سرویس تئاتر هنرآنلاین: کتاب در شکل گرفتن هنر تئاتر و رواجش در سراسر کشور بسیار تاثیرگذار بوده و نمایشنامه هم به عنوان متنی که بر اساس آن باید نمایشی به صحنه آید در شکل یافتن تئاتر مدرن موثر بوده است؛ برای همین در این مجموعه مقالات به تاثیرگذارترین کتاب‌های مرتبط با تئاتر سخن خواهیم گفت که هر یک به نوعی در استقرار تئاتر در ایران به شکل پویایی تاثیر خودشان را نهاده‌اند.

نخستین نمایشنامه‌ای که به فارسی برگردانده شده و تا این تاریخ عنوان نخستین ترجمه را به خود اختصاص داده، "گزارش مردم‌گریز" نوشته مولیر است که در سال 1286 ه. ق. و توسط میرزا حبیب اصفهانی ترجمه و برای نخستین بار نیز در استامبول چاپ و منتشر شده است.

در همین زمان بود که بـا تاسـیس دارالفنـون، بزرگتـرین پایگـاه ترجمـه در آثار نمایشی نیز در کنار ترجمه سـایر کتـب، رونـق گرفـت و عـده بـسیاری را  شیفته خود ساخت (بزرگمهر، 1379 ،ص 9). نقل براین است که نخستین نمایشنامه‌ای هم که در دارالفنون به اجرا درآمد "گزارش مـردم گریـز " بـود کـه گروهـی از اروپاییانِ ساکن تهران آن را اجرا کردند.

خوشبختانه این کتاب و ترجمه هنوز هم در دسترس هست و علاقه‌مندان به هنر تئاتر و نمایشنامه‌نویسی در ایران می‌توانند "گزارش مردم‌گریز" نوشته جاودانه مولیر را با ترجمه منظوم میرزا حبیب اصفهانی از بازار کتاب تهیه کنند. این نمایشنامه به همراه متن فرانسوی اثر و مقاله‌ای خواندنی درباره این نمایش و اشعاری از میرزا حبیب به کوشش ایرج افشار برای اولین بار توسط انتشارات آرمه در سال 89 منتشر شده است.

میرزا حبیب در این ترجمه از نثر منشیانه قاجاری، بی‌پیرایگی داستان‌نویسی غربی و دنیای سرشار از طنز  ضرب‌المثل‌های ایرانی سود جسته است تا خواننده را با جهان مولیر آشنا کند. بنابراین با ملاحظه این کتاب، می‌توانید کمدی- تراژدی "مردم گریز" را با حال و هوای ایرانی آن هم به روایتی دلپذیر از اصلاح‌طلب پرشور عهد ناصری بخوانید.

 

درباره میزانتروپ و مولیر

"میزانتروپ" یا "مردم گریز"، اولین بار در سال ۱۶۶۶ به کارگردانی و بازی خود مولیر روی صحنه رفت. نمایش‌نامه "مردم گریز" در ۵ پرده نوشته شده‌ است. "مردم گریز" شخصیت انسانی را نشان می‌دهد که اعتمادش را نسبت به دیگران از دست داده‌ است و به خاطر ریا، بی‌عدالتی و فساد جامعه گوشه‌گیر می‌شود. نمایشنامه "میزانتروپ" با مایه‌های انتقادی خود، برای منظور میرزا حبیب اصفهانی که شخصی روشنفکر و مبارز بود و میل به اصلاحات در آن روزگار داشت، متن مناسبی بوده و بی‌شک همین بُعد انتقادی اجتماعی آن از علل انتخاب این متن برای ترجمه از سوی میرزا حبیب اصفهانی بوده است.

