به گزارش هنرآنلاین، درابتدای این مراسم مسلم آئینی از اعضا تحریریه "نمایش شناخت" این مجله را تنها نشریه خصوصی در حال انتشار تئاتر ایران برشمرد و از اهالی تئاتر درخواست کرد که برای حفظ دوام این نشریه از آن حمایت کنند. سپس آئینی از استاد ناظرزاده کرمانی دعوت کرد تا به عنوان نخستین سخنران صحبتهای خود را آغاز کند.
دکتر ناظرزاده پس از قرار گرفتن در جایگاه در ابتدا ضمن خیر مقدم و ابراز مسرت از حضور در این مراسم گفت: خیلی خوشحالم که سردبیر و مدیرمسئول این نشریه، نظر احمدی توانسته مجله آبرومندی را منتشر کند.
وی در ادامه یادآور شد: ما ایرانیها با وجود علاقه زیادی که به مدرک دانشگاهی داریم اما متاسفانه خیلی کتابخوان نیستیم و در واقع کتاب تبدیل به کالایی تجملی و مختص به یک طبقه خاص شده است و از طرفی اینترنت و فضای مجازی نیز این امر را تشدید میکندد. نبود علاقه به کتابخوانی باعث شده که گاهی تیراژ کتابها به سیصد نسخه برسد و این برای کشوری با جمعیتی بالغ بر هشتاد میلیون نفر که اتفاقاً چند هزار کتابفروشی هم دارد حادثهای خبرساز و به نوعی زنگ خطر محسوب میشود.
پدر تئاتر دانشگاهی سخنان خود را با ابراز دو آرزو برای نشریه نمایش شناخت و سردبیر آن به پایان رساند؛ نخست اینکه کیفیت علمی و پژوهشی نشریه کماکان در سطح بالا نگه داشته شود و دیگر آنکه بقای این فصلنامه تخصصی حفظ شده و انتشار آن تداوم یابد.
دومین سخنرانی که به جایگاه دعوت شد پروفسور احمد کامیابی مسک بود که در شماره جدید مجله نیز گفتوگوی مفصلی با ایشان انجام گرفته است. پروفسور کامیابی در ابتدای سخنان خود خاطر نشان کرد که این مجله تازه راه افتاده و امیدوارم عمری دراز داشته باشد و سپس گفتههای خود را با یک گله از اهالی تئاتر و روزنامهنگاران شروع کرد. وی گفت: استفاده و کاربرد ترکیب تئاتر ابزورد همچنان در میان جامعه تئاتری ما ادامه دارد. در حالی که تکرار کلمه ابزورد و مفهوم آن در روحیه جوانان تاثیر منفی دارد و همین حرفها منجر به خودکشی خیلی از آنها شده است.
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: نخستین بار مارتین اسلین چنین واژه نادرستی را بر سر زبانها انداخت و تا مدتها از این کلمه استفاده میشد تا اینکه بالاخره در سال 1979 و در یک گردهمایی فرهنگی در شمال فرانسه که بیش از 80 نفر از اساتید متخصص آثار یونسکو و خود ایشان به اتفاق خانواده در آنجا حضور داشتند آقای مارتین اسلین در نوبت سخنرانی خود گفت که امروز میخواهم اعتراف کنم و بگویم اشتباه بزرگی کردهام، آثار یونسکو ابزورد نیستند بلکه انقلابی هستند و در این لحظه آقای یونسکو که در انتهای سالن نشسته بود و من افتخار داشتم که در کنار ایشان باشم از جای خود برخواست و گفت آقای مارتین اسلین انقلابی هم خودت هستی من برچسب نمیخواهم. این حرف را گفت و نشست اما تمام سالن از جا بلند شده و پنج دقیقه تمام او را تشویق کردند و دیگر استفاده از این کلمه در سراسر دنیا تمام شد.
وی در ادامه افزود: در همان کتابی که من نوشتم و آقای یونسکو طولانیترین مقدمه عمرشان را بر آن نگاشت گفتهام تئاتر یونسکو، یونسکویی است و تئاتر بکت، بکتی و تئاتر ژنه، ژنهای و آثار این نویسندگان شباهتی به هم ندارند که بنا باشد تحت لوای یک نام از آنها یاد شود و آقای یونسکو این گفتههای مرا کاملا تصدیق کردند. ضمنا در همان نشست کذایی من به آقای اسلین گفتم که در مملکت من تا یک خارجی حرفی را نزند روشنفکران آن باور نمیکنند پس با ایشان گفتوگویی ترتیب داده و خواستم تا دوباره پیرامون اشتباه خود و کاربرد نادرست واژه ابزورد صحبت کنند.
