به گزارش هنرآنلاین به نقل از کانون ملی منتقدان تئاترایران، دراین نشست رضا آشفته، منتقد و پژوهشگر و رسول نظرزاده، منتقد و پژوهشگر، مهدی سیمریز نویسنده و کارگردان و محبوبۀ پاداش کارگردان و یکی از بازیگران نمایش به همراه هنرمندانی چون محمد برومند و بهرام صادقی مزیدی و جمعی از هنردوستان به نقد و بررسی نمایش غول بابا که بارها در جشنوارههای تئاتر کودک و نوجوان درخشیده است، پرداختند.
مهدی سیمریز نویسنده و یکی از دو کارگردان نمایش غول بابا دربارۀ سایقهاین گروه مشهدی گفت: گروه نمایشی غول بابا متشکل از دو گروه نمایشی افرا و گروه مجتمع امام خمینی هست که غریب به ده سال در حوزه نمایش کودک و نوجوان و نمایش عروسکی فعالیت دارند.این دو گروه نزدیک به سه سال است که بصورت مشترک کار میکنند و آثار مختلفی را بصورت مشترک تولید کردهاند که آخرین نمونهاین آثار نمایش غول بابا بود که برای ارایه در هفدهمین جشنواره مبارک تولید شد و تاکنون موفق به حضور در چهار جشنواره ملی و بین المللی بوده و توانسته جوایز مختلفی را کسب کند.
او دراین نشست دربارۀ چگونگی بازخوانیاین افسانۀ قدیمیو غربی گفت: قصه جک و لوبیای سحر آمیز قصهای است که اغلب کودکان با این داستان آشنایی دارند و در انتخاب این نمایش با نگاهی به کتاب افسون افسانهها، یک افسانه انتخاب شده تا ذهن و روح کودک مورد کنکاش قرار بگیرد. در قصه جک و لوبیای سحر آمیز ما با بچهای مواجه هستیم که پدرش را از دست داده و در قصه غول بابا فیروز پسر بچهای هست که پدرش را از دست داده. برای همین این بچه دوست ندارد که غول قصه از روی درخت بیفتد و بمیرد. هم ذات پنداری این کودک با جک شاید مهمترین نکته یاین متن هست و تلاش شده ویژگیهای محلی خراسان اعم از لهجه، بازیهای و آیینهای خراسانی مانند چولی قزک بااین قصه تلفیق بشود.
این کارگردان درخصوص شیوه اجرایی گفت: این نمایش سعی شده از شیوه عروسکی غول آسا و بن راکو استفاده بشود که برای بچهها از جذابیت بالایی برخوردار هست و گروه مدتها روی بازیدهندگی عروسکها کار کرده تا ارائه حرفهای و قابل باوری در نمایش برای مخاطب داشته باشد و همینطور سه بازیگر این نمایش هر کدام با طراحی شخصیت و گریم متفاوت کشش کودک برای دیدن نمایش و دنبال کردن داستان را به همراه دارد.
او همچنین یادآور شد: در مورد طراحی صحنه هم سعی شده فضا بصورت طبیعی و رئال طراحی بشود و قصه در فضایی شبه فضای واقعی رخ بدهد.
در ابتدا رسول نظرزاده، منتقد درباره بازخوانی متون با توجه بهاینکه همه در حوزه تئاتر بزرگسال دراین زمینه فعالند اما دانشاین کار را ندارند و همواره ما را با آثار ضعیف مواجه میکنند، از غول بابا به عنوان یک نمونه درست یاد کرد که توانسته حتی دراین فرآیند به بومیسازی قابل باور و استنادی هم برسد.
این پژوهشگر تئاتر گفت: نمایش در قیاس با داستان جک و لوبیای سحر آمیز شخصیت فیروز به حالت شرقی در آمده و مهربانی را توسعه میدهد و با قلبش پیش میرود اما در قصه اصلی پسر زبر و زرنگ هست که اتفاقا در انجا جک دزدی میکند اما دراینجا فیروز دزد نیست.
