به گزارش هنرآنلاین به نقل از کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، در نشست نقد و بررسی نمایش "صدای خندۀ حضار" نوشته مجتبی کاظمی و کار حسام افسری، دو عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران خارجی نوشتن را سطحی، شعاری و دور از ذهن تلقی کردند در صورتی که پرداختن به مشابهتهای چنین برنامههای تلویزیونی که خیلیها را شیفته میکند و در پس خودگاهی هولناک خواهند شد و برخی را قربانی این بازیها میکنند، میتوانست متن و اجرا را تاثیرگذارتر از حال حاضر گرداند.
در ابتدای نشست حسام افسری که از حدود ده سال پیش دارد تئاتر را تجربه میکند و در دو حوزه موسیقی و تئاتر در زمینه آموزش به نوجوانان هم فعالیتهایی دارد، خود را مهندس عمران معرفی کرد که علاقهاش به هنر در او بیشتر است.
او تاکنون هفت نمایش را به صحنه آورده که نمایش "صدای خندۀ حضار" به دلیلاینکه از سی شب اجرا برخوردار است، نخستین اجرای جدیتر و رسمیترش تلقی میشود.این کارگردان نوجو که در خارج ازایران و از سن 5 سالگی زندگی کرده خود را آشنا به فرهنگ غرب وایران دانست که دراین نمایش صدای خندۀ حضار هم به دنبال آن است که به گونهای دغدغههای نسل جوانتر را نسبت به هنر و شهرت بیان کند و خارجی شدن فضا نیز بنابر همین شناخت صورت گرفته است.
مجتبی کاظمی هم با توجه به علاقهمندی شخصیتهایش به استندآپ کمدی و اینکه در تلویزیون بتوانند به شهرتی برسند اما محدودیتهایی مانع از آن شده که سوژهاش را ایرانی کند و به همین دلیل آن را در فضای خارجی و آمریکا که در آن زندگی نکرده است اما مطالعهای از آن داشته است برای چنین منظوری بهرهمند شده است.
علی جعفری، منتقد و تهیه کننده رادیو، در رابطه با خارجی شدن متن گفت که اگر متن در جغرافیایی پیوسته با ایران همانند خاوریانه و افغانستان صورت میگرفت خواه ناخواه وجوه فرهنگی و زبانی نزدیک بهم باعث میشود که ما زیاد هم متوجۀ این فاصله جغرافیایی نشویم اما با توجه بهاینکه آمریکا بسیار دور از ما هست و نویسنده هم سابقه زندگی در آنجا را نداشته است باور این آدمها و موقعیتها قدری مشکل میشود. از آن سو میبینیم که در سطح شخصیتها طوری به ما شناسانده میشوند که شاید قابل درک باشند اما وقتی به زیر لایهها میرویم میبینیم که چیزی نیست واین شخصیتها عمقی ندارند و ما را متوجۀ مسائل درونی و پیرامونیشان نمیکنند.
رضا آشفته نیز دراین نشست اعلام کرد که از بنیان با خارجینویسی به هر دلیل و انگیزهای مخالف هست چون هر نویسنده آنچه را زندگی و لمس کرده میتواند بنویسد مگر آنکه بخواهد علمیو تخیلی بنویسد یا بخواهد با واقعیتها شوخی کند اما پرداختن به واقعیتها و برجسته کردن وجوه تراژیک نیازمند تجربه و زیستن است وگرنه در سطح ماندن مانع عمق یافتن نسبت به درک درد خواهد شد. او اشاره کرد که در دورههایی محمد رحمانیان به دلیل گذر از ممیزیهای رایج و زدن حرفهایی که باید به گونهای در صحنه گفته میشد خارجی نویسی را باب کرد اما طوری مینوشت که ما متوجه میشدیم که به کدام قضیۀ داخلی ما دارد میپردازد و چیزی دور از ذهن نبود؛ برای همین فضای نمایش مصاحبه که در الجزایر یا فنز که در انگلیس میگذشت، به گونهای مرتبط با مسائل سیاسی و اجتماعی روزگار خودمان بود و همین باعث میشد که آثارش پذیرفتنی باشند اما در نهایت یا نویسنده باید از خودش بنویسد و یااینکه اصلا ننویسد کهاین به وجهۀ شخصیتیاش کمک میکند. در دهۀ چهل افرادی مانند غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی و اکبر رادی طوری مسائل را مطرح میکردند که در نهایت بتوانند از ممیزی مرسوم آن زمان گذر کنند و در نهایت آثاری را خلق کنند که هنوز هم ما را متوجۀ مسائل داخلایران کرده باشد.
