سرویس تئاتر هنرآنلاین: کتاب 3جلدی، آمادهسازی، شخصیتسازی، نقشآفرینی به نویسندگی کنستانتین سرگیویچ استانیسلاوسکی و با ترجمه مهین اسکویی توسط انتشارات سروش منتشر شده است. این مجموعه که به طور کامل در سالهای آغازین دهه 70 شمسی منتشر شده تا سال 96 به چاپ هفتم رسیده است.
گرچه دستاوردهای استانیسلاوسکی به عنوان بازیگر و کارگردانی بزرگ بوده، ولی مهمترین سهم او به خاطر پرتوی است که بر فنون بازیگری افکنده است. بازیگری سیستم که او مبدع آنست براساس توجه به تمرین خوب به مقتضای نیاز طبایع و ملیتهای مختلف تحول یافته است.
سیستم و آثار او پس از گذشت حدود یک قرن، هنوز پایه و اساس تئاتر امروزی است. در بیشتر کشورها بر پایه این سیستم اساتید، بازیگران و کارگردانان بزرگی پرورش یافتند، از جمله: الیا کازان، لی استراسبرگ، استلا ادلر، مارلون براندو، انتونی کوئین، چارلی چاپلین و ...
در ایران
در ایران شاید نام استانیسلاوسکی برای نخستین بار از زبان عبدالحسین نوشین، نویسنده کتاب هنر تئاتر و سپس شاهین سرکیسیان در آپارتمان خیابان رشت (واقع در تقاطعی از خیابان حافظ تهران) در دهه 20 و 30 شنیده شده باشد و به طور رسمی پس از بازگشت مصطفی و مهین اسکویی از مسکو و راهاندازی مکتب آناهیتا در سال 1337 شنیده شده است و این مهم هنوز هم در آن دههها در حد انتشار کتاب نبوده است، اما نخستین کتابی که از نوشتههای استانیسلاوسکی در ایران منتشر میشود، کتابی با ترجمه مهین اسکویی بود که "کار هنرپیشه روی خود" نام داشت و با مقدمه آ.کریستی و از سوی دو انتشارات پویا و گوتنبرگ که دو جلد داشت و جلد اولش در سال 52 و جلد دومش در سال 54 منتشر شد.
دومین کتاب نیز در واقع "زندگی من در هنر" است که با ترجمه علی کشتگر در سال 1354 و از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر میشود. استانیسلاوسکی در این کتاب به تمامی لحظات زندگی خود، چگونگی کشیده شدنش به راه تئاتر، ماجراهای خود در تئاتر، کشفها، تمرینها، روشها، پیشرفتها، اجراها و شرح زندگیش در وادی هنر میپردازد و چگونگی دست یافتن به سیستم معروفش را برای خواننده به شرح و تفصیل بازگو میکند و خود او این کتاب رو مقدمهای بر سه کتاب مهم (آمادهسازی، شخصیتسازی، نقشآفرینی) میداند.
سومین کتاب نیز "کار هنرپیشه بر نقش" نام دارد که با ترجمه پرویز تاییدی و باز هم از سوی انتشارات امیرکبیر در سال 54 منتشر شد.
اگر بخواهیم با این بازیگر و کارگردان صاحب فکر و نظر قرن بیستم آشنا شویم بهتر است که بررسی از بیرون را دربارهاش مطالعه کنیم و در این زمینه کتاب زندگی استانیسلاوسکی که به فارسی در سال 91 منتشر شده است، وجود دارد.
کتاب "استانیسلاوسکی؛ زندگی و دستاورد کارگردان بزرگ تئاتر" نوشته النا ایوانوونا پولیاکووا با ترجمه فریدون پارسانژاد از سوی نشر قطره منتشر شده است.
این کتاب اولین و یگانه زندگینامه درباره کارگردان و کاشف برجسته تئاتر کنستانتین سرگیوویچ استانیسلاوسکی است، متکی بر مدارک گسترده بایگانیشده، دفاتر یادداشتها و خاطرات استانیسلاوسکی و شخصیتهای همزمان اوست. تعداد 73 عکس تاریخی جالب توجه نیز کتاب را تزیین میکنند.
