سرویس تئاتر هنرآنلاین: "بی‌تابستان" می‌­تواند جلوه حقیقی یکی از نمایش‌­های الگویی باشد که بنابر ضرورت اجتماعی کشور ایران همواره مطرح شود و از این منظر خودش یک پدیده منحصر بفرد در سال 97 است که به نقد آموزش و پرورش می‌پردازد و امیررضا کوهستانی حالا مسائل خانه و خانواده را به دبستان و آموزش و پرورش کشانده تا دومین خانه هر فرد در اجتماع را به چالش بکشاند.

البته خود کوهستانی بازهم همین روابط عاطفی را در نمایش "شنیدن" و در مقطع تحصیلی دانشگاه واگویه می‌کند و در آن حتی وجه تراژیک بسیار چیره می‌شود بر کل فضا چون نشدن‌ها و اخراج‌ها و دور افتادن‌ها و افسردگی‌ها که آدم‌ها را تا مرزهای خودکشی پیش برده است و در "بی‌تابستان" همه چیز سرانجام آرام و عاطفی می‌یابد و به همین دلیل از بار تراژدی‌اش بسیار کاسته می‌شود و وجه ملودراماتیک در آن بارزتر است.

"بی‌تابستان" 9 ماه حضور دانش آموزان را رو در رو کرده با 9 ماه دوره بارداری مادران که در هر دو تولدی اتفاق می‌­افتد. در دبستان تولد معنوی با درک حقایق بهتر و مطلوب‌­تر و از مادر نوزادی متولد خواهد شد که خود در هستی معنای بی‌تفسیری خواهد بود.

"بی‌تابستان" امیررضا کوهستانی ما را در مواجهه این دو مکان به سوی رهیافت‌­های نوین‌­تری برای گذر از بحران‌­های ناشی از ممنوعیت‌­های عمومی خواهد برد. اینکه شرایط اجتماع تغییر می‌‌ک­ند، بنابراین جنس نگاه و مواجهه آدم‌ها هم باید تحول‌‌پذیرانه تن به این دگرگونی‌­ها بدهد.

بنابراین از آغاز تا به پایان شاهد این رویدادها و تغییر دیدگاه‌های کلان اجتماعی هستیم. اینکه واقعیت‌ها را پیش رویت قرار می‌دهد و از تو می‌­خواهد به این مسائل بی‌‌اندیشی و نه اینکه چیزی را بخواهد تحمیل کند و به اصطلاح نسخه نزدیک به یقین برایت بخواهد بپیچاند. شاید مهمترین دلیل موفقیت هم در اینجا باشد که با تو دیالوگ برقرار می­‌کند و وارد تعامل می‌­شود.

هر جامعه‌ای در مسیر تحولات سیاسی و اجتماعی مدام در حال پوست‌اندازی است و چه بهتر که همه متوجه این قضایای رو به رشد و دگرگونی باشند و خود را در آمادگی مدام قرار دهند که باید در این بازی پذیرنده هر اتفاقی باشند.

"بی‌تابستان" از بیکاری می‌­گوید و از شرایطی که در آن پارتی یک عامل مهم برای ایجاد کار به شمار می‌آید. چنانچه در این نمایش خانم ناظم (لیلی رشیدی) از شوهر نقاش و تحصیلکرده‌­اش (سعید چنگیزیان) برای حضور در دبستان دخترانه دعوت به همکاری کرده است.

در "بی‌­تابستان" نقاش به دلیل ترس از شرایط سخت نمی‌­خواهد بچه­‌دار شود و به دنبال آماده شدن شرایط بهتر است که بتواند با گذر از بحران اقتصادی چنین حال و هوایی را برای فرزندش مهیا کند. اما ناظم به دلیل شاغل شدن همسر و حتی ایجاد اضافه کاری که همان رنگ زدن دیوارهای دبستان است، اعلام آمادگی می‌­کند که باید بچه‌­دار شوند. اما مرد هنوز موافقت نمی‌­کند چون این کار هنوز از پایه قرص و محکمی برخوردار نیست.

