سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "عند از مطالبه" نوشته مرتضی شاهکرم و کار سامان خلیلیان امروز جمعه 26 بهمن ماه ساعت 17:30 و 19:30 در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه خواهد آمد. این اثر نمایشی که پیش از این در مجموعه تئاترشهر و پردیس تئاتر شهرزاد اجرا شده بود، در بخش میهمان و مسابقه ایران دو، سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاترفجر روی صحنه خواهد رفت.
نمایش "عند از مطالبه" داستان جماعتی را روایت میکند که منتظر رسیدن خبری هستند. این خبر میتواند زندگی آنها را دستخوش تغییرات عمدهای کند. دستیابی و چشم به راهی این اتفاق، همگی را برای رسیدن سریعتر به مقصودشان در یک رقابت محترمانه قرار داده است.
سامان خلیلیان متولد 1358 و دانشآموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم سیاسی و دانشجوی دوره دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی و دارای سه نشان هنری است. نمایشنامههای خیابانی "یک طرفه"، "خزانی به وسعت بهار"، "پسرک درویش و دختر پادشاه"، "از تقدیس تا تندیس" و "عشق سیری چند" از جمله آثاری هستند که او نگاشته است و همچنین نمایشهای صحنهای و خیابانی "موعود"، "بعد از یک نمایش"، "تو هرگز نخواهی گشت"، "دیوار"، "همه به سوی تندرستی"، "سمفونی کلاغها" و "مسیحا" از جمله فعالیتهای خلیلیان در عرصه کارگردانی است.
سامان خلیلیان در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره ایده شکلگیری نمایش "عند از مطالبه" گفت: ایده نمایش را مرتضی شاهکرم پیشنهاد داد. یکی از محاسن شاهکرم این است که شدیداً در دو حوزه ذهن بسیار بازی دارد که به نظرم اگر هر کسی این حُسن را داشته باشد، میتواند نویسنده شود؛ مرتضی شاهکرم زوایای ورود به یک مسئله را درست میفهمد. او چیزهای عادی اطراف را بهگونهای وارد داستانش میکند که داستان جذاب میشود، چیزهایی که شاید ما هیچوقت مخیلهمان به آن سمت نرود. از طرفی مرتضی شاهکرم از دو مسئله درک خوبی دارد؛ او خودش بچه خرمشهر است و فضای جنگ و پس از جنگ را کاملاً میفهمد چون مردم خرمشهر هنوز درگیر جنگ هستند. من معتقدم هنوز جنگ در خرمشهر ادامه دارد. مرتضی شاهکرم این مردمان و این آدمها را لمس میکند. مسئله بعدی این است که او تحلیلگر اجتماعی خوبی است. به شدت به صورت مینیمالیستی وضعیتهای اجتماعی را نقطهگذاری میکند. ضمن اینکه قلم خوبی هم دارد. همه اینها در کنار هم متنهایش را جذاب میکند. من و مرتضی شاهکرم با یکدیگر مداومت ذهنی داریم. او هر آنچه که مینویسد را با من مراوده ذهنی میکند و اگر من بپذیرم آن را کار میکند.
او همچنین در ادامه افزود: مرتضی شاهکرم بسیار درست مینویسد. شاید برخی دغدغه جنگ و دفاع مقدس نداشته باشند و این مسئله برایشان اهمیتی نداشته باشد اما کماکان مسئله جنگ و دفاع مقدس هم برای مرتضی و هم برای من مسئله مهمی است. ما بالاتر از جانمان که چیزی نداریم و برای زنده ماندنمان تلاش میکنیم. من گاهی از خودم میپرسم که اگر خدایی نکرده جنگ شد، آیا حاضر میشوم اسلحه به دست بگیرم با علم اینکه ممکن است فردا کشته شوم؟ خودم را همیشه در تنگنا قرار میدهم. با این حال میبینیم یک سری انسان فارغ از بحث مذهب و ایدئولوژی به جنگ رفتهاند. طبیعتاً آنها زمانی که مادرشان پشت سرشان آب میریخت، میدانستند که ممکن است فردا دیگر زنده نباشند. من وقتی به این مسائل فکر میکنم، پاهایم سست میشوند. این آدمها برای خاک و ناموس ممکلت جانشان را دادهاند. ما چرا باید این افراد را فراموش کنیم؟ چرا کسی به آنها توجه نمیکند؟ اینکه سر در کوچهها و خیابانها اسم آنها را بزنیم کافی نیست. من نمیگویم فکر کردن به این قضیه باید از صبح تا شب در زندگیمان جاری و ساری باشد ولی ما واقعاً به شهدا کمتر توجه کردهایم. اگر به کشورهایی سفر کنید که قبلاً درگیر جنگ بودهاند، یکی از جاهایی که به شما توصیه میکنند و یا قطعاً شما را به آنجا میبرند، یادمان کشتهشدگان جنگیشان است. ما حتی به این اندازه هم از شهدای خودمان یاد نمیکنیم. هنوز برخی کشورها از کشتهشدگان جنگ جهانی اول یاد میکنند.
