به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومیکانون ملی منتقدان تئاتر، مهدی صباغی کارگردان نمایش لانه خرگوش گفت: فعالیتهای تئاتر خود را از سال 80 در دانشگاه آغاز کردم او اولین کارگردانی خود را به نام "دارا انار ندارد" در جشنواره طنز اصفهان 82 میشمارد و در سال 85 نمایش "اگر باران ببارد" را در سالن سنگلج، سپس نمایش محیطی به نویسندگی رویا افشار و در سال 92 نمایش "زمین لرزه" را در تالار حافظ به اجرا برده، او علاقه خود را به کارهای رئالیسم (واقع گرا) میداند و این عمدهترین دلیل انتخاب و کارگردانی نمایش "لانه خرگوش" است و در این خصوص گفت: "لانۀ خرگوش" که آخرین کارم است به این دلیل انتخاب کردم که ضمن آنکه از متن خیلی خوشم آمد، حس کردم در آن میشود بازیگری را خیلی بهتر تجربه کرد.
البته این کارگردان با ایجاد تغییراتی در متن آن را به اجرا برده، او ضعف کار خود را بازیگری در اثر به کارگردانی خودش میداند زیرا معتقد است از تمرکز کارگردانی و همچنین بازیگری میکاهد. اما از نتیجه راضیست.
شهرام خرازیها ضمن ابراز خرسندی از دیدن نمایش، تم نمایش را سوگ دانست و گفت: سوگی که والدین برای از دست دادن فرزندشان متحمل میشوند و به کشمکشی تبدیل میشود که در ابتدا یک دعوای عادی جلوه میکند اما در طول نمایش به یک کشمکش و ستیز بزرگ تبدیل میشود، ستیزی که بین روابط آدمها تاثیر میگذارد و سوگ در مسیر نمایش پررنگتر میشود. مرد در مقابل زن میایستد، برای جلوگیری از اعمالش گرچه شاید زن مسیری را میپیماید که نادرست نیست.
این منتقد واکنش شخصیتها به یکدیگر را مهم و بسته به روانشناسی آنها میدانست و در این باره افزود: همچنین متن نمایشنامه روانشناختی است. مسئلهای که سالها در بعد روانشناسی پرداخته شده و پرداخته میشود زیرا همیشه با آن مواجه هستیم، از دست دادن فردی که بسیار دوست میداریم و دیگر نیست و نبودش دشوار است. آن را مانند زخم همراه فرد برمیشمارد.
رضا آشفته، منتقد و پژوهشگر ارائه نمونههایی مانند لانۀ خرگوش را که از ابعاد مختلف و چند لایگی برخوردار است، امری ضروری برای تئاتر ایران دانست که بشود مخاطب را با مسائل و دغدغههایش رودررو کرد و خیلیها در این کشور به دلیل بلایای طبیعی، جنگ، بیماری و تصادف و خیلی اتفاقات دیگر فرزندان خود را از دست دادهاند بنابراین دیدن لانۀ خرگوش یک نمونه از اجراهایی که حالت تراپی دارد برای اینکه مادران و پدران که عزیز و فرزندی را از دست دادهاند طبق روالی به زندگی عادی برگردند و با آنکه یاد و خاطر آن عزیز هرگز پاک نمیشود اما در این مواجهه با فایلبندی کردن خاطرات در ذهن و آلبوم کردن عکسها و نگهداری برخی از یادگاریها مسیر برای عادی شدن زندگی هموار خواهد شد. چنانچه در لانۀ خرگوش مرد با حضور در کلاسهای روانشناسانه والدین فرزند از دست رفته زودتر به زندگی عادی دارد پا میگذارد اما زن هم به مرور و به ویژه در پایان این آمادگی را برای تغییر در این حالت اندوه مییابد.
او همچنین تاکید کرد که ما به دلایل بسیار باید به جای اصالت قرار دادن فرمگرایی ضمن داشتن و پرداختن به آن ژانر، باید به مسائل عمومی و اجتماعی بیشتر تاکید کنیم که مردم بهتر بدانند که ضرورت تئاتر دیدن چگونه برایشان در روال زندگی معنا میشود.
خرازیها در این نشست با اشاره به کلیدی بودن صحنه گفتوگوی مادر و دختر که هر دو فرزند از دست دادهاند، دختری که کودکش را در یک تصادف از دست داده و مادرش که یک جوان سی و یک ساله را به دلیل مصرف مواد مخدر از دست داده است، گفت: زمانی که دختر از مادر سوال میپرسد: تمام میشود؟ که در واقع این نبود و این داغ بر جا مانده هرگز تمام نمیشود و فقط با گذشت زمان، سوگ تسکین پیدا میکند.
این منتقد همچنین شخصیتهای نمایش و دنیای بازیگری را در اجرای لانۀ خرگوش پربها دانست و گفت: بازیگرانی که قدرت مانور و فرصت دیده شدن مییابند. احساسات مربوط به شخصیتهای نمایش برای بازیگران سخت و حساس است.
او اذعان کرد: تماشاگر انتظار گریه برای مادر مانند صحنهها و نقشهای کلیشه شده دارد اما او بسیار با نوسان احساسات کنترل شده شخصیت نمایش را مسلط و متمرکز بازی میکند و البته هدایت کارگردان بیتاثیر نیست و مانند دوربینی شاهد لحظه به لحظه تمرین و بازی آنها بوده و کم و زیاد و اصلاح لازم را انجام داده، بازیگران بر روی صحنه راحت و به دور از هیجانهای مازاد به بازی پرداختهاند.
