سرویس تئاتر هنرآنلاین، اهمیت، ضرورت و نقش کلیدی تحقیق و پژوهش در هر عرصه و زمینهای بر کسی پوشیده نیست و همگان به خوبی آگاهند که نبود توجه به این مقوله چه آثار جبرانناپذیری را به بار خواهد آورد. از همین رو پس از پیروزی انقلاب اسلامی به منظور گسترش فرهنگ پژوهش در جامعه و ارج نهادن به مقام پژوهشگران، ۲۵ آذرماه از سوی شورای فرهنگ عمومی کشور به نام "روز پژوهش" نامگذاری شد. همچنین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز از سال ۱۳۷۹چهارمین هفته آذر ماه را به نام هفته پژوهش نامگذاری کرد. اما از آنجا که اصل فرهنگ و هنر در کشور ما نزد بخش اعظمی از مسئولان و فرهنگسازان از نازلترین جایگاه ممکن برخورد بوده و هست، این عرصه نیز در هنر خصوصاً هنر تئاتر مغفول و درمانده است. معدود فعالان و پژوهشگران تئاتر نه به قصد ارتزاق بلکه به نیت ارضای علاقه شخصیشان تاکنون چراغ پژوهش را در حد کورسویی روشن نگاه داشتهاند تا این مهم در همین اندازه ناچیز از بین نرود، شاید که مدیران و مسئولان در مقطعی ضرورت و اهمیت آن را درک کرده و اندک توجهی به آن نشان دهند.
حال که در نخستین هفته آذرماه و در آستانه روز و هفته پژوهش و پژوهشگر قرار داریم، بنا را بر آن نهادیم تا با پژوهشگران هنر نمایش گفتوگوی کوتاهی داشته باشیم و از زبان خودشان از کمبودها و معضلات پژوهش در تئاتر جویا شویم که در ادامه میخوانید:
محمدرضا خاکی: نیازمند مراکز پژوهشی مستقل در تئاتر هستیم
محمدرضا خاکی مدرس، کارگردان، مترجم و پژوهشگر تئاتر درباره ضعف تئوری و فقدان بنیادهای تئوریک در تئاتر ایران گفت: باید لوازم این منظور آماده باشد؛ به عنوان مثال در کشورهای پیشرفته مراکز پژوهشی مستقل تئاتر وجود دارد که حمایت میشوند. در پاریس یک مرکز بزرگ پژوهشی به نام مرکز ملّی تحقیقات علمی وجود دارد که در تمام عرصهها پژوهش میکند و چندین مرکز پژوهشی تئاتر نیز وجود دارد. این در حالی است که ما حتی یک کتابخانه تخصصی نداریم. اگر کتابخانهای بود در کنارش مرکز پژوهشی نیز وجود داشت که بتواند درباره تئاتر ایران کار تخصصی کند. اما ما نهاد فرهنگی زیاد داریم.
او با بیان این پرسش که نمیدانم فرهنگستان هنر یا مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد در حوزه پژوهش تئاتر چه میکنند؟، عنوان کرد: احتمالاً آنها تنها یک ماهنامه یا یک فصلنامه تخصصی منتشر میکنند. اما مرکز پژوهشی که فقط تولید یک فصلنامه نیست بلکه مرکزی است که کار پژوهشی در سطح ملی میکند و عدهای پژوهشگر تئاتر و سنتهای نمایشی ملی و تکنیک و فرهنگ تئاتری تربیت میکند که به نقاط مختلف کشور بروند و فیلم و عکس بگیرند و اسناد فراهم کنند. متأسفانه ما مرکزی نداریم که تمام آفیشها، اسناد تئاتر، بروشورها و پوسترهای تئاتر در آن وجود داشته باشد.
خاکی همچنین افزود: بسیاری از دانشجویان برای تحقیق از من راهنمایی میخواهند اما مرکزی نیست که به آنها معرفی کنم. کتابخانه تئاتر شهر در زمان مدیریت علی رفیعی به دلیل انگیزههای فردی ایشان و تلاش منصور خلج پا گرفت اما دیگر نمیدانم در حال حاضر چه وضعیتی دارد. به جز بودجه و برنامهریزی، نیاز به افراد با پشتکار و علاقهمند داریم که خیلی هم هستند اما باید کنار هم جمع بشوند، با هم گفتوگو کنند و راه حل ارائه دهند. باید امیدوار بود که چنین چیزی در تئاتر ما رخ بدهد. نهادهایی مانند مرکز نمایشی و خانه تئاتر میتوانند مؤثر باشند، البته اگر برنامه و امکانش را داشته باشند.
داریوش مودبیان: در کشور ما بههیچوجه کار پژوهشی بنیادین انجام نشده است
داریوش مودبیان پژوهشگر، مترجم و کارگردان تئاتر درباره جریان پژوهش تئاتری در ایران گفت: پژوهشهای تئاتری تقسیمبندی دارند؛ اول، پژوهشهای بنیادین که بر روی نگرههای نمایشی، اجرایی و از ایندست متمرکز است که فقط از آنِ دستاندرکاران تئاتر است. دوم، پژوهشهای کاربردی است؛ مثلاً اگر اکنون این شیوه نمایش که ما با آن برخورد کردیم و وارداتی است، چه کاربردی دارد؟ اگر میخواهیم بشناسیمش باید بهطرف پژوهشهای بنیادین برویم. میخواهم بگویم که ما باید پژوهش بنیادین را تعمیم بدهیم، تا تبدیل به کاربردی شود. حال اینکه آیا ما یک پژوهش بنیادین داریم؟ در هر صورت ما نمیدانیم که کاربردها چیست و بعد درباره آنهم صحبت میکنیم.
