سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "راز بقا" به نویسندگی امیر نجفی، پویا سعیدی و صالح علویزاده است و به کارگردانی صالح علویزاده در پنجمین روز از سی و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در بخش مسابقه تئاتر ایران یک، در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر ساعت 18 و 20:45 روی صحنه خواهد آمد.
در این نمایش عدهای پای تلویزیون نشستهاند و به بحران سختی که در آن هستند، فکر میکنند. در تلویریون نیز عدهای درگیر بحران خودشان هستند اما آنها هم پای تلویزیون نشستهاند و بحران دیگران را تماشا میکنند. در "راز بقا" همه تماشاگر دیگریاند و خود تماشا میشوند.
صالح علویزاده متولد 1371 است و تاکنون در نمایشهایی چون "ایران استرالیا"، "جشن بیخودی"، "دوازده"، "نفس کشیدن" و "اینا همه خوبن" ایفای نقش کرده و آثار نمایشی چون "خدابس" و "ما سه نفر بودیم" را کارگردانی کرده است.
او در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره شکلگیری ایده اصلی نمایش "راز بقا"، روند شکلگیری و تمرینات آن گفت: دو یا سه سال پیش دو فیلم دیدم؛ یکی از آنها یک فیلم اسپانیایی بود که به فارسی "کارمندی" ترجمه شده و دیگری کاری از کریستوفر نولان با عنوان "حشره" بود که پس از دیدن این فیلمها ایده اولیه "راز بقا" در من به وجود آمد. دوستانم که را که بالغ بر بیش از 30 نفر بودند را از پلان یک خطی نمایش که به ذهنم خطور کرده بود آگاه کردم و ما ابتدا هفتهای یک جلسه تمرین گذاشتیم تا بر روی این ایده که در قالب چند اپیزود با ساختار چرخشی در ذهن پروراندم، کار کنیم و مبنا را بر اتود و ایدههایی تکمیلی که بچهها در حین تمرین پیشنهاد کرده و به کار اضافه میکردند، قرار دادیم تا اینکه بازیگران را به 4 گروه تقسیم کردم که با هر کدام از گروهها یک نوبت در هفته تمرین میکردم. بازیگران سبب شکلگیری این متن نمایشی شدند و همه آنها را نویسندگان این نمایش میدانم با این وجود از مرحلهای به بعد، سه نویسنده از بیرون گروه، برای ثبت اتفاقات و دیالوگهای نمایش که به تصویب رسیده بود به گروه اضافه کردم.
صالح علویزاده در ادامه اضافه کرد: ما از ابتدا تا انتهای کار و نه فقط پروسه تمرین، 9 ماه وقت صرف کردیم که در این میان تمرینات جدی تا رسیدن به ایدهآل در زمینه نقشآفرینی بچهها چیزی حدود 3 ماه به طول انجامید. با این حال نگه داشتن و مجاب کردن این تعداد از بازیگران حتی برای سه ماه نیز بسیار سخت بود هر چند که در خلال تمرینات بسیاری از بازیگران رفتند و مجبور به جایگزینی و یا حتی حذف و اضافه بازیگرانم شدم. بازی هر کدام از بازیگرانم را در مقاطع گوناگون در آثار مختلف دیده بودم و بر این اساس میدانستم چه کسی را برای چه کار و چه نقشی در نظر بگیرم، هر چند که برخی از آنها از دوستان قدیمی من بودند که نسبت به تواناییهای آنها اشراف کامل داشتم. با این حال از آن گزینش اولیه در مورد بازیگران، با اعمال نظر، حذف، اضافه و جایگزینی بازیگران، در آخر 15 بازیگر به شکل ثابت از همان ابتدا تا انتها با گروه باقی ماندند. من حتی برای نقشی از یکی از دوستانم که برای نخستین بار بازی در صحنه تئاتر را تجربه میکند دعوت به همکاری کردم که خوشبختانه پذیرفت و البته بسیارخوب از پس نقش برآمد و اکنون از جمله بازیگران نمایش است که مخاطبان از او رضایت کامل دارند. در مجموع یک وحدت و همدلی در میان بازیگران و اعضای گروه وجود دارد که همین امر نیز سبب توفیق کار است. همه به بهتر شدن کار فکر میکنند و اینگونه نیست که کسی در خود حس خود برتر بینی داشته باشد.
این بازیگر و کارگردان تئاتر ضمن بیان اینکه لازمه کار من تمرین بدن و بیان است، خاطرنشان کرد: هرچند که بسیاری از بازیگران، که کار من نیز از آن مستثنی نیست، در برابر چنین روندی در حین تمرینات مقاومت دارند. از همان ابتدا من بر روی یک ایده کلی به نتایج قطعی رسیده بودم و برایم طراحی نمایش با جزئیاتی که بعدها بچهها خودشان به آن رسیدند بر مدار یک ساختار کلی که مبنای کار ما تلویزیونی باشد قطعیت داشت. همچنین در نمایش هیچ آکسسواری به غیر از بچهها نداشته باشیم هرچند بعدها با توجه به موضوع راز بقا به این نتیجه رسیدیم که نیاز به یک صدای شاهد در قالب نریتور در کار است.
