سرویس تئاتر هنرآنلاین: رحیم عبدالرحیمزاده که با نمایش "زبان کوهستانی" نوشته هارولد پینتر از بوکان در بخش دیگرگونههای اجرایی چهاردهمین جشنواره بینالمللی تئاتر خیابانی مریوان روز گذشته دوشنبه 4 شهریور ماه و امروز سهشنبه 5 شهریور ماه حضور دارد، در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره انتخاب و اجرای این اثر نمایشی از هارولد پینتر گفت: بسیاری از اوقات از آنجاکه آثار خیابانی براساس طرح شکل میگیرند، این طرحمحوری منجر به آن میشود که نمایشها به سمت شخصیتپردازی کامل و جامع و روابط دراماتیک کامل و صحیح پیش نرود. اغلب ذهنیت تولیدکنندگان تئاتر خیابانی این است که آثارشان باید بدون متن باشد، در صورتیکه در بسیاری از نقاط دنیا دیده میشود که در اغلب موارد نمایشنامههای خاصی برای کارهای خیابانی نوشته میشود و یا برای تئاترهای بیرونی از روی نمایشنامههای محبوب دنیا آداپته میشود.
او ضمن بیان اینکه من واژه تئاتر بیرونی را به جای تئاتر خیابانی ترجیح میدهم چراکه تئاتر خیابانی تنها یکی از گونههای تئاتر بیرونی است، خاطرنشان کرد: در دورههای پیشین این جشنواره نیز به سراغ متونی از این دست رفتم. تئاتر از قرن شانزده به بعد صحنهای شده است و پیش از آن تمام نمایشنامههای کلاسیک قرون وسطا برای فضای بیرونی نوشته شده و در آن فضا اجرا شدهاند. نمایشنامه "زبان کوهستانی" اثری است که خودش پتانسیلهای بسیار بالایی برای اجرا در فضای بیرونی دارد چراکه دارای چند فضای متنوع است و به نظرم انتخاب مناسبی برای این جشنواره بود و خوشبختانه بازخورد خوبی نیز از سوی مخاطبان برای اجرای بیرونی دریافت کردیم.
این هنرمند بوکانی درباره میزان وفاداریاش به نمایشنامه هارولد پینتر در اجرا عنوان کرد: قائدتاً زمانیکه در نظر داریم یک متن شناخته شده که پیش از این اجراهایی نیز داشته است را انتخاب کنیم، به نظرم درستترین رویکرد این است که یک نگاه نو و بازخوانی جدید در آن صورت گیرد. سعیمان بر این بود ضمن اینکه فضا و کارکرد عمومی متن را حفظ کنیم و وفادار به آن باشیم در عین حال قرائت خاص خودمان را از این نمایشنامه داشته باشیم و به نوعی بتوانیم متن را بومی کنیم؛ چراکه من معتقدم زمانیکه نمایشنامهای را برای اجرا انتخاب میکنیم باید بدانیم که آن را برای تماشاگر جامعه خودمان باید اجرا کنیم و باید دغدغههای مردم خودمان را نیز در نظر بگیریم و آن را باید همسو با فضای اجتماع خودمان کرده و این موضوع یکی از گامهای مهم هر کارگردانی است. تلاش ما در این کار این بود تا متن را با دغدغهها، مسائل و بحرانهایی که در جامعه خود ما وجود دارد، هماهنگ کنیم. به نظرم از این طریق ارتباط میان اثر و مخاطب برقرار خواهد شد؛ چراکه اگر میخواستم آنچه را که پینتر نوشته است را اجرا کنم، قائدتاً چندان همسو با ایدهها و دغدغههای مخاطب ما نبود و از این رو قرائت خاص خودم را نیز در این اثر داشتهام.
عبدالرحیمزاده که نمایش "زبان کوهستانی" را پیش از این در شهرستان بوکان اجرای عمومی کرده است، در ادامه افزود: سیستم کار ما براساس تئاتر محیطی است و تلاشمان بر این بوده تا از تمام امکاناتی که محیط در اختیار ما قرار داده است به شکل تئاتریکال بهره بگیریم.
او با بیان اینکه همواره همه جشنوارهها نقاط قوت، نقاط ضعف و مزایا و معایب خود را دارند، یادآور شد: در این جشنواره چند اتفاق خوب رخ داده است که به نظرم باید این اتفاقات تقویت شوند؛ یکی از بهترین رخدادها حضور دبیران جشنوارههای مناطق دیگر جهان به خصوص منطقه خاورمیانه است که امسال چندین دبیر از کشورهای همسایه دعوت شدهاند و این دبیران طبق معاهدهای که با جشنواره دارند باید چند کار را برای اجرا در جشنوارههای خودشان انتخاب کنند که به نظرم این موضوع یکی از اتفاقات مثبت این دوره از جشنواره است.