او در ادامه اضافه کرد: سومین نوع پژوهش که در تئاتر باید از آن بهره بگیریم پژوهشهای الگویی است که این نوع پژوهش با استفاده از فرمتهایی، پژوهشهای زیربنایی را به کاربردی تعمیم میدهد و به یک الگو میرسد و آن الگو را اجرا میکند.
مودبیان همچنین افزود: افراد بهصورت فردی و بدون زمینههای پژوهشی اقدام به تشکیل کلاس میکنند؛ آموزش بازیگری، کارگردانی و... و پول هم میگیرند! نظام آموزشی با پژوهش آغاز میشود، همه میگویند که ما به کلاس احتیاج داریم! آخر مگر میشود؟! چه کسی به آنها اجازه میدهد که این آموزشگاهها را تأسیس کنند؟ چه کسی به آنها اجازه میدهد که این دورهها را بگذارند؟ رابطه آموزش و پژوهش یک بحث قابلتوجه است.
او با بیان اینکه خانه تئاتر در بخش الگویی، میتواند کار پژوهشی کند، همانطور که اتحادیههای بزرگ فرهنگی و هنری، کار پژوهشی و پژوهشهای الگویی میکنند، اظهار کرد: در ایران همه چیز جشنواره و جایزه شده است و از پژوهش غافل ماندهایم. آیا میتوانید درباره تئاتر خصوصی یک پژوهش بنیادین که نتیجهاش به کشور ما تعمیم داده شود تا کاربرد داشته باشد، به من بدهید؟ در کشور ما بههیچوجه کار پژوهشی بنیادین انجام نشده است.
منوچهر اکبرلو: پژوهش بهعنوان رونویسی و مشق اضافه دیده میشود
منوچهر اکبرلو منتقد، مترجم و پژوهشگر تئاتر با بیان اینکه مسائلی که امر پژوهش دارد، به چند دسته تقسیم میشود، گفت: یکی از مسائل، ساختاری است. شاخص سرمایهگذاری در پژوهش به چند دلیل وجود ندارد زیرا همه فکر میکنند تئاتر از خودشان شروع میشود. مدیران وقتی که حکمشان میآید فکر میکنند متخصص هستند و نیازی به پژوهش ندارند. در ساختار نظام آموزشی ضعف پژوهش وجود دارد. در مدرسهها وقتی به بچه میگویند برو درباره فلان چیز تحقیق کن، معنایش این است که برو از یک جایی رونویسی کن یا به مادر و پدرت بده تا بنویسند. در واقع پژوهش بهعنوان رونویسی و مشق اضافه دیده میشود. بنابراین ضعف ساختاری نظام آموزش، بیتوجهی به پژوهش و تعریف غلط پژوهش یکی از مشکلات ساختاری است.
او افزود: پژوهشگاهها بیشتر درگیر سیستم اداری هستند تا اشتیاق به امر پژوهش. معیار من از پژوهش این است که نیازی برطرف شود. ایراد دیگر عدم مکانهای مشخص برای جمعآوری اطلاعات است. در حال حاضر مشکل نبود اطلاعات منسجم وجود دارد. مشکل بعدی؛ نبود رابطه بین پژوهش و نیازهای جامعه است. یعنی پژوهشگران جایی ندارند که بگویند نیازهایتان را به من بگویید که من با توجه به سابقه و تجربهام بروم آن را برطرف کنم. طی 40 سال اخیر هیچ موقع نشنیدهاید که مرکز هنرهای نمایشی بگوید دغدغه ما برای 5 سال آینده، تئاتر خصوصی است و اگر کسی این کاره است برود این موضوع را بررسی کند.
اکبرلو همچنین اضافه کرد: مشکل بعدی کمبود پژوهشگر است. پژوهشگران کم هستند و به سراغ حرفههای دیگر میروند. آنچه که اهمیت بسیاری دارد نبودن رقابت در واگذاری پژوهشهاست. نبود رقابت باعث میشود که پژوهشگر انگیزه کافی نداشته باشد. وقتی رقابت وجود ندارد و پس از انتشار کتاب برای پژوهشگر مهم نیست که کتابش دیده و نقد میشود، بنابراین هر چه که شد را منتشر میکند. به همین خاطر است که میبینیم بسیاری از پژوهشها آبکی هستند.
او همچنین افزود: نکته بعدی، نبود ارتباط با خارج از کشور است. ما واقعاً زبان را کم میدانیم و نهایتاً زبان انگلیسی را بلد هستیم. هیچ راهی برای ارتباط برقرار کردن وجود ندارد. دانشگاهها این امکانات را دارند ولی در دانشگاه هم به خاطر اینکه رقابت وجود نداشته باشد انحصار شده است. مثلاً در دانشگاههای معتبر میبینیم فقط یکی دو نفر این ارتباطات را دارند و به سایر دانشجویان معرفی نمیکنند تا در انحصار خودشان باشد یا حتی اگر خودشان هم نمیتوانند استفاده کنند، حداقل دیگران هم استفاده نکنند. نبود ضوابط برای جذب پژوهشگر در مراکز پژوهشی هم یک موضوع دیگری است. کسانی بهعنوان کارشناس، پروپوزالهای شما را بررسی میکنند که اساساً در طول عمرشان حتی یک مقاله پژوهشی هم ننوشتهاند.