او در ادامه به مفهوم آسمان پرداخت و افزود: آسمان در ذهن مخاطب به وجود میآید تا از تنهایی در بیاییم. همچنین غول با فرهنگ ما همسو میشود و بعد به آسمان میرود. غول هم درس مهربانی را یاد میگیرد و هم یاد میدهد.
این مدرس دانشگاه با اشاره بهاینکه غول میتوانست با پس زمینه وحشی تر و بد جنس تر باشد که تداعیگر همان غول بیابانی عامیانه خودمان هست که در اینجا مهربانی غول پررنگ تر دیده میشود.
او افزود: همچنین بازی چولی قزک که من درباره اش تحقیق کردهام و از آیینهای خراسانی هم هست، میتوانست دراین نمایش بیشتر خودش را نشان دهد. پیرزن نمادی از خشکسالی و خشکی مهر و عاطفه است.
او گفت: لزوما نیازی نیست شخصیت بدجنس یا جادوگر را صرفا زن بازی کند. موضوع دوست فروشی، پسرک زمانی که میبیند مادرش نیاز مالی دارد راضی به فروختن گاو میشود اما میگوید وقتی پولدار شدم دوباره میآیم و خودم میخرمت.
نظرزاده استفاده از لهجه مشهدی را در نمایش خوشایند و بامزه دانست و گفت: گاو هم نمادی از اسطوره درداستان برمایون و فریدون که میتواند بچهها را با اسطورههای ایرانی نیز آشنا کند.
این منتقد طراحی صحنه و تعویض صحنهها را مناسب با اجرای کودک انست اما با اشاره به نقاشیهای پرویز کلانتری کع برگرفته از کویر هستند، و فضاهای روستاهای خراسان دارای حس و حال کویری هستند، از گروه پرسید چرا به جای چوب که تدعیگر فضای جنگل هست، از کاهگل و خاک برای چنین منظوری استفاده نکردهاید؟! او همچنین در مورد استفاده از نور در صحنه براین باور هست که تاثیری بر صحنه نداشته و مخاطبان تنها از دیالوگها متوجه شب و روز میشوند. عروسکهای نمایش هم بسیار زیبا که فرشته ابراهیمی به شکل خلاقهای اینها را طراحی و قابل اجرا کرده است. برداشت نهایی رسول نظرزاده این بود که در مجموع از دیدن نمایش لذت برده است.
رضا آشفته ضعیف شدن وجه شر در نمایش را مخالف با ساختار کلی درام دانست و حتی در خود افسانه جک و لوبیای سحر آمیز نیز این شر بسیار قوی و نیرومند هست و در آنجا هر یک از شخصیت به گونهای درگیر با نیروی شر هستند اما دراینجا به کل دارند نیروی شر را کمرنگ میکنند اگراین طور بود که در تمام دنیااین همه بدبختی و بیچارگی و آوارگی و جنگ و گریز و گرسنگی و هزار و یک مساله دیگر نبود. فیروز خانوادۀ فقیر و کارگری دارد و با افتادن پدر خانواده از داربست و مرگ نان آور خانواده و از سوی دیگر خشکیدن شیر گاو خانه مشکلات آنها بااین بدشانسیها دو چندان میشود و مادر فیروز باید با لباس شستن خرج و دخل خانه را فراهم کند و اگر ما بیشتر براین مشکلات آگاه و متمرکز میشدیم آنگاه متوجه رویاهای فیروز میشدیم که را او بایداین نیروز شر را پس بزند و به جای آن دارد مدام از مهربانی و بخشش میگوید. الان فقط توصیههای او و تغییر دادن مسییر افسانهها را میبینیم بی آنکه اشاره و تاکیدی براین پس زمینههای ویرانگر وو تشدید فقر و بی تفاوتی و حتی ستم دیگران دراین وضعیت بشود.