مولیر فرزند یک پرده‌دوز دربار لویی سیزدهم بود که با پارتی بازی به عنوان پیشخدمت مخصوص دربار، کاری برای خود پیدا کرد. اما از آنجا که سر و گوشش می‌جنبید به جای پیشخدمتی خیلی زود با نمایشگران دربار رفیق شد و سر از صحنه تئاتر درآورد. بعد از مدتی جو مولیر را گرفت و با ارسال نامه‌اى به پدر، از او خواست ارثیه را به او ببخشد تا به این وسیله بتواند، تماشاخانه‌اى سرپا کند. اما قسط‌های خرید تماشاخانه و نبود تماشاگران با معرفت، مولیر را به جای شکلات با مشکلات مالى و چک و سفته بدهى مواجه ساخت. چنانکه طلبکارهای هنر، ناشناس او را به زندان انداختند. اما مولیر از رو نرفت که نرفت و همچنان بر طبل خود کوبید. او با نکته‌سنجی و هوش سرشار سر وقت مناسبات فرانسه قرن هفده رفت و قصه شکست‌های بسیار و پیروزی‌های اندک قهرمانان آس و پاس خود را به رشته تحریر درآورد و بر صحنه نمایش جاودانه ساخت. اما از آنجا که کار روزگار عجیب و غریب است مردم به جای گریه بر حال و روز عاشقان شکست خورده مولیر به آنها خندیدند. از جمله این عشاق الست قصه ماست که اسیر نرگس فتانه یک خانم اشراف‌منش می‌شود و امان از دل سنگ او که دلسپرده آس و پاس نمی‌خواهد و شوهر پولدار طلب می‌کند. مولیر تا توانسته در این اثر به اشراف و دربار و ادا و اصول‌شان تاخته تا تقاص دل پرخون تمام عاشقان را گرفته باشد. عاشقانی که در وطن خود دلداری ندارند و چون قهرمان "مردم گریز" چاره را در تنهایی می‌یابند و به قول مترجم خوش ذوق پارسی ره به بیابان می‌سپارند.

آزادی شخصیت‌ها در بیان با دیگر کمدی‌های سنتی مولیر متفاوت است. به دلیل توقیف دو نمایش‌نامه قبلی، "تارتوف" و "دون ژوان"، مولیر در این نمایش‌نامه بیشتر به جانب مردم و رعایت آنان نظر داشته است. به وضوح نمی‌توان دید که "السسته" قهرمانی‌ست آگاه یا از روی نادانی به چنین ایده‌آل‌هایی می‌اندیشد. ژان ژاک روسو "میزانتروپ" را بهترین اثر مولیر دانسته است. السسته برخلاف سنت قرن هفدهم، خود را "نیک" و "شایسته" نشان نمی‌دهد و به دلیل چند بُعدی بودن، جذابیت بیشتری دارد. رفتارش به روستائیان می‌ماند و معشوقش کلیمنه، معتقد است که رفتارش مناسب جامعه نیست. اخلاق‌گرایان از رفتارهای این عاشق چموش راضی نیستند اما ساده‌گرایی السسته از حس عمیقش نسبت به کلیمنه ناشی می‌شود. او حتی بخاطر تمسخر نجیب‌زاده‌ای به محاکمه کشیده می‌شود اما حرفش را پس نمی‌گیرد، به همین دلیل باید به تبعید برود، از کلیمنه می‌خواهد با او همراه شود اما کلیمنه خواهش او را رد می‌کند و...

مولیر در ایران

ژان باپتیست پوکولین، معروف به مولیر (1673-1622) کمدی‌نویس قرن هفده فرانسه، ابتدا تحت تاثیر "کمدی دلآرته" بود. کم کم به کمدی فارس روی آورد و بسیاری از آثار مشهورش از این نوع است. از آثار نمایشی مولیر از دوران مشروطه تا دهه‌های اول قرن حاضر شمسی، بارها نمایش‌نامه‌هایی به فارسی اقتباس و اجرا شده است. مشهورترین آثارش، ابتدا با همان اسم؛ "تارتوف"، "میزانتروپ"، "بورژوا ژانتیوم"، و سپس با نام‌های فارسی نظیر "مریض خیالی"، "خسیس" و "تارتوف ریاکار" به فارسی بازنویسی شده‌اند. پس از مشروطیت ترجمه آثار مولیر معمول شد و تقریباً تمامی کمدی‌های مشهورش به فارسی ترجمه شدند. از آنجا که این نمایش‌نامه‌ها کمدی و به زبان فرانسه بوده، ظاهرا اولین نمایش‌نامه‌هایی‌ست که به فارسی ترجمه شده چرا که اولین محصلین ایرانی معمولا به کشورهای فرانسه زبان، نظیر فرانسه، بلژیک و سوئیس اعزام می‌شدند و زبان فرانسه تا پیش از کودتای 1332، در مدارس و دانشگاه‌ها تدریس می‌شد. ظاهرا اولین اثر مولیر که به فارسی برگردانده شده "میزانتروپ" است و میرزا حبیب اصفهانی آن را ترجمه کرده، بعد هم محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه "طبیب اجباری" را به فارسی برگردانده. یکی دیگر از علل محبوبیت مولیر در ایران، هزل و هجو ریاکاری مذهبی و دسیسه‌های اصحاب کلیسا و دربار و اشراف، در این نمایش‌نامه‌هاست. نوشته‌اند که مولیر روز و شب می‌نوشت و از آنجا که خود کارگردان و اغلب بازیگر نمایش‌نامه‌هایش هم بود، کار شبانه روزی سلامتی‌اش را به خطر انداخت و در پنجاه سالگی درگذشت. حتی مرگش روی صحنه اتفاق افتاد. او که سل ریوی داشت، هنگام اجرای "مریض خیالی"، روی صحنه به سرفه افتاد و با وجودی که نمایش را به آخر رساند، افتاد و ساعاتی بعد درگذشت.