این پژوهشگر تئاتر در ادامه یادآور شد: آخرین نکتهای که میتوانم در بحث ساختاری بگویم این است که از پژوهشهای موجود استفاده نمیشود. اولین قسمت پژوهش، پیشینه پژوهش است. در واقع شما ابتدا باید بیایید بگویید فلانی و فلانی در مورد این موضوع مقاله نوشتهاند و حتی در مورد آن میزگرد برگزار شده است و حالا من میخواهم از اینجا به بعد آن را پژوهش کنم یا میخواهم فلان بخش آن را انجام بدهم که پژوهشگران قبلی انجام ندادهاند. عرصه پژوهش یک عرصه محدود است و آدمهای آن محدود هستند. متأسفانه عدم استفاده از پژوهشهای دیگر باعث میشود که ما دوباره کاری کنیم و نتوانیم راستیآزمایی کنیم. همه اینها که گفتم مشکلات ساختاری است ولی به این معنا نیست که همه پژوهشگران مشتاق پژوهش کردن هستند و فقط منتظر شرایط هستند، بلکه میخواهم بگویم پژوهشگران هم مسائلی دارند.
او ضمن بیان اینکه یکی از دلایل نبود توجه به حوزه پژوهش، مسائل معیشتی است و مسئله دیگر این است که ما دائم خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم، گفت: من بهعنوان یک مقالهنویس اگر خودم را با یک کارگردان یا بازیگر مقایسه کنم، خطا است چون پژوهشگری شهرت بازیگری را ندارد، در حالیکه مدت زمانی که پژوهشگر برای کارش صرف میکند بیشتر است. گاهی ممکن است شما به پژوهشگران هم تراز خودتان نگاه کنید. مثلاً ببینید فلانی ده جلد از یک کتاب را درآورده و هیچ چیزی داخل آن نیست ولی خودتان ده سال است که دارید پژوهش میکنید و هنوز نتوانستهاید جایی را پیدا کنید که پژوهش شما را منتشر کند. مسائل حمایتی مثل نبودن رقابت باعث میشود که پژوهشگران به سراغ رشتههای دیگر بروند یا به جای اینکه تمرکزشان را بگذارند روی اینکه پروپوزال قویتر و علمیتر بنویسند، دنبال آشنا باشند که طرحشان تصویب یا پژوهششان منتشر شود.
اکبرلو افزود: درگیر شدن در کارهای اجرایی و آموزشی هم باعث کم شدن اشتیاق برای پژوهش میشود. وقتی یک پژوهشگر رئیس گروه میشود، 90 درصد وقتش مشغول کاغذبازی است و باید مشکلات انتخاب واحدها را حل کند. در این صورت ذهن آن پژوهشگر یک ذهن اداری خواهد شد. آخرین مشکلی که بین پژوهشگران وجود دارد این است که نسبت به کارگروهی بیتوجه هستند. در واقع در همه زمینهها هیچکس کار هیچکس را قبول ندارد. ما در بنیاد نمایش کودک سعی کردهایم مجموعه آسیبهایی که گفتم را کم کنیم. مثلاً ما در بنیاد هر درآمدی را که به دست بیاوریم پخش میکنیم. اصلاً مهم نیست که من 90 درصد آن کار را انجام دادهام یا 10 درصدش را، در هر صورت درآمدش را پخش میکنیم چون میخواهیم تفاوت مادی وجود نداشته باشد. اگر مسئولیت نوشتن چیزی را به کسی میسپاریم، دفعه بعد آن مسئولیت را به یک نفر دیگر میسپاریم و سعی کردهایم اینگونه آن چیزهایی که آسیب میزند را مهار کنیم.
محمد حسین ناصربخت: امکانات و بودجهای در اختیارمان نیست
محمدحسین ناصربخت پژوهشگر، نویسنده، مدرس و کارگردان تئاتر درخصوص نبود توجه به مقوله پژوهش در تئاتر گفت: ما یک پژوهشکده مستقل نداریم برای اینکه همه پژوهشهای پراکنده را سمت و سوی درست بدهیم یا متصل کنیم. کانون نمایشهای آئینی و سنتی یک جمع علاقمند است و بودجهای ندارد و در این سالها همه ما از جاهای دیگر ارتزاق میکنیم. ما به عنوان پژوهشگر نظرمان را میدهیم اما امکانات و بودجهای در اختیارمان نیست. ما پژوهشکدهای میخواهیم برای گردآوری همه پژوهشها که پژوهشگران بتوانند بروند و تبادل افکار کنند.
او در ادامه افزود: ما هنوز تلاش جدی در زمینه پژوهش را خودمان به صورت انفرادی انجام میدهیم و گاهی هم در کانون. البته کانون و جشنواره به هر حال، علیرغم همه مشکلاتی که وجود دارد، باعث شدهاند که ما دور هم جمع شویم و فعالیتهایمان را ساماندهی کنیم ولی این موضوع، ایدهآل ما نیست و کافی نیست و ما هم در حوزههای مختلف فعالیت میکنیم، درگیر کارهای خودمان هم هستیم و نمیتوانیم بنشینیم آنجا و کار سیستماتیک انجام بدهیم، دیگر این امکانش به وجود نمیآید.
