در دیگر کشورها، همواره او را متمایز کرده است. او که همیشه از عروسکهای اجراهایش به عنوان فرزندانش یاد میکند با ایدههای کمنظیر و بهتر بگویم بینظیرش به آنها جان میدهد، اینبار نمایش "خاک و تاج" با اقتباسی از دو اثر معروف شکسپیر یعنی "هملت" و "مکبث" را روی صحنه آورده است. این نمایش که دو سال پیش برای نخستین بار به منظور اجرا در جشنوارهای در کشور فرانسه تولید و آماده شده است، هم اکنون در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر با اجرای فهیمه باروتچی و سعید ابک روی صحنه است. "خاک و تاج" به حدی روایت و تصاویر جذابی دارد که نیاز نیست مخاطب از پیش، دو نمایشنامه شکسپیر را خوانده باشد و یا آن را بداند چراکه این نمایش با روایت صبری نیز به تنهایی گویا و کامل است.
با اینکه علاقمند بودیم گفتوگوی مفصلتری با زهرا صبری درباره این نمایش و دیگر کارهایش داشته باشیم شرایط آن فراهم نشد و غنیمت دانستیم تا گپ و گفت هرچند کوتاهی درباره نمایش "خاک و تاج" با این هنرمندان داشته باشیم که در ادامه میخوانید:
خانم صبری ابتدا درباره روند شکلگیری نمایش "خاک و تاج" که برداشتی آزاد از دو اثر "هملت" و "مکبث" شکسپیر است و با استفاده از المانهای ایرانی روی صحنه آمده است، توضیح بفرمائید.
بین تمام آثار مطرح نمایشی جهان، دغدغه اجرای نمایش "شاه لیر" را داشته و دارم. دو سال پیش از سوی جشنوارهای در فرانسه دعوت شدم تا یک نمایش کاغذی را اجرا کنم. در پی این دعوت با اینکه خود را نمایشنامهنویس نمیدانم و گاهی تنها برای دل خودم نمایشنامههایی را مینویسم، تصمیم گرفتم یکی از نمایشنامههای خود را در این جشنواره اجرا کنم اما به دلایلی منصرف شدم و به این دو ابر متن در راستای تئاتر کاغذی رسیدم و در نهایت آن را برای جشنواره فرانسه آماده کردم.
به نظر، شما طرح و شکل اجرایی را در ذهن داشتید و سپس به منظور نگارش نمایشنامه یا نریشنهایی که بر نمایش "خاک و تاج" است، اقدام کردید.
این نمایش ابتدا تصاویرش ساخته شده بود و سپس من از نویسنده خانم گیتی صفرزاده به منظور نگارش دعوت کردم. زمانیکه از ایشان دعوت شد تا سر کار بیاید، این نمایش شکل گرفته بود و تصاویر آن آماده بود. خانم صفرزاده تصاویر را دید و من طرح را به او دادم و خواستم تا آنچه از تصاویر هملت و مکبث در نظر داشتم جدا شود و بر روند زندگی آنها در کوتاهترین زمان ممکن کار کنیم.
چرا کار بر روی این دو نمایشنامه یعنی "هملت" و "مکبث" با این شیوه اجرایی برای اجرا در این جشنواره فرانسوی تا این حد برای شما جذابیت داشت؟
به نظر شما چه کسی است که این دو اثر نمایشی را نپسندد؟ به نظرم آنچه من در این شیوه و طرح اجرایی مدنظر داشتم وامدار این دو اثر شکسپیر است هر چند که این ایده اجرایی را بسیار دوست دارم و در حال حاضر میتوانم نمایشهای دیگری را با این شیوهِ تئاترعروسکی پیاده کرده و روی صحنه آورم اما قلم شکسپیر بسیار خاص و مناسب این شیوه با کمک دیگر اعضای این گروه بود. همیشه خدا رو شکر میکنم که تمام اعضای این گروه کمک کردند تا من ایدههایم را روی صحنه ببینم.
یکی از جذابیتهای نمایش "خاک و تاج" تلفیق این دو اثر خارجی با المانهای داخلی و ایرانی است.
تمام تلاش من این بوده تا این نمایش با تعریف منِ ایرانی روی صحنه برود. من متعلق به ایران هستم و علاقمند بودم تا داستان هملت و مکبث را با نگاه یک ایرانی اجرا کنم.
در بروشور نمایش نام دو هنرمند به عنوان طراح و ساخت عروسک آمده است. علاقمندم بدانم تا چه میزان نظر شما در این طراحی دخیل بوده است و ایده اولیه این عروسکهای کاغذی که اغلبشان دو سویه است، متعلق به چه کسی است؟
در ایدهپردازی تبدیل عروسکها که چه چیزی تبدیل به چه چیز دیگری شود، من با رفعت هاشمی سیسخت و مرضیه سرمشقی همراه بودهام چراکه این تبدیلها جز میزانسنهای من بوده است اما طراحی و اجرای این طرحها متعلق به این دو هنرمند است.
