سرویس تئاتر هنرآنلاین: بهزاد صدیقی کارگردان، نمایشنامه‌نویس و منتقد تئاتر است که از سال 90 به پیشنهاد حمیده بانو عنقا به هیئت مدیره بنیاد بنیاد اکبری رادی پیوست. او امسال از سوی اعضا و شورای سیاست‌گذاری این بنیاد به عنوان دبیر نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی منصوب شد و این جشنواره دی‌ماه امسال اولین دوره برگزاری را پشت سر گذاشت. به بهانه برگزاری این جشنواره و حاشیه‌هایی که این رویداد نمایشی داشت با بهزاد صدیقی درباره فعالیت‌های بنیاد اکبر رادی و اهداف و حواشی این جشنواره گپ و گفتی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

 

از تشکیل و تأسیس بنیاد اکبر رادی بفرمایید. فکر می‌کنم که این بنیاد از سال 91 شکل رسمی گرفت؟

بنیاد اکبر رادی یک سال بعد از درگذشت استاد اکبر رادی یعنی در سال 1387  توسط حمیده بانوعنقا، همسر استاد رادی و رئیس هیئت مدیره­ این بنیاد، شروع به فعالیت کرد. در آن زمان یک هیئت مؤسسی تشکیل شد متشکل از دوستان استاد رادی، همکاران نمایشنامه­‌نویس، کارگردان و استاد دانشگاه که بخشی از آن‌­ها هم­چنان در ترکیب هیئت مدیره­ این بنیاد هستند و بخشی از آن­‌ها از این بنیاد جدا شدند. خانم عنقا در سال 90 از من و دوست خوب نمایشنامه­‌نویسم محمد امیریاراحمدی برای حضور و همکاری در هیئت مدیره­ بنیاد اکبر رادی دعوت کردند. به دنبال این دعوت، جویای فعالیت­­‌های انجام­‌شده­ این بنیاد شدم. بعد شروع کردیم به مطالعه و بررسی جلسات و برنامه­‌های هیئت مدیره که دیدیم هیچ صورت جلسه­‌ای نوشته نشده است. اولین کاری که کردم؛ تهیه­­ دفتر صورت جلسات هیئت مدیره­ بنیاد رادی بود تا حداقل از زمانی که قرار است این بنیاد شکل رسمی پیدا کند، رئوس مطالب و مصوبات جلسات هیئت مدیره در آن ثبت شود تا کارها به درستی سامان پیدا کند. در هر جلسه­ هیئت مدیره برنامه­‌ها یا طرح­‌ها و ایده­‌های خوبی مطرح ­‌شد. البته بخش خیلی کمی از آن عملی می­‌شد و در قالب اجرا در برنامه­‌های عمومی تحقق می­‌یافت. اولین کاری که قرار شد از ابتدا پیگیری و انجام شود، بحث دریافت مجوز بنیاد اکبر رادی بود. دوستانی که از قبل در هیئت مؤسس این بنیاد بودند، اقداماتی انجام داده­ بودند که به سرانجام نرسیده بود و اولین کاری که شخصاً پیگیرش شدم به همراه سرکار خانم حمیده بانو عنقا، این بود که مجوز مؤسسه را حتماً بگیریم. مدارک اعضای هیئت مؤسس را تهیه کردیم و بعد به وزارت ارشاد تحویل دادیم. البته قبل از این­که مدارک را تهیه کنیم، از بخش صدور مجوز مراکز فرهنگی وزارت ارشاد پیگیر شدم و حضوراً رفتم و گفتم که برای پرونده مؤسسه فرهنگی هنری بنیاد اکبر رادی یا بنیادی که از همان ابتدا با همین نام دنبالش بودیم مجوزی هنوز صادر نشده و به دنبال آن هستیم. گفتند اصلاً چنین مدارکی در این جا موجود نیست. در حالی که آن­چه در دست بنیاد اکبر رادی بود، نشان می‌داد که مدارک برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد ارسال شده است تا اقدامات صدور مجوز را انجام دهند. در هر حال مدارک را از ابتدا دوباره تهیه کردیم و با حضور پنج یا هفت هیأت موسس، به آن­‌ها ارائه کردیم. پس از نزدیک به گذشت یک سال ایراداتی به مدارک ارسال شده گرفتند. به دنبال آن هیئت مؤسس اولیه­ بنیاد رادی تصمیم گرفت که برای تسریع کار و تسریع در صدور مجوز، حداقل با عضویت و حضور سه نفر به عنوان هیئت مؤسس این بنیاد با ارسال و ارائه­ مدارک من، آرش رادی و حمیده بانو عنقا این کار زودتر انجام شود و سرانجام پس از حدود سه سال از ارسال مدارک مورد نیاز، دفتر صدور مجوز مراکز فرهنگی هنری، مجوز این بنیاد با نام مؤسسه­ فرهنگی هنری استاد اکبر رادی در بهمن‌ماه 94 صادر شد و این سرآغازی بود که ما توانستیم فعالیت رسمی­‌مان را بهتر انجام دهیم. اگرچه در طول هفت سال پیش از دریافت مجوز موسسه، بنیاد اکبر رادی فعالیت­‌های بسیاری را انجام­ داده­‌ بود که از آن جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد؛ برگزاری نمایشنامه‌­خوانی آثار استاد اکبر رادی، برگزاری نشست­‌های نقد و بررسی آثار اکبر رادی، مراسم زادروز استاد رادی، برگزاری همایش ملی رادی­‌شناسی که سه دوره تا پیش از دریافت مجوز اتفاق افتاد و ارگان و نهادی مثل مرکز هنرهای نمایشی که هم هیئت مدیره و هیئت مؤسس این بنیاد را می­‌شناخت و هم شأن و نام اکبر رادی را می­‌دانست، همیشه بدون هیچ مشکلی همکاری می­‌کرد و اجازه می‌­داد تا فعالیت‌­های­‌مان را براساس درخواستی که از این مرکز داشتیم، در تئاتر شهر یا هر مرکز فرهنگی دیگری مثل خانه­ هنرمندان ایران و... اجرا کنیم. بنیاد اکبر رادی تا سال 94 برنامه‌هایش را به همین شکل انجام داد. پس از آن از دوستان و همکاران دیگری برای فعالیت­‌های بنیاد اکبر رادی به همکاری دعوت کردیم. البته دوستان جدیدی نیز به عنوان عضو به هیئت مدیره­ بنیاد اکبر رادی اضافه شدند. دوستان قبلی هم مثل دکتر عطاالله کوپال و محمدامیریاراحمدی به دلیل مشغله­‌های کاری از جمع ما رفتند که هم­چنان از نظرها و پیشنهادهایش بهره می­‌بریم. در طی سه سال گذشته که مجوز این مؤسسه دریافت شد، بنیاد رادی با اهداف مشخص­‌تری کارش را دنبال می­‌کند. در این سه سال ما برنامه­‌های‌­­مان را وسعت دادیم؛ برگزاری جشنواره نمایشنامه­‌خوانی، همایش ملی رادی‌شناسی در دو بخش مسابقه­ نمایشنامه­‌نویسی و مسابقه­ مقالات رادی­‌شناسی که بخش نمایشنامه­‌نویسی را به همایش ملی رادی‌­شناسی اضافه کردیم که دو دوره­ چهارم و دوره پنجم این همایش در دو بخش برگزار شد؛ مسابقه­ مقالات رادی‌­شناسی و مسابقه­ نمایشنامه­‌نویسی که شامل نمایشنامه­‌های آزاد و اقتباسی از آثار اکبر رادی بود. علاوه بر آن با همکاری و برنامه­‌ریزی یکی از مؤسسات فرهنگی هنری در شهر رشت پنج شب، همایشی در بزرگداشت اکبر رادی برگزار شد و از مؤسسه­ فرهنگی هنری استاد اکبر رادی هم برنامه خواستند. در این بزرگداشت پنج نمایشنامه­ استاد اکبر رادی با عنوان تئاتر کاغذی با سرپرستی گروه تئاتر لیو و حسن معجونی اجرا شد. در اختتامیه­ این بزرگداشت، برگزیدگان جشنواره­ نمایشنامه­‌خوانی آثار اکبر رادی هم در شهر رشت معرفی شدند و دوستان برگزیده و از هیئت داوران محترم این جشنواره خانم‌­ها سلما سلامتی و مهبود مهرنوش و آقایان جواد عاطفه، اصغر نوری، مهدی میرباقری، و روزبه حسینی دعوت کردیم در رشت حضور پیدا کنند البته به غیر از خانم مهرنوش و آقای حسینی، همه به این مراسم در شهر  رشت آمدند.