ناصربخت همچنین افزود: در یک پژوهش یا در کار هنری در واقع شرط لازم علاقه خود فرد است. به هر حال کسانی هستند که در این زمینهها علاقه دارند و کسی که علاقه داشته باشد علیرغم همه سختیها میتواند دسترسی به اسناد پیدا کنند. به دلیل کارهای در حد اندکی که ما یا دیگر دوستان انجام دادهایم یک منابعی فراهم شده است، کتابهایی چاپ شده و اسنادی موجود است، هم در آرشیو کانون و هم در دانشکدهها و پایاننامهها که میتوانند از آنها استفاده کنند. دسترسی نسبت به گذشته آسانتر شده است، مقداری از این آسانتر شدن نتیجه فعالیت ما نیست، تکنولوژی هم پیشرفت کرده، خب از این نظر هم ارتباطات و دسترسیها یک مقدار بیشتر شده است اما این باز کافی نیست چون ما آن بانک مرکزی را نداریم.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: هنوز هم پژوهشگر باید تلاش فردی بیشتری کند. هنوز باید کوشش کند برای اینکه بتواند به بعضی از اسناد و بعضی افراد دسترسی پیدا کند. چون من در این ایام با چند مورد روبرو شدم و دیدم که علیرغم همه این سندها و اطلاعاتی که هست یک سدهای جدیدی هم ایجاد شده که یک مقدار برمیگردد به یک سری منفعتطلبیها. اساساً در عرصه هنرهای سنتی اطلاعات را سخت در اختیار میگذارند. در هنر سنتی ما اینجوری آموخته بودند که چون این هنر سینه به سینه و استاد شاگردی بود به آسانی فن و هنرشان را به کسی دیگر یاد ندهند. ما تلاش کردیم این سد را بشکنیم، یک امنیت خاطری فراهم کنیم برای بعضیها که اطلاعاتشان را در اختیار بگذارند و به آنها بگوییم در واقع خودتان را میخواهیم معرفیکنیم و اسناد به اسم خودتان چاپ میشود و تا یک جاهایی پیش رفتیم. خیلی از مشکلات و موانع از بین رفتهاند ولی هنوز نمیتوانیم بگوییم مشکل زیاد نیست و باید توجه جدی شود.
او افزود: یک اتفاقی هم در پژوهش رخ داده که یک معضل است و آن توجه بیش از حد به پژوهشهای توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهایست. البته فقط هم در عرصه نمایشهای سنتی نیست که کار میدانی در آن ثمربخشتر است، بلکه این معضل فراگیر است. برای بعضیاز پژوهشگران ما کار میدانی سخت است و بیشتر روش توصیفی- تحلیلی در بازخوانی متون را انتخاب میکنند که در نهایت ثمر جدیدی به بار نمیآورد و این یک معظل جدید است که شاید رویه برخی از نشریات علمی- پژوهشی به آن دامن زده است.
ناصربخت در ادامه اضافه کرد: با این رویه چیز جدیدی کشف نمیشود و البته چنانکه اشاره کردم این معظلیاست که فقط مختص نمایشهای سنتی و پژوهشهای پیرامون نمایشهای سنتی نیست و من امیدوارم با تجربه بیشتر این نگاه از بین برود. مطمئناً چون ما هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با متدهای علمی هستیم به خاطر همین ناآشناییهای ماست که چنین مشکلی پدید آمده است. اگر ما دقیق رفتار کنیم و از این متدها درست استفاده کنیم اطلاعاتمان را چندین بار ارزیابی میکنیم تا بر اساس دادههای غلط تحلیل نهاییمان را ارائه ندهیم. البته این معظل هم با زمان رفع میشود زیرا فعلاً در شروع کار هستیم. فکر میکنم این مشکل حتی در عرصه علوم تجربی و پزشکی و... که خیلی جدیتر هستند نیز وجود دارد و در زمینه هنر هنوز کمتر است.
او درخصوص تاثیر بودجه و نشر در تاثیر کاربردی پژوهشهای نمایشهای سنتی ایرانی، عنوان کرد: اگر ما بودجهای داشته باشیم بسیاری از تجارب را میتوانیم انجام دهیم. میتوانیم آزمایشگاههایی در عرصه نمایشهای آیینی و سنتی داشته باشیم و میتوانیم گروههای نمونهای تشکیل دهیم و خیلی از تجارب از دست رفته را با توجه به اطلاعات دیگری که داریم، بازسازی کنیم. میتوانیم این تجربهها را ضبط و ثبت تصویری کنیم، چون روش آموزشی آنها سینه به سینه بوده این تجربهها بسیار وابسته به استادها هستند و باید این تجربهها باقیمانده را حداقل حفظ کنیم و سعی کنیم آنهایی که از دست رفته است را با شنیدهها و دادهها و اسناد بازسازی کنیم. باید کار خلاقه انجام دهیم زیرا نمایش را عمل به نتیجه میرساند. حتی تئوری هم براساس عمل داده میشود، به همین جهت بودجه خیلی اهمیت دارد.
این پژوهشگر عنوان کرد: باید از آن چه هست حمایت کرد به خصوص که امروزه دیگر به دلیل شرایط اجتماعی این آثار آنچنان مخاطبی ندارند و مخاطب را از دست دادهاند. بنابراین برای اینکه بتوانید آنها را معرفی کنیم و شناخت بیشتری از آنها داشته باشیم حتماً نیاز به بودجه و مکان داریم. نشر هم مهم است، بالاخره هر پژوهشگر که چیزی مینویسد و میخواهد بازخوردش را ببیند بالاخره باید از هر طریقی که امروزه امکانپذیر است نشر پیدا کند. چه بخواهیم فیلم مستند بسازیم چه بخواهیم یک کتاب منتشر کنیم چه بخواهیم نشریهای را پیرامون این هنرها تأسیس کنیم چه بخواهیم اجرایی را ترتیب بدهیم همه نیاز به استفاده از شیوههای مختلف نشر به صورت صوتی، تصویری و مکتوب دارد که اینها بسیار تأثیرگذار هستند. در آن ایامی که ما تازه شروع کرده بودیم چون بیشتر مسئله نشر مکتوب مطرح بود انتشارات نمایش و فصلنامه با همان بضاعت و بودجه اندکی که داشتند خیلی کمک میکردند و خیلی مؤثر بود. به دلیل علاقهای که داشتند ولی آن مقدار تلاش فقط برای همان دوره کافی بود و برای الان کافی نیست الان باید کمی جدیتر شود و امکانات بیشتری اختصاص پیدا کند.