درباره ترجمه

نخستین تجربه آشنایی ایرانیـان بـا متون نمایشی غرب، از طریق آداپتاسیون متون انجام گرفته است . آداپتاسیون نوعی ترجمـه و برداشت آزاد از متون نمایشی است که در آن عنوان نمایشنامه‌ها، نـام شخـصیت‌هـا، مکـان، فضای نمایشی، واژه‌ها و عبارات به دلخواه کم یا زیاد و پس و پیش می‌شوند اما در مـضمون کلی، تغییری صورت نمی‌گیرد . هدف مترجمـان از آداپتـه کـردن متـون، ایجـاد سـازگاری و انطباق با فرهنگ اجتماعی ایران بوده است (خبری و خاکی، 1381 ،ص 15 ).

نخستین ترجمه نمایشنامه اثر مولیر، به وسیله میرزا حبیب اصفهانی از یک زبان واسطه، ترکـی بـه فارسی ترجمه شد. در این نمایشنامه تلاش میرزا بر این بـود کـه آن را بـا نثـری مـوزون بـه فارسی برگرداند (گوران، 1360 ،83). برخلاف این نظر، برخی دیگر او را علاوه بر ترکی استامبولی مسلط بر زبان فرانسه می‌دانند و تاکید می‌ورزند که این کتاب از فرانسه ترجمه شده و نظری هم به ترجمه ترکی‌اش انداخته شده است: میرزا حبیب 3 سال پس از ورود به استانبول، آن را از زبان فرانسه برگردانده‌ است. بدین سبب، گمان می‌رود او از ملکم خان ــ کـه آن مـوقع در استـانبول بود ــ کمک گرفته یـا از ترجمه ترکی این نمایشنامه نیز بهره برده است.

مترجم در ترجمه اثر، تغییرات بسیاری وارد کرده است، از جمله اینکه اخلاق و ویژگی‌ها و حتی اسامی اشخاص را ایرانی کرده و در بعضی قسمت‌ها، امثال و اشعار فارسی را وارد کرده است (آرین‌پور، 1370، ص 227). از آنجا که موضـوع‌هـا و مضمون‌های غربی، بیگانه و گاه متضاد با اندیشه‌های شرقی بود، مترجمان آنها را تعدیل می‌کردند تا به خوانندگان تفهیم شود (ملک‌پور، 1363، ص 324).

ترجمه میرزا حبیب اصفهانی از نمایشنامه "میزانتروپ" مولیر، ترجمه‌ای کلام‌به‌کلام و یا به عبارت دیگر، ترجمه‌ای دقیق نیست. بلکه میرزا حبیب اصفهانی هم به تبعیت از ضرورت فرهنگی آن روزگار، ترجمه‌ای آزاد از متن اصلی به دست داده است. این موضوع، یعنی ترجمه آزاد از متون، نه تنها در ایران، بلکه در عثمانی و سوریه و مصر و بسیاری دیگر از کشورهای حوزه شرقی، صورت می‌گرفته است. در حقیقت، ترجمه‌های آزاد به این دلیل صورت می‌گرفت که موضوع‌ها و مضمون‌های غربی که نه تنها بیگانه، بلکه گاه متضاد با اندیشه‌های شرقی بودند، تعدیل شده و به خوانندگان تفهیم شوند. ترجمه‌ای که میرزا حبیب از “میزانتروپ”‌ به دست داده، ترجمه‌ای غیر دقیق، اما موفق است. غیر دقیق در رعایت امانت کلام و موفق در انتقال پیام و روح مضمون اثر.

از این‌رو می‌توان به وضوح دید که "گزارش مردم گریز"، "طبیب اجباری" و "تمثیل عـروس و دامـاد" کـاملا ایرانی شده‌اند. مترجمان نـام اشـخاص، مکـان و فـضا را تغییـر داده‌انـد و بـرای درک بهتـر مخاطب، از الفاظ و عباراتی که بین مردم رایج بوده استفاده کرده‌اند. زبان ترجمـه "گـزارش مردم گریز " زبان شعر و تعزیه و فاقد ساختار نمایشی است.