چه شد که به فکر برگزاری جشنواره‌ای به نام اکبر رادی افتادید؟ 

پس از اختتامیه در سال گذشته مهدی میرباقری پیشنهاد داد که با توجه به اینکه بنیاد رادی در طول سال برنامه­‌های بسیاری را برگزار می­‌کند، می‌تواند در طول یک هفته برنامه­‌های مهمش را برگزار کند و برنامه­‌ریزی بهتری برای، متمرکز شدن فعالیت­‌هایش داشته­ باشد. این پیشنهاد خیلی خوب بود و در اولین جلسه­ هیئت مدیره­ بنیاد رادی آن را مطرح کردم و بعد طرح آن را نوشتم و در جلسه­ هیئت مدیره­ بنیاد اکبر رادی مصوب شد و همه­ اعضا از آن استقبال کردند. بنیاد اکبر رادی از دو سال گذشته جشنواره­ نمایشنامه­‌خوانی را برگزار کرد، برگزاری نشست­‌های نقدوبررسی آثار رادی، پخش فیلم تئاتر آثار اکبر رادی در خانه­ هنرمندان ایران، برگزاری نه دوره­ کارگاه‌های آموزشی کوتاه مدت­، برگزاری همایش ملی رادی­‌شناسی در پنج دوره و برگزاری مراسم و برنامه­‌های دیگر در طول هر سال از جمله­ این برنامه­‌های همیشگی بود.

بودجه­ برگزاری این مراسم و برنامه­‌ها از کجا تأمین می‌­شد؟

به غیر از همایش ملی رادی­‌شناسی که با بودجه­ خیلی خیلی کم و محدودی برگزار می­‌شد و از مرکز هنرهای نمایشی و یک بار هم از یکی از معاونت‌ها شهرداری تهران که شش میلیون کمک کرده بود، تأمین شده­ بود، بقیه­ برنامه­‌ها هیچ بودجه­‌ای نداشت. یعنی همه­ برنامه­‌ها به صورت افتخاری و اعتباری برگزار می­‌شد. یا هر ازگاهی هم اگر هزینه­‌ای بابت برگزاری برنامه­‌ای می­‌شد، برای هزینه­‌های جاری آن برنامه­‌ها بود؛ یعنی کسی واقعاً نه دستمزدی می­‌گرفت و یا اگر هدیه­‌ای هم داده می­‌شد، هدیه­ فرهنگی بود. همواره هم از مسئولان دولتی چه شهرداری چه مرکز هنرهای نمایشی، بودجه درخواست می­‌کردیم که معمولاً هم جز  همایش ملی رادی­‌شناسی، به برنامه­‌های دیگر بودجه­‌ای تعلق نمی­‌گرفت و در اکثر موارد دوستان هیئت مدیره بنیاد رادی هزینه­‌های جاری را متقبل می­‌شدند و هم­چنان می­‌شوند. امسال هم این اتفاق افتاد.

امسال برای نخستین جشنواره­ تئاتر اکبر رادی قرار بود از طرف شورای شهر و مرکز هنرهای نمایشی حمایت مالی شوید. این موضوع به کجا رسید؟

ما از سال گذشته برای دیدار با کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران درخواست مکتوب دادیم و یک سال این مکاتبه طول کشید تا جوابی شفاهی بدهند. بعد از آن­که ایده­ برگزاری جشنواره­ تئاتر اکبر رادی مطرح شد و سپس طرح و فراخوانش را نوشتیم، نامه­‌نگاری و تماس­‌های بعدی را در اردیبهشت ماه با شورای شهر انجام دادیم. خیلی پیگیری کردیم و متوجه شدیم یک بوروکراسی عجیب و غریبی در شورای اسلامی شهر تهران حاکم است. در شورای شهر با آن همه نیرو و سیستم اداری، به درخواست­‌های فرهنگی این‌چنینی توجه آن­چنانی نمی­‌شود یا اگر توجهی می­‌شود، ظاهراً خیلی محدود است. پس از انتشار فراخوان این جشنواره در شهریور ماه 97 و پس از پیگیری­‌های بسیار از خانم آشتیانی به عنوان دبیر کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران، یک مذاکره تلفنی و یک بار نیز به صورت حضوری قرار ملاقاتی صورت گرفت و زمانی‌که درباره­ بودجه و هزینه‌های جشنواره صحبت کردیم، ایشان گفت بودجه­ جشنواره­ تئاتر رادی اصلاً رقم خیلی زیادی نیست و نهایتاً ممکن است یک سوم از کل برآورد بودجه­ را نتوانیم، پرداخت کنیم و در این صورت می­‌توانیم از شهرداری یا از مراکز فرهنگی و هنری دیگری مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درخواست کنیم تا آن یک سوم مورد نیاز هم تأمین شود. بودجه­ ما در حدود 326 میلیون تومان برای کل هزینه­‌های جشنواره برآورد شده­ بود. خانم آشتیانی قول مساعد و قطعی دادند که دو بخش از کل بودجه­ این جشنواره را حتما می­‌توانیم تأمین کنیم و یک سوم مورد نیاز دیگر را به وزارت فرهنگ و ارشاد یا مراکز زیربط فرهنگی دیگر ارجاع می­‌دهیم تا آن نهادها بتوانند این بخش باقی­مانده­ بودجه­ این جشنواره را تأمین کنند. این بودجه پس از پیگیری­‌های دائمی و تلفنی و ... به معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران ارجاع داده شد. چندین بار با معاونت محترم مالی به صورت تلفنی و سپس حضوری صحبت کردیم. گفتند آن­چه درباره­ بودجه­ این جشنواره از شورای شهر مصوب شده­ و به ما ابلاغ شده، شصت میلیون تومان است. یعنی حدوداً یک پنجم کل بودجه مورد نیاز این جشنواره! حدود چهل میلیون تومان دیگر را هم مدیر کل هنرهای نماشی با همه­ کمبود بودجه‌­ای که در طول سال 97 دارد و ظاهراً تا دو هفته پیش هم هنوز بودجه­ تئاتر کشور به دست­شان نرسیده بود، متقبل شد و قول داد تا هر وقت بودجه­ مرکز هنرهای نمایشی پرداخت شود، این کمک مالی را به این جشنواره بکنند و در اولویت پرداخت بگذارند. از طرف شورای اسلامی شهر تهران و معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران، هم هفت میلیون تومان از شصت میلیون تومانی که قول دادند به صورت علی‌‌الحساب پرداخت شده است. حدوداً هزینه‌­هایی که همکاران ستاد اجرایی جشنواره از جیب خود پرداخت کرده‌­اند تا امروز نزدیک به بیست میلیون است. با این وضعیت طبیعتاً جوایز نقدی برگزیدگان جشنواره را نمی‌­توانیم اهدا کنیم و برای بخش‌­های دیگر مثل ستاد اجرایی و دستمزد داوران بودجه­ محدودی در نظر گرفته شده است و این بخش‌ها بودجه­ زیادی مثل جشنواره‌­های دولتی یا برخی از جشنواره‌­های غیردولتی ندارد.

بهزاد صدیقی

آیا به غیر از درخواست این بودجه به جذب اسپانسر هم فکر کردید؟

 ما همزمان با انتشار فراخوان به دنبال اسپانسر هم بودیم. حتی یکی از دوستان که کارش در حوزه­ تبلیغات و بازرگانی فرهنگی است و تخصص لازم در این باره را دارد، مذاکرات زیادی با برخی از شرکت‌­ها انجام داد که از طریق ایشان با شرکت جارچی برای ساخت نشان و مدال اکبر رادی مذاکره کردیم و این شرکت هزینه­‌های ساخت این مدال­‌ها و نشان­‌ها را تقبل کرد. البته با سایر شرکت­‌ها و مراکز خصوصی و دولتی دیگر برای جذب اسپانسر یا سرمایه­‌گذار به نتیجه نرسیدیم. با نشر خاموش و نشر افراز هم برای حمایت از اقلام چاپی مذاکره کردیم که خوشبختانه حمایت از این بخش از جشنواره را عهده­‌دار شدند.

طراحی و ساخت نشان و مدال اکبر رادی چقدر هزینه داشت؟

  طراحی نشان و مدال اکبر رادی را جناب امیر اسمی عزیز برعهده گرفت و بابت آن ریالی دستمزدی دریافت نکرد. همه می‌­دانیم که این طراحی‌­ها چقدر هزینه دارد. اما او هزینه­ طراحی این دو مدال و نشان را به بنیاد رادی هدیه کرد. این نوع طراحی­‌ها توسط یک طراح حرفه‌­ای عموماً حداقل 12 تا 15 میلیون تومان هزینه دارد. برای ساخت نشان و مدال اکبر رادی چنان­چه گفتم شرکت جارچی اسپانسر ما شد. البته هزینه­ تهیه­ جعبه­‌های مدال و نشان را بنیاد رادی تقبل کرد که بخشی از هزینه‌­اش را پرداخت کردیم و بخشی از آن هنوز باقی­مانده که به کارگاه ساخت این جعبه‌­ها مقروضیم.

