به گزارش هنرآنلاین به نقل از کانون ملی منتقدان تئاترایران، در ابتدای نشست در تماشاخانۀ نوفل لوشاتو، کوروش نریمانی نویسنده و کارگردان نمایش "شپش" گفت: من در تمام طول زندگی کاری و حرفهایم در تئاتر هم کمدی نوشتم، هم کمدی اجرا کردم و هم بازی کردم، از زمان دوره دانشجویی اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ که وارد حیطه کار حرفهای شدم.
او افزود: ایده تشکیل کارگاه مربوط به چند سال پیش حدوداً ۴یا ۵ سال پیش است که در کارگاه گروه معاصر تجربیات را انتقال بدهم به نسلی که مثل ما برای تئاتر کمدی پافشاری نمیکنند. من اعتقاد خاصی به ژانر کمدی دارم چون در همه جای دنیا کمدی با تفکر خاصی همراه است تماشاگرش را دست بالا میبیند بازیگر کمدی میتواند در تراژدی هم عالی بازی کند و بازیگر کمدی پرجرات خواهد شد چون واکنش مخاطبش را در لحظه میبیند و لمس میکند. در طول سه دوره کارگاهی کهاین آخرین دوره اش است؛ در دوره اول موفق به اجرا نشدیم چون سالن نداشتیم. در دوره دوم، به مدت ۹ ماه با بچهها تمرین کردم و نمایشی را به روی صحنه بردم. تعدادی ازاین جوانان ماندند و دراین نمایش حضور داشتند. بدنه دانشجویی دنیای خاصی دارد و دنیای حرفهای دنیای دیگری است. در این دوره به پیشنهاد دوست عزیزم سیامک صفری که مسئول آکادمیآفرا است آنجا تمرین کردیم و به پیشنهاد خودش دراین نمایش ایفای نقش کرد و در کنار جوانان بازیگر نمایش "شپش" حضور داشت علیرغم اینکه خودش هم سر نمایش دیگری بود. آنچه در نمایش "شپش" به وضوح بازیگران کارگاهم موفق به لمساش شدن ریتم است. عنصری که همیشه در همه مدت زمان کارحرفهایم به آن فکر کردم و سعی کردم در نمایش هم اجرا شود ریتم است، عنصر ریتم در ژانر کمدی خیلی مهم است.
نریمانی درباره نوشته شدن این متن گفت: زمانی که کارگاه تشکیل دادیم قرار نبود که برای هر کسی داستانی تعریف کنیم. آرام آرام تلاش کردم نمایشنامه پیدا کنم این تعداد بازیگر بتواند بازی کنند، نمایشنامه خودم که بیشتر از ۵ یا ۶ نفر نیست. "پزشک نازنین" هم تعداد کارکترهایش کم است و به کار کارگاه ما نمیآمد، چند داستان از چخوف را بهاین صورت در آوردم که فرصت حضور داشته باشند که نوشته از قصههای چخوف نه تنها پزشک نازنین که نمایش عطسه بود که مناسب دیدم. ما پیام خاصی نمیخواستیم بدهیم، فقط نمایش اجرا کردیم نهاینکه بیهدف بود بلکه در خود نمایش نهفته است که مخاطب باید آن را دریابد. این خاصیت نمایش است که باید نشان دهد نهاینکه توصیخ دهد.
عرفان پهلوانی، منتقد دراین نشست گفت: آقای نریمانی قابل تامل است. کمدی درست کار کردن از ضروریات نیازهای جامعه است. هنرمند باید فرزند زمان و مکان خودش باشد و پاسخ درست نیاز جامعهاش باشد. عدم توجه به نمایش کمدی در جشنوارهها آسیب بسیاری بهاین نوع نمایش و هنرمندان علاقمند به کمدی زد.
این نویسنده افزود:" نمایش کمدی چند ویژگی دارد که در نمایش "شپش" کاملا رعایت شده. یکی این که در ژانر کمدی ایجاد آگاهی در تماشاگر و ناآگاهی در کاراکتر است، لحظهها و موقعیتهایی در نمایش "شپش" اتفاق میافتد که تماشاگر را به تفکر و خنده میاندازد اما در کاراکتر نه، خودتان به عنوان تماشاچی هم شاهد همچین موقعیتی بودید و مخاطب به بلاهت و حماقت کاراکتر میخندد و اساسا به خودخواهی انسان بر میگردد، چون وقتی فردی چیزی را میداند که طرفی نمیبیند باعثایجاد خنده فرد میشود، مورد دومیذکه در نمایش کمدی "شپش" رعایت شد ماشینی رفتار و عمل کردن است، در این نمایش شاهد رباط و ماشین شدن کاراکتر بودیم، یکی دیگر از تکنیکهای کمدی انسان عمل کردن موجودی غیر از انسان است، حضور کاراکتر سگ در این نمایش گویای رعایت این تکنیک است که با بار کمدی سامان پیدا میکند. مورد دیگر استفاده از شوخیهای واژگان جنسی است که مقدار و چگونه و درستش به صورت خوشایند در تئاتر "شپش" رعایت شده، تکرار مورد دیگری است که آقای نریمانی به عنوان کارگردان در نمایش "شپش" آن را به کار برد. تکرار ایجاد ریتم میکند و در کمدی بسیار مهم است و تکرار ایجاد خنده و تاکید میکند. ایرادی که میتوانم به آن اشاره کنم در نمایش "شپش" این است که سیامک صفری که بازیگر باسابقه است در تئاتر "شپش" کار بزرگ و خاصی انجام نداد اما دانشجویان بازیگر در تئاتر "شپش" چنان توانایی و خلاقیتی از خود بروز دادند که قابل ستایش است واین نقطه قوت "شپش" است.
