سرویس تئاتر هنرآنلاین: محمد چرمشیر درامشناس و درامنویس معاصر و جوان تئاتر ما هماره با دستی پر در عرصات تئاتر چهره کرده و امروز بهعنوان یک نویسنده مطرح و آگاه و مسلط بر ادات و ابزار درامنویسی شناخته شده است. چرمشیر سیر کارهایش را از همان زمانها که در روزنامه همشهری فعالیت داشت تا امروز که بر چکاد و تارک نمایشنامهنویسی ایستاده است، بیگمان بهترین الگو و نمونه برای علاقهمندان به نمایشنامهنویسی است. محمد چرمشیر در پهنه ادبیات نمایشی همه گونه تجربهای دارد، هم متون شخصی که به خامه پرمایهاش نوشته، هم اقتباسهای فراوانی که از داستانها و رمانسهای ادبی ساخته و پرداخته و هم متنهای که بر اساس نمایشنامهها، قصهها، نوولها و داستانها و قطعات کوتاه قصهگونه نگاشته است.
نمایشنامه "پروانه و یوغ" یکی از آثار چرمشیر است که با درونمایه و محتوایی پرشور و حظبرانگیز توانسته زندگی نقاش بزرگ و تصویرگر پرشور و حال مکتب "امپرسیونیسم" یعنی ونسان ونگوگ را که زندگی پرشور و حالی داشت و عمری در آرام فرسایشگاهها گذراند، بر عرصه کاغذ بیاورد. "ونگوگ" به روایت چرمشیر پیش از آنکه نقاش بزرگی باشد یک فیلسوف رمانتیک است که شرح حال مرگامرگیاش با برادرش "تئو" زبانزد خاص و عام است. زندگی این دو در روایت چرمشیر، ابعاد و احفاد تازهای یافته است. مکتب امپرسیونیسم و حتی نئوامپرسیونیسم که تاریخ نقاشی مدرن را متحول ساخت و حتی خود بهگونهای واضح و آشکار، دفتر تاریخ هنر نقاشی نوین را ورقی دیگر زد، وامدار این مرد بزرگ و آرتیست طراز اول هلندی است.
چرمشیر با آن توانایی قلم محکم و دراماتیکش زندگی این دو برادر را که سرشار از لحظات و لمحات نمایشی است به گویایی بازگو کرده است و خواننده داننده میتواند با نگاه بر نمایش "پروانه و یوغ" بهخوبی بر لحظهلحظه جوی جوی آبشار هماره روان و جاری زندگی "ونسان ونگوگ" پی ببرد. واقعیت این است که چرمشیر دو جنبتین است.
تمام متونی که خود او بر اساس دادههای شخصی و حساسیتهایش در جایگاه یک نمایشنامهنویس، نوشته، هیچ دستکمی از اقتباسهای او ندارد و او چنان بر تاختوتاز قلم وقادش مسلط است که حتی آثاری مانند "پروانه و یوغ" که برداشتی آزاد از زندگی "ونگوگ" مانند دیگر کارهای فردیاش زیبا و دلنشین است. تاریخ نقاشی معاصر را که ورق میزنیم و حکایت کندن گوش "تئو" برادر "ونسان" نقطه عطفی است که در زندگی هنرمندی که عصیان و تیزهوشی را با جنون و دیوانگی درهمآمیخته بود. "هربرت رید" منتقد سرشناس معاصر مکتب امپرسیونیسم را در تاریخ هنرهای تجسمی اروپا یک نقطه عطف مهم میانگارد و اینکه "سرهربرت رید" همیشه "ونگوگ" "گوگن" ، "ولاس کوئز" و بزرگانی از طراز اینان را ستون و استوانه اصلی مدرنیته میانگارد و این سختی است بهقاعده و درست که "هریرت رید" آن را بهعنوان پایههای "مدرنیسم" در تاریخ نقاشی مدرن میانگارد. زندگی "ونگوگ" سرشار از لحظههای دراماتیک است و چرمشیر؛ چراغی به دست و سوسویی بر چشم به کنکاش و واکاوی زندگی این بزرگ پرداخته است و انتخاب این اثر برای اجرا در میان سیل و خیل آثار چرمشیر که هماره جذاب و مورد توجه دوستداران تئاتر و کارگردانان جوان این دیار بوده یک اوج است. جواد محمدپور که با انتخاب این متن نشان میدهد بر برگ نقاشی مدرن، زندگی ونگوگ، هستن و زیستن "تئو" برادرش، ارتباط این دو با یکدیگر و حتی آن جنون نبوغآمیز که در میان این دو برادر جریان داشت، سلطهای آشکار دارد و حبذا!