همکاری افراد حقیقی و حقوقی در این دوره از جشنواره چگونه بود؟

در نخستین دوره­ جشنواره­ تئاتر اکبر رادی دوستانی به ما پیوستند که همکاری‌­های خوبی با جشنواره داشتند. جدا از دبیران، هیئت‌­های محترم انتخاب و داوران بخش‌­های مختلف جشنواره و اعضای شورای سیاست­گذاری آن که همکاری­‌های لازم را داشتند، افرادی بودند که علاوه بر سمت­‌های اجرایی و سیاست­گذاری، با دغدعه­­ بسیار جشنواره را همراهی کردند؛ هم­چون محمد رحمانیان عزیز که علاوه بر حضور در شورای سیاست­گذاری و داوری بخش مونولوگ، براساس پیشنهاد و درخواست من و موافقت شورای سیاست­گذاری جشنواره، کارگردانی مراسم اختتامیه را نیز عهده­‌دار شدند و در این زمینه، وقت و انرژی زیادی را با گروه خوب­‌شان صرف کردند. یا جناب حسین مسافر و پرسنل خوب تماشاخانه­ ایرانشهر که کمال همکاری را در بخش اجرای نمایش­‌های مونولوگ و مراسم اختتامیه داشتند. هم­چنین جناب شهرام گیل­‌آبادی که برای برگزاری این دوره کمک­‌های قابل توجهی را انجام داد؛ از جمله مکان دبیرخانه­ جشنواره با هماهنگی ایشان در فرهنگسرای ارسباران تشکیل شد تا این فرهنگسرا محل ثابت این دوره از جشنواره باشد. همین جا از جناب محسن سلیمانی، مدیر محترم وقت فرهنگسرای ارسباران تشکر می­‌کنم و هم­چنین از پرسنل خوب فرهنگسرای ارسباران که کمال همکاری را با ستاد برگزاری جشنواره داشتند، سپاسگزارم. همه­ دبیران و بسیاری از اعضای شورای سیاست­گذاری همکاری خوبی با ستاد جشنواره داشتند. از همکاران مجموعه­ تئاتر شهر هم تشکر می­‌کنم که شرایط خوبی را برای برگزاری بخش نمایشنامه­‌خوانی و برنامه­‌های بخش جنبی جشنواره فراهم آوردند و هم­چنین از مدیران و همکاران گالری آریا و نگارخانه­ نقش جهان فرهنگستان هنر برای دو بخش مهم دیگر جشنواره شامل نمایشگاه "لبخند باشکوه آقای رادی" به کیوریتوری و دبیری امیر اسمی و نمایشگاه اسناد تصویری آثار اکبر رادی به دبیری ابراهیم حسینی که فضای نمایشگاهی خوبی را برای این دو بخش ایجاد کردند. از هنرمندان کاریکاتوریست، طراح، تصویرساز، عکاس، مجسمه­‌ساز، نقاش هم بسیار ممنونم که در بخش نمایشگاه لبخند باشکوه آقای رادی، دعوت جشنواره را پذیرفتند و آثار خلاقانه، دیدنی و ارزشمندی را به سفارش امیر اسمی عزیز خلق کردند و در این نمایشگاه  به نمایش درآورند.

آیا پیش­‌بینی کرده بودید که این تعداد آثار به دبیرخانه ارسال شود؟ به نظر شما چرا قدیم‌ترها و پیشکسوت‌­ها در این جشنواره شرکت نکردند؟ در حالی که جوانان با جرأت زیادی آثارشان را به دبیرخانه­ این جشنواره ارسال کردند.

نه واقعاً پیش بینی نمی‌کردیم این حجم از ارسال آثار و استقبال از جشنواره دریافت شود. در بخش نمایشنامه‌­نویسی استقبال زیادی شد و تعداد 278 نمایشنامه به دبیرخانه­ جشنواره ارسال شده بود. بخش مسابقه­ نمایشنامه­‌نویسی از دوره­ چهارم همایش ملی رادی­‌شناسی به این همایش اضافه شد، در حدود شصت و چند اثر به دبیرخانه­ آن دوره از همایش رسیده بود که عموماً آثار ضعیفی بودند و البته چند نمایشنامه­‌نویس حرفه‌ای حضور داشتند و نسبت به این دوره از جشنواره­ تئاتر اکبر رادی تعدادشان کمتر بود. در جلسه­ داوری دوره­ چهارم که محمد چرم­شیر عزیز به عنوان یکی از اعضای هیئت داروان آن دوره حضور داشت، یادم هست این موضوع را مطرح کرد که بخش مسابقه­ نمایشنامه­‌نویسی همایش ملی رادی­‌شناسی باید آن­قدر حرفه­‌ای باشد که هر نمایشنامه­‌نویسی جرأت نکند اثرش را ارسال کند و باید بیشتر حرفه­‌ای­‌ها این جسارت را داشته باشند تا در این بخش آثار خود را بفرستند و شرکت کنند. اما از آن­جایی که در ایران هر جشنواره و مسابقه­‌ای که برگزار می­‌شود، فراخوان‌ آن عمومی است و بخش حرفه­‌ای از دانشجویی جدا نیست، پس همه­ شرکت می­‌کنند. اتفاقاً فکر می­‌کردیم در این بخش از جشنواره حرفه­‌ای­‌ها بیشتر شرکت می‌‌کنند. اما فراخوان ما هم عمومی بود و اصلاً جداسازی نداشتیم. تصورمان این بود که با توجه به برگزاری دو دوره نمایشنامه‌­نویسی در دو دوره همایش ملی رادی‌­شناسی (چهارم و پنجم) که حرفه‌­ای­‌ها هم در آن شرکت کرده بودند و جوایزی هم دریافت کرده بودند، فکر نمی­‌کردیم در این دوره از جشنواره تا این حد آماتورها و غیرحرفه‌­ای­‌ها و دانشجوها در کنار تعداد کمی از افراد حرفه‌ای شرکت کنند. حدس‌­مان این بود که در دوره­ اول جشنواره این بخش را جدی نمی­‌گیرند و مثل همیشه در دوره­ اول تعداد کمی شرکت می‌­کنند. در بنیاد اکبر رادی اصلاً به دنبال بالا بردن آمار یا داشتن آمار بالا نیستیم. بنیاد اکبر رادی به دنبال حضور افراد در بخش‌­های مختلف جشنواره و به فکر تعداد زیاد افراد نیست و می­‌خواهد اتفاقی فرهنگی و جریان‌سازی را شکل دهد. براساس اهداف فراخوان و اساسنامه مؤسسه­ فرهنگی هنری استاد اکبر رادی این بنیاد در نظر دارد یک جریان فرهنگی در حوزه­ نمایشنامه‌­نویسی و پژوهش درباره­ آثار رادی شکل بگیرد. پیش­‌بینی ما این بود که حدود 150 و نهایتاً نزدیک به 200 اثر در بخش نمایشنامه‌­نویسی به دبیرخانه­ جشنواره رادی ارسال شود. در بخش‌­های دیگر هم پیش­بینی من و دیگر دوستان شورا و هیئت مدیره هم این بود که 20 تا 30 اثر ارسال خواهد شد. در بخش مونولوگ 75 اثر آمد، در بخش نمایشنامه‌خوانی نیز 60 اثر ارسال شد. این آثار را منهای تعدادی که در هر بخش مدارک کافی نداشتند و یا دیر ارسال کردند و حذف شدند، در نظر بگیرید. این استقبال نشان می­‌دهد که جشنواره­ تئاتر اکبر رادی برای بسیاری از هنرمندان جوان یا هنرمندان باتجربه اهمیت زیادی دارد؛ چه از طرف حرفه­‌ای­‌ها و چه از طرف جوانان. شاید اگر برای نشان اکبر رادی تبلیغ بیشتری می­‌شد و آن را بولد می­‌کردیم به صورت خبر یا هر آن­چه در مورد اهدا، طراحی و ساخت این نشان، این جشنواره بیشتر هم مورد توجه هنرمندان تئاتر قرار می­‌گرفت. این نشان را ما برای دوره‌­های قبل هم در نظر داشتیم اما به دلیل کمبود بودجه، هرگز نتوانستیم آن را سفارش بدهیم. اما در این دوره از جشنواره تصمیم گرفتیم حتماً آن را طراحی کنیم و بسازیم تا در اولین جشنواره­ تئاتر اکبر رادی این نشان را به برگزیدگان اهدا کنیم. به نظرم اگر اطلاع­‌رسانی ویژه‌­ای برای اهدای این نشان شده‌­ بود، شاید نمایشنامه­‌نویسان حرفه­‌ای بیشتری ترغیب می‌شدند که شرکت کنند.

بهزاد صدیقی

فکر می‌­کنید چرا نمایشنامه­‌نویسان و کارگردانان حرفه­‌ای نخستین دوره­‌های یک جشنواره­ تئاتر را جدی نمیگیرند؟

نمایشنامه‌­نویسان حرفه­‌ای عموماً دوره­‌های اول جشنواره­‌ها را خیلی جدی نمی­‌گیرند شاید منتظر هستند ببینند دوره­‌های اول چه اتفاقی می­‌افتد و بعد چه می‌شود. هرچند واکنش حرفه­‌ای­‌ها یا نمایشنامه­‌نویسان مطرح که در بخش مسابقه­ نمایشنامه­‌نویسی این دوره جشنواره شرکت کردند و دست خالی برگشتند و حتی به غیر از یکی دو نفر، نامی از آن­ها برده نشد. شاید برای دوره­ بعد ترجیح دهند شرکت نکنند. به طور کلی واکنش مثبتی  در قبال بیانیه‌ای که هیئت داوران بخش نمایشنامه­‌نویسی نوشتند، نداشتند.