این منتقد اجرا را نسبت به متن سر دانست چون در آن نکتههایی هست که باعث شگفتی مخاطبان میشود اینکه جک و لوبیای سحر آمیز بومی شده و در آن حی گاوی هم به گویش مشهدی سخن میگوید که اینها مردم را شگفت زده میکند که اولا مگر گاو حرف میزدند و ثانیا آن هم به لهجه خاصی... بنابراین گروه از داشتههای فرهنگی اش مایه گذاشته تا مخاطب را درگیر با جرایش کند. آنگاه طراحی عروسک گاو که شگفتی ساز هست. مدل هدایت و بازی دهندگی اش بسیار زیباست که سه قسمت دارد و آن دو نفر باید در هماهنگی با هم سر، میانه و ته این گاو را به بازی در آورند. غول هم بسیار زیباست اما با توجه بهاینکه تکنیک عروسکهای غول پیکر چند سالی است وارد ایران شده، میتوانست خیلی بزرگتر از گاو ساخته شود که باز هم شگفتی ساز باشد. به هر حال گروه بازیگران و باز دهندگان عروسک که به شیوه بونراکو عروسکها را به بازی میگرفتند، خیلی تخصصی و با قدرت حضورشان را تماشایی میکردند و حتما هم دشواریهایی بوده که توانستهاند بر آن چیره شوند تا بهاین مرحله زیبا و خلاقه برسند.
محمد برومند از نمایشگران عروسکی و از هندمندان به نام خطۀ خراسان نیز دراین نشست حضور داشت و گفت: میخواهم دو نکته را یادآوری و از آنها به گونهای تشکر کنم. اولاینکه تالار هنر که اجراهای خوب نمایشی را در بر میگیرد و حتی کارگردانهای تهرانی خیلی دیر موفق به گرفتن نوبت اجرایی از این سالن میشوند اما اکنون مدیریت اینجا تالار را در دست تئاتریهای مشهد گذاشته است و دوم اینکه دارم میبینم کانون ملی منتقدان تئاتر ایران دارد به نقد کار کودک میپردازد کهاین هم برایم جالب هست، در فضایی که برخی کار کودک را حرفهای نمیدانند در حالیکه کار کودک حرفهای تر هم هست، منتقدان هم متوجۀاین جدیت شده و دارند به نقد و بررسیاش میپردازند.
او حتی گفت در برابر حرف شخصی که نمایشهای کودک را مبتدی و غیر حرفهای دانسته واکنشی تند نشان داده است.
رضا آشفته نیز در جمعبندی اظهار امیدواری کرد که این گروه پویا و خلاق مشهدی همچنان بتوانند کار کنند و حتما در صورت دقیق شدن و متوجه نقد و نظرهای سازنده بودن، مسیر را برای رسیدن به کارهای بزرگتر و ماندگارتر برایشان باز خواهد کرد و ما حالا انتظار داریم که از این گروه کارهایی فراتر از شهر قصه و شاپرک خانوم و مانند اینها ببینیم چون استعداد و زمینههایاین شکوفایی در هنرمنداناین گروه وجود دارد.
نمایش عروسکی "غول بابا" به نویسندگی مهدی سیم ریز و کارگردانی محبوبه پاداش و مهدی سیم ریز از ۱۵ اردیبهشت ماه هر روز به جز شنبهها ساعت ۱۹:۱۵ در تالار هنر به صحنه رفته است.
در خلاصه این نمایش آمده است: فیروز در خیال خود به سرزمین قصهها سفر کرده و با غول قصه جک و لوبیای سحرآمیز مواجه میشود. او که در رؤیای کودکانهاش غول را مهربان میبیند، متوجه میشود که غول پس از شکستن درخت، روی خانه گنبدی یک پیرزن افتاده و نجات پیداکرده است. فیروز تلاش میکند تا غول مهربان را به خانهاش در آسمان بازگرداند.
مینا قهرمانی، فاطمه شیرزاده و زهرا ناوشکی بازیگران نمایش "غول بابا" و سحر حسن زاده، لیلا بحری، وحید حمیدزاده، سحر دستمرد، مهدی وحیدی وهانیه بنکداران بازیدهندگان عروسکها هستند.