استانیسلاوسکی
کنستانتین سرگئی استانیسلاوسکی (۱۷ ژانویه ۱۸۶۳ - ۷ اوت ۱۹۳۸) بازیگر و مدیر تئاتر روس بود. او از نوجوانی با شیفتگی تئاتر بازی میکرد و بعدها زندگی خود را وقف هنر تئاتر کرد. او به اتفاق نمیروویچ دانچنکو، سازمان مشهور و بیهمتای "تئاتر هنرمندان" را در مسکو بنیانگذاری کرد. استانیسلاوسکی قوانین نقشآفرینی و سازمان یک تئاتر را کشف و در تئاتر روسیه پیاده کرد که در تئاتر همه کشورها دگرگونی نوین و بینظیری ایجاد کرد.
آغاز فعالیت او به پایان قرن نوزدهم بر میگردد؛ آغازی که تا پایان عمرش، یعنی سال 1938 میلادی ادامه یافت. نظامی که او برای بازیگرانش در تئاتر هنر مسکو پدید آورد، در واقع انقلابی است در مسیر تفکر ما پیرامون بازیگری و به طور کلی تئاتر. او تاثیر بسیار وسیعی روی مدارس و مکاتب بازیگری جهان گذاشت؛ چنانکه تا به امروز تمامی مدارس و مکاتب بازیگری کشوری چون آمریکا از زمان ظهور اصول استانیسلاوسکی تا به حال، همواره در حال تایید و پیروی از آن روشها یا در حال تکذیب و رد آنها بودهاند. پُر بیراه نیست اگر بگوییم بحث و گفتوگو پیرامون بازیگری بدون استناد به استانیسلاوسکی غیرممکن است. در واقع این اندیشه و علم استانیسلاوسکی است که از شرق تا غرب بر تمامی دنیای هنر بازیگری حتی تا امروز سایه افکنده است. استانیسلاوسکی تحت تاثیر بسیاری از پدیدههای هنری و غیر هنری زمان خودش قرار داشت؛ از جمله ادبیات، تئوریهای علمی آن زمان از مدرنیسم تا سمبولیسم در عالم هنر و حتی یوگای هندی، اما میتوان گفت یکی از برجستهترین موضوعاتی که استانیسلاوسکی دلباخته آن بود، علم روان_تنی (Psychophysiology) یا به عبارتی علم مطالعه روابط بین اعمال جسمانی با حالات روانی بود. استانیسلاوسکی برای گسترش دادن به مرزهای فلسفه عمومیای که پشت طبیعتگرایی (Naturalism) عامهپسند در تئاتر روزگارش میدید، رویکرد خود به علم روان_تنی را آغاز کرد. به طور کلی ایده اساسی زندگی او بر اساس معنا کردن و شکل دادن به زندگی به وسیله اجتماع و محیط فیزیکی اطرافش بود، از نظامی که استانیسلاوسکی آن را ابداع کرد و گسترش داد؛ میتوان به نام واقعگرایی معنوی (spiritual realism) یاد کرد، اما بهتر است آن را واقعگرایی روانشناختی بنامیم؛ واقعگرایی روانشناختی به آشکار کردن جنبههای پنهان روابط میان مردم و آشکارسازی عناصر زندگی روزمره آنها میپرداخت. سرانجام این نظام برای هر بازیگر این بود که بتواند سهم خود را زنده و تاثیرگذار روی صحنه ادا کند، بدون اینکه در دام باور به شخصیت نمایش و یکی شدن با او افتد. استانیسلاوسکی به وضوح پی برده بود زمانی که یک بازیگر به صورت شایسته و تاثیرگذاری به ارائه احساسات و عمل جسمانی یک نقش میپردازد، همواره باید به شکل خردمندانه و عقلانی، تفکیک مناسبی بین خودش و نقش قائل شود. استانیسلاوسکی علاقهمند بود تمریناتش را با دور میزنشینی آغاز کند. در این روند تمامی بازیگران با کارگردان و یکدیگر به بحث پیرامون متن نمایشنامه میپرداختند تا زمانی که ابهامات و سوالات آنها برطرف شود و به درک مشترکی از چگونگی اجرای آن نمایشنامه برسند. سپس او برای بازیگران تکالیفی با عنوان تکلیف منزل، در نظر میگرفت که بازیگران باید خارج از محیط تمرین آنها را انجام میدادند. این تمرینات باعث میشد نمایشنامه در بخشهای مجزا و تفکیک شدهای، قطعه قطعه شود؛ بخشهایی که چارچوب آنها بیشتر روانشناختی بود. او همواره متذکر میشد: در حرفه ما، دانستن مترادف است با عمل کردن. این سخن او مبین اهمیت ویژهای است که برای عملی کردن علوم و دانستهها قائل بود.