صحنه ابتدایی این نمایش با تپهای از خاک آغاز شده و صحنه پایانی هم با همین المان یعنی خاک که بر فرش ایرانی ریخته میشود به پایان میرسد.
ما انسانها در هر شرایط و منسبی از خاکیم و به خاک باز خواهیم گشت اما تاج باقی میماند و باید حواسمان به این موضوع باشد و بدانیم که برای این تاج انسانیتمان را به باد فنا ندهیم. مکبث و عموی هملت اگر میدانستند میمیرند و با این خفت دنیا را ترک میکنند اینگونه عمل نمیکردند. مابهازای این دو شخصیت در جامعه امروزی هم هستند. تاج همیشه نباید بر سر باشد ما تاجهای پنهان و نامرئی بسیاری داریم که دیده نمیشوند.
کمی درباره انتخاب دو بازیگر و عروسکگردان نمایش "تاج و تخت" توضیح بدهید که کاملاً مشخص است با تمرینهای بسیار در هماهنگی بسیار خوبی با یکدیگر قرار دارند و چالشهای بسیاری برای نتیجه نهایی داشتهاند.
دو بازیگر و عروسکگردان نمایش از هنرمندان باسابقه تئاتر کودک و نوجوان هستند. تمرینات این نمایش در حد نیاز بوده است. من به تمرینات کوتاه مدت عادت ندارم. حدود پنج- شش ماه روزی سه ساعت تمرین داشتیم. ابتدای تمرینات سه روز در هفته تمرین میکردیم اما از جایی به بعد روزها را افزایش دادیم. بازیگران این نمایش میتوانستند مانند بسیاری از دیگر بازیگران در کارهایی باشند که چند دیالوگ داشته باشد و رفتوآمدهای ساده صحنهای، اما به نظرم آنها در این نمایش چیزی دیدهاند که با جان و دل در آن کار میکنند.
به نسبت برخی از گروههای نمایشی تمرینات زیادی داشتید.
به نظرم اینها تمرین نیست. بازیگر، کارگردان و دیگر عوامل باید خیالشان بابت امرارمعاششان راحت باشد و بدانند دستمزدی دارند تا بتوانند هشت- نه ساعت سر تمرین یک کار باشند تا تمرینات به دو، سه ماه کاهش یابد. برخی میگویند صبری اهل تمرینات زیادی است که اگر هم اینگونه باشد افتخار میکنم. به اعتقاد من نباید کار و نمایش خام تحویل تماشاگر داده شود. با اینکه مدتی است اجراهای این نمایش آغاز شده است اما همچنان در حال اعمال تغییراتی در میزانسنها هستم و به نظر من تمرینات تئاتر و توجه به جزئیات حتی در روند اجرای نمایش هم ضروری است. به اعتقاد من؛ کارگردان، بازیگر و عوامل نمایش مدیون تماشاگر هستند. تماشاگر باید کار پخته و جاافتاده ببیند و تمام تلاش این است و حتی به تماشاگر حق میدهم که در این شرایط هم، نمایش در سلیقهاش نباشد و آن را دوست نداشته باشد. مخاطب میتواند بگوید این کار در سلیقه من نیست اما نباید با نمایشی مواجه شود که بگوید کار خام بود و هنوز جای کار دارد. برخی از کارگردانها نمایش خود را زودتر از موعد و تمرینات لازم روی صحنه میآورند و تماشاگر به خوبی متوجه این موضوع میشود.
نمایش "خاک و تاج" در چه کشورهایی روی صحنه رفته است؟
این نمایش دو بار به دو جشنواره در فرانسه دعوت شده و در آنجا روی صحنه رفته است. سپس به لهستان دعوت شدیم اما به دلیل اینکه سفری به روسیه برای اجرای نمایش "تا یک بشمار" داشتیم، به آنجا نرفتیم. نمایش "خاک و تاج" به تونس نیز دعوت شد و برایم بسیار جذاب بود بااینکه فیلم نمایش را برای هیچ کشوری ارسال نکرده بودم، آنها از اجرای این نمایش اطلاع داشتند اما به دلیل مشغله یکی از بازیگران نتوانستیم نمایش را در تونس اجرا کنیم.
تماشاگران فرانسوی چه بازخوردی نسبت به این نمایش و این شکل اجرایی داشتهاند؟
ترجیحام بر این است این سوال را از دیگران که در این سفر حضور داشتهاند بپرسید چراکه من هر چیزی بگویم شاید حمل بر خودستایی شود. خداروشکر همه عوامل گروه با برخورد و نظرات آبرومندانه مخاطب فرانسوی روبرو شدند.