پروفسور کامیابی در انتهای سخنان خود خاطرنشان کرد: خواهش میکنم در پوچی را ببندید ما به اندازه کافی درگیر پوچی هستیم، این یک بازی استعماری است آنهم برای آنکه به کشورهای در حال توسعه تولیدات انبوه خود را بفروشند، چنین حرفهایی تنها در کشورهای عقب افتاده باب است و اما در رابطه با نشریه نمایش شناخت امیدوارم که انتشار آن ادامه پیدا کند و هیچ چیز آن پوچ نباشد.
سومین سخنران این مراسم مدیرمسئول و سردبیر فصلنامه نمایش شناخت آقای نظر احمدی بود، وی در ابتدا گفت: در چند روز گذشته برخی دوستان به من ایراد گرفتهاند که چرا پس از انتشار هر شماره یک مراسم رونمایی برگزار میشود. اینجا باید خدمت این دوستان عرض کنم که به دو دلیل، نخست اینکه در واقع مراسم رونمایی بهانهای برای دور هم جمع شدن اهالی تئاتر است و مهمتر از آن استفاده از محضر اساتیدی که صادقانه باید بگویم یک دقیقه همنشینی با آنها و شنیدن سخنانشان غنیمتی بزرگ محسوب میشود و دو دیگر اینکه در شرایط فعلی مطبوعات و با توجه به نوسانات شدید قیمت کاغذ و مشکلات عدیده پیش روی جراید که گفتن از آنها در این مجال تنگ امکانپذیر نیست. انتشار مجله آنهم از نوع تخصصی و تئاتری آن به امری شبیه معجزه میماند.
وی افزود: پس با این اوضاع و احوال جای آن دارد چنانکه در گذشته جشنهای هفت شب و هفت روزه میگرفتند ما به این شکرانه هفت شب به شادی بپردازیم.
وی همچنین خاطر نشان کرد: تنها آمیزهای از عشق و جنون میتواند توجیه کننده کار روزنامهنگاری برای یک فرد در شرایط فعلی باشد.
سردبیر نشریه "نمایش شناخت" ضمن تشکر از حضور آقای شهرام کرمی مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی گفت: من ایشان را هرگز به چشم یک مدیراجرایی ندیدهام چرا که ایشان فرزند تئاتر هستند و همیشه با دلسوزی، تنها دغدغه تئاتر را دارند و نه میز ریاست. همچنین باید بگویم که همیشه لطف ایشان شامل حال این مجموعه بوده است.
سردبیر نشریه "نمایش شناخت" در پایان ابراز امیدواری کرد که لطف اساتید و پژوهشگران طراز اول تئاتر همچنان شامل حال نمایش شناخت باشد و کماکان حیات این نشریه بپاید و به سرنوشت دیگر نشریات تئاتری دچار نشود.
سخنران بعدی مراسم که به جایگاه دعوت شد مسعود دلخواه بود که در شماره جدید فصلنامه، نمایشنامه ای به قلم "رچ اورلاف" با ترجمه ایشان به انتشار رسیده است. دلخواه سخنان خود را با این جملات شروع کرد که من در واقع برای حضور در این نشست یک سال تاخیر دارم چراکه پارسال برای حضور در مراسم رونمایی ازنخستین شماره نشریه نمایش شناخت دعوت شده بودم که به خاطر همزمان شدن این مراسم با اجرای نمایش شاه لیر امکان حضور من میسر نشد و حالا در دومین سال اینجا هستم.
دلخواه در ادامه افزود: مهمترین مسئله در تئاتر ما خلا نقد است و به گمانم نسل نو تئاتریها اصلا نقد را نمیشناسند و با آنکه ما منتقدین خوبی در کانون و انجمن داریم اما فعالیت آنها نیز در سالهای اخیر رو به نزول بوده است. این را از آن جهت میگویم که نقد با نشریات رابطه مستقیمی دارد و ما برای توسعه فرهنگ نقد و نقدپذیری به انتشار چنین نشریاتی احتیاج داریم و امیدوارم وجود این نشریه که به همت آقای احمدی منتشر میشود و نیز دیگر نشریات مشابه تا حدودی خلا نقد و نظریههای دراماتیک را پر کند چرا که عمل بدون تئوری همانقدر کنش ناکاملی هست که تئوری بدون عمل و در حوزه تئوری و نظریهپردازی تردیدی نیست که تئاتر ما همواره با کاستیهایی جدی روبرو بوده است.
