به گزارش هنرآنلاین، در این نشست که در خانه هنر کاج برگزار شد، در ابتدا، رضا آشفته، پژوهشگر در ابتدا با اشاره به پیشینه تئاتر آیینی که از آغاز تئاتر در شرق و حتی یونان برگرفته از دل آیینهایی برآمده است که آنها هم خاستگاه اساطیری داشتهاند، به طغیان فکری آنتونن آرتوی فرانسوی در قرن بیستم پرداخت که صدای اعتراضی شد برای رفتن به سوی تئاتر آیینی که اقدامی علیه تئاتر متکی بر ادبیات بورژوایی است. او براین باور بود که تئاتر باید به خاستگاهش برگردد تا بتواند تاثیری بر روال عادی شده زندگی بگذارد که در آن انسان دور از معنا و حقیقت وجودیاش زندگی میکند. هر چند پیش از آرتو نیز در روسیه میرهولد مبتکر شیوه بیومکانیک و برتولد برشت در آلمان مبتکر تئاتر اپیک به گونهای متوجه این فضایا شده بودند اما آرتو همچنان شورانگیزتر از اینها به دنبال دگرگونی تئاتر در شیوهپردازیهای متکی بر آیین بود که هنوز هم در تئاتر شرق (ژاپن، چین، هند،ایران و...) چنین تئاتری موجودیت و هویت اصیل خود را به شکل کارآمد نگه داشته است. بعدها یرژی گروتفسکی، در لهستان با آزمایشگاه تئاتر تجربیاش به شیوه تئاتر بیچیز رسید که در این مسیر سه روش متفاوت اما در ادامه هم را بهم پیوست داد که یکم، اجراهای آیینی، دوم فرا تئاتر و سوم سرچشمههای تئاتر بود. در ایران ما نیز بهرام بیضایی بهتر از دیگران و بیشتر از نویسندگان و کارگردانان ایرانی در خلق متون و اجراهایایرانی اقدامات موثری را در اقتباس و بازآفرینی شیوههای ایرانی (نقالی و برخوانی، روحوضی، معرکه، تعزیه و...) به ثمر رسانیده است. محمد قاسمی هم به دنبال تلفیق همین شیوههای ایرانی و اروپایی است که در این مسیر میخواهد به گونهای تئاتر آیینی دست یابد و برای داوری شدن کارهایش او را باید با چنین بوطیقایی که متفاوت از بوطیقای ارسطویی است، سنجید.
محمد قاسمی، نویسنده و کارگردان نمایش "سرزمین پدری" به سابقۀ کاریاش پرداخت که از سال 69 فعالیت تئاتریاش را آغاز کرده و در این سالها علاوه بر فعالیت در ملایر ده بار به جشنواره تئاترفجر راهیافته و با کارهایش به کشورهای نروژ، لهستان و هندوستان سفر کرده است. او زمانی که صاحب گروه شده، خودش و آدمهایش را شناخته و مسیر بهتری را برای بودن در تئاتر پیش روی داشته است. او سال 89 نمایشی را براساس یک پاراگراف درباره آنچه در گاراجینده لهستان میگذرد کار میکند که دکتر فریندخت زاهدی با دیدن این کار میپرسد مگر تو با تئاتر لهستان آشنایی؟ که قاسمی هم میگوید، در حد یک پارگراف خواندهام و همین زمینهساز آشنایی بیشتر با تئاتر لهستان میشود که خانم زاهدی زمینهساز آن میشود. در سال 96 درباره واقعهای در شهرک آزادی تهران متوجه میشود که خانمی یک مده آی وطنی است و همین زمینه یک اقتباس ایرانی شده را برای او فراهم میکند اما با این رویکرد که اگر در متن مده آ این دو بچه فقط کشته میشوند، در نمایش ما دیده هم میشوند و در صحنه حضور دارند و ما شاهد زندگی و نفس کشیدنشان هم میشویم که هر دو با کشته شدن مخالف هستند.
هومن نجفیان، منتقد درباره این نمایش معتقد است: در نمایش سرزمین پدری کارگردان میکوشد به سوی درام اوریپید هجوم بیاورد و درام مده آ را از آن خود کند و به صورت خلاقانه اثر جدیدی را به وجود بیاورد.
حضور فرزندان برومند نده آ درنمایش سرزمین پدری بیانگر کوشش کارگردان برای خلق اثری تازه است اما شوربختانه اثر از این مواجهه خلاقانه طرفی نمیبندد.
درنمایش سرزمین پدری؛ نده آ دو فرزند دارد که یکی با او و دیگری با همسرش همسو است اما چرا نده آ هر دو فرزندش را به قتل میرساند؟ به باور من در سرزمین پدری نویسنده به جای آفرینشی تازه، ناخواسته درام اوریپید را نعل به نعل بازسازی میکند.