سهیلا نجم: بدترین اتفاق در مورد کار ما این است که نادیده گرفته شود
سهیلا نجم استاد دانشگاه، پژوهشگر و مترجم در پاسخ به این سوال که آیا اجر و قربی بر کار پژوهشیتان نهاده میشود یا خیر؟ گفت: پاسخ به این سوال باتوجه به شخصیت من و معیارهای رایج از پیش معلوم است. اساسا توقعی هم ندارم. من بنا به علایق و نیازهای خودم کار میکنم و چون قواعد بازی را نمیدانم وارد بازی نمیشوم. کسی برایم تبلیغی نمیکند و خودم هم نیازی به تبلیغ کردن برای خودم نمیبینم. همیشه فکر میکردم که من کارم را انجام دادهام و اگر نوشتههایم ارزشمند است، خودشان میآیند و درباره آن صحبت میکنند و اگر هم ارزشمند نیست، دلیلی ندارد که من برای شناساندن آن کوششی کنم. با این حال نمیتوانم منکر این شوم که بدترین اتفاق در مورد کار ما این است که کارمان نادیده گرفته شود.
او در ادامه افزود: به نظرم اگر منتقدین بیایند کتابها را بکوبند اشکالی ندارد چون یک سری یادشان میافتد که همچین آثاری هم نوشته شده است و در نتیجه میروند آن را میخوانند اما سکوت در مورد کتابها معنای خیلی بدی دارد و اینطور برداشت میشود که شما اصلاً وجود ندارید. کتاب من حتی کتاب ماه و سال هم شد ولی حمایتی از من صورت نگرفت. شاید من باید بروم و کمی علوم ارتباطات جدید بخوانم! آدم در جوانی آنقدر سرگرم کار میشود که به این چیزها توجهی نمیکند.
حسین فدایی حسین: از مشکلات پژوهش این است که با وجود همه موانع و معضلات اثرش با مشکل مواجه شود
حسین فدایی حسین نویسنده، کارگردان، مترجم و پژوهشگر حوزه تئاتر کودک و نوجوان گفت: از مشکلات پژوهش این است که یک پژوهشگر باید صفر تا صد یک کاری را دنبال کند و هزینهها هم متقبل شود و بعد از انتشار اثرش هم با مشکل مواجه شود. کتابی که اخیراً سوره مهر از من منتشر کرده متعلق به 8 سال پیش است. کتاب به لحاظ پژوهشی فوقالعاده است اما اگر فاصله ارائه تا انتشارش کمتر بود قطعاً اتفاق بهتری برای آن میافتاد.
او همچنین افزود: کار پژوهشی من در حوزه تئاتر کودک و نوجوان به شکل جدی و عمده پس از تشکیل "بنیاد نمایش کودک" ادامه یافت. ایده تشکیل "بنیاد نمایش کودک" زمانی به ذهنمان رسید که به این نتیجه رسیدیم در مراکز دولتی به خاطر تغییراتی که مدام در آنها اتفاق میافتد، نمیشود یک کاری را به شکل منسجم و مستمر دنبال کرد و به این فکر افتادیم که خودمان یک نهاد کاملاً خصوصی راهاندازی کنیم تا کارهای زیربنایی در حوزه تئاتر کودک و نوجوان زیر نظر خودمان انجام شود.
فدایی حسین در ادامه اضافه کرد: آقای کیانیان این طرح را پیشنهاد کردند و آقای خلج، آقای دکتر وفاداری، آقای جهانگیریان، آقای مسلم قاسمی، آقای اکبرلو و آقای آقاعباسی مؤسسان این بنیاد بودند و من هم به عنوان کوچکترین عضو این مجموعه در آن حضور دارم. البته بعدها خانم فیض هم به این جمع اضافه شدند. ما سه سال است که جلسات مستمری را داریم و در زمینه مباحث زیربنایی تئاتر کودک که عمدتاً هم کار پژوهشی است کار میکنیم. مصاحبههای مفصلی از فعالان حوزه تئاتر کودک و نوجوان گرفته شده است که امیدواریم در یکی دو سال آینده به سرانجام برسد. در حال حاضر داریم به شکل ارائهاش فکر میکنیم. با نهادهای مختلفی که به یک شکلی درگیر تئاتر کودک و نوجوان هستند هم تعاملات و جلساتی داریم و گاهی به جشنوارههای کودک و نوجوان هم مشورت میدهیم.
او افزود: به هر شکل من احساس میکنم اگر ما به فکر آینده جامعه هستیم و برایمان مهم است که آینده بهتری را بسازیم باید به مقوله تئاتر کودک و نوجوان اهمیت بیشتری بدهیم. من این آمادگی را در خودم و دوستانم در بنیاد نمایش کودک میبینم تا با هرشخصی که دغدغه تئاتر کودک و نوجوان دارد و نیازمند کمک و همکاری است مشارکت داشته باشیم.
روح الله جعفری: در چهل سال گذشته درجا زدهایم
روح الله جعفری پژوهشگر، مدرس و کارگردان تئاتر درباره ارزیابیاش از پژوهشهایی که در تئاتر صورت گرفته، گفت: بهدلیل اینکه نه در سیستم وزارت آموزش و پرورش و نه در سیستم وزارت علوم و نه در دانشگاهها به صورت علمی و کاربردی به آموزش روش تحقیق توجه نمیشود، بههمین علت اکثر کارهایی که در قالب پژوهش تعریف میشوند، پژوهش نیستند و ضعفهای بنیادین دارند. عمده ضعفهایی که در پژوهشهای انجامشده در عرصه هنرهای نمایشی دیده میشود که شامل: 1- همخوان نبودن روند پژوهشها با پرسش پژوهش 2- فقدان اطلاعات آماری و مستدل مرتبط با موضوع 3- بسنده کردن به اطلاعات خام و ارائه نتایج بدیهی 4- نداشتن تحلیل مناسب و جامع از موضوع ارائهشده 5- تکراری بودن مطلب 6- بیربط بودن نتیجهگیری انجام شده با مباحث مطروحه و.... است.