جواد محمدپور که با انتخابی دوگانه هم سویی گشوده به باغ پر درخت نقاشی مدرن و هم از سوی دیگر نیمنگاهی به برداشت یک نویسنده جوان و پویا به این زندگی، درواقع هم سهل و ممتنع برگزیده و هم توانسته با اقتدار تمام آن را بر صحنه بیاورد. در کل و در تمامت لابلای متن اینجانب آنچه مهم است، برداشت فلسفی، جدی و هنرمندانه کارگردان بر زندگی "ونسان ونگوگ" است و اینکه چگونه هنرمندی که به نان شب محتاج بود و آثارش در کنارههای "مون مارترپاریس" به چند فرانک رد و بدل میشد و دلالان نقاشیهای مدرن پرسهزن متوجه، اینسو و آنسو میپلکیدند تا آثاری را که بعدها جزو مواریث هنری هلند درآمد، خرید و فروش کنند. زندگی ونگوگ در فقر کامل گذشت و زندگی "تئو" برادرش نیز در جدالی بیهوده که با کشمشها و تجلیات برتافته از ذهنیتی بیمارگونه سر کرد، از تاریخ حذف ناشدنی است. شاید تا به امروز بیش از دهها کتاب درباره زندگی ونسان ونگوگ و برادرش تئو و خاستگاه و جایگاه این دو بزرگ در تاریخ هنرهای تجسمی اروپا نگاشته شده است.
جواد محمدپور با انتخاب این اثر نشان میدهد بر فلسفه هنر تسلطی آشکار دارد و زمانی که آن طراحی صحنه بسیار زیبای حمید شهرانلو با آن درمیآمیزد، ماحصلش صحنهایست که میزانسنهای بسیار دقیق و زیباشناسانه را رقم میزند. شهرانلو با انتخاب دو لته بزرگ چرخنده و گردان توانسته اوج و حضیضهای زندگی ونگوگ را به گویایی نشان دهد. بیگمان کارگردان این اثر باید پاسداشت کار خلاقانه شهرانلو را در طراحی صحنه این کار ارج بنهد و به سهم خودش از آن قدردانی کند چرا که من نیز در مصطبه نقد ، طراحی صحنه این اثر را ویژگی بزرگ این اجرا میانگارد و بر این باور است که تمامیت اجرا با آن فضاسازی کنارههای رود سن که غلتان غلتان آب رود را با خود به کومههای نزدیک "سن" میبرد فیالواقع توانسته، پاریس را در عیش مدام ونگوگ، تئو، مادام رولن و کریستین در زیباترین شکلها نشان بدهد.
اما بازیها؛ حمید رحیمی در نقش ونسان ونگوگ با آن صدای جادویی و ششدانگش، بیگمان منجی اجراست و هر جا که بازیگران بهاصطلاح کم میآورند، این رحیمی است که اجرا را نجات میدهد. درباره سایر بازیها مخصوصاً بازی مرضیه موسوی در نقش "کریستین"، جلال محبی در نقش "تئو" و امیر پاشا عبدی در نقش همزاد ونگوگ تحسین ما را برمیانگیزد. دیبا سرخوش بازیگر خردسال نیز با آن شیرینیهای کودکانهاش ما را با بچگیهای زندگی ونسان آشنا میکند.
میزانسنها مکانیکی و کاملاً شستهرفته است چندانکه اجازه هیچگونه بداههپردازی را به بازیگران نمیدهد و این جواد محمدپور است که سختگیریهای برتافته از روحیه ویژه هنرمندانهاش حرف اول را میزند. درهرحال کار باقی و یار باقی.
ما با تأکید بر انتخابهای درست جواد محمدپور از متن مستحکم و منسجم محمد چرمشیر، محتوای غنی و هوش زبانی زندگی ونگوگ و تئو برادرش و نیز میزانسنها و ترکیببندیهای تئاتری خوب و به قاعدهاش کار را تائید میکنیم و چشمبهراه آثار دیگر این تئاتری جوان جواد محمدپور که سختکوشانه و پیگیرانه سالهاست تئاتر را بهعنوان تنها راه درست جنبش درونش انتخاب کرده میمانیم با این تکمله که فانوس تئاتر کشور با این سوسوهای 9 شب به بعد است که زنده مانده است که خوش است.....
لازم به یادآوری است؛ نمایش "پروانه و یوغ" تا ١٨ اردیبهشتماه هر شب ساعت ٢١ در تالار حافظ روی صحنه خواهد رفت.