این کارگردان تئاتر و استاد دانشگاه افزود: در صفحه اول این شماره نمایش شناخت از قول طباطبایی نائینی چنین آماده است که "عقیده عقلای عالم و حکمای بنی آدم در این مسئله مسلم است که تبدیل اوضاع بربریت و تکمل لوازم تمدن در هیچ مملکتی ممکن نخواهد شد مگر با ایجاد سه چیز که اصل ترقی و تمدن است و اگر یکی از آنها قصور داشته باشد تمدن ناقص است اول مدرسه دوم روزنامه و سوم تئاتر.
وی ادامه داد: من ترجیح میدهم راجع به همین سه موضوع کمی صحبت کنم. جایگاه آموزش و مدرسه از این نظر مهم است که هم به اشاعه رویکردهای علمی میپردازد و هم به آموزش نقد و نقدپذیری در جامعه و اما روزنامه که در دوران ما یعنی در عصر اطلاعات که میتوان واژه رسانه را جایگزین آن کرد با انقلاب الکترونیک و کشیده شدن زندگی ما به سمت مجازیسازی مواجهه شده است به گفته داریوش شایگان این مجازیسازی انتقال آنی امواج یا اطلاعات را میسر کرده و رسانه اکنون پل ارتباطی میان انسانها و جوامع است و دارای جایگاهی مهم و وسیعی است. اما تئاتر یا به طور کلی هنر بازتابدهنده آگاهی اجتماعی در هر دورهای است و به قول دکتر ناظرزاده هنر و ادبیات وجدان جامعه و انسان است و نقد وجدان هنر و ادبیات است و متاسفانه امروز تا حدی هنر و ادبیات ما بیوجدان شده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: به طور کلی بشر امروز با دو موضوع مهم روبرو است نخست شاهد درهم شکستن ایدئولوژیها و هستی شناسیهای کلاسیک و طبیعتا حقایق متافیزیک است که بنیاد این دست از هستی شناسیها را شکل میداد و نیز سربرآوردن نوعی دیگر از متافیزیک در تقابل با انقلاب الکترونیک و دوم آشفتگی اوضاع فرهنگی جهان که مانع از ایجاد یک دید فراگیر فرهنگی شده است. با توجه به اهمیت این دو و اینکه نتیجتا کلیه جهانبینیهای مسلط از درجه اعتبار ساقط شدهاند میتوان گفت انسان امروز یک انسان با هویتی یگانه و قابل تعریف نیست بلکه هویتی چندگانه دارد و به قول داریوش شایگان دارای یک هویت چهل تکه و تفکری سیال است.
دلخواه در انتهای سخنان خود ابراز امیدواری کرد که انتشار و تکثیر چنین نشریاتی راه آگاه شدن از راه و رسم زمانه ما را برای آیندگان روشنتر کند.
پس از سخنان دلخواه از شهرام کرمی مدیر مرکز هنرهای نمایشی دعوت شد تا برای حاضران در سالن صحبت کند. وی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: خیلی خوشحالم که با شما دوستان و استادان خوبم در محفلی علمی جمع شدهایم آنهم به بهانه یک اتفاق خجسته که چاپ نشریهای در عرصه هنرهای نمایشی است. آنچه موجب خوشحالی و مسرت خواهد بود این است که این مجموعه حاصل تلاش عاشقانه یک نفر و فعالیت بخش خصوصی است و هیچ حوزهای در چاپ این نشریه نقش نداشته و در واقع ما هم هیچ نقشی نداشتهایم و آقای نظر احمدی با تواضع و مهربانی ذکر خیر مرا داشتند. البته ما در مرکز هنرهای نمایشی باید به حکم وظیفه از این اتفاقات حمایت کنیم و تلاش میکنیم این مجموعه بتواند به همین شکل به ساختار مستقل خود ادامه دهد و باید بگویم که این مجموعه در واقع مجموعه ارزندهای است و بهترین استادهای تئاتر ایران در این نشریه مقاله دارند که مایه مسرت است و میتواند در این اوضاع نقش مهمی ایفا کند. متاسفانه تئاتر ما همچنان در بسیاری از بخشها شکلی توسعه نیافته دارد به طوری که امروز تئاتر تجاری غالب شده و تئاتر اندیشه محور در حاشیه قرار گرفته است و اما آنچه در این شرایط میتواند کمک بزرگی کند تحلیل علمی است و نشریات در اینباره از اهمیت ویژهای برخوردارند. به هر حال من به سهم خود باز هم تشکر میکنم از تلاشهای هنرمند عزیز و شاعر بزرگوار که اتفاقا مجموعه شعر ایشان روز پنجشنبه رونمایی میشود و باز هم این افتخار نصیب من شد که توانستم کتاب شعر ایشان را ببینم و اشعارشان را بخوانم به هر حال ایشان روح بزرگ و عاشقانهای دارد. از حضور همه شما سپاسگزارم و امیدوارم این محافل باز هم تکرار شود و خیلی زود برای شماره جدید نشریه دور هم جمع شویم.