کارگردان نمایش خیابانی "آنیتگونه" همچنین اضافه کرد: دومین رویداد مطلوب جشنواره اضافه شدن بخش دیگرگونههای اجرایی است چراکه این تئاتر بیرونی ساحت گستردهای چون پرفورمنس، هپینینگ، تئاتر محیطی و... دارد که متاسفانه اینگونه اشکال تاکنون کمتر در تئاتر ایران مورد توجه قرار گرفتهاند و تنها بر تئاتر خیابانی تمرکز شده است هرچند که تئاتر خیابانی ارزشهای خاص خود را دارد و من منکر آن نیستم اما به نظرم باید اشکال دیگر تئاتر بیرونی تقویت شود چراکه سمت و سوی تئاتر مدرن دنیا به شدت در حال اجرا در فضاهای غیر تئاتریکال و تبدیل فضای غیر تئاتری به تئاتری پیش میرود و تئاتر ما نیز نباید از این تجربهها بینصیب بماند. بنابراین اضافه شدن بخش دیگرگونههای اجرایی از اتفاقات خوب این دوره از جشنواره است که به نظرم باید تقویت و پررنگتر شود. بااین حال اضافه شدن این بخش نویدبخش این است که در سالهای آتی این بخش گستردهتر و تخصصیتر و باعث غنای جشنواره شود.
عبدالرحیمزاده با بیان اینکه جشنواره تئاتر مریوان پس از برگزاری چهارده دوره کم کم به بلوغ رسیده و پایه، زبان و ریشههای خود را پیدا کرده است، اظهار کرد: خوشبختانه این جشنواره به جایی رسیده که قابل حذف نیست و سلیقهای با آن برخورد نمیشود.
او ضمن ارائه پیشنهاداتی به منظور ارتقای کیفی این جشنواره، تصریح کرد: به زعم من نحوه برنامهریزی اجراها به نوعی فشرده است که گروهها فرصتی به منظور تماشای آثار دیگر شرکتکنندگان ندارند؛ در صورتیکه یکی از دستاوردهای جشنواره تبادل تجربیات است که امیدوارم این برنامهریزی اصلاح شود.
عبدالرحیمزاده همچنین افزود: از سالهای گذشته نقد عمدهای به این جشنواره داشتهام؛ متاسفانه به دلیل اینکه تعاریف از تئاتر خیابانی در ایرانی کمی مغشوش و درهم است این موضوع باعث شده جنس بسیاری از آثار تبدیل به کارهای فرمولیزه شود. به این معنی که اکنون یک فرمول مشخص در تئاتر ایران وجود دارد و حتی انتخاب آثار خارجی هم به نوعی است که به تکرار رسیدهاند. در عمل کارهای خارجی که در این جشنواره حضور داشتند کارهای سیرک بودند و رسماً شرکتکنندگان هنرمند سیرک بودند و مهارتهای سیرک را به نمایش میگذاشتند یعنی تئاتر به معنای تئاتریکال در اجراهای خارجی تقریباً دیده نشد و عیناً سنتهای سیرکی را آوردهاند و برای تماشاگر اجرا کردند. به اعتقاد من باید در این جشنواره در تنوع انتخاب آثار دقت شود و انتخاب تک بعدی در آثار ایرانی و خارجی صورت نگیرد و انتخابها را بسط و گسترش دهیم و غنیتر و متنوعتر به آن نگاه کنیم.
او درباره برگزاری کارگاههای آموزشی در این جشنواره بیان کرد: در همه ادواری که در این جشنواره حضور داشتهام به اتفاق همه اعضای گروه در کارگاهها شرکت کردهام چراکه علاقمند به آن هستم تا گروه با فرهنگ تئاتری کشورهای دیگر آشنا شوند. بزرگترین ایراد برگزاری کارگاهها در همه جشنوارهها مدت زمان کوتاه برگزاری کارگاههاست چراکه در این مدت زمان دو روز، قرار نیست اتفاق خاصی در این ورکشاپها با این حجم خستگی و فشردگی کارها رخ دهد. متاسفانه سطح هنرجویان کارگاهها نیز با یکدیگر متفاوت است و این باعث میشود تا مدرس آموزش را براساس مبانی قرار دهد تا برای همه شرکتکنندگان قابل فهم باشد، در نتیجه کسانی که باتجربهتر هستند نمیتوانند دریافت مطلوبی از این کارگاهها داشته باشند.
رحیم عبدالرحیمزاده در بخشی از صحبتهایش گفت: بسیار خوب بود تا در ایران هم همچون دیگر کشورها، این جشنواره به صورت فستیوالهای فصلی برگزار شود و یک مجموعه آثار در یک بازه زمانی طولانی اجرا میشد تا فارغ از این استرسها، فشار کاری و زمانبندی بسیار سریع باشیم.
او در پایان گفت: واقعیت این است که تئاتر ما از معضل مرکزگرایی رنج میبرد. تقریباً تمام تئاتر ایران در تهران متمرکز شده و این شهر تبدیل به قلبتپنده هنر نمایش ایران شده است. به نظرم در شهرستانها در بسیاری از مواقع اتفاقات خوب تئاتری میافتد اما پوشش داده نمیشوند و دیده نمیشوند و رسانهها روی آن تمرکز نمیکنند. امیدوارم این مرکزگرایی همچون دیگر کشورهای دیگر دنیا کاهش یابد و تلاش گروههای شهرستانی نیز دیده شود.