استانیسلاوسکی بازیگر و کارگردان بزرگ که سیستماش را بر اساس واقعگرایی بنا کرده است، خود ابتدا تحت تأثیر بازی میخائیل شپکین قرار گرفت که یک بازیگر طبیعتگرا بود. با این وجود، استانیسلاوسکى همیشه میخواست ابداعات جدیدی در تئاتر انجام شود، چنانکه در هنرهای دیگر مثل موسیقی، نقاشی و مجسمهسازی این ابداعات رُخ داده بود و به همین جهت به شاگرد و هنرپیشه گروهش "میرهولد" که میخواست تئاتر را از واقعگرایی جدا و در اجرای تئاتر نوآوری کند، کمک کرد، ولی میرهولد با این روش نتوانست تماشاگران را جذب کند و باز به عنوان بازیگر به نزد استانیسلاوسکی بازگشت و نقش ترپلیف را در نمایش "مرغ دریایی" چخوف که قبلاً هم در تئاتر هنری مسکو و در گروه استانیسلاوسکی بازی کرده بود، دوباره بازی کرد. در آن روش استانیسلاوسکی بازی بازیگر باید آنچنان طبیعی و واقعی باشد که تماشاگر آن را باور کند.
کنستانتین سرگیویچ جوان در گروه الکسیو Alexiew که در سال 1877 تأسیس یافته بود فعالیت خود را آغاز و نقشهای عمدهای را به عهده گرفت. استانیسلاوسکی میخواست که خواننده اپرا شود اما به زودی متوجه شد که صدای مناسب برای این کار را ندارد. در سال 1888 با فدو تو Fedotow مجمع هنر و ادبیات مسکو را تأسیس کرد و با گروه تئاتر این مجمع در سمت رژیسور، اولین موفقیتش را که روی صحنه آوردن "حاکمیت ظلمت" اثر تولستوی بود به دست آورد، پس از این موفقیت نمایشنامه "اتللو" را در تئاتر سولودونیکو (Solodownikow) کارگردانی کرد. او در سال 1898 با نیمیروویچ دانچنکو (Nemirowitsch - Dantschenko) تئاتر هنری مسکو را تاسیس کردند و در این مؤسسه او سمت مشاور ادبی را به عهده داشت. با کارگردانی و به روی صحنه آوردن نمایشنامههایی از نویسندگان هم عصر خود چون: نمایشنامه "تزار" فیودور ایوانوویچ در سال 1898 اثر تولستوی (Tolstoi) "امواج" در 1898 و "باغ آلبالو" که استانیسلاوسکی در آن نقش گایو (Gajew) را به عهده داشت، در 1904 اثر چخوف (Tschechow).
در "اعماق اجتماع" که استانیسلاوسکی در آن نقش ساتین (Satin) را به عهده داشت در 1902 و "بچههای آفتاب" در 1905 اثر گورکی (Gorki) مشهور شد. بعد از مسافرت موفقیتآمیزی که با گروهش در سال 1906 به اروپا کرد روش کارش را تغییر داد؛ بهاین معنی که دیگر کارگردانی را تنها قدرت خلاقه هنر نمایش نمیدانست و به این معتقد شد که: میبایستی احساس آفرینندگی را در خود هنرپیشه به وجود آورد و توسعه داد. بر اساس همین فکر و روش، مدارس هنرپیشگی بیشماری تأسیس یافت تا سیستم او تدریس شود.