رضا آشفته منتقد و پژوهشگر، در ادامه گفت: "شپش" نمایشی برگرفته از داستانهای کوتاه طنز آنتوان چخوف است که تاکنون اجراهای متعددی بر اساس آن در ایران به عناوین مختلف اجرای عمومی شده است. شاید مهمترین برداشت ازاین داستانها از آن نیل سایمون آمریکایی باشد که شهرام زرگر آنها را به نام "پزشک نازنین" ترجمه و منتشر کرده و همین متن برای نخستین بار به نام "به خاطر یک مشت روبل" به کارگردانی محمدحسن معجونی در ایرانشهر اجرا شد و پس از آنها این نمایشنامه بارها در تهران و شهرستانها اجرا شد. در سال 95 پارسا پیروزفر بنابر برداشت شخصیاش بخشی از همین داستانها را خودش اقتباس و به نام ماتریوشکا اجرا کرد که تاکنون یکی از بهترین اجراهایاین بازیگر و کارگردان است که خودش ترجیح داده بود به صورت تک گویی نمایشی آنها را اجرا کند و این توان بیشتر و زیبایی بازیاش را برای مخاطبان اثبات میکرد. بعد از او اشکان خطیبی با هنرجویانش در سال 97 آن را در دیوار چهارم و براساس همان متن نیل سایمون و به نام "پزشک نازنین" اجرا کرد. کوروش نریمانی هم چند تا از همین داستانها را بنابر برداشت و سلیقه و اقتباس خودش و در عین حال با توجه به روزآمد شدن متن و انطباق فرهنگی و اجتماعی با روزگار ما در گذر از صد و چند سال از زمان خلق داستانها و جغرافیای مسکو و روسیه آنها را در سال 97 در تالار مستقل و در سال 98 در تالار نوفل لوشاتو اجرا کرده است.
او افزود: نمایش "شپش" را به شکل متفاوتی نریمانی اجرا میکند که او در سال 78 با اجرای نمایش شبهای آوینیون در جشنوارۀ تئاتر فجر خود را به عنوان یک کارگردان اجراهای کمدی مطرح کرد و بسیاری از جوایز آن سال را هم دریافت کرد که سیامک صفری بازیگر همیشگی کارهای نریمانی نیز در آن اجرا بهترین بازیگر جشنوارۀ فجر شد. الان هم ترکیب این بازیگران جوان در کار بازیگر مجرب و ممتازی چون سیامک صفری میتواند در انتقالاین همه تجربۀ پشت سرگذاشته بسیار تاثیرگذار باشد. دیدن پروسۀ تمرین بازیگران با بازیگر اصلی بهترین اتفاق برای فراگیری بازیگری در تئاتر خواهد بود و اگر این گروه و تجربههایشان ادامه داشته باشند در یکی دو کار آینده شاهد یک اتفاق بهتر به لحاظ اجرایی خواهیم بود.
رضا آشفته در پایان گفت: این نمایش با بازیگران جوان و با انرژی بسیار بالا اجرا شده که در آن رعایت ضرباهنگ برای جذب بیشتر تماشاگران یک اصل بوده است. اما نمایش ساختار تراژدی و کمدی دارد و به ویژه اینکه مرگ مردی که به نام "شپش" لقب گرفته واین لقبسازی هم بیشتر در فرهنگ ایرانی متداول است، در نهایت بنابر دلسوزی و ساده انگاریاش از بازی مرد مغروق که خود را در دریا به ظاهر غرق کرده و "شپش" هم نمیتواند اسم بلند بالای استانسیلاوسکی را صدا بزند، برای نجات فرد مغروق خود را در دریا میاندازد و چون شنا بلد نیست میمیرد. این جریان، آن کمدی پرهیاهیو را که شباهت به وودویلهای اولیۀ چخوف دارد، در روال غیر عادیاش تبدیل به تراژدی میشود. بایداین تراژدی هم در جریان بازی و نقطهگذاری و مکثها و سکوتهایی در کل اجرا مشخصتر شود که در نهایت هر دو حس و حال در کنار هم مخاطب را درگیر این اجرا کند.
دراین نشست تماشاگرانی نیز درباره نمایش "شپش" اظهار نظر کردند و در عین حال به تند بودن ریتم رویدادها و قابل فهم نبودن داستانها و محتوای اصلی اشاره کردند. رضا آشته نیز با تاکید بر چیره شدن وجه کمیک و شاید هم حضور دو منتقد در تالار نمایش که باعث شده این جوانها اصطلاحا با انرژی بیشتری کار را در پبش گیرند و از آن وجه تراژیک و ریتم کند و مکثهای لازم برای تهنشین شدن اندوه غفلت کردهاند.
نمایش ""شپش"" با کارگردانی کوروش نریمانی به عنوان پروژه پایانی کارگاه "کمدی خلاق ۳"، با حضور هنرجویان شرکتکننده در این کارگاه و ۲ کارگاه قبلی "کمدی خلاق" در عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه رفت. در این اثر نمایشی سیامک صفری و هنرجویان کارگاههای "کمدی خلاق" بهایفای نقش پرداختند.