شما به عنوان دبیر این جشنواره نوع داوری این دوره را  چگونه دیدید؟ بخصوص نوع داوری بخش نمایشنامه‌نویسی را چگونه ارزیابی می­‌کنید؟ آیا داوران مستقل عمل کردند یا نظرات شما در داوری دخیل بود؟

شخصاً به عنوان مسئول یا دبیر، هر بار که در جشنواره‌­ها یا مسابقات دیگر حضور داشتم، هیچ­‌گاه در کار هیئت داوران دخالت نکرده­‌ام. هیچ سفارشی به آن­ها نداشتم یا از طرف کسی دیگر سفارشی نشده­‌ بود و همیشه داوران آزاد بوده­‌اند؛ به این دلیل که اصول یک داوری صحیح، این است که داوران با فکر و اندیشه خودشان تصمیم بگیرند و آثار مورد نظر را پس از بررسی و مطالعه، ارزیابی و انتخاب کنند. هیچ احتیاط­‌کاری یا سفارش‌های از قبل تعیین­ شده یا روابط دوستانه در کارشان نبوده و خوشبختانه داوری­ آن­ها سالم و دور از احتیاط کاری و آزادانه انجام شده­ است. فقط به عنوان دبیر جشنواره به داوران بخش نمایشنامه­‌نویسی گفتم که این دوره قرار است نشان اکبر رادی به برگزیدگان اهدا شود و برگزیده یک اثر بیشتر نیست و رتبه­‌های دوم و سوم و ... وجود ندارد و داوران فقط یک اثر برگزیده مثل خیلی از مسابقات و جشنواره­‌های فرهنگی و حرفه‌ای دنیا می­‌توانند انتخاب کنند. هر چند دست‌شان باز بود که از چند نفر هم تقدیر کنند ولی اثر برگزیده، فقط یک اثر است. آثار تقدیری هم باید در حد استاندارد باشد. یعنی سطح کیفی پایین و ضعیفی نداشته باشند. داوران این بخش در جلسه­ داوری سطح کیفی آثار این بخش را خیلی پایین ارزیابی کردند در جلسه داوری، هیات داوران پس از اعلام آرای خود اثر یا آثاری را هم شایسته تقدیر ندانستند و هیچ یک از آرای مشترک آن­ها در سطحی نبود که بگویند اثری شایستگی دریافت نشان اکبر رادی را دارد. این­که واقعاً از آثاری به عنوان نامزد هم نام نبردند یا حتی اثر تقدیری هم نداشتند، دیگر به رأی هیئت داوران برمی‌­گردد که این تصمیم را گرفتند. آن­ها اختیار داشتند و اجباری بالای سرشان نبود. آن‌ها این تصمیم را گرفتند به این دلیل که سطح کیفی آثار را پایین قلمداد کردند. به نظرم باید به رأی آن­­ها احترام بگذاریم چون هم همه­ آثار را به دقت خوانده بودند و هم اینکه داوران این بخش افراد کاربلد و متخصص و متبحر در نمایشنامه‌­نویسی هستند که تجربیات زیادی دارند. تعداد نویسندگان دیگری که در این بخش شرکت کرده بودند و شناخته شده بودند، محدود بود و مطمئنم اگر خودشان داور بودند، همین حساسیت را روی انتخاب برگزیده داشتند. نشان اکبر رادی ساخته شده ­است تا به نمایشنامه­‌نویسی که شایسته­ و حقش است، اهدا شود، نه این­که سال­‌ها در آرشیو بنیاد اکبر رادی نگه­داری شود. بخش مهمی از سخت‌گیری‌­های هیئت داوران به این دلیل است که باید این نشان به کسی داده­ شود که بتوانند از انتخاب‌­شان دفاع کنند و قطعاً تصمیمی که در جلسه­ داوری اعلام شد این بود که گفتند واقعاً نمی‌توانیم از هیچ اثری در این بخش دفاع کنیم. نکته خیلی مهم است این است که هیئت داوران باید بتوانند از اثری که به عنوان اثر برگزیده اعلام می­‌کنند، دفاع کنند. چه در این جشنواره و چه در هر جشنواره دیگری. دفاع هیئت داوران از یک اثر برگزیده از بین تعداد زیادی از آثار که می­‌خوانند، دفاع مهمی است و اگر نتوانند از اثر منتخب خود دفاع کنند و نتوانند سطح کیفی کار را به درستی ارزیابی کنند و بگویند حالا یک نشان بدهیم یا مثلاً از پنج اثر تقدیر کنیم، در نهایت موجب می­‌شود ارزش و اعتبار جایزه پایین بیاید. بالاخره نمایشنامه­ برگزیده یا تقدیرشده در بعد از جشنواره یا اجرا می­‌شود یا حداقل چاپ می­‌شود و وقتی عموم می­‌خوانند یا می­‌بینند می‌­گویند این بود متنی که اثر تقدیر شده یا برگزیده جشنواره شده؟! بارها این خبط‌­های داوری را در جشنواره‌­ها و بخصوص در جشنواره­‌های سینمایی دیده‌­ایم که آثاری را هیئت داوران انتخاب کرده‌­اند که ارزش دریافت جایزه یا برگزیده ­شدن را نداشته است. ارزش­‌گذاری، اعتباربخشی و پاسداری از نشان اکبر رادی بخشی از وظیفه­ هیئت داوران این جشنواره است. بخش دیگر هم دفاع از رأی خود است. دفاع­ کردن از رأی خود برای داوران ما مهم بود و گفتند هیچ یک از آثار بخش نمایشنامه‌­نویسی این جشنواره قابل دفاع نیستند و سطح کیفی کارها را حتی متوسط رو به بالا هم ندیدند که دو اثر یا یک اثر را تقدیری اعلام کنند.

نظر شما درباره بیانیه چه بود؟ آن چیزی که به آن واکنش نشان دادند، این بود که می‌گفتند بیانیه تند بوده است؟

ما پیش از این­که بیانیه‌­ای در آن جلسه نوشته شود و حتی قبل از آن که با داوران صحبت کردیم، صحبت‌­هایی در مورد نوع داوری در همه­ بخش‌­ها داشتیم، این بود که هرکس در هر مقامی که هست و در مقام داوری قرار می­‌گیرد باید بتواند از انتخاب‌­هایش دفاع کند. درست است که هر داوری در هر جشنواره باید با سطح تعداد آثاری که ارسال شده در آن دوره، داوری کند، ولی این­قدر هم نباید بی­‌توجه باشیم که از استانداردها دور شویم یا بگوییم این تعداد آثار زیر استاندارد آمده و این تعداد هم متوسط است و از بین همین‌­ها حتماً یکی یا چند اثر را انتخاب کنیم. من فکر می‌­کنم اشتباهی که در خیلی از داوری انجام می‌­شود این است که همین رویه‌­ای را که گفتم، دنبال می‌­کنند. گاهی هم رتبه­ یک و رتبه­ دو هیئت داوران هیچ برگزیده­‌ای هم نداشته و از رتبه­ سه به بعد اعلام کرده­‌اند، ولی سه به نسبت چی؟ هیئت داوران همان­طور که در انتخاب آثار آزاد بودند، در نوشتن بیانیه هم این آزادی را داشتند که مسائل این آثار را مورد نظر خود قرار دهند و بر اساس کیفیت قوی یا ضعیف یا سطح کیفی پایین آثار و با توجه به اشتراک نظرهای‌­شان در مطالعه­ این آثار نکاتی را در بیانیه­ خود عنوان کنند. از نظر من بیانیه­ قابل تأمل و قابل احترامی است. شاید خیلی­ از افراد به همین جمله­‌ای که من گفتم هم خرده بگیرند. به نظرم باید به نظر داوران احترام بگذاریم و به سطح استانداردها فکر کنیم تا در آینده به استانداردهای دنیا برسیم. اگر چه ممکن است بگوییم هیچ جای ایران و هم­چنین جامعه­ فرهنگی اجتماعی  هم­چون جامعه کشورهای پیشرفته و غربی نیست، ولی به نظرم بالاخره باید از یک جای شروع کرد و اگر این‌طور فکر کنیم، مدام درجا می‌­زنیم. این سخت­گیری‌­ها به این دلیل است که دوستان داور اعلام کردند که نباید شأن استاد رادی زیر سوال برود، اما جدا از آن می­‌گویم باید استاندارد نمایشنامه­‌نویسی را رعایت کنیم. یعنی باید در ارزیابی آثار نمایشنامه‌­نویسی برای چنین جشنواره­‌ای، سطح کیفی بالای متوسطی داشته باشند. هرچند من آثار جشنواره را نخوانده‌­ام و نمی‌­توانم قضاوت دقیقی کنم و نظر قطعی در مورد این آثار بدهم اما به رأی داوران احترام می­‌گذارم و به نظر آن­ها اعتماد کامل دارم.