مهین اسکویی
مهین اسکویی در سال ۱۳۰۸ در خانوادهای از اهل هنر زاده شد. کودکی و نوجوانی را با شتاب پشت سر گذاشت که زودتر پا به عرصه بگذارد. کدام عرصه... درست نمیدانست، باید ذوق و استعداد راهنماییاش میکرد.
سال 1326 است. گروه تئاتر عبدالحسین نوشین تصمیم به اجرای نمایش "روسپی بزرگوار" اثر ژان پل سارتر میگیرد. نوشین نقش اول این نمایشنامه را به دختر 18 سالهای میدهد که خود نام سهیلا را برای او برگزیده است. دخترک با بازی درخشان و به یادماندنی خود روی صحنه چهره متفاوتی از یک زن بازیگر را در صحنه نشان میدهد. توفیقی که از اجرای این نمایش حاصل میشود عدهای از سرمایهداران را بر آن میدارد که تئاتر فردوسی را به کمک نوشین بنیانگذاری کنند. 10 سال بعد سهیلا که اکنون دیگر مهین اسکویی نام دارد تبدیل میشود به اولین زن کارگردان تئاتر در ایران.
او در دانشکده هنرهای تئاتری مسکو (لونا چارسکی) در رشته کارگردانی با درجه ممتاز از این دانشکده فارغالتحصیل شد و نیز سیستم استانیسلاوسکی را نیز در دانشکده مزبور آموزش دید و در سال ۱۹۶۹ در این زمینه دیپلم افتخار دریافت میکند.
مهین اسکویی پس از شوروی به همراه همسرش در آلمان اقامت گزید و پس از بازگشت به ایران، در کنار مصطفی اسکویی تئاتر آناهیتا را بنا گذاشتند.
او در سال 1344 پس از جدایی از شوهر که خود آن را ایجاد فاصله میان خود و مصطفی اسکویی میداند و نیز جدایی از "تئاتر آناهیتا" و شرکت در نمایش "نگاهی از پل" آرتور میلر در تئاتر کسری، به سمت ترجمه زبان روسی در "اداره ذوب آهن" استخدام میشود و تا پیروزی انقلاب رسماً کارمند آن اداره بوده است. مهین اسکویی در سال 1357 برای آخرین بار به عنوان بازیگر در نمایش "سه خواهر" اثر آنتوان چخوف به ایفای نقش پرداخت و از آن پس فعالیت خود را در زمینه آموزش و ترجمه پی گرفت.
از آثار ترجمه شده توسط او علاوه بر سه جلد حجیم آموزش سیستم استانیسلاوسکی، میتوان به نمایشهای "در اعماق"، "ییلاقنشینها" و "فرزندان خورشید" نوشته ماکسیم گورکی، "سه خواهر"، "خرس" و "خواستگاری" اثر چخوف، "تاریکیهای سرکش" اثر بوئرو، "کارگردان مؤلفی دیگر" اثر رخلس و "فصلهایی از تاریخ تئاتر جهان" اثر ماکولسکی اشاره کرد.
هنرمند برجسته تئاتر ایران تا سالهای آخر حیات که هنوز درگیر بیماریاش نشده بود مستمر به امر تربیت و پرورش نسلهای تاتئری کشور میپرداخت. مهین اسکویی چندی پیش از درگذشتش با همراهی ناصر حسینی کتاب "آخرین درس بازیگری" نوشته کنستانتین استانیسلاوسکی را ترجمه کرد. از او در بیست و سومین جشنواره تئاتر فجر نیز تقدیر به عمل آمد اما خودش به دلیل بیماری نتوانست در این مراسم حضور یابد.
مهین اسکویی از سال ۱۳۷۰ پس از انتشار آثار استانیسلاوسکی دوباره آموزش هنرجویان را آغاز کرد و در خانه خود فضایی را برای این کار اختصاص داد. برنامه آموزشی او مانند یک برنامه دانشگاهی بود و بسیاری از دانشجویان همزمان از کلاسهای آموزشی او نیز بهره میبردند.
او در روز دوشنبه، 12 دی ماه 1384 شمسی پس از سالها خدمت به هنر و تئاتر ایران درگذشت. پیکرش اکنون در امامزاده طاهر کرج دفن است.