این نویسنده و کارگردان ضمن اشاره به اینکه گاهی حتی از نام شهدا بهرهجویی و سودجویی پدید میآید، خاطرنشان کرد: من میخواهم اینها را به هم بافت بزنم. به هر حال چنین وضعیتی پیش آمده و یک سری آدم به جنگ رفتهاند که بسیاری از افراد جامعه میگویند به ما چه؟ میگویند خودشان انتخاب کردند و رفتند. من میگویم درست است و شاید به شما ربطی ندارد، شما به دنبال بیزینس رفتید و آنها به دنبال دلشان رفتند، ولی حالا چرا از نام آنها بهرهجویی میکنید؟ چرا شهدا را وجهالمصالحه خودتان میکنید؟ کرامت و عزتشان را که نگه نمیدارید، فقط میخواهید از آن پشمها، کلاه بسازید و سرتان بگذارید. گفتههای من تعمیم به کل نیست. در نمایش "عند از مطالبه" فقط آدمهای نمایش اینگونه هستند و من نمیخواهم آنها را به جامعه تعمیم بدهم. با این حال در انتها میگویم این آدمها با هم روبهرو بودند، حالا شما هم با همدیگر روبهرو شوید. علامت سوال این است که جای ما کجاست؟
خلیلیان درباره استفاده و کاربرد آینه در صحنه نمایش "عند از مطالبه" عنوان کرد: در نظر داشتم با تکثیر آدمهای نمایش به مراتب بینهایت بگویم که شما جلوی آینه بایستید و خودتان و قد و قوارهتان را جلوی این آدمها بگذارید. نمیخواهم رأی صادر کرده باشم یا حکم بدهم و یا حتی کسی را بالاجبار وارد این قضیه کنم و به او تلنگر بزنم اما قصد یادآوری دارم.
او با بیان اینکه در این نمایش به شدت از شعار پرهیز شده است، یادآور شد: این موضوع به دلیل موقعیتهایی است که مرتضی شاهکرم خلق کرده است. این نمایش کمدی موقعیت هم دارد که این کمدی از گروتسک آن بیرون میآید. در این اثر فضا برای مخاطب تلطیف میشود تا ضربه بعدی محکمتر زده شود یا یک نقره داغی نشان داده میشود و بعد میخواهد مقداری مرهم بزند. فضا اینگونه تعریف شده است و ما جاهای تابلوها را عوض کردیم که ترتیب فضای کمدی موقعیت و فضای تراژیکاش به درستی کنار هم چیدمان شود تا بستر به درستی برای رسیدن به قطعیت نهایی آماده شود. فقط قرار نیست فضایی رمانس را ایجاد کنیم، در جایی از تئاتر باید از کرامات و اخلاق انسانی گفته شود.
سامان خلیلیان درخصوص فضای سورئالی که شخصیت روح شهید در این نمایش ایجاد کرده است، گفت: روح اصلاً در نمایشنامه نیست و قرار بود به جای آن نریشن پخش شود. یعنی مرتضی شاهکرم آن را به صورت نریشن نوشته است تا وقتی ما داریم صحنهها را آماده میکنیم، صدایی پخش شود و ما این صدا را از دنیای غیر واقع خودمان بشنویم. من تأکید بر دیده شدن این فضا داشتم. رابطه شنیداری در پشت تلفن، یک ارتباطی را به یک نقطه میرساند اما قطع به یقین همان گفتوگوی تلفنی اگر به صورت حضوری اتفاق بیفتد، معنا، عمق و فلسفه نگاهیاش عوض میشود چون ارتباط دیداری و بصری یک پس ذهن به ما میدهد و اصولاً ارتباط دیداری یک فضایی را علاوه بر آن فضای ارتباط شنیداری ایجاد میکند و فحوای کلام را ساطعتر خواهد کرد.