او در ادامه افزود: هنوز پس از گذشت چهل سال وقتی درباره مشکلات، موانع توسعهنیافتگی و عقبماندگی تئاتر در ایران صحبتی به میان میآید، مواردی را یادآور میشوند که برخی از هنرمندان قبل از انقلاب در گفتههایشان به آنها بارها اشاره کرده بودند. این یعنی در چهل سال گذشته درجا زدهایم و به جای آن که با پژوهش و پژوهش کردن بتوانیم روحیه پرسشگری را در جامعه ترویج دهیم و رو به جلو حرکت کنیم، پس رفتهایم.
روح الله جعفری همچنین اضافه کرد: با پژوهش و پژوهش کردن میتوان دریافت که هنرمند باید مستقل باشد. هنرمند باید توان این را داشته باشد که جامعه خود را به لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تجزیه و تحلیل کند و با مشخص کردن این مهم که هنر افضل بر جناح و دسته و مرز و مرزبندی شدن است، به روشنگری و انتقال خرد و اندیشه در جامعه بپردازد. هنرمندی از پس این مهم برمیآید که روحیه پژوهش کردن در تکتک سلولهایش رخنه کرده و در آن نهادینه شده باشد. با بررسی وضع موجود، نمیتوان گفت که وضعیت پژوهش در این عرصه خوب است. اگر کسی اینچنین بگوید، معلوم است که با چشم بسته، اوضاع را در این عرصه مورد بررسی قرار داده است.
او عنوان کرد: در حال حاضر، عدهای پژوهش را مترادف با برشمردن کمبودهای یک اثر تعریف میکنند. این تعریف از نظر شما وجاهت دارد؟ با پژوهش کردن زمینه تولید محتوا برای تحلیل کردن سوالی که طرحشده و یا فرضیهای که شکلگرفته، به وجود میآید. اگر داشتن روحیه پژوهشی از یک ملت گرفته شود، زمینه و بستر مناسب برای امر آموزش، آنهم آموزش ریشهای و کاربردی، در جامعه شکل نمیگیرد. اگر آموزش هم از یک جامعه رخت بربندد، در آن آفرینشگری بهوقوع نمیپیوندد. لذا این تعریف از پایه غلط است که پژوهش را مترادف با برشمردن کمبودها میپندارند.
اعظم کیان افراز: در کشورمان بنیاد یا نهادی نداریم که از کارهای پژوهشی حمایت کند
اعظم کیان افزاز پژوهشگر و مدیر نشر افراز با بیان اینکه در نشر افراز از پژوهش حمایت میکنیم، گفت: متأسفانه ما در کشورمان بنیاد یا نهادی نداریم که از کارهای پژوهشی حمایت کند. اصلاً باید یک بنیاد پژوهشی باشد که بیاید در حوزه فرهنگ و هنر یک سری پژوهشگر بگذارد و هزینههایشان را بدهد تا کار پژوهشی درست انجام بدهند. سرمایه بخش خصوصی محدود است و محدود میتواند کار کند. بالأخره پژوهشگر برای کار کردن انگیزه میخواهد. در حال حاضر چون بخش خصوصی سرمایهاش محدود است و بنیاد پژوهشی هم به آن شکل نداریم، بهترین جایی که میتواند کار پژوهشی انجام بدهد شاید فضای آکادمیک و دانشجویی ما باشد. اساتید باید از دانشجویان بخواهند در این حوزه کار کنند وگرنه با روندی که داریم پیش میرویم دیگر بعید میدانم تا مدتها اثر شاخصی منتشر شود یا انگیزه خاصی برای کسی مانده باشد که بخواهد کار کند.
او در ادامه اضافه کرد: امیدوارم شرایطی پیش بیاید تا مقوله پژوهش ادامهدار باشد و پژوهشگران بیشتری در حوزه تئاتر کار کنند. خود من با اینکه بیش از دو دهه شبانهروز کار کردهام ولی هرگز خسته نشدم و نیستم و همچنان پرانرژی، انگیزه کار دارم و امیدوارم باز هم بتوانم ادامه بدهم. دوست دارم بتوانم به سوژهها و موضوعهای دیگری که چه در قالب کتاب و چه مستند در برنامهام دارم، بپردازم، اساتید و دانشجویان باید کتابها را بخوانند و معرفی کنند چون مخاطب اینجور کتابها واقعاً خاص است. در هر صورت دانشجوی تئاتر باید بداند که در تاریخ تئاتر ما چه گذشته است و ما هدفمان این است که این تاریخنگاریها را تا جایی ادامه بدهیم که نسبتاً کامل شود و بعد به تاریخ تحلیلی تئاتر برسیم.
افزار همچنین افزود: مجموعه "تئاتر ایران در گذر زمان" در میان آثاری که نشر افراز منتشر کرده برایم یک چیز دیگر است چراکه نشری آمده در زمینهای یک کار پایهای انجام داده است هرچند این کار پرهزینه و کمدرآمد بوده است. این کارها بازده مالی ندارند و از این مجموعه 12 جلدی فقط تعداد محدودی به تجدید چاپ رسیدهاند. اما بههرحال یک کار اساسی است که باید انجام میشد. باید ناشران حتی قبل از این سراغ این کارها میرفتند و آن را انجام میدادند. در موضوعات مختلف فرهنگ و هنر جاهای خالی بسیاری وجود دارد که باید در آن زمینهها کار پژوهشی انجام شود. امیدوارم نسلهای بعد بیایند این کار را انجام بدهند و جاهای خالی را پر کنند.