مده آ؛ زنی عاشق هنگامیکه درمییابد معشوقش به او خیانت کرده از او انتقام میگیرد و اورا به همراه فرزندانش به قتل میرساند.
بدیهی است که در درام اوریپید فرزندان مده آ کنشگر نیستند از این رو نمایش سرزمین پدری چنان که باید به فرزندان نده آ توجه نمیکند. در حقیقت هنرمند نمیتواند از مواجهه خلاقانهاش با درام اوریپید طرفی ببندد.
من این نکات را برای این بیان کردم که کارگردان تاکید داشت متن برای او حایز اهمیت است.
قاسمی در پاسخ به نجفیان گفت: هر دو پسر پدر و مادرشان (نده آ و فرحان) را مقصر میدانند و با طرح پرسشهایی به پاسخ میرسند چنانچه در پاره اول در برخورد دو فرزند، پسری که طرفدار پدر است متقاعد میشود که پدر مقصر است و در پاره دوم، فرزندی که طرفدار مادر است میفهمد مادر مقصر هست اما سوال هر دو این است که چگونه میشود یک مادر دو فرزندش را بکشد؟ حالا پسرها دارند آماده میشوند که به سرزمین مادریشان حمله کنند و این دلیلی میشود که مادرشان آنها را بکشد.
او افزود: ما به دنبال ارائه اتمسفری هستیم که بشود با طرح پرسش مخاطب را آگاه کنیم و نمیخواهیم همانند سریالها و فیلمهای سطحی با دیالوگهای بی سروته اسباب سرگرمی مردم باشیم. من یک کارگردان دغدغهمند هستم و دلم میخواهد که با مخاطبام وارد چالشی بشوم که همین طوری اجرایم را ترک نکند.
هومن نجفیان در ادامه نشست درباره شکل و شیوه بازیگری در سرزمین پدری گفت: در نمایش سرزمین پدری بازیگرانی که نقش کاراکترهای فرزندان نده آ را بازی میکنند میان خود و نقشی کهایفا میکنند تمایزی میگذارند آنها هویت بازیگرانه خود را به صراحت گوشزد میکنند اما به راستی روشن نیست چرا بازیگران این وانمودسازی را انجام میدهند؟
این بازیگران با دور شدن از کاراکتر فرزندان نده آ یک فضای پارادوکس میآفریند؛ این شیوه از بازیگری ناروشن است زیرا هنگامیکه همین بازیگران دیگر کاراکترهای نمایش را میآفرینند با نقش همذاتپنداری میکنند و هرگز به وانمودسازی نمیپردازند اما دلیل تناقض رفتار کارگردان دراین پروژه روشن نیست.
رضا آشفته، نویسنده این برداشت و تلفیق از یک متن کهن و یک واقعه را که در شهرک آزادی تهران رخ داده است، یک شیوه کارآمد برای بهروزشدن آثار ایرانی دانست اما در ادامه بااشاره به کامل بودن و همچنان بهروز بودن متون اوریپید که به روان شناسی، جامعه شناسی و رئالیسم بر خلاف متوناشیل و سوفوکل توجه داشته است، بنابراین چندان ضرورتی هم به اقتباس نیست مگر با یک دراماتورژی کارآمد که بشود زبان و بیان اجرا را بهروز کرد. در عین حال وقتی قاسمی ما را به تئاتر آیینی سوق میدهد بنابراین مسالهاش روانشناسی فردی نیست بلکه باید دید که آیا این آیین پیش روی ما که در آن زنی شوهر و دو قلوهایش را قربانی میکند، نکاتی را به مخاطب القا میکند یا نه؟ چون در میان جمع مابهازاهایی از این خیانتها، جنایتهایی که منجر به خشونت و کشتن میشود، یافت میشود. بنابراین بستری برایاین قربانی کردن وجود دارد و همه پتانسیل چنین جنایتهایی را دارند اما در تئاتر میشود آدمها را آگاه کرد که پیش از واقعه به دنبال علاج آن باشند. همچنان که در خود آیین واقعی نیز به نوعی رستگاری رقم میخورد و انسان به نوعی حس و حال جادویی میرسد.
نمایش "سرزمین پدری" به نویسندگی و کارگردانی محمد قاسمی و با بازی پری بارانی، مجتبی شجاعی، ملینا قدیمی، شکیلا سماواتی، محمد قاسمی، امیر یوسفی و محمدعلی رحمانی در سالن سایه تئاتر شهر تهران به روی صحنه است.