صادقانه بگویید آیا از انتخاب این داورانی که کنار شما بودند، پشیمان نیستید؟ آیا می‌توانید از آن­ها دفاع کنید؟

اصلاً پشیمان نیستم و پشت این داوری می­‌ایستم. هم­چنان­ که اعضای هیئت مدیره­ بنیاد رادی پشت این داوری می‌­ایستند. اعضای شورای سیاستگذاری هم به گمان من پشت این داوری می‌­ایستند. ما به رأی داوران احترام می­‌گذاریم و به آن­‌ها اعتماد داریم و بابت انتخابی که کرده­‌ایم، حتی اگر نظرشان به نظر عده‌­ای خوش نیامده باشد یا نظر این هیأت داوران را عده‌­ای قبول نداشته ­باشند، پشت‌­شان می­‌ایستیم. وقتی دوستان را به عنوان داور انتخاب می­‌کنیم، در نظر داریم که آن‌­ها چه آثاری را با چه کیفیتی نوشته‌­اند و می­‌دانیم کسانی را انتخاب کنیم که مورد سوال قرار نگیرند. در انتخاب هیئت داوران به ترکیب آن­‌ها هم توجه کردیم که این ترکیب چگونه باشد. مثلاً یک فرد با تجربه‌­تر از نسل میان­سال نمایشنامه‌­نویسی، یک نفر دیگر یک نسل در بعد از این نسل باشد و نفر آخری را از نسل جدید انتخاب کردیم و کنار هم گذاشتیم؛ در واقع سه نسل نمایشنامه­‌نویسی بعد از انقلاب را در ترکیب داوری انتخاب کردیم و قرار دادیم. همه­ آن‌­ها افرادی هستند که از نظر عده‌­ای شاید در کارنامه‌­شان آثار ضعیفی هم داشته ­باشند که در کارنامه­ همه­ نویسندگان چنین آثاری وجود دارد. جمشید خانیان یکی از بهترین نمایشنامه‌­نویسان کشور ما است که بدون حاشیه کار می‌­کند و سال‌هاست که در شهر اصفهان اقامت دارد. حمیدرضا نعیمی و آرش عباسی جزو نمایشنامه‌­نویسان خوب کشور هستند که آثارشان هم اغلب مورد توجه مخاطبان و هم منتقدان و جامعه­ تئاتری قرار گرفته­ است. بخش نمایشنامه‌­نویسی شاید به این دلیل خیلی مورد نقد اهالی نمایشنامه­‌نویسی یا جامعه­ تئاتری قرار گرفته است که تعداد شرکت‌‌کنندگان‌شان زیاد بوده و از طرفی چون بیانیه تند و تیزی را نوشتند و مطرح کردند، بیشتر باعث واکنش شرکت­‌کنندگان و نمایشنامه­‌نویسان شده و این که قرار بر این بوده که در مقابل همه تندی‌­هایی که ممکن است از طرف مخالفان یا موافقان این جایزه ابراز شود، بنیاد اکبر رادی بایستد. ما نمی­‌خواستیم اتفاق باری به هر جهت در بخش­‌های مختلف جشنواره رخ دهد و بگوییم حالا جشنواره برگزار شده و حتماً باید عده‌­ای برگزیده­‌ در همه­ بخش­‌ها اعلام شود. در بخش مونولوگ هم واقعاً اگر داوران تا روز آخر کارهای قابل دفاعی را نمی‌دیدند، نمی­‌توانستند اثر قابل توجهی را مطرح کنند. این موضوع را هیئت داوران می­‌گفتند و اگر این اتفاق در همین بخش می­‌افتاد، شاید مثل همین بخش نمایشنامه­‌نویسی، افراد با دست خالی برمی­‌گشتند. در این بخش شش اثر به جشنواره راه یافته بود. در بخش نمایشنامه­‌خوانی هم باز همین مسئله وجود داشت و در جلسه هیئت انتخاب نمایشنامه­‌خوانی هم گفتم واقعاً اگر فکر می‌کنید سه اثر راه‌یافتنی هستند، همان سه اثر را معرفی کنید و دنبال آمار و ارقام نباشید، بنیاد رادی هم به دنبال این چیزها نیست. بنیاد رادی می­‌خواست فقط آثار باکیفیت به جشنواره راه پیدا کند. این آثار جزو کارنامه جشنواره و بنیاد اکبر رادی حساب می‌­شود و دوست نداریم هر کار ضعیفی در بخش­‌های جشنواره قرار بگیرند. در بخش نمایشنامه‌­نویسی همه­ آثار در یک مرحله داوری شدند. شاید اگر داوری بخش نمایشنامه­‌نویسی را دو مرحله­‌ای می­‌کردیم، یعنی یک هیئت انتخاب یا هیئت داوری اولیه‌ای بود که ابتدا مثلاً چهل یا پنجاه نمایشنامه را از میان 278 اثر انتخاب می­‌کرد و این تعداد را به دور دوم این بخش از جشنواره معرفی می­‌کرد، احتمالاً باز هم این اتفاق می‌­افتاد به این دلیل که کیفیت آثار این بخش همین بود و از این نمایشنامه­‌ها نتیجه‌­ای می­‌گرفتیم که ماحصل آثاری بود که به جشنواره فرستاده بودند.

بهزاد صدیقی

به عنوان یک نمایشنامه‌­نویس، نه به عنوان دبیر جشنواره­ تئاتر اکبر رادی، به نظرتان چه بلایی بر سر نمایشنامه‌نویسی تئاتر ما آمده است؟ امکانات آموزشی کم شده یا مطالعه و پیگیری جوانان و سطحی‌نگری آن‌ها؟ در دوران نه چندان دور زمانی ما نمایشنامه‌­نویسان شاخصی داشتیم اما چرا امروز اوضاع اینگونه شده است؟

