سرویس تئاتر هنرآنلاین: گذرگاه راهرویی است که به خاطرات صوتی جهان اختصاص داده شده و در آن صدای موسیقی به گوش میرسد. این چیدمان راهرویی ۱۰ متری است و بازدیدکنندگان در آن با فضایی مملو از نور و صدا روبرو میشوند. این نسخه از گذرگاه که در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در تهران ارائه شده است به احترام خاطرات کسانی است که مجبور شدهاند کشور خود را ترک کنند. چیدمان بعد از توری که در آلمان، لهستان و هلند داشته است اکنون در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در تهران به نمایش گذاشته شده است.
پیر یودلووسکی فرانسوی، متولد ۱۹۷۱ کارگردان هنری این پروژه اینستالیشن است که در واقع وی بازیگر هنرمند و کارگردان هنری استودیو اوله (Eole) و جشنواره نوولوم شهر تولوز نیز هست.
از آنجاییکه کارگردان این پروژه به علت مشغلههای کاری در فستیوال حضور ندارند این گفتوگو با نمایندگان این پروژه خانم نایمی للی مریلون و مارین بونازی انجام گرفته است.
این پروژه برای اولین بار چگونه و چه زمانی آغاز شد؟
مریلون: در جواب اینکه این پروژه چطور و توسط چه گروهی آغاز شد بهتر است با معرفی خودم شروع کنم. من هنرمند نیستم بلکه مدیر این پروژه هستم. در واقع من به عنوان مدیر روابط بینالملل کار میکنم و این پروژه را به جشنوارههای بینالمللی دنیا معرفی میکنم. علاوه بر آن با پیر یودلوسکی در کمپانی اوله کار میکنم. این کمپانی سال ۱۹۹۸ در جنوب فرانسه در دلوز توسط کژلوفسکی بنیانگذاری شده است. در حال حاضر دو آهنگساز، کژلوفسکی و دوبیدوت (Dubedout) تجربیات موسیقیایی در کمپانی اوله را کارگردانی و رهبری میکنند.
مارین بونازی: من آهنگساز هستم و در پروژههای موسیقیایی با پیر یودلوسکی و کمپانی اوله همکاری میکنم. برای پروژه پاساژ، پیر یودلوسکی از من خواست که کار طراحی صدا را انجام دهم. ما صداهای مختلف را با دلایل مختلف برای این پاساژ طراحی کردیم.
پروژه پاساژ برای اولین بار بر اساس چه ایده و طرحی شکل گرفت؟
مریلون: این اینستالیشن برای اولین بار در ۲۰۰۸ خلق شد. در واقع ساخت آن سفارش شرکت بزرگ صنعتی زیمنس بود. آنها سفارش ساخت یک اینستالیشن را برای شرکت زیمنس به پیر یودکوسکی دادند. پیر یودکوسکی زمان زیادی را در فضای صنعتی این کارخانه گذراند که ایده اولیه را پیدا کند. او تشخیص داد که تمام کارمندان زیمنس لباسهایی مانند هم میپوشند و مانند هم رفتار میکنند و آنقدر مشغول به کار شدهاند که خودشان را فراموش کردهاند. او به این ایده رسید که اینستالیشنی بسازد که در آن نشان دهد که درون این آدمها چه میگذرد. او خاطرات صدایی کارمندان زیمنس را جمعآوری کرد. در واقع با آنها به صورت انفرادی ملاقات کرد و از آنها این سوال را پرسید که خاطره آوایی و صدایی شما از این محیط چیست؟ او بین ۳۵ تا ۴۰ خاطره صدایی را جمعآوری کرد و از مجموع آنها قطعات موسیقیایی را برای این پاساژ خلق کرد.
ممکن است در خصوص کارکرد این کریدور بیشتر برایمان توضیح دهید؟
بونازی: این کریدور که ۱۰ متر طول دارد و بسیار ساده است توسط کریستو برگن ساخته شده است. شما میتوانید خیلی ساده از داخل این راهرو عبور کنید و صداهایی را از دیوارهها بشنوید اما زمانی که میایستید، کریدور به حالت اکتیو در میآید و شما میتوانید با صدا و نور داخل این تونل کنش و واکنش داشته باشید. نور میرود و زمانی که شما حرکت میکنید نور میآید و راهرو با شما وارد حالت تعاملی میشود. شما میتوانید به عمق این خاطرات صوتی بروید و با آنها تعامل داشته باشید و اگر شما خاطرات را از یاد ببرید و فقط مشغول بازی با نورها و دیوارهها شوید، راهرو با نورهایی فلشگونه و اصواتی پرخاشگرانه پاسخگوی شما است این حالت راهرو استعارهایی است از شکنندگی خاطرات و اینکه باید به خاطرات توجه کنی و به آنها گوش دهید. در واقع پاساژ یک پروژه تعاملی است چرا که برای تنظیم اصوات و موسیقی باید آدمها را ملاقات کنید و با آنها در خصوص خاطرات صداییشان گپوگفت داشته باشید.