خرازیها همچنین رد و بدل کردن دیالوگها و حتی تبادل نگاه به یکدیگر را طبیعی و ضروری ارزیابی کرد و در کل نمایش را منظم و تمیز بیان کرد و نور پردازی نمایش را مربوط در جهت نمایش دانسته، که احساسات و افکار و صحنهها را تفکیک میکند. نورپردازی که حتی خلوت آدمهای نمایش را به رخ میکشد. طراحی لباس و طراحی صحنه و میزان سنهای نمایش را طراحی و چیده شده بیان میکند. نمایشی که مخاطب و افکار او را جذب میکند.
معصومه رحمانی، بازیگر در این نشست با اشاره به اینکه مهدی صباغی در جهت هدایت و کنترل بازیگر ماهرانه برخورد میکرد، گفت: من به این نمایشنامه از گذشته علاقهمند بودم و خودم میخواستم کارش کنم اما بنا به دلایلی موفق نشدم، برای همین بر متن تسلط کامل داشتم.
او در پاسخ به پرسش خرازیها درباره مهار شدن احساسات گفت: در توضیح صحنه نویسنده نوشته است نباید بازیگر مدام اشک بریزد و تماشاگر قرار نیست با سوگنامه مواجه شود؛ در عین حال که تم نمایش سوگ و سوگواره است.
شیرین اسماعیلی بازیگر نقش خواهر – ایزی- تاکید کارگردان را با آنچه نویسنده نوشته تایید کرد و گفت: سعی کردهام هر لحظه را برای همان لحظه فقط بازی کنم. گاهی حتی ادغام حسها را ضروری دانستم به عنوان مثال در صحنه جشن تولد که در ضمن عزادار بودن باید شاد باشم.
این بازیگر تمرینهای نمایش و بحث و گفتوگو و چالشهایش را بسیار موثر و البته خواست کارگردان دانست و افزود: صباغی تفاوت نقشها و جوهره آنها را موشکافانه بررسی کردند.
مهدیه کوهستانی، بازیگر نقش مادر، با وجود اینکه سنش خیلی کمتر از مادر نمایش است ولی خود را شبیه کاراکتر نمایش میداند از این جهت که عزیزانش را در زندگی از دست داده و روزهای سختی گذرانده و نتوانسته خود را کنترل کند اما با این نقش همذاتپنداری کرده و نمایش را به گونهای درمان برای خود میداند. درمان از نوع مواجهه با رویداد نمایشی و تئاتر درمانی.
در مجموع بازیگران از کار و همکاری با گروه راضی هستند و مانی رحمانی بازیگری که نقش مرد جوان را عهدهدار بود، این تجربه را در کنار بازیگران نازنین خیلی موثر دانست و مهدی صباغی را کارگردانی دانست که نود و نه درصد بازیاش را مدیون هدایتگری اوست.
رضا آشفته در جمعبندی تاکید کرد که اگر مهدی صباغی همان طور که خودش معترف است در لانه خرگوش بازی نمیکرد بهتر به جزییات کارش میپرداخت که البته دلیل این بازی هم نیافتن بازیگری برای این نقش بوده است و در عین حال اگر به طراحی صحنه گروهها بیشتر توجه نشان دهند برای ارائه متون جامعهشناسانه و به ویژه روانشناسانه که علاوه بر بیرون و اتفاقات، ملاحظاتی هم به جنبههای درونی اشخاص دارند بهتر میتوانند مخاطبان را در جریان تحلیلهای ناشی از متن قرار دهند. که البته باز هم صباغی تاکید کرد که به دلیل دو اجرایی بودن باید که به طراحی پرتابل فکر میکرده است. این هم آسیبی است که به ناچار بسیاری از اجراها متحمل میشوند شاید اجراهای حماسی و روایتگونه به دلیل برخوردار از فضای خالی بتوانند همچنان به چشم بیایند اما اجراهای واقعگرایانه مطلوبتر این است که المانها و نشانههای بارزی را در بخش دیداری کار در اختیار داشته باشند که به ارائه فضا و تاثیر مطلوب نزدیکتر شوند.
"لانه خرگوش" به دراماتورژی و کارگردانی مهدی صباغی اجرای عمومیخود را از ۱۹ اردیبهشت ماه در سالن سایه مجموعه تئاترشهر آغاز کرده است.
نمایش "لانه خرگوش" با نگاهی به ترجمه مرجان موسوی کوشا اجرا میشود و معصومه رحمانی، شیرین اسماعیلی، مهدی صباغی و مانی رحمانی در آن بازی میکنند.
ماریا حاجیها طراح گریم، رضا خضرایی طراح نور، مسعود شامی مدیر اجرا، آرمان اسماعیلی دستیار کارگردان، الهه انصاری منشی صحنه، امید جمشیدپور مدیر صحنه، مهدی عمادی عکاس، امین میری ساخت تیزر و سمیرامیس محمدی روابط عمومی و مشاور امور رسانه این نمایش هستند.
نمایش "لانه خرگوش" هرروز به جز روزهای شنبه ساعت ۲۰:۴۵ به مدت زمان ۷۵ دقیقه در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر اجرا میشود.