به نظرم وضعیت نمایشنامه­‌نویسی ما جدا از جریان و وضعیت تئاتر کشور نیست و شاید اگر جریان نمایشنامه‌نویسی جدی، درست و محکمی وجود داشت، وضعیت تئاتر کشور هم بهتر بود یعنی ما الان مرحله­ گذار را طی کرده­ بودیم و وارد مرحله­ درست­‌تر و بهتری شده­ بودیم. در این خصوص دلایل متعددی می­‌تواند برای ضعف و کاستی­‌های جریان نمایشنامه­‌نویسی تئاتر کشور وجود داشته­ باشد. از عمده­‌ترین دلایلش می­‌تواند این باشد که هیچ سیاست مشخص و مدونی اساساً برای تئاتر کشور روشن نشده و تبیین شده نیست. هر ارگان دولتی یا غیر دولتی چه خصوصی و غیرخصوصی که برای تئاتر کار می­‌کند با یک­دیگر اشتراک نظری در تئاتر  ندارند. شاید هر شخص حقیقی و حقوقی در تئاتر می­‌خواهد ساز خودش را بزند. این ساز خود زدن هر ارگان یا نهادی دولتی و غیردولتی باعث شده که وضعیت تئاتر به این روز بیفتد. ضمن این­که دخالت­‌های خارج از مراکز تئاتری و فرهنگی در حیطه­ تصمیم­‌گیری­‌های مراکز تئاتری اتفاق می­‌افتد. این‌ها باعث می‌­شود که بخشی از فعالان تئاتر ناامید شوند، بخشی از افراد حرفه‌­ای تئاتر منزوی شوند و  بخشی حتی به خارج از کشور مهاجرت کنند. بخشی هم آهسته می­‌روند و می‌­آیند که گربه شاخ‌­شان نزند. تعداد خیلی محدودی هستند که پای جریان حرفه‌­ای نمایشنامه­‌نویسی ایستاده‌­اند و چون همگرایی و همدلی بین جامعه­ تئاتری وجود ندارد، هرکسی سنگ خودش را به سینه می­‌زند. این علی‌رغم مسائل و مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که در کشور حاکم است. ما اتحاد در عرصه فرهنگی، چه در تئاتر و سینما و چه در سایر هنرها نداریم. صنوف دیگر هنری هم همین وضعیت را دارند. اگر این همدلی از سوی خانه­ تئاتر و طبیعتاً زیر مجموعه­ آن که صنف تخصصی کانون نمایشنامه‌نویسان ایران است، صورت بگیرد و نمایشنامه‌نویسان حرفه­‌ای به کانون نمایشنامه­‌نویسان ایران بپیوندند، به نظرم وضعیت فرق می‌کند و بهتر می­‌شود. بسیاری از نمایشنامه­‌نویسان حرفه­‌ای عضو این کانون نیستند یا اگر هستند، فعال نیستند. در مجامع عمومی کانون نمایشنامه­‌نویسان هم حضور فعالی ندارند و در تصمیم­‌گیری اعضای هیئت مدیره­ صنف خودشان مشارکت نمی­‌کنند و رأی نمی­‌دهند تا انتخابی داشته­ باشند. از طرفی مرکز هنرهای نمایشی یا سازمان فرهنگی شهرداری تهران هیچ حمایت ویژه یا شاخصی از نمایشنامه‌نویسان یا صنف نمایشنامه­‌نویسان نمی­‌کند. از طرفی چند سالی است که تئاتر خصوصی ایجاد شده و تعداد ناشران هم زیاد شده است، اما هیچ نظارت قانون­مندی در هیچ حوزه­‌ای، هم بر صنف ناشران هم بر صنف تئاتر خصوصی نمی­‌شود. منظورم نظارت از طرف مراکز تئاتری است نه بازرسی از جای غیرتئاتری. من در مورد کیفیت تئاتر و نظارت برآن صحبت می­‌کنم. این نظارت وجود ندارد و هیچ‌کس هم واکنشی نشان نمی‌دهد. به نظرم اگر هر ناشر و یا هر سالنی چه دولتی یا غیر دولتی برای اجرای نمایشنامه چه خارجی و چه ایرانی، اگر بخواهد تأییدیه­ نمایشنامه را بگیرند تا متوجه شوند که این نمایشنامه برای انتشار و چاپ یا برای اجرا چقدر شایستگی اجرا و چاپ را دارد، باید از صنف نمایشنامه­‌نویسان و صنف کارگردانان مجوز بگیرد. به نظرم این مسئله باید بین خانه­ تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی اتفاق بیفتد تا هر اثری به سادگی روی صحنه نرود. به همین دلیل است که غیر از ضعف اجرایی، خیلی از متون قابل اجرا نیستند. در دوره­‌ای که نسل ما تئاتر کار می­‌کرد، درست است که سالن کم بود، ولی هرگز کارهای کلاسی­‌مان را برای یکی دو شب حتی برای نزدیکان و دوستان­‌مان هم اجرا نمی­‌کردیم. برخلاف آن موقع، کارگردانان نسل جدید حالا می­‌روند در سالن­‌های خصوصی، هزینه هم می­‌کنند و اجرا می­‌روند و بعد بروشور هم چاپ می‌­شود و خبرهایش را هم رسانه‌­ها منتشر می­‌کنند و این نوع آثار می­‌شود رزومه حرفه‌­ای آن­‌ها و بعد به سراغ سالن‌­های حرفه­‌ای می­‌روند و متقاضی اجرا می­‌شوند و بلافاصله می­‌خواهند عضو صنوف تئاتری هم بشوند. وقتی این­قدر همه چیز سهل‌الوصول شده و کیفیت کنار رفته و کمیت جایش را گرفته است، طبیعتاً مشکلاتی برای تئاتر و جریان نمایشنامه­‌نویسی ایجاد می­‌شود. به نظرم آموزش کافی وجود دارد. نسل تازه­‌ای که جدیداً وارد نمایشنامه­‌نویسی شدند یا می‌خواهند وارد بشوند، فکر می­‌کنند آن چیزی که می‌نویسند الزاماً نمایشنامه است و اگر دو نقطه جلوی شخصیت­‌ها بگذارند و دیالوگ‌ها را بنویسند، نمایشنامه نوشته­‌اند و قابلیت اجرا و نمایشنامه شدن دارد! مطالعه اصلاً وجود ندارد. این را جدی می‌گویم. وقتی تیراژ نمایشنامه­‌های ما می­‌شود دویست یا سیصد یا حداکثر پانصد نسخه، نشان می‌دهد که اصلاً کسی نمی­‌رود نمایشنامه بخرد و بخواند. این عرضه و تقاضا است که بازار نشر این تیراژ را براساس درخواست بالا می­‌برد یا کم می­‌کند. وقتی ناشر می­‌بیند تقاضای زیادی برای نمایشنامه وجود ندارد، طبیعتاً تیراژ را کم می­‌کند. درست است که کاغذ گران شده اما در همین گرانی اگر کسی خواننده­ واقعی باشد، کتاب هم می­‌خرد. نمایشنامه در همین روزهای گرانی نهایتاً بیست تا سی هزار تومان است، بیشتر که نیست. در حالی که بسیاری از جوانان هر روز در کافه­‌ها می‌­چرخند و قهوه و چای پنجاه هزار تومانی می­‌خرند و حداقل هفته­­‌ای دوبار این هزینه را دارند، اما حاضر نمی­‌شوند هفته­‌ای یک بار نمایشنامه­‌ای ده یا بیست هزار تومانی بخرند! در حال حاضر نمایشنامه­‌های استاد رادی هم که سی­صد نسخه تیراژ دارد، روی دست ناشر مانده و این نشان می­‌دهد که فرهنگ مطالعه برای جامعه­ تئاتری، حذف شده است. در این جا کاری به مطالعه­ عموم مردم هم ندارم. وقتی چنین مطالعه­‌ای از طرف جامعه­ تئاتری نیست و فرهنگ مطالعه و تحقیق و پرسش‌گری حذف شده، دیگر چه توقعی داریم؟ کسی که در این کار حضور دارد و می­‌خواهد فعالیت کند، باید آثا پیشینیان خود را بشناسد و بررسی کند. من در همان جلسه­ نخست کارگاه نمایش­نامه­‌نویسی از هنرجوی نمایشنامه‌نویسی خودم می­‌پرسم که کدام یک از نمایشنامه­‌های ایرانی را خوانده است؟ آیا اکبر رادی را می‌شناسد؟ یا نمایشنامه­‌ا­ی از بهرام بیضایی خوانده­‌ای؟ و پاسخ می­‌دهد که نمی­‌شناسم و چیزی از آن­ها نخوانده­‌ام. من می‌گویم پس برای چه این­جا آمده­‌ای؟ حداقل در دوره ما این طور بود که ما آثار نمایشنامه‌نویسان نسل قبل از خود را می‌خواندیم و مطالعه داشتیم و در نشست­‌های تخصصی حضور پیدا می‌کردیم. حالا این همه نشست‌های تخصصی هست، اما هنرجویان و دانشجویان نمایشنامه­‌نویسی جوان در آن حضور ندارند. هیچ­کس مطالعه ندارد و دانشجویان گویا به زور سر کلاس‌ها می­‌روند. در هر کلاس کارگردانی خیلی محدود، افرادی وارد کار حرفه­‌ای می­‌شوند و دغدغه‌­مند کار می­‌کنند. آن­ها کسانی هستند که مطالعه دارند و پیگیرند و با دغدغه کار می­‌کنند. این عده­ کم یا از طرف استادان خودشان حمایت می­‌شوند یا به تنهایی کار می­‌کنند و یا حتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور می­‌روند و کار می­‌کنند. این دغدغه برای نوشتن جدی و کار با زحمت کم وجود دارد. به نظرم نمایشنامه­‌نویسی از سخت‌ترین انواع نوشتن است. نمایشنامه­‌نویسی مثل گزارش­‌نویسی شده و هر کس فکر می­‌کند ایده­‌ای در ذهن دارد و می­‌تواند آن را بنویسد و دو نقطه جلوی شخصیت­‌ها بگذارد و دیالوگ بنویسد، نمایشنامه­‌نویس شده است. به نظرم تا زمانی که حرفه تئاتر و نمایشنامه­‌نویسی تبدیل به شغل نشود، این مشکلات هست. اول از همه فکر می­‌کنم اتحاد و همدلی جامعه­ تئاتری خیلی مهم و لازم است تا بتوانند تئاتر را به عنوان یک شغل به مسئولان ارشد کشور بباورانند و بشناسانند و در هر وزارت­خانه­‌ای که به عنوان شغل آن را بپذیرند. هر وزارت­خانه­‌ای که می­‌تواند هنر را تبدیل به شغل کند. بعد از چهل سال از گذشت انقلاب ما هنوز داریم در مورد این مسائل صحبت می­‌کنیم و می­‌گوییم چرا تئاتر و نمایشنامه­‌نویسی شغل و حرفه محسوب نمی­‌شود و در دفترچه­ بیمه به عنوان شاغل آزاد ما را می­‌شناسند، نه شغلی مشخص که حقوق ثابتی داشته­ باشد. همین مسائل در جامعه تئاتری ضعف و کاستی است که هم خانه­ تئاتر و هم مرکز هنرهای نمایشی باید بکوشند که تئاتر تبدیل به شغل شود.

در نشست خبری و در همین گفت‌­وگو اعلام کردید که یکی از اهداف جشنواره­ تئاتر اکبر رادی تجمیع رویدادهای بنیاد رادی در یک بازه­ زمانی بوده است. هم­چنین گفتید که می­‌خواهید اکبر رادی را به خوبی به کسانی که او را نمی­‌شناسند، چه در ایران و چه در خارج از کشور معرفی کنید و کمک کنید که حقیقتاً او را به درستی بشناسند و به همین دلیل هم جشنواره­ تئاتر اکبر رادی را برگزار کردید. دست­اوردتان از برگزاری این جشنواره چه بوده است؟

به نظرم تجربه­ برگزاری جشنواره­ تئاتر اکبر رادی، تجربه­ بسیار خوبی هم برای من به عنوان دبیر و هم برای بنیاد اکبر رادی بود و متوجه شدیم که نسل جدید چقدر به اکبر رادی و آثارش توجه دارند یا توجه ندارند. در واقع ما به صورت ضمنی متوجه این توجهات شدیم. جشنواره­ تئاتر اکبر رادی هم از طیف جوانان مورد توجه قرار گرفت و هم واکنش­‌هایی را پیش از برگزاری جشنواره در محافل خصوصی و عمومی ایجاد کرد مبنی بر این­که جشنواره اکبر رادی قرار است اتفاق فرهنگی ویژه­‌ای در کشور شود و تبدیل به جریانی شود که از تئاتر استاندارد و نسل جدید تئاتر حمایت کند. این بنیاد هم­چنین از پژوهشگرانی که وارد عرصه­ پژوهش می­‌شوند می­‌خواهد حمایت­‌هایی انجام دهد. امیدواریم هم بنیاد اکبر رادی و هم مراکز ذی­ربط بتوانند از کسانی که هم در حیطه­ آثار رادی و هم آثار دیگر نمایشنامه­‌نویسان کار می­‌کنند، به صورت ویژه اعم از مالی و معنوی، حمایت کنند تا هم آثارشان را چاپ و هم اجرا کنند. جشنواره­ تئاتر اکبر رادی جدا از این­که اهداف اساسنامه­ بنیاد رادی را دنبال می­‌کند، قرار است تبدیل به یک جریانی شود که بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد و برای یک اجرای خوب یا انتشار آثار خوب برای تئاتر کشور باشد و کمکی کند به جریان حرفه­‌ای تئاتر کشور و این که بتواند در آینده­‌ای نزدیک آثار اکبر رادی را پس از ترجمه به زبان­‌های بین­‌المللی دنیا مثل انگلیسی و فرانسوی به مخاطبان و تئاتر دنیا معرفی کند.