باید یادآوری کرد که ترجمه "میزانتروپ" مولیر توسط میرزا حبیب اصفهانی، نخستین تجربه در زمینه انتقال یک نمایشنامه فرنگی به زبان فارسی بوده و از آن‌جا که تا آن تاریخ (1286 ه. ق.) مطلقاٌ تلاشی در این زمینه صورت نگرفته بوده است، مترجم نه تنها با مشکلات بسیاری در زمینه انتقال مفاهیم نمایشی به خواننده فارسی‌زبان روبرو بوده، بلکه شیوه ترجمه و نگارش آن به فارسی نیز از دیگر مشکلات بزرگ محسوب می‌شده است. بدین ترتیب می‌بینیم که این ترجمه کاری بس سترگ در این زمینه محسوب می‌شود.

ترجمه های دیگر

حدود هفده سال پس از میرزا حبیب اصفهانی، نمایشنامه میزانتروپ بار دیگر توسط میرزا علی اکبر خان مزین‌الدوله (نقاش‌باشی) و این بار برای اجرا در صحنه دارالفنون، به فارسی برگردانده شد. در سال 1338 ه. ش. نیز این نمایشنامه با نام "مردم‌گریز" توسط محمود هدایت به فارسی برگردانده شد. اولین تالار نمایشی که به سبک اروپائی در ایران ساخته شد تالار مدرسه دارالفنون بود که به دستور ناصرالدین‌شاه پس از بازگشت دانشجویان اعزامی به اروپا ساخته شد و ترجمه نمایشنامه "میزانتروپ" مولیر بنام "گزارش مردم گریز" در آن به نمایش درآمد. (ملک پور، 1363: 43)

گستره تاثیر

به هر حال آنچه از مولیر ترجمه شده، سرآغاز و دیباچه تاریخ نمایشنامه‌نویسی ماست؛ چنانچه دو نمایشنامه‌نویس برجسته ما، یکی آخوندزاده و دومی میرزاآقا تبریزی آنچه به نام نمایشنامه نوشته‌اند، متاثر از شیوه کمدی‌های مولیر هست.

هنر تئاتر به عنوان یکی از شاخص‌های مهم فرهنگی هر کشور، نقـش مهمـی در ارتقـاء فرهنگ یک جامعه دارد. تئاتر به معنای امروزی آن را می‌توان یک هنر وارداتی دانـست و در واقع نخستین تئاترها در ایران با مضمون اجتماعی، برگرفته شده از متون نمایـشنامه‌نویـسان اروپایی و آمریکایی بوده است و تا به امروز با توجه به رونق هنر نمایشنامه‌نویـسی در ایـران، متون خارجی هنوز هم به عنوان نمایشنامه‌های شاخص و مرجع در تئاتر ایران به شمار مـی‌آیند که این مساله بر اهمیت ترجمه نمایشنامه می‌افزاید (محب علیان، 1391). ملک‌پور نتیجه‌ گفتمانی دیگری هم دارد؛ "انتقال نمایش فرنگستان به ایران تنها به دلیل رواج زبان فرانسه و آشنایی رجال با فرهنگ فرانسه نبوده، بلکه "ویژگی‌ها و خصلت‌های جهانی" کمدی‌های مولیر خود از جمله عوامل مهم در انتقال، شناسایی و پذیرش نمایش فرنگستان در ایران و عثمانی و کشورهای عرب زبان بوده است." (ملک‌پور، 1385، ص 305). او معتقد است که مولیر طبع مردم منطقه را که پیشینه‌ تاریخی مشترک دارند، خوش آمده که حرف بی‌راهی نیست، اگر قبول کنیم سنت‌های ادبی مشترک طبع‌های ادبی مشترک را رقم می‌زند.

ناگفته نماند که یکی از علل مهم رواج فن اقتباس در ادبیات نمایشی ایران، تأثیر نمایش‌های تقلیدی و هنر بازیگران این نمایش‌ها بر نمایش فرنگستان بوده است که با توجه به شیوه بداهه‌سازیِ این‌گونه نمایش‌ها در روی صحنه، این آثار خود‌به‌خود ایرانی شده و بعد هم اثرات آن به درون متن چاپی نیز کشیده می‌شود. از دیگر علل رواج فن اقتباس آن بود که این آثار مستقیماٌ از آن زبان‌ها به فارسی برگردانیده نمی‌شدند، بلکه اغلب به واسطه زبانی دیگر  -که بیشتر ترکی بود - صورت می‌گرفت.