او در پایان گفت: تأکید میکنم که فضای آکادمیک باید بیشتر به بحث تاریخ تئاتر ایران بپردازد و اهمیت بدهد. آنها میتوانند از دانشجوها بخواهند، پایاننامه خود را در این حوزهها کار کنند و یا کتابهای تئاتری تخصصی را که ناشران حوزه تئاتر منتشر میکنند، به دانشجویان معرفی کنند. این کتابها چون مخاطبشان خاص و محدود است قاعدتاً اساتید باید آنها را به دانشجویان معرفی کنند تا دانشجویان بخوانند و بیشتر با تاریخ تئاتر ایران آشنا شوند.
غلامحسین دولت آبادی: باید اساتیدی خارج از حوزه تئاتر بیایند روش پژوهش یاد بدهند
غلامحسین دولت آبادی منتقد و پژوهشگر تئاتر درباره مقوله پژوهش در ایران گفت: باید یک پدیده را در زمان خودش بررسی کنیم تا ببینیم چه نقشی دارد. در دانشگاه اصلاً نمیدانند که روش پژوهش چیست. آنچه که من در سه چهار سال اخیر در ارتباط با آدمهای دیگر دیدهام، فکر میکنم وضعیت پژوهش در رشتههای دیگر بهتر است. ما هیچ تئاتری نداریم که مقالاتشان در مجلههای خارجی چاپ شده باشد ولی در رشتههای دیگر گاهی این اتفاق میافتد.
او افزود: فکر میکنم این مشکل یک مشکل بیسیک است و کسانی که در دورههای لیسانس، فوق لیسانس و دکترا دارند بخش پژوهش را تدریس میکنند این علم و آگاهی را ندارند و خودشان هم کار عملی قابل قبولی نداشتهاند که ما بگوییم آنها تجربه دارند و میتوانند تجربهشان را منتقل کنند. من اکثر چیزهایی که به اسم مقاله و پژوهش منتشر میشود را میخوانم. اولین نکتهای که در مورد آنها میگویم این است که آن مقالات هیچ چیز قابل توجهی ندارند و جامعه را رو به جلو نمیبرند.
دولت آبادی ضمن اشاره به اینکه کار پژوهش یک کار دلی است، عنوان کرد: احساس میکنم بیشتر از این نباید در راستای روشنگری قدم برداشت چون قرار نیست چیزی عوض شود. فکر میکنم اگر همه چیز در یک لفافهای از دروغ پیچیده شود برای اهالی تئاتر بهتر باشد. برای دانشجوی تئاتر اصلاً اهمیت ندارد که جوانمرد یا سرکیسیان چه کسانی هستند چون دانشجو خودش را در امتداد آنها نمیداند و نمیخواهد بداند که ریشه مشکلاتش در صد سال پیش است. در کل فکر میکنم من بیشتر از این نباید برای تاریخ تئاتر ایران زمان بگذارم. این کار خستگی بیش از حدی برای من به همراه داشته است.
او در ادامه اضافه کرد: من فکر میکنم ما برای بخش پژوهش نیاز به یک بازنگری داریم. باید اساتیدی خارج از حوزه تئاتر بیایند روش پژوهش یاد بدهند. تا زمانی که روش پژوهش نیاید، ما در بخش پژوهش تئاتر دارای نظریه نخواهیم شد. باید از منیتها و این باور که ما میتوانیم همه کار را انجام بدهیم کم کنیم. ما باید متخصصین پژوهش را وارد کنیم و چهار نفر آدمی که میخواهند این کار را انجام بدهند را تشویق کنیم تا کارشان را ادامه بدهند. تنها راه ما برای بخش پژوهش، آوردن آدم خارج از حیطه هنر است.
کاظم شهبازی: باید کتابخانههای کشور مجهز شوند
کاظم شهبازی نویسنده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه درباره چگونگی به وجود آوردن تغییراتی در روند پژوهش در ایران، گفت: اگر بخواهیم یک فرآیند علمی را ارتقا دهیم، حتماً باید کتابخانههای کشور مجهز شوند. بودجههای فرهنگی بسیار ناچیز است. اینقدر میتوانم بگویم پولی که شهرداری برای هزینه کود چمنهای خیابانها در نظر میگیرد ده برابر هزینههای فرهنگی است!
او همچنین افزود: آنچه که کشور ما نیاز دارد پرورش است. در واقع ما در ایران صدها برابرِ دیگر کشورها تفکر داریم که در اینجا متبلور نمیشود. به قول شاملو که میگوید: "دیرگاهی است که من سراینده خورشیدم و شعرم را بر مدارِ مغمومِ شهابهای سرگردانی نوشتهام که از عطشِ نور شدن خاکستر شدهاند."
رضا کوچک زاده: این روزها همه از تولید ملی حرف میزنند اما راهی که به ذهنشان میرسد واردات است
رضا کوچک زاده پژوهشگر، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر درباره اهمیت مقوله پژوهش در ایران گفت: انتشارات سمت و منصور براهیمی که مرا میشناختند از من خواستند تا کتابی برای شیوههای نمایش در ایران که کتاب درسی مقطع کارشناسی شود، تالیف کنم. فرصتی خواستم تا به طرحی برسم. پس از بررسی، نشستی با آنها داشتم و گفتم با سندهای کنونی خیلی باید هوشمند باشیم تا شاید تازه به "نمایش در ایران" بیضایی نزدیک شویم. ما سندی برای پیشروی نداشتیم. گفتم باید سندهایمان را اضافه کنیم و گفتند یعنی چه؟ ما نمیتوانیم بنای باستانی بسازیم. گفتم من جایی را میشناسم که نسخههای تعزیه بسیار دارد ولی به ما نمیدهند. نسخهها خطی بود و آن زمان بخش خطی، بخش ممنوعه کتابخانه مجلس بود و کسی اجازه نداشت به آن بخش برود.