علویزاده درباره اینکه قصه این نمایش از جایی قطع میشود و دیگر ادامه ندارد، یادآور شد: ما در ایده اولیه کار تصمیم بر این گرفته بودیم که کار از هر کجا که آغاز میشود در صحنه آخر همان صحنه نخست تکرار شود بدون هیچ رورانسی. اما از جایی به بعد احساس کردم که بازیگران این نمایش مستحق داشتن یک رورانس در صحنه و تشویق تماشاگران هستند چون با انگیزه بالایی در کار حضور داشتند، بنابراین طی مشورت با آهنگساز نمایش براساس یکی از قطعات آرشیوی که در اختیار داشت، این صحنه را با ترانهای تلفیق و اجرا کردیم که در اصل این رورانس طعنههای آخر بازیگران جوان این نمایش به جامعه پیش روی خود است.
او ضمن اشاره به اینکه این نمایش سر برآورده از زندگی بازیگران آن و واگویههای نسل دهه هفتاد است، تصریح کرد: شاید تعجب آور باشد اما بیش از 15 بازیگر این نمایش که اغلب دهه هفتادی هستند بچه طلاق به شمار میروند. همه جامعه دهه هفتادیها را آدمهای عجیب و غریبی میدانند با ادبیات و روحیهای خاص. این در حالیست که ما از هر طرف ضرباتی را متحمل شدیم؛ از دهه شصتیها که خود را محق میدانند و دهه پنجاهیها که خود را نسل سوخته معرفی میکنند و مورد بیاعتنایی واقع میشوند. ما حتی با زندگی تکنولوژیک دهه هشتادیها هم بزرگ نشدیم که البته هر نسلی برای خود توجیهاتی دارد اما باید به این نکته اشاره کنم که این نسل زندگی عجیب و غریبی را پشت سر گذاشته و خلاصه اینکه این نمایش برآمده از دل همین قضایاست. ادبیاتی که در آن جاری است واگویه همین نسل است که سه نویسنده آن نیز متولد همین دهه هستند. به همین خاطر هیچ کاراکتری در این نمایش اسم نمایشی ندارد و همه خودشان هستند نه اینکه خودشان را بازی کنند، بلکه اوضاع نسل خود را توصیف میکنند و حتی در صحنه رورانس هم به نوعی سعی در معرفی خود و مختصاتشان که ما هم هستیم پس به ما هم توجه کنید، دارند.
کارگردان نمایش "ما سه نفر بودیم" درباره اینکه در جایی نمایش "راز بقا" در حال نزدیک شدن به گروتسک است، عنوان کرد: من و گروه در ابتدا اصلاً به اینکه قرار است از روایت چنین صحنهایی از مخاطب خنده بگیریم فکر نکرده بودیم و اساساً تصور ما این بود که فضای کار به گونهای نیست که قادر به گرفتن خنده باشد اما واقعیت این است که ما در اجتماع کنونی به هر پدیدهای ولو تلخ، ابتدا به منزله یک اتفاق مضحک نگاه میکنیم. این عارضهای است که نشان میدهد چیزی در جایی درست نیست و پای کار در جایی میلنگد. در اپیزودی از کار که در اصل تریبون آزاد تلویزیون است، کاراکتری بیان میکند من 25 ساله هستم اما تاکنون به هیچ آرزویی نرسیدم. جالب است ما به این حرف فاجعه بار این جوان 25 ساله هم میخندیم هرچند که در مواجهه با این صحنه من گریه مخاطب را نیز دیدهام و بروز چنین حالاتی است که کار را به وادی گروتسک سوق میدهد. به نوعی میتوان گفت "راز بقا" حدیث نفس و نگاه جامعه دهه هفتادی به پدیدههای در حال وقوع دهه 90 است. به جرئت میتوانم بگویم که ما قابلیت روایت 100 اپیزود از این رویدادها را داشتیم اما در نهایت به این تعداد اپیزود رسیدیم.
او درخصوص ایده استفاده نکردن از آکسسوار و اینکه بازیگران خود تبدیل به آکسسوار شوند، اظهار کرد: به فیلم کوتاه اسپانیایی که در اصل انیمیشن است، اشاره کردم که در آن فردی از خواب بلند میشود و در راه رسیدن به محل کارش همه افراد پیرامونش را همچون ابزار میبیند تا اینکه در جلوی دفتر کارش نیز خود تبدیل به یک پادری میشود. این انیمیشن یکی از آثاری بود که ایده اصلی "راز بقا" را در ذهن من به وجود آورد. اینکه ما هر روز نگاه ابزاری به آدمهای دور و اطراف خود داریم و از یکدیگر استفاده ابزاری میکنیم که شاید در نقطهای این امر به سوءاستفاده نیز تعبیر شود. ما نسبت به هر پدیده دستساز خودمان هم معترضیم و حتی نسبت به موبایل و تلویزیون که خود ساختهایم نیز اعتراض داریم. ما در حالیکه معترض به رسانه تلویزیون هستیم آیا در صورتیکه به هر یک از ما از طرف تلویزیون پیشنهاد نگارش یک سریال تلویزیونی به ازای هر قسمت مثلاً 5 میلیون تومان دستمزد شود، رد میکنیم؟ در اصل ما در زندگی روزمره ابزار خودمانیم در حالیکه از خود، جامعه و وضعیت موجودی که در آن به سر میبریم، گریزانیم.
نمایش "راز بقا" مرداد ماه سال جاری در تماشاخانه پالیز به روی صحنه آمده است.