آیا این نمایش را در فرانسه با نریشن فارسی و بالانویس اجرا کردید؟
خیر. "خاک و تاج" اولین نمایشی بوده که با نریشن غیرفارسی روی صحنه بردهام؛ اما از آنجا که این نمایش دعوت شده جشنواره فرانسه بوده است به حرمت آن دعوت، زبان نریشن فرانسوی بوده. باید بگویم این کار سفارش آن جشنواره نبوده بلکه خانم نرگس مجد از من خواست که در این جشنواره فرانسوی نمایشی کاغذی را روی صحنه آورم. به او گفتم تاکنون این کار را نکردهام و نرگس به من گفت تو از پس آن برخواهی آمد. بنابراین به حرمت این دعوت ترجیح دادم تا نریشن به زبان فرانسوی گفته شود اما این نریشن نیز با صدای خانم گلچهره دامغانی به زمان فرانسوی گفته شد.
در اجرایی که شب گذشته از این نمایش دیدم صدای شما را نیز در کنار صدای خانم دامغانی شنیدم، اما پیش از این فکر میکردم نریشنهای این نمایش را تنها خانم دامغانی میگوید.
تنها شب اول اجرای این نمایش و شب گذشته نریشنهای این نمایش تلفیقی گفته شد. در اصل به دنبال آن بودم تا به یقین برسم که نریشنها تکی گفته شود بهتر است یا تلفیقی.
با اینکه این نمایش به لحاظ روایتی، ایده اجرایی و...، اثر نمایشی درخور است اما متاسفانه استقبال قابل توجهی از آن نشده، به نظر شما این مسئله ناشی از چیست؟ سطح سلیقه مخاطبان کاهش یافته و یا قطع اینترنت در چند روز گذشته اطلاعرسانی به مخاطب را با مشکل مواجه کرده است؟
درست یک هفته به اجرا مانده اینترنتها قطع شد و این موضوع روند اطلاعرسانی را با مشکلات عدیدهای روبرو کرد ضمن اینکه آلودگی هوا و شرایط نامساعد روحی، اقتصادی و اجتماعی مردم بیتاثیر نبوده است.
در جریان هستید که فعالیتهای هنری معاف از مالیات اعلام شدند. به نظر شما این موضوع چه تاثیری در تئاتر خواهد داشت؟
فعالان تئاتر افرادی هستند که با زحمت و تلاش بسیار میخواهند تا به حداقلها برسند. در این شرایط آیا این افراد باید مالیات هم پرداخت کنند؟ من به شخصه نمیتوانم از دستمزد ناچیز این هنرمندان مبلغی را به عنوان مالیات کم کنم و در نتیجه ترجیح میدهم تمام این مالیات را اگر در توان داشته باشم از دستمزد خودم پرداخت کنم. به نظرم این تصمیم برای کسانی که آبرومندانه با تئاتر زندگی میگذارند اتفاق خوبی است.
از سالهای گذشته به خاطر دارم که همیشه با شور و اشتیاق خاصی از به صحنه بردن نمایش "شاه لیر" سخن میگفتید. آیا به منظور اجرای این نمایش برنامهای دارید؟
همچنان به این اثر علاقمندم. به نظرم تملقی که بسیاری از انسانها به آن علاقه دارند و وابسته آن هستند در این اثر است. مدتهاست به این نمایش و ایده اجرایی آن بسیار فکر میکنم و اگر عمری باقی بماند سال آینده این نمایش را روی صحنه خواهم آورد. بخشی از نمایش "خاک و تاج" وامدار ایده اجرایی نمایش "شاه لیر" که در ذهن دارم، است. هر چند بخشی از آن ایدهها را در این نمایش خرج کردم اما ایدهها و کانسپتهای بسیاری برای آن نمایش دارم. تقریباً 50 درصد از شکل اجرایی نمایش "شاه لیر" را میدانم و تنها در صورتیکه در عمل جواب نگیرم از آنها صرفنظر میکنم.
"لیرشاه" مانند نمایش "خاک و تاج" روایت است یا دیالوگ خواهد داشت؟
"لیر شاه" دیالوگ دارد.
سخن پایانی؟
امیدوارم خانواده تئاتر همیشه پر کار باشند و آثار ریشهدار و قوی را از این خانواده ببینیم. امیدوارم ملت ایران در آسایش به سر برند و از جانب دوست و دشمن غم نبینند. تئاتر خارج از زندگی روزمره انسانها نیست و این هنر بخشی از زندگی است. بازیگر روی صحنه ایفای نقش میکند، نه کارمند است، نه پزشک، نه مهندس و ..... او ایفاگر نقش آنچه که دارد و ندارد، است و در آن نقشها فرو میرود. تئاتر زندگی روزمره مردم است و آرزو میکنم همه نقشهایش مثبت، پر از شادی و عشق باشد. متاسفانه این روزها مردم ما همواره نقش غم و اشک میزنند.