کتاب سه جلدی
مجموعه ۳ جلدی آثار استانیسلاوسکی با عناوین "آماده سازی هنرپیشه"، "شخصیتسازی" و "نقش آفرینی" با ترجمه مهین اسکوئی توسط انتشارات سروش تجدید چاپ شد.
کتاب اول از مجموعه سهگانه آثار استانیسلاوسکی با عنوان "آمادهسازی هنرپیشه" یکی از بزرگترین نظریهپردازان حوزه تئاتر معاصر است که انتشارات سروش ترجمه آنها را عرضه کرده است. کتاب حاضر حاوی کشفیات تازهای است که نویسنده در زمینه خلاقیت صحنهای به دست آورده است. هر فصلی از این کتاب خواننده را به یک نتیجهگیری راهنمایی میکند که خود منعکسکننده یکی از واحدهای تفکّر استانیسلاوسکی است درباره خلاقیت تئاتری.
آمادهسازی هنرپیشه یا کار هنرپیشه روی خود در جریان تئاتر با یادداشتی از گ.کریستی مهمترین کار استانیسلاوسکی است و مهمترین شرایط متد خلاقیت و جهانبینی هنری استانیسلاوسکی در این کتاب متمرکز شده است. این اثر مسیر تکامل تجسسهای این نویسنده را در جریان کار بازیگری در صفحات خود منعکس میکند. استانیسلاوسکی در بررسی و تحقیقات هنر بازیگری علاوه بر تجربیات شخصی خود از تعمیم سنتهای رئالیستی تئاتری که مروجان آن پیشینیان و معاصر او بودهاند، استفاده کرده است.
این کتاب در ۱۶ فصل به نگارش درآمده است که عبارتند از: معلومات سطحی، هنر صحنهای و حرفه صحنهای، شرایط پیشنهادی، تخیّل، دقت یا توجه صحنهای، رهایی عضلات، قطعات و هدفها، باور و احساس حقیقت، حافظه هیجانی، ارتباط، سازگاری و سایر عناصر، راهاندازهای زندگی روانی، خود احساسگری درونی، عمل سرتاسری و غریزه در خود احساسگری صحنهای هنرپیشه.
امتیاز آثار استانیسلاوسکی در این است که ابداعات او در تئاتر نتیجه تفکر کلگرای او در عین توجّه به جزئیات هنر تئاتر است. او در این جلد از آثارش بیشتر به عناصر درونی مانند توجه، تمرکز، دقت و حافظه هیجانی تأکید دارد.
"شخصیتسازی"، کتاب دوم از مجموعه سهگانه آثار استانیسلاوسکی است که حاوی کشفیات تازه استانیسلاوسکی در حوزه برون است؛ یعنی آشکارسازی آنچه در درون بازیگر میگذرد و هدایت و رهبری این احساسات. زیرا همان طور که هنرمندان میدانند، فقط و فقط از طریق تجسم برونی است که دنیای درون ما آشکار میشود و به وسیله خطوط برجسته و گویای کردار و رفتار است که چگونگی دنیای درون ما فهمیده میشود و همینجاست که خلاقیت و توانایی بازیگری ما مشخص میشود. استانیسلاوسکی معتقد است که فهم و شعور و توانایی هنرمند بازیگر در انتخاب و ساختن قالب مناسب، یعنی دنیای برونی، مشخص میشود.
این کتاب در فصلهایی چون: به طرف تجسم، رشد گویاییهای جسم، صدا و بیان، دورنمای هنرپیشه و نقش، تمپو و ریتم، منطق و تداوم، منش (کاراکتر) داشتن، خودداری و تمامیت، جاذبه، جاذبه و کشش صحنهای، اخلاق و نظم، خوداحساسگری صحنهای، به نگارش در آمده است. در این اثر همچنین سه ضمیمه با عناوین: مطالب متمم، موادی در مورد تعلیمات سیستم و برنامه آموزش و یادداشتی در مورد تربیت هنرپیشه تئاتر تدوین شده است که به فهم بهتر کتاب کمک میکند.
کتاب سوم از مجموعه سهگانه آثار استانیسلاوسکی "نقش آفرینی" نام دارد که حاوی کشفیات تازه استانیسلاوسکی در فرایند ایجاد سیمای صحنهای است.