آیا بنیاد اکبر رادی برای ترجمه­ آثار رادی برنامه­‌ریزی یا اقداماتی داشته ­است؟

موضوع ترجمه­ آثار اکبر رادی بارها در جلسات هیئت مدیره­ بنیاد اکبر رادی مطرح شده­ است. رایزنی­‌هایی هم با چند مترجم داشته­‌ایم. برای برگزاری سمینار بین­‌المللی و ترجمه­ آثار ایشان حدود دو سالی است که برنامه‌ریزی می­‌کنیم. امیدواریم برای سال آینده بتوانیم سمینار بین­‌المللی ایبسن­‌شناسی و رادی­‌شناسی را برگزار­ کنیم و این­ که چند اثر استاد رادی را انتخاب کرده­‌ایم و با مترجمانی هم مذاکره کرده­‌ایم تا این کار انجام شود. البته ترجمه­ آثار رادی به بودجه­ مکفی نیازمند است؛ به این دلیل که قرار است ترجمه­‌ای کاملاً حرفه­‌ای انجام شود. به خصوص این­که باید مثل خیلی از نمایشنامه­‌های دیگر اصطلاحات ایرانی در ترجمه درست اتفاق بیفتد و فرهنگ ایرانی درست ترجمه و منتقل شود. برای انجام این کار در حال برنامه‌ریزی هستیم که سال دیگر ترجمه آثار رادی انجام و منتشر شود و بعد این­که تبدیل به اجرایی دو زبانه شود یا در خارج از کشور کارگردانانی که به صورت حرفه­‌ای کار می‌کنند، آثار رادی را اجرا کنند. متأسفانه با گذشت چهل سال از انقلاب هنوز دو سه نویسنده بیشتر نتوانسته‌اند آثارشان را ترجمه کنند تا آثارشان در خارج از کشور دیده شود یا اجرا شود. نمایشنامه تا زمانی که اجرا نشود، کسی آن را نمی­‌شناسد. اگر اثری صرفاً ترجمه شود، اتفاق خاصی نمی­‌افتد و مهم اجرا شدن نمایشنامه است. عموماً نمایشنامه­‌هایی که در اروپا چاپ می­‌شود، برای این است که اجرا بشود و در دسترس عموم کارگردانان قرار بگیرد. در ایران فقط چاپ می­‌شود که چاپ شده­ باشد و خوانده شدن یا نشدن آن توسط هنرمندان یا نمایشنامه‌نویسان، برای‌مان تعریف نشده است! این مقدمات را فراهم می‌کنیم که هم اکبر رادی را به نسل جدید ایران و هم به هنرمندان سایر کشورها بشناسانیم. کار بسیار سختی است و نیاز به حمایت ویژه دارد.

همین حالا دیگر کشورها تا چه میزان با اکبر رادی آشنایی دارند؟

کار خوب و مهمی که بنیاد اکبر رادی انجام داده، این است که در دو سال قبل در دایره‌المعارف ایرانیکا دکتر فریندخت زاهدی به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره­ بنیاد اکبر رادی، اکبر رادی را در چندین صفحه معرفی کرده و در سایت ایرانیکا این معرفی به زبان انگلیسی با تحلیل‌های خیلی کوتاه از نمایشنامه­‌هایش به قلم ایشان منتشر شده­ است. این کمترین کاری بود که ­توانستیم بدون هزینه انجام دهیم. طبیعتاً برای این­که این معرفی درست صورت گیرد، باید آثار حداقل به زبان انگلیسی یا فرانسوی ترجمه شود و در اختیار کارگردانان و هنرمندان خارج از کشور قرار گیرد و یا این­که از طریق سمینارهای بین­‌المللی که گفتم باید این اتفاق بیفتد. به نظرم اگر یک بار این کار درست انجام شود و آثار اکبر رادی به یکی از زبان­‌های بین­‌المللی چاپ شود و یا سمینار بین­‌المللی در حیطه­ آثار رادی اتفاق بیفتد، در معرفی آثار اکبر رادی خیلی می­‌تواند مؤثر باشد و خیلی زود اکبر رادی در دنیا دیده شود. نه تنها رادی که هر ارگان دیگری که بخواهد اساساً نمایشنامه‌­های ایرانی دیگری را برای هنرمندان خارج از کشور ترجمه کند، لازم است چنین مسیری را برود. ضمن این­که شاید اولین جرقه­‌اش را غیر از دو سه نفر به صورت شخصی خودشان این کار را انجام می­‌دهند و از طریق اجراهای­‌شان نمایشنامه­‌های‌­شان را در خارج از کشور معرفی می­‌کنند مثل امیررضا کوهستانی یا بهرام بیضایی یا محمد یعقوبی که به صورت فردی این کار را کردند. در ایران به صورت جمعی چنین کاری انجام نشده است. کار ما جمعی است و ادبیات نمایشی ایران را می­‌خواهیم به جهان بشناسانیم و برای این کار مسئولان باید از ترجمه­ ادبیات نمایشی ایران و نمایشنامه­‌ ایرانی حمایت کنند. ما در کانون نمایشنامه‌نویسان ایران، اولین ترجمه­‌ها را انجام دادیم و تاکنون هفده نمایشنامه­ ایرانی را به زبان ارمنی با تفاهم‌نامه­‌ای که با کانون نویسندگان ارمنستان داشتیم، در چند دوره­‌ای که به عنوان عضو هیئت مدیره، رئیس و نایب رئیس کانون نمایشنامه‌نویسان ایران فعالیت می­‌کردم، ترجمه کردیم. متقابلاً هم بیست و دو اثر از آثار نویسندگان ارمنی هم به فارسی ترجمه شد که قبل از آن هم البته آندارانیک خچومیان به عنوان یکی از مترجمان فعال ارمنی و یکی دو مترجم دیگر نمایشنامه‌هایی را از زبان ارمنی به فارسی برگردانده بودند. انجام این کارها نیازمند حمایت و بودجه است و فقط مرکز یا نهادی مثل کانون نمایشنامه‌نویسان ایران نمی­‌تواند به صورت دائمی و مداوم و به تنهایی این کار را انجام دهد. اگر می­‌بینید این کار از طرف کانون نمایشنامه­‌نویسان ایران متوقف شده است، دلیلش این است که بودجه­‌ای برایش تعریف نشده و حمایتی از انجام چنین کاری صورت نگرفته است و از تفاهم­نامه­ آن هم حمایت نشده که ترجمه­ آثار ادبیات نمایشی ایران ادامه پیدا کند. فکر می‌کنم هم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هم وزارت امور خارجه و حتی وزارت صنایع و معادن در بخش حمایت­‌های مالی یا وزارت نفت که بخش­‌های فرهنگی دارند و سازمانی مثل شهرداری تهران بخشی از کارهای فرهنگی‌­اش می­‌تواند همین باشد. یعنی حمایت از فرهنگ و هنر که می­‌توانند بخشی از بودجه­‌های‌­شان را در این راه صرف کنند. آن­‌ها به صورت مستقیم با خانه­ تئاتر یا حتی وزارت ارشاد در ارتباط نیستند و باید از طرف این نهاد فرهنگی به آن­ها مراجعه­ شود و انجام این امور نیاز به برنامه­‌ریزی و پیگیری دارد و هم نیاز به تبادل نظر و جلسات حضوری دارد. شروع انجام هر کاری همیشه سخت است. واقعاً راه انداختن یک نشریه­ معتبر یا جشنواره­ تئاتر درست وحسابی کار خیلی سختی است و برای انجام و به ثمر رساندن آن­ها باید از سنگلاخ­‌ها عبور کرد. چه از نظر امکانات سخت­‌افزاری و چه از نظر امکانات نرم­‌افزاری. دشواری چنین کارهایی را هر شخصی که متولی یا مسئول انجام آن­‌ها می‌شود، باید به جان بخرد تا آیندگان یا مسئولان بعدی بتوانند این راه را راحت‌­تر پیش ببرند. در دبیرخانه­ جشنواره­ تئاتر اکبر رادی تمام آن­چه نامه‌نگاری شده و هر چه به عنوان اسناد از آن نام برده می­‌شود و هر امکاناتی که به وجود آمده به صورت سند نگهداری خواهد شد.