سخنران پایانی این نشست امیرکاوس بالازاده بود. وی ضمن عذرخواهی از تاخیر خود افزود من دچار عارضهای شدهام که حتی صحبت کردن را برایم سخت کرده اما چون آقای احمدی از دوستان خیلی عزیز من هستند وبه او قول داده بودم سعی کردم با هر مصیبیتی که شده در این مراسم حاضر شوم و باز من عذر خواهی میکنم چرا که بنا بود وظیفه گرداننده این مراسم را داشته باشم پیش از هر چیز باید بگویم که واقعا جای دوست بزرگوارم دکتر حسین اسماعیلی که در مراسم پیشین از سخنرانان برنامه بودند خالی است و امیدوارم در مراسمهای بعدی ایشان در ایران باشند و ازحضورشان استفاده کنیم.
بالازاده سخنان خود را اینگونه ادامه داد: در مورد آقای احمدی به گمانم که اساتید همه گفتنیها را گفتند. باور کنید انتشار این مجله کار کوچکی نیست، همین امروز که برای کاری به دانشکده رفته بودم از فردی که در انتشارات بود شنیدم که قیمت کاغذ به جایی رسیده که امروز هر ورق کاغذ 100 تومان میارزد در چنین شرایطی باید پیرامون کسی که چنین نشریهای انتشار میدهد بگوییم تقریبا تا قله قاف رفته است و متاسفانه که از طرف دولت عملاً حمایتی صورت نمیگیرد و تنها تعریف و تمجید مسئولین را میشنویم. جالب است این را هم بگویم که همان فردی که پیشتر از ایشان حرف زدم به من گفت اگر کاغذی سفید باشد میارزد اما با نوشته خیر. باری ما امروز در چنین وضعیتی به سر میبریم پس بدا به حال من که اگر به جای این همه کتابی که جمع کردهام کاغذ سفید داشتم الان میتوانستم یک ماشین بنز بخرم.
وی سخنان خود را با این جمله به پایان رساند: امیدوارم نظر احمدی بپاید و شمارههای دیگر را ببینیم.
در پایان مراسم از خانم آتوسا قاضی جانشین مجله و از اعضای اصلی "نمایش شناخت" دعوت شد تا بیانیهای را که از طرف تحریریه فصلنامه نوشته شده بود را قرائت نکنند.
متن این بیانیه از این قراربود: نمایش شناخت پنجرهای است کوچک به سمت دشت وسیع آگاهی که با زحمات زیاد در شرایط سخت این روزهای حوزه نشر و مطبوعات، تلاش کردهایم که گشوده بماند. با عشق و التزام به امر پژوهش آن را پروردیم تا محملی باشد برای تضارب آرا و گفتوگو چنانکه تئاتر است. بر اساس این دو اصل شالوده نمایش شناخت را پی ریختیم تا از یک سو زمینه ساز پژوهش در مسائل مغفول مانده تئاتر باشد و از سویی دیگر امکان گفتوگو در درون جامعه تئاتری را فراهم آورد، چراکه باور داریم تنها اصلی که میتواند در تمامی عرصهها سبب تغییر، گرهگشایی و ژرفاندیشی شود اصل گفتوگو است و زمانی که براساس کار پژوهشی و ژرف اثری خلق میشود سبب کنش و تغییر در ساختار فرهنگی و اجتماعی میشود و شرایط را بهبود میبخشد لذا نمایش شناخت از تمامی هنرمندان، پژوهشگران و اهالی تئاتر دعوت میکند در این مسیر همراه ما باشند.
پس از قرائت این بیانه سردبیر مجله مجددا پشت تریبون رفته و از اساتید حاضر در جلسه دعوت کرد تا برای مراسم رونمایی و ثبت عکس در جایگاه مخصوص حضور یابند، از دیگر اساتید حاضر در این جلسه میتوان به استاد جمشید جهانزاده، مریم معترف، ملکشاه ابدالی و...اشاره کرد.