در این جلد گستره وسیع کارِ کارگردان و هنرپیشه روی نمایشنامه و نقش تشریح شده است. استانیسلاوسکی در مجلدهای پیشین هنرپیشه را برای شناخت درست و درک صحیح هنر تئاتر آماده میکند و شیوههای مهارت و باور صحنهای را به وی میآموزد. اما او در این جلد یکسره درباره فرایند خلاقه ایجاد نمایش و نقش سخن میگوید.
مرحله شناخت، مرحله تأثر، مرحله تجسّم، اولین آشنایی با نمایشنامه و نقش، ساختمان زندگی جسمانی، هیجانات واقعی زندگی نمایشنامه و نقش، اهمیت اعمال جسمانی، شیوه جدید برخورد با نقش، شمای اعمال جسمانی، و ضمایم از بخشهای این کتاب هستند که ابعاد گسترده کار هنرپیشه بر روی نقش را پیش چشم خوانندگان مورد بررسی و واکاوی قرار میدهد.
استانیسلاوسکی در این کتاب به روش عینی خلاقیت ارج بسیار گذاشته و عقیده دارد که "روش" هنرپیشه و کارگردان را به دانش عینی و مشخّص و شیوه کاربرد نظریه واقعگرایی صحنهای و فعالیت عملی تئاتر مسلّح میسازد.
گستره
مدارس بازیگری امروز دنیا یا حداقل همه مدارس بازیگری یکصد سال گذشته، وامدار کنستانتین استانیسلاوسکی هستند. سیستم استانیسلاوسکی توسط دو نفر از شاگردانش به نامهای ریچارد بولسلاوسکی و میخائیل چخوف در آمریکا به بازیگران آموزش داده شد و بعد "لی استراسبرگ" این روش را در آمریکا اشاعه داد. بسیاری از بازیگران تئاتر و سینمای آمریکا از شاگردان او بودهاند.
در ایران ما نیز برخی خواستهاند درباره این بزرگمرد جهان تئاتر تحلیل و پژوهشهایی را منتشر کنند. یکی از این کتابها، "تئوری استانیسلاوسکی در پرورش هنرپیشه" نوشته پرویز تاییدی است که در سال 83 چاپ اولش منتشر شد. کتابی که به نقد و بررسی هنرنمایشی و تجزیه تحلیل نقش یک هنرپیشه و وظایف او میپردازد.
مهین اسکویی میز از ترویج دهندگان و اساتید مکتب استانیسلاوسکی در ایران بود. او در دارالفنون و مکتب آناهیتا و در نهایت در منزل شخصیاش به آموزش متد استانیسلاوسکی پرداخته که اکنون بسیاری از بهترین بازیگران و کارگردانان ایران در این کلاسها حضور داشته و متاثر از همین آموزشها تئاتر کار کردهاند. مهین اسکویی خودش درباره استانیسلاوسکی پیش از این و در مراسم بزرگداشتش گفته بود: "استانیسلاوسکی به زندگی در تئاتر توجه داشت. زندگیای که در آن نظم و شکوه عناصر مهمی هستند. تئاتر و هنر او متکی بر تفکر بود و به همین دلیل هنوز در آکادمیهای بازیگری دنیا از نظرات او استفاده میشود. اهمیت تئاتر استانیسلاوسکی تا جایی بود که چخوف و گورکی را به جامعه روسیه شناساند."
برخی از شاگردانش هم به عنوان نمونه ناصر حسینیمهر در این زمینه پژوهشهایی کردهاند و حتی این در کنار هم کتاب "آخرین درس بازیگری" استانیسلاوسکی را ترجمه کردهاند. ترجمه حاضر، مطالبی درباره کنستانتین استانیسلاوسکی تئوریسن و کارگردان تئاتر و ابعاد فکری او تحت این مقالات گردآوری شده است: حقیقت و باور، آخرین جلسه درس کنستانتین استانیسلاوسکی/ (ناصر حسینی مهر)، متد استانیسلاوسکی و استیل برشت/ سورینا (مهین اسکویی)، استانسیلاوسکی و تئاتر انسانگرا / یوری زاوادسکی (ناصر حسینی مهر) و رهایی جسمانی در سیستم استانیسلاوسکی/ ناصر حسینی مهر. در پایان نیز فهرست کامل نمایشهای اجرا شده در "تئاتر هنری مسکو" فراهم آمده است. این کتاب در نشر نگاه به چاپ پنجم در سال 97 رسیده است.