اولین تغییر و تطبیق، در اسامی شخصیت‌ها و مکان‌های این نمایشنامه به چشم می‌خورد. میرزا حبیب نیز، هم‌چون همتای ترک خود احمد وفیق پاشا، اسامی شرقی را در برگردان خود به‌کار برده است. این تطبیق برای فهم و ارتباط برقرارکردن با موضوع از طرف خواننده فارسی زبانِ قرن 13 هجری، ضروری به نظر می‌رسد.

میرزا فتحعلی آخوندزاده، نخستین کسی که در آن تاریخ از نمایش‌نامه حرفی زده، از "من تبعان" مولیر است و "درونمایه‌های عشقیِ روستایی و قبیله‌ای با تمام جنبه‌های احساساتی‌گرایانه و "ملودراماتیک" آن در همه نمایشنامه‌ها (به جز "ملا ابراهیم خلیل...") دیده می‌شود که احتمالاً باید حاصل تلفیق قصه‌های عامیانه با کمدی‌های غربی باشد که درونمایه‌های عشقی هم داشته‌اند." (امجد،1387، ص65) خودش هم وقتی برای میرزاآقا در تشریح فن دراما قلمی می‌کند، می‌نویسد: "از جمله چنین اشخاص مستحق تعظیم مولیر و شکسپیر است." (میرزافتحعلی آخوندزاده، 1349، ص210).

گفتیم که میرزافتحعلی از من‌تبعان مولیر بود و میرزاآقا در غیابِ تعریفِ نمایش‌نامه یا نمونه‌هایی که مفهوم نمایش‌نامه را نشانش دهد، مشاقِ سرنمون‌های میرزافتحعلی؛ با این حساب، میرزاآقا انتخابی نداشته که طور دیگری بنویسد و اولین نمایش‌نامه‌های فارسی شبیه نمایش‌نامه‌های مولیر درآمده است.

 

منابع:

آخوندزاده، میرزافتحعلی، تمثیلات، ترجمه‌ محمدجعفر قرچه‌داغی، تهران، انتشارات خوارزمی، 1349.

آخوندزاده، میرزافتحعلی،  الفبای جدید و مکتوبات، به کوشش حمید محمدزاده، تهران، نشر احیاء، 1376 .

آرین پور، یحیا، از صبا تا نیما؛ تاریخ 150 سال ادب فارسی، جلد اول، چـاپ شـشم، تهران: شرکت قلم، 1375.

امجد، حمید، تیاتر قرن سیزدهم، چاپ سوم، تهران، نشر نیلا، 1387.

بزرگمهر، شیرین، تاثیر ترجمه متون نمایشی بر تئاتر ایران، تهران: موسسه انتشاراتی تبیان، 1379.

خبری، محمدرضا و محمدرضا خاکی،  پژوهشی در رونـد آداپتاسـیون در تئـاتر ایـران، مدرس هنر، 1381.  

سلیمانی راد، المیرا، بررسی تفاوت زبانِ نخستین نمایشنامه های ترجمه شده با نمایشنامه های ترجمه شده معاصر در ایران، صلنامه علمی و پژوهشی زبان و ادب فارسی، دانشکده ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج، سال ششم، شماره 20، پاییز 93.  

سمیعی، زهره، ترجمه آثار نمایشی در دروه قاجار و پهلوی، تبیان، 9 بهمن 90.

طلوعی، محمد- دوستی، فرزانه، نمایش‌نامه‌های ‌مولی‌یر و ذائقه‌ی ایرانی، فصلنامه پیام بهارستان، شماره 18.

گوران، هیوا، کوشش های نافرجام؛ سیری در صدسال تئاتر ایران، تهران: آگاه، 1360.

لکزیان، جواد، گزارش مردم گریز، روایت ایرانی میزانتروپ، گل آقا،  چهارشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۹.

محب علیان، معین، مدرسه همسران نوشته مولیر، مشهد: نشر زلال اندیشه، 1390.

ملک‌پور، جمشید، تاریخ ادبیات نمایشی در ایران، جلد اول تا سوم، چاپ دوم، تهران، انتشارت توس، 1385.

میرانصاری، علی،  حبیب اصفهانی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، 13 تیر 96.

نصیری، مهدی، نگاهی به جریان ترجمه ادبیات نمایشی در ایران، کانون ملی منتقدان تئاتر، دوشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۵.