پروژه کنونی پاساژ با پناهندگان فرانسوی را چه زمانی آغاز کردید؟
مریلون: این پروژه اولین بار در اکتبر ۲۰۱۸ به مدت دو هفته در شهر ولس به اجرا در آمد. شهر ولس تعداد زیادی پناهنده ارمنی، بلغاری، ترکی، عراقی، افغانی و روسی را در خود جای داده است. کارگردان تئاتر ملی لوکس درخواست ساخت نسخه جدیدی از پاساژ با خاطرات صوتی این پناهندگان را به پیر یودکوسکی داد.
چگونه با این پناهجویان ملاقات کردید؟ و این ملاقاتها چگونه بود؟
مریلون: از طریق ارگانهایی که ما را با این پناهجویان مرتبط میکرد. در تمام این ملاقاتها از آنها در خصوص خاطرات صوتیشان سوال پرسیده شد. به عنوان مثال از آنها پرسیده شد؛ وقتی وارد فرانسه شدید چه اصوات ویژهایی از تجربه این سفر و ورودتان به فرانسه در حافظهتان مانده است؟
البته ما نتوانستیم تمام خاطرات صوتی را در پاساژ بگذاریم و از بعضی از آنها استفاده نکردیم. در واقع از بین تمام خاطرات صوتی که داشتیم تعدادی از آنها را انتخاب کردیم.
آیا میتوان بازخورد بازدیدکنندگان پروژه پاساژ در تهران و ولس را باهم مقایسه کرد؟
مریلون: در ولس ما بیشتر بازدیدکنندگانی داشتیم که خودشان خاطراتشان را با ما به اشتراک گذاشته بودند. برای آنها خیلی لحظه حساسی بود زمانی که از راهرو عبور میکردند و تشخیص میدادند که کدام خاطره متعلق به آنهاست و آهنگساز چه نوع قطعه موسیقیایی را براساس خاطرات آنها تنظیم کرده است.
بازدیدکنندگان ایرانی نیز عبور از این راهرو را دوست داشتند و با این عبور در جریان خاطرات گذشته کندوکاو میکردند. این اینستالیشن برای آنها جالب بود چرا که به گذشته تعلق داشت و حسی نوستالژیک را در درون آنها بیدار میکرد. من متوجه شدم که برای ایرانیها، ارتباط با گذشته و احساس به خاطر آوردن و حس نوستالژیک بسیار اهمیت دارد.
چگونه تماشاگران با پاساژ کنش و واکنش دارند؟
بونازی: در راهرو سنسورهایی وجود دارد که به حرکات فیزیکی بازدیدکنندگان حساس است. وقتی وارد راهرو میشوید همه چیز نرمال است ولی اگر متوقف شوید و یا عقب عقب حرکت کنید وارد حالتی میشوید که پیر یودلوسکی آن را حالت تعاملی مینامد. در آن زمان است که شما به عنوان یک فرد انتخاب شده (pick up head) در راهرو، خاطرات صوتی را مانند نواری صوتی از ابتدا تا انتها دریافت میکنید.
روند حمل وسایل از فرانسه به ایران چگونه بود؟
مریلون: روندی پیچیده بود ولی ما تجربه کسب کردیم و بسیار آموختیم. کریدور که شامل پانولهای چوبی و سنسوری بسیار شکننده است و ما خیلی نگران جابجایی آنها بودیم. فستیوال برای ما تریلی بزرگی فرستاده بود که حجم واگن بار از حجم وسایلی که ما داشتیم خیلی بزرگتر بود. سه هفته طول کشید تا بار با اندکی تاخیر به تهران رسید و در واقع ما دو روز اول جشنواره موفق به نشان دادن پاساژ به تماشاگران نشدیم. اما بسیار خوشحالیم چرا که یاد گرفتیم چطور این پروژه را در خارج از اروپا سازماندهی کنیم.
در انتها مریلون علاقه گروه به تنظیم نسخه جدید از پاساژ بر اساس خاطرات صوتی شهر تهران را عنوان کرد و این مصاحبه را با این سوال از مخاطبان ایرانی به پایان رساند که برای شما ایرانیهایی که در تهران زندگی میکنید، چه نوع صداهایی بازتاب کننده روح تهران است؟
اینستالیشن چیدمان از ۲۵ بهمن ماه تا ۳ اسفندماه هر روزه از ساعت ۱۱ تا ۲۰ در تماشاخانه عباس جوانمرد خانه تئاتر آماده بازدید است.