پیامد
به هر تقدیر بدیهی است که استانیسلاوسکی نه تنها در ایران که در تمام جهان همچنان حضور و دامنه تاثیرش محسوس است، اما باید دانست که استانیسلاوسکی واقعگرا، طبیعتگرا، و بنیانگذار یک شیوه بازیگری، درباره سیستم چنین میگوید: "سیستم هیچ ربطی به واقعگرایی یا طبیعتگرایی ندارد؛ بلکه پرسشی در مورد فرآیندی اساسی در سرشت خلاقه ماست." درست است که هیچ قانون ثابتی برای تجلی معنی وجود ندارد، مگر اینکه، شرایط بروز معنا وجود داشته باشد.
به همین ترتیب برای تشکیل شرایط برای معنا، در مورد کار در سطح پیشبیانی، هیچ نظام تثبیتشدهای وجود ندارد. سیستم استانیسلاوسکی یک نظام است، نه همه نظامها.
هرکسی میتواند این نظام را نپذیرد، درست همانطور که میتواند راه و رسم او را بپذیرد، به شرط اینکه ذهن و بدن بازیگر بتواند به نحوی طبیعی بودن خود را پیدا کند.
استانیسلاوسکی در اواخر عمر خودش را از تئاتر جدا و تمرینهای به ظاهر بیهودهای را با گروهی از بازیگران آغاز کرد. آنها روی نمایشنامه "تارتوف" مولیر کار میکردند، اما تلاش نمیکردند که آن را به اجرا برسانند. هدف آنها جستوجوی حتیالامکان عمیق "قوانین طبیعی" تئاتر بود. یکی از هنرجویان به نام توپورکف، دفتر یادداشتی به یادماندنی از آن روزهای کار و پژوهش برای ما به جا گذاشت.
از همان شروع تجربه، استانیسلاوسکی روشن کرد که قصد او فراهم کردن ابزاری برای بازیگر است که یاد بگیرد وقتی که فقط یک نقش را بازی میکند، بر همه نقشهای ممکن دیگر هم کار کند: "هنر زمانی آغاز میشود که هیچ نقشی وجود ندارد، وقتی که فقط "من" در شرایط داده شده نمایشنامه وجود دارد."
قبل از نقش، شخصیت وجود دارد و قبل از شخصیت چه؟ شرایط اساسی برای "حقیقت" روی صحنه چیست؟
استانیسلاوسکی، البته بدون اینکه اصطلاح "ذهن ـ بدن طبیعی" را به کار ببرد، به این سؤال با قیاس زیر پاسخ داد: "هر چقدر هم که نقاش تصویری از مدل را با ظرافت و حساسیت نقاشی کند، اگر حالت مدل برخلاف قوانین فیزیکی باشد، اگر در آن حقیقتی وجود نداشته باشد، اگر مثلاً ارائه یک وضعیت نشسته واقعی نباشد هیچچیز آن نقاشی را باورکردنی جلوه نمیدهد. بنابراین نقاش قبل از اینکه به نشان دادن نقاشی خود با ظرفیتترین و پیچیدهترین حالتهای روانشناختی بیندیشد، باید مدلش را طوری بنشاند، یا بایستاند، یا بخواباند که ما باور کنیم مدل واقعاً نشسته یا ایستاده یا خوابیده است."
ما هنوز در ایران آنطور که باید و شاید استانیسلاوسکی را نشناختهایم؛ با آنکه کتابهایی در ایران ترجمه شده و علاوه بر مکتب آناهیتا بسیاری هم آموختههایشان را چه در صحنه و چه در دانشکدهها و آموزشکدههای هنری در میان هنرجویان و بازیگران جوان به چالش کشانده و این سیستم را آموزش دادهاند اما باید گفت؛ به دلیل برخی از مشکلات و مسائل، سیستم استانیسلاوسکی نتوانست در ایران به درستی آموزش داده شود و گسترش یابد. به همین دلیل تئاتر و سینمای ایران نتوانست آن موفقیتها و پیشرفتهای بزرگی که از طریق این سیستم در سایر کشورها به وجود آمد، را کسب کند.