او همچنین افزود: رئیس انتشارات سمت آن زمان، نماینده مجلس بود و گفت بیا من نامهنگاریهایش را میکنم. شش ماه طول کشید تا به نسخهها رسیدم و به جهان دیگری راه یافتم. انتشارات سمت با اینکه خودش پیشنهاد داده بود و موافقت داشت و من هم برای کار زمانبر و طاقتفرسایم دستمزد مناسب خواسته بودم و پذیرفته بودند و قبول داشتند قرار است کار تألیفی خاصی انجام دهم، یکدفعه گفتند کار تعطیل است. چون ترجمه برایشان ارزانتر تمام میشد.
کوچک زاده در ادامه اضافه کرد: نبینید این روزها همه از تولید ملی حرف میزنند؛ دقیق که نگاه کنید میبینید تنها راهی که به ذهنشان میرسد واردات است که هم سود دارد و هم دردسر تولید و مدیریت و زمان ندارد. خلاصه من ماندم و کاری ناتمام. نسخهها را دستهبندی کردم و فهرستنویسی شد تا دستکم خودم بتوانم از آنها استفاده کنم.
عسل عصرآزاد: نیازمند یک پژوهشگاه رسمی هستیم
عسل عصر آزاد از نویسندگان و پژوهشگران جوان، در پاسخ به این پرسش که آیا حمایتی وجود دارد تا یک پژوهشگر و مقالهنویس راحتتر بتواند جستوجوگری کند؟ گفت: در صورتیکه ببینند یک نفر کار میکند یک سری جاها هستند که حمایت میکنند اما بیشتر جاها دچار مدرکگرایی شدهاند. یعنی بیشتر به این فکر میکنند مدرک شما دکتری هست یا خیر. پژوهشگران جوانی مانند من زمانیکه وارد کار میشوند با یک سری افراد آشنا میشوند و پس از آشنایی به ما امکان کار کردن میدهند ولی قبل از آن پیدا کردن کار سخت است.
او در ادامه افزود: با این حال به نظر من باید یک پژوهشگاهی درست شود تا به صورت تخصصی بخواهد تعداد زیادی از علاقهمندان را به خودش جذب کند. در حال حاضر جاهای مختلف این کار را انجام میدهند. مثلاً کانون نمایشهای سنتی یک سری پژوهشها را انجام میدهد. سال 96 در حوزه هنری یک کانون تعزیه تشکیل شد که آنها هم کار خودشان را انجام میدهند.
عصر آزاد عنوان کرد: فکر میکنم نیاز است که یک پژوهشگاه رسمی داشته باشیم و اساتیدی که در هر گرایشی تخصصی کار کردهاند هم در آن حضور داشته باشند و ما بتوانیم در کنار آنها هم به عنوان کار پژوهشی درآمدی داشته باشیم و هم پژوهشها را تخصصیتر و جامعتر انجام بدهیم و به یک سری بخشهای خاص محدود نشویم. به اعتقاد من در حال حاضر به چنین پژوهشگاهی نیاز داریم.
رسول نظرزاد: هنوز سلطه نظریه ترجمهای در پژوهشها وجود دارد
رسول نظرزاده پژوهشگر، نویسنده، منتقد و مدرس دانشگاه تئاتر و سینما با بیان اینکه هنوز سلطه نظریه ترجمهای در پژوهشها وجود دارد گفت: مثلاً میگوییم از دیدگاه فلان نظریه خارجی به تئاتر ایرانی نگاه میکنیم. در واقع هنوز بنیان پژوهشها آن سو را با اینسو تطبیق میدهیم که همهجا جواب نمیدهد و به دوخت و دوز دو جهان ناهمگون میماند و از سویی همیشه ما را دنبالهرو نگاه میدارند.
او همچنین افزود: ما هنوز داریم آداپته میکنیم و تفکر را هم مونتاژ میکنیم. ما اندیشه کردن واقعی را به دیگران واگذاشتهایم و حداکثر کار ما این است که در خدمت اندیشهای باشیم تا آن را قابل فهم کنیم. هنوز اندیشه و نظریهای که ریشههایش از درون خود فرهنگ ایران بجوشد و در تئاتر و سینمای ایران رشد پیدا کند، نساختهایم و نداریم. عربها، یک سری پژوهشگر و نظریهپرداز دارند اما ما همان را هم نداریم و نمیتوانیم در این زمینه ادعایی داشته باشیم. در حال حاضر جامعه ما به چیزی که بلافاصله نتیجه میدهد اهمیت بیشتری میدهد.
نظرزاده همچنین اضافه کرد: شک ندارم که بحرانهای امروز در هنر ایران و حتی در مسایل دیگر، بحرانهای نظری هستند که طی سالها، متفکران یا کسانی به آنها پاسخ عمیق ندادهاند. همه بهدنبال جوابهای آماده با نگرشهای مونتاژی و حذفی و یارکشیهای مقطعی بودهاند که نمیتوان با آنها به رشد واقعی و با ثبات رسید. این مسیر جز با اهمیت دادن به تولید فکر و نظریه و پژوهش و نقد باز نخواهد شد. وقت آن رسیده روی تمام حفرهها و جنبههایی که تاکنون خاموش ماندهاند تامل کنیم. به نظرم ما کم کم داریم از کمیت به سوی کیفیت میرویم. گاهی در صدای برخی دانشجویان مقطع دکترا و فوق لیسانس صدای پژوهشهای خوبی به گوش میرسد اما به دلیل عدم حمایت متأسفانه زود خاموش میشوند.