علی جعفری هم بنابر مشابهتهای برنامههای تلویزیونی و رادیویی در کل دنیا گریز از این محدودیت را دور شدن از اصل مطلب و شفافیت تلقی کرد و مجتبی کاظمیهم تاکید کرد که اگر ما به جای نام خودم از روی شوخی یک نام دیگر میگذاشتیم الاناین گونه با متن برخورد نمیشد و علی جعفری هم گفت اگر نام وودی آلن هم براین متن بود حتما با صراحت میگتیم عجب متن ضعیفی او نوشته است.
این منتقد در ادامه بازیهای دو بازیگر اصلی (کوروش شاهونه و حسین منفرد) را مناسب و روان با آنچه باید اتفاق بیفتد در صحنه ارزیابی کرد که حتما نوع هدایتگری کارگردان هم در آن تاثیرگذار بوده است اما از زمانی که بازیگر سوم (روزبه اختری) در نقش آن شومن پا به صحنه میگذارد انگار ناگهانی نمایش دارد یک چیز دیگر را میگوید و درواقع به یک پایان و جمع بندی هم نمیرسد و ازاین سو هم بازیگر چون متن آنچه باید را در اختیارش نمیگذارد، ما با او آشنا نمیشویم.
رضا آشفته هم بنا بر تایید حرفهای علی جعفری از دو پارگی متن و اجرا گفت که در بخش اول آن دو کارگر طوری نمایان میشوند که انگیزههای حضورشان مشخص است اما در پارۀ دوم و با ورود مرد شومن که نمایندگی میکند رسانه تلویزیون را اما آنچنان پرداخت نشده و به طور جهشی پا به صحنه میگذارد که دقیقا معلوم نیست چرا باید و چگونه به دام رابرت (حسین منفرد) افتاده که میخواهد انتقام دوستش را برای خودکشی برای نخندیدن مخاطبان در سر صحنه ضبط استندآپ احساس حقارت شدید کرده و بعد هم اقدام به خودکشی کرده است.
جعفری هماین شومن را همانند بقیه آدمهایی که در این برنامههای شرکت میکند و مانند همین جوانی که دست به خودکشی زده از سر شکست یک قربانی تلقی کرد که این برنامهها از سوی دیگرانی دارد برنامهریزی میشود که در جلوی دوربین به چشم نمیآیند.
رضا آشفته نیز با اشاره به طراحی صحنهای که زیر زمین و منهای دو یک ساختمان در حال ساخت را تداعی میکند به برخورد هوشمندانه کارگردان در بازنمایی آنچه باید به چشم بیاید اشاره کرد که دلالت بر حضور کارگردانی میکند که دلش نمیخواهد باری به هر جهت در صحنه حضور داشته باشد و شناخت از موسیقی هم مکمل این اجراست که بازهم از جمله عناصری است که پیکره اجرا را تماشاییتر میکند.
نمایش "صدای خنده حضار" به نویسندگی مجتبی کاظمی و کارگردانی حسام افسری از اول مرداد ماه ساعت ۱۹:۳۰ در تماشاخانه دیوار چهارم روی صحنه رفته است.
کوروش شاهونه، حسین منفرد و روزبه اختری دراین اثر نمایشی بهایفای نقش میپردازند.
حسام افسری کارگردان اثر در رابطه با داستان و ویژگیهای اثر عنوان کرد: "صدای خنده حضار" متنی است که از ۲ سال پیش روی آن کار کردیم. نام "صدای خنده حضار" را به تعمد انتخاب کردیم و شاید به ظاهر در ذهن بعضی از مخاطبان، این نمایش اثری صرفا کمدی به چشم بیاید اما واقعیت این است کهاین نمایش اثری درباره خنده است؛ چیزهایی درباره خنده آدمهایی به ظاهر ساده که حتی به ذهنمان هم نمیرسد و شاید در جاهایی از اثر مخاطب بیشتر به دیدن یک کار ترسناک، عجیب، تلخ و غافلگیر کننده محض، واکنش نشان دهد.
"صدای خنده حضار" به نویسندگی مجتبی کاظمی و کارگردانی حسام افسری در مرداد ماه سال جاری، ساعت ۱۹:۳۰ در مجموعه نمایشی دیوار چهارم روی صحنه خواهد رفت.