 آیا بنیاد اکبر رادی جایی برای انجام چنین کارها و جمع‌­آوری اسناد و  آرشیو دست‌­آوردهایش دارد؟

-نه، اما این اسناد را نگهداری می­‌کند تا بالاخره جایی را برای نگهداری اسناد و آرشیو مهیا و فراهم کند.

 در واقع در منزل استاد اکبر رادی این اسناد نگهداری می­‌شود؟

بله. از اسناد بنیاد رادی در منزل ایشان نگهداری می‌شود. بنیاد اکبر رادی با توجه به همه­ محدودیت‌­هایی که برای دفتر کارش دارد، به شورای شهر تهران درخواست داده است و هم­چنان داریم برای خانه­ موزه­ استاد اکبر رادی با شهرداری مکاتبه و مذاکره می‌کنیم تا فضایی را در اختیار بنیاد اکبر رادی قرار دهند. اگر شورای شهر پاسخ مثبت بدهد کارمان را شروع می­‌کنیم. اگر به هر دلیل نتوانستند فضای مورد نظر را در اختیار بنیاد اکبر رادی بگذارند، از طریق شهرداری قطعاً پیگیری را ادامه می‌دهیم و پیشنهاد خانه‌موزه­ بنیاد اکبر رادی را داده­‌ایم تا هم آثار رادی در آن­جا حفظ و نگهداری شود به عنوان موزه و هم بخش دیگری از آن فضا دفتر بنیاد اکبر رادی باشد که فعالیت‌­های دائمی‌­اش در آن­جا انجام شود. خوش­بین هستیم که در سال نود و هشت این اتفاق بیفتد. امیدوارم شهرداری منطقه به خصوص رأس شهرداری تهران این حمایت ویژه را انجام دهد تا خانه­ موزه­ اکبر رادی را در سال جدید در اختیار ما بگذارد و این خانه­ موزه تأسیس شود تا به عنوان مکان همیشگی بنیاد اکبر رادی برای فعالیت­‌هایش باشد و هم جایی باشد برای در دسترس قرار گرفتن اسناد، اشیاء و هر آن­چه مربوط به آثار استاد رادی است تا در اختیار محققان و علاقه­‌مندان قرار گیرد. اگر این مهم در سال 98 محقق شود، فکر می­‌کنم اتفاق کمی نیست. این موارد همه به تصمیمات شورای شهر و شهرداری تهران وابسته است.

گویا آیین­‌نامه‌­ای برای اهدای مدال و نشان اکبر رادی در دست تدوین است؟

بله، به زودی در مراسمی که به مناسبت رونمایی از وب­گاه بنیاد اکبر رادی برگزار خواهد شد، آیین­‌نامه­ آن هم در این وب­گاه منتشر خواهد شد. فعلاً در این جا یادآوری کنم که مدال اکبر رادی به آفرینشگران هنری اهدا می‌شود و جزئیاتش در آیین­‌نامه­ آن وجود دارد. این مدال به آفرینش‌گران هنری چه در حیطه­ تئاتر و اجرا و چه در حیطه­ هنرهای دیگر مثل هنرهای تجسمی یا سینما و فیلم که ممکن است در دوره­‌های آتی به جشنواره اضافه شود یا بخش آثار رادیویی که امکان افزوده­ شدن به جشنواره را دارد تا رادی را بهتر و بیشتر معرفی کند، اهدا می­‌شود. اما نشان اکبر رادی فقط به آفرینش‌گران ادبی اهدا می­‌شود؛ کسانی که نمایشنامه­‌نویس یا فیلمنامه­‌نویس، داستان­‌نویس یا منتقد و پژوهشگر ادبی هستند، اهدا خواهد­ شد. برای دوره­‌های آتی پیش­‌بینی شده که بخش­‌های دیگری را در قالب مسابقه و غیرمسابقه به مرور اضافه کنیم و قرار نیست یک دفعه در دوره­ دوم همه­ این بخش­‌ها اضافه شود. بر حسب امکانات موجود در دوره­‌های آینده بخش­‌هایی را به این جشنواره اضافه می­‌کنیم. امسال پیش‌­بینی کرده بودیم که نشان اکبر رادی به نمایشنامه­‌نویس برگزیده اهدا شود و سال دیگر در بخش‌های دیگر مثل داستان­‌نویسی یا نقد و پژوهش­‌های ادبی و هنری هم اهدا خواهد شد که در فراخوان دوره­ بعد اعلام خواهد شد.

آیا دبیر دوره بعدی هم شما هستید؟

فعلاً معلوم نیست. رئیس هیئت مدیره­ بنیاد اکبر رادی نظر نهایی را در مورد دبیر دوره­ بعدی می­‌دهند.

آیا مشخص است که فراخوان دوره­ دوم جشنواره­ تئاتر اکبر رادی چه زمانی منتشر می­‌شود؟

قبل از شروع سال نود و هشت، فراخوان سال نود و هشت را منتشر خواهیم کرد.

بهزاد صدیقی

اگر سخنی لازم است در پایان مطرح کنید، بفرمایید.

به عنوان سخن آخر در مورد جشنواره­ تئاتر اکبر رادی می­‌خواهم بگویم ما انتقادات را می‌شنویم و از انتقادات سازنده و منطقی استقبال ویژه می­‌کنیم. شخصاً به چند نفر از دوستان هم گفتم هر آن­چه فکر می­‌کنید به اعتلای جشنواره­ تئاتر اکبر رادی کمک می‌کند، اگر حتی نقد منفی هست، به ما بگویید و اگر پیش­‌برنده و سازنده باشد، آن را می‌­شنویم. یکی از دوستانی که در اختتامیه دعوت شده­ بودند و به دلیل کمبود جا نتوانسته بودند در مراسم بنشینند، نقد داشتند و ما آن را هم می‌­شنویم. هر نقص و کاستی را به عنوان دبیر این دوره از جشنواره آن را می‌­پذیرم و مسئولیتش را برعهده می­‌گیرم و در این­جا عذرخواهی و پوزش خودم را اعلام می‌کنم. از طرف رئیس هیئت مدیره­ بنیاد اکبر رادی، سرکار خانم حمیده بانو عنقا شخصاً نقد و کاستی­‌های جشنواره را به بزرگ‌منشی هنرمندانه­‌شان به ما ببخشایند. سعی می­‌کنیم در دوره‌­های آینده این نقص‌­ها نباشد. بخشی از آن­ها خارج از اراده­ بنیاد اکبر رادی و ستاد اجرایی جشنواره بود به این دلیل که سالنی نداشتیم، سالنی که پیش­‌بینی کرده­ بودیم این سالن نبود و مجبور شدیم در هفته­‌های آخر سالن تماشاخانه­ ناظرزاده کرمانی را آن هم با حمایت جناب مسافرآستانه به عنوان رئیس تماشاخانه، برای اختتامیه داشته باشیم و خوشبختانه او و دکتر رجبی معمار از این جشنواره حمایت خوبی کردند. از همین جا از همه­ حامیان جشنواره تشکر می­‌کنم که لوگوی حامیان این جشنواره در همه اقلام چاپی­‌اش آمده است. از مرکز هنرهای نمایشی، شورای شهر و معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران که قرار است در بخش مالی حمایت‌­شان را انجام دهند و از مراکز دولتی و خصوصی دیگر که همراه و حامی ما بودند و بدون کمک آن­ها اگر نبودند ما کاستی‌‌های زیادی داشتیم و شاید اصلاً برگزاری این جشنواره بدون حمایت آن­ها به سادگی میسر نمی‌­شد؛ مثل خانه­ هنرمندان ایران، تماشاخانه­ ایرانشهر و پرسنل خوب‌شان که واقعاً همه­ همکاری لازم را با ستاد اجرایی جشنواره داشتند. از مدیریت و پرسنل مجموعه­ تئاتر شهر که سالن کنفرانس‌اش را در اختیار ما گذاشت، سپاسگزارم. از فرهنگسرای ارسباران و پرسنل و مدیریت وقت آن هم واقعاً سپاسگزارم به این دلیل که با ما همکاری خوبی داشتند. از مدیر نشر "افزار" و مدیر نشر "خاموش" که در بخش اقلام چاپی جشنواره مثل بروشورها، جدول برنامه­‌های جشنواره و کاتالوگی که به زودی منتشر می­‌شود و حامی جشنواره بودند، متشکرم. هم­چنین از گالری "آریا" و گالری "مرکز هنر پژوهشی نقش جهان" که گالری خود را برای دو نمایشگاه تخصصی جشنواره­ تئاتر اکبر رادی در اختیار قرار دادند، ممنونم. سپاس ویژه­ خودم را از شرکت تبلیغاتی "جارچی" اعلام می‌­کنم که برای ساخت نشان و مدال­‌های اکبر رادی حامی ما شدند. از رسانه­‌های جمعی هم بسیار سپاسگزارم که حامی این جشنواره بودند.