در "بی‌تابستان" کمبودها حس و حال متغیری را در آدم‌ها ایجاد می‌­کند. نقاش بالفطره یک پدر است اما از بچه محروم است. او حس پدرانگی را به دختران دبستان می‌­دهد. یکی از دخترها که انگار عقده­‌مند است و با داشتن پدر هنوز احساس کمبود می­‌کند به این نقاش اظهار علاقه می‌­کند و این خود دلیلی برای ایجاد بدگمانی است. مادر دختر (مونا احمدی) به صرافت می‌­افتد که نقاش را از دبستان بیرون کنند و چنین هم می‌­شود. با اخراج از دبستان، نقاش از خانه و خانواده‌اش هم فاصله می‌­گیرد و به سمنان می‌­رود، محل زندگی کودکی‌هایش.... اما دختر دبستانی که سخت دلبسته هست پایش به ترمینال جنوب می‌­رسد و بعد حضور پلیس و مسائل پیچیده‌­تر و اینکه حال و هوای دختر بدتر هم می‌­شود. دوباره مادر دختر به صرافت می‌­افتد که نقاش را برگرداند.

نقاش برمی­‌گردد متوجه می‌­شود که دارد پدر می‌­شود و نوزادی در راه هست. او همچنین برای آن دختر سنگ تمام می‌­گذارد که بتواند در شرایط بهتری از آن حال و هوای عاطفی بیرون بیاید و نتیجه آن هست که دختر هم می­‌پذیرد با آمدن تابستان باید در کنار خانواده­‌اش بماند و مرد نقاش هم به همسرش، خانم ناظم کمک کند که روزهایی بهتری برای تولد فرزندشان پشت سر بگذارند.

این وضعیت در یک حیاط دبستان شکل می­‌گیرد و همان نُه ماه زمینه‌ساز نه تکه نمایشی می­‌شود و در آن گوشه یک چرخ و فلک قفل شده هست که در پایان باز می‌­شود و دختر به همراه نقاش و ناظم حرف­‌های پایانی را می­‌زنند که قول و قرارهای‌شان برای بیرون رفت از یک وضعیت بحرانی رقم خواهد خورد.

امیررضا کوهستانی با نگاه تلویحی گوشه و کنایه‌هایش را به ملایمت تمام می‌زند تا نقد و نقبی بر آموزش و پرورشی داشته باشد که هنوز هم قانون‌مند نیست و در قانون‌گریزی دارد کار خودش را می‌کند و هنوز بر حافظه کودکان و از برکردن‌های بی‌مصرف تاکید می‌کند، بی‌آنکه پرورش را امر حیاتی تلقی کرده باشد. در حالی‌که معلم نقاشی مهرورزی‌اش و نحوه نقاشی کردن و مواجهه‌اش با بچه‌ها با اصول پرورشی و درک درست از روابط انسانی حاکم هست و اوست که یک تنه دارد سوءتفاهمات را از پیش پا برمی‌دارد و می‌خواهد یک راه بلند و سرافرازانه پیش پای بقیه قرار دهد که کلاس نقاشی فقط نقاشی کردن بر کاغذ سفید نیست. بلکه باید بر این دفترها هنر انسانی منعکس شود و ما شاهد پژواک یک حضور بنیادین و یک شهود متعالی در روابط انسانی برای کشف خویشتن باشیم. روابط پدرانه‌ای که انگار پدر دختر از فرزندش دریغ کرده و حالا معلم هم بر پایه نداشته‌های مادی این حظ معنوی را از خود می‌خواهد دریغ کند اما آمدن به میان بچه‌هاست که حس پدرانگی‌اش را بیدار می‌کند.

افتخارات

هر یک از نمایش‌­های کوهستانی بارها اجراهای بین‌­المللی داشته‌­اند و همچنین با کسب جوایزی نیز افتخاراتی را نیز کسب کرده‌اند. "بی‌تابستان" هم از این قاعده مستثنا نبوده است.

نمایش "بی‌تابستان" تولید گروه تئاتر مهر به عنوان یکی از آثار شرکت‌کننده در بخش اصلی هفتاد و دومین فستیوال بین‌المللی آوینیون و فستیوال هنر بروکسل، تئاترِ کمراشپیله مونیخ، فستیوال شهر مولوز کشور فرانسه، شهر بازل و لاشادوفن کشور سوئیس اجرا شد.

گروه تئاتر مهر در سال ۱۳۹۵ با نمایش "شنیدن" اولین گروه تئاتری ایرانی بود که در بخش اصلی فستیوال آوینیون حضور پیدا کرد و این برای دومین بار بود که گروهی از ایران در بخش اصلی این فستیوال حضور داشت. این جشنواره هرساله در شهر آوینیون کشور فرانسه برگزار می‌­شود و یکی مهمترین رویدادهای تئاتری جهان است.

 "بی‌تابستان" مردادماه سال 97 در سالن استاد سمندریان تماشانه ایرانشهر و بهمن­‌ماه 97 در تئاتر مستقل اجرا شد.