برای آنکه بهتر این عدم فهم درست را درک کنیم در این باره کتاب "استانیسلاوسکی و تاثیر او بر تئاتر ایران" را جمشید جهانزاده نوشته است. در این کتاب آمده است: "متاسفانه در دورانی که تجربهگرایان بزرگ قرن بیستم در زمینه بازیگری با الهام از آثار استاد، راه و روش خود را برگزیدهاند و از این طریق بر بازیگری کشورشان تاثیر مثبت گذاردهاند، در همان ایام در ایران کسی که مدعی آموزش آثار استانیسلاوسکی و معرفی او به ایرانیان است راهی در پیش میگیرد که نه تنها کمکی به امر بازیگری نمیکند، بلکه با تلاش جهت تخریب دیگران تمامی انرژی خود را در راهی معکوس به کار میگیرد. بهناچار به برخی از این مسائل خواهیم پرداخت که معلوم شود چرا استانیسلاوسکی هیچگاه بهدرستی در ایران معرفی نشد و فرصتهای آموزشی صرف چه چیزهایی شد." کتاب حاضر را انتشارات "افراز" در سال 1390 منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.
موضوع کتاب حاضر، بررسی سیر شناخت "استانیسلاوسکی" در هنر تئاتر ایران است. در کتاب، نخست زندگینامه هنری این شخصیت و فعالیتهای وی در صحنه تئاتر بررسی شده است. سپس، وقایعی که بعد از ملاقات او با "دانچنکو" در هنر نمایش "استانیسلاوسکی" رویداد تحلیل و تأثیری که او بر دیگران داشته شرح داده شده است. در بخش دوم کتاب، تأثیر این شخصیت بر تئاتر ایران و کوششهای دهههای اخیر در راستای شناساندن این شخصیت تحلیل شده است. در این بخش سوءتفاهمات و برداشتهای غلط از این شخصیت و هنر وی واکاوی شده است.
چنانچه امروز در آمریکا بهترین و بزرگترین بازیگران جهان بر اساس همین آموزهها وجود خود را در مقابل دوربین و در صحنه اثبات کردهاند اما در ایران ما هنوز فاصله بسیاری با این استانداردها و اوجگاههای هنری در بازیگری وجود دارد.
منابع:
انسان، نگار، مهین اسکویی: آناهیتای تئاتر ایران، روزنامه سرمایه، شماره 349 26/9/85، صفحه 8 (زنان).
اعرابی، جواد، مهین اسکویی، کارگردان و مدرس تئاتر درگذشت، بی.بی.سی، دوشنبه 02 ژانویه 2006.
جوانمرد، عباس، تورنتو، اکتبر ۲۰۰۵، صفحه شخصی در فیس بوک.
جهانزاده، جمشید، استانیسلاوسکی و تاثیر او بر تئاتر ایران، تهران: انتشارات افزار، 1390.
پروکفیف، ولادیمیر، تئوری استانیسلاوسکی در پرورش هنرپیشه، برگردان: پرویز تأییدی، تهران: نشر قطره، چاپ پنجم، 1392.
روفینی، فرانکو، سیستم "استانیسلاوسکی" چیست؟، ترجمه: یدالله آقاعباسی، پارسینه، ۲۳ آذر ۱۳۹۰.
شربیانی، احمد، درباره زندگی من در هنر، گودریدز، 3 اکتبر 2016.
قطبی، آرمین، استانیسلاوسکی از آغاز تا همیشه، ایران تئاتر، دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۲.
غنی زاده، آناهیتا، و از آن سالها روزها گذشت: پژوهشی در زندگی حرفهای و هنری مهین اسکویی، تهران: نشر قطره، 1384.
وفایی، صادق، مجموعه سه جلدی آثار استانیسلاوسکی تجدید چاپ شد، خبرگزاری مهر، ۳۱ فروردین ۱۳۹۴.