او در ادامه افزود: من عمداً شخصیت روح را اضافه کردم چون میخواستم آن فضای اضافی هم دیده شود. شخصیت مادر نیز دیده میشود، در عین اینکه دیده نمیشود، اما هست. به نظرم معلقگونهگی شخصیت روح و آن ارتباطی که در عالم واقع و غیر واقع برایش ایجاد میشود، به داستان کمک میکند، به همین خاطر گفتم باید تصویر روح را هم ببینیم. کما اینکه در مورد شخصیت گورکن هم اینگونه است. گورکن در داستان نمایش فقط در صحنه قبرستان و در صحنه روبرو شدن با شهید حضور دارد، بقیهاش جزئی از کارگردانی شده است که در تمام تابلوها شخصیت گورکن دیده میشود. بعید است کسی ساعت 4- 5 صبح به قبرستان برود ولی گورکنها همیشه آنجا حی و حاضرند. دنیایی که آنها دارند دنیای عجیب و غریبی است. من هم نمیدانم دنیای آنها چگونه است ولی بر مبنای تصورم از دنیای عجیب و غریب گورکنها به این احساس رسیدم که گورکن هم میتواند از دنیای زندگان آگاه باشد و هم با دنیای مردگان ارتباط داشته باشد، به همین خاطر در همه صحنهها حضور دارد. به نظرم تنها کسی که خیلی منطقی میتوانست پذیرفته شود که با همه آدمهای نمایش میتواند ارتباط داشته باشد، شخصیت گورکن است. خوشبختانه شخصیت گورکن جا افتاد و فضایی که او در آن قرار دارد برای مخاطبان جذاب است. من ذهنم پر از تصویر است و اگر ببینم تصویری به درستی به کارم کمک میکند، از آن استفاده میکنم. بنابراین احساس میکنم حضور شخصیت روح یک سری وجاهت تصویری و پیشبرندگی به داستان من میداد وگرنه اگر نریشن هم پخش میشد شاید اتفاق خیلی خاصی نمیافتاد. در کل من خودم قائل بر این بودم که فضای سوررئال و غیر واقع را ببینیم.
او درباره شخصیت روح در این نمایش توضیحات بیشتری ارائه کرد و گفت: این شخصیت یکبار به جبهه رفته و راننده آمبولانس شده است. 30 جنازه شهید به او دادهاند و گفتهاند باید اینها را به عقب برگردانی. وقتی دارد به عقب برمیگردد، یک خمپاره به آمبولانس میخورد و عملاً از هیچکس خبری نمیشود. تا زمانی که محرز شود شهید نیست. آدمهای نمایش ما دارند به خاطر منفعتطلبی خودشان اصرار میکنند که این شهید شده است. این منفعتطلبی در دیالوگها مشخص است. بعد به جایی میرسند که حاضرند از شهید بهره بگیرند تا به مطالبات خودشان برسند.
سامان خلیلیان با بیان اینکه در هر لایه از بستر اجتماعی ما یک سری آدمها همواره مطالبهگر هستند و حاضرند برای رسیدن به هر چیزی هر کاری را انجام بدهند، خاطرنشان کرد: در این نمایش صحنهای است که شوهر کنونی همسر سابق شهید به همسرش میگوید برو و زندگی فعلیات را حاشا کن تا بلکه بتوانی از سرمایه همسر سابق شهیدت ارثی به دست بیاوری. آن خانم ابتدا میگوید من دختر عموی شهید هستم چون اگر دختر عمو میتواند به نوعی بهعنوان وارث درجه سوم از ارث منتفع شود. بعد پرونده را بررسی میکنند و میبینند شخصیت شهید اصلاً عمو ندارد. بعد میگوید من همسر سابقش هستم. مسئله این است که این آدمها مطالبهگر هستند و از هر طریقی میخواهند به چیزی برسند.
لازم به یادآوری است، بازیگران نمایش "عند از مطالبه" پروا آقاجانی، ابتسام بغلانی، جواد پولادی، آتیه جاوید، علی شهبازی، حسام خلیلنژاد، محمد زوار بیریا، مرتضی شاهکرم، الهه شهپرست، امین شاهولی، احمد صمیمی، رضا نورانی، سلمان فرخنده و سیدعلی موسویان هستند.