سرویس تئاتر هنرآنلاین: بهزاد صدیقی کارگردان، نمایشنامهنویس و منتقد تئاتر است که از سال 90 به پیشنهاد حمیده بانو عنقا به هیئت مدیره بنیاد بنیاد اکبری رادی پیوست. او امسال از سوی اعضا و شورای سیاستگذاری این بنیاد به عنوان دبیر نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی منصوب شد و این جشنواره دیماه امسال اولین دوره برگزاری را پشت سر گذاشت. به بهانه برگزاری این جشنواره و حاشیههایی که این رویداد نمایشی داشت با بهزاد صدیقی درباره فعالیتهای بنیاد اکبر رادی و اهداف و حواشی این جشنواره گپ و گفتی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
از تشکیل و تأسیس بنیاد اکبر رادی بفرمایید. فکر میکنم که این بنیاد از سال 91 شکل رسمی گرفت؟
بنیاد اکبر رادی یک سال بعد از درگذشت استاد اکبر رادی یعنی در سال 1387 توسط حمیده بانوعنقا، همسر استاد رادی و رئیس هیئت مدیره این بنیاد، شروع به فعالیت کرد. در آن زمان یک هیئت مؤسسی تشکیل شد متشکل از دوستان استاد رادی، همکاران نمایشنامهنویس، کارگردان و استاد دانشگاه که بخشی از آنها همچنان در ترکیب هیئت مدیره این بنیاد هستند و بخشی از آنها از این بنیاد جدا شدند. خانم عنقا در سال 90 از من و دوست خوب نمایشنامهنویسم محمد امیریاراحمدی برای حضور و همکاری در هیئت مدیره بنیاد اکبر رادی دعوت کردند. به دنبال این دعوت، جویای فعالیتهای انجامشده این بنیاد شدم. بعد شروع کردیم به مطالعه و بررسی جلسات و برنامههای هیئت مدیره که دیدیم هیچ صورت جلسهای نوشته نشده است. اولین کاری که کردم؛ تهیه دفتر صورت جلسات هیئت مدیره بنیاد رادی بود تا حداقل از زمانی که قرار است این بنیاد شکل رسمی پیدا کند، رئوس مطالب و مصوبات جلسات هیئت مدیره در آن ثبت شود تا کارها به درستی سامان پیدا کند. در هر جلسه هیئت مدیره برنامهها یا طرحها و ایدههای خوبی مطرح شد. البته بخش خیلی کمی از آن عملی میشد و در قالب اجرا در برنامههای عمومی تحقق مییافت. اولین کاری که قرار شد از ابتدا پیگیری و انجام شود، بحث دریافت مجوز بنیاد اکبر رادی بود. دوستانی که از قبل در هیئت مؤسس این بنیاد بودند، اقداماتی انجام داده بودند که به سرانجام نرسیده بود و اولین کاری که شخصاً پیگیرش شدم به همراه سرکار خانم حمیده بانو عنقا، این بود که مجوز مؤسسه را حتماً بگیریم. مدارک اعضای هیئت مؤسس را تهیه کردیم و بعد به وزارت ارشاد تحویل دادیم. البته قبل از اینکه مدارک را تهیه کنیم، از بخش صدور مجوز مراکز فرهنگی وزارت ارشاد پیگیر شدم و حضوراً رفتم و گفتم که برای پرونده مؤسسه فرهنگی هنری بنیاد اکبر رادی یا بنیادی که از همان ابتدا با همین نام دنبالش بودیم مجوزی هنوز صادر نشده و به دنبال آن هستیم. گفتند اصلاً چنین مدارکی در این جا موجود نیست. در حالی که آنچه در دست بنیاد اکبر رادی بود، نشان میداد که مدارک برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد ارسال شده است تا اقدامات صدور مجوز را انجام دهند. در هر حال مدارک را از ابتدا دوباره تهیه کردیم و با حضور پنج یا هفت هیأت موسس، به آنها ارائه کردیم. پس از نزدیک به گذشت یک سال ایراداتی به مدارک ارسال شده گرفتند. به دنبال آن هیئت مؤسس اولیه بنیاد رادی تصمیم گرفت که برای تسریع کار و تسریع در صدور مجوز، حداقل با عضویت و حضور سه نفر به عنوان هیئت مؤسس این بنیاد با ارسال و ارائه مدارک من، آرش رادی و حمیده بانو عنقا این کار زودتر انجام شود و سرانجام پس از حدود سه سال از ارسال مدارک مورد نیاز، دفتر صدور مجوز مراکز فرهنگی هنری، مجوز این بنیاد با نام مؤسسه فرهنگی هنری استاد اکبر رادی در بهمنماه 94 صادر شد و این سرآغازی بود که ما توانستیم فعالیت رسمیمان را بهتر انجام دهیم. اگرچه در طول هفت سال پیش از دریافت مجوز موسسه، بنیاد اکبر رادی فعالیتهای بسیاری را انجام داده بود که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد؛ برگزاری نمایشنامهخوانی آثار استاد اکبر رادی، برگزاری نشستهای نقد و بررسی آثار اکبر رادی، مراسم زادروز استاد رادی، برگزاری همایش ملی رادیشناسی که سه دوره تا پیش از دریافت مجوز اتفاق افتاد و ارگان و نهادی مثل مرکز هنرهای نمایشی که هم هیئت مدیره و هیئت مؤسس این بنیاد را میشناخت و هم شأن و نام اکبر رادی را میدانست، همیشه بدون هیچ مشکلی همکاری میکرد و اجازه میداد تا فعالیتهایمان را براساس درخواستی که از این مرکز داشتیم، در تئاتر شهر یا هر مرکز فرهنگی دیگری مثل خانه هنرمندان ایران و... اجرا کنیم. بنیاد اکبر رادی تا سال 94 برنامههایش را به همین شکل انجام داد. پس از آن از دوستان و همکاران دیگری برای فعالیتهای بنیاد اکبر رادی به همکاری دعوت کردیم. البته دوستان جدیدی نیز به عنوان عضو به هیئت مدیره بنیاد اکبر رادی اضافه شدند. دوستان قبلی هم مثل دکتر عطاالله کوپال و محمدامیریاراحمدی به دلیل مشغلههای کاری از جمع ما رفتند که همچنان از نظرها و پیشنهادهایش بهره میبریم. در طی سه سال گذشته که مجوز این مؤسسه دریافت شد، بنیاد رادی با اهداف مشخصتری کارش را دنبال میکند. در این سه سال ما برنامههایمان را وسعت دادیم؛ برگزاری جشنواره نمایشنامهخوانی، همایش ملی رادیشناسی در دو بخش مسابقه نمایشنامهنویسی و مسابقه مقالات رادیشناسی که بخش نمایشنامهنویسی را به همایش ملی رادیشناسی اضافه کردیم که دو دوره چهارم و دوره پنجم این همایش در دو بخش برگزار شد؛ مسابقه مقالات رادیشناسی و مسابقه نمایشنامهنویسی که شامل نمایشنامههای آزاد و اقتباسی از آثار اکبر رادی بود. علاوه بر آن با همکاری و برنامهریزی یکی از مؤسسات فرهنگی هنری در شهر رشت پنج شب، همایشی در بزرگداشت اکبر رادی برگزار شد و از مؤسسه فرهنگی هنری استاد اکبر رادی هم برنامه خواستند. در این بزرگداشت پنج نمایشنامه استاد اکبر رادی با عنوان تئاتر کاغذی با سرپرستی گروه تئاتر لیو و حسن معجونی اجرا شد. در اختتامیه این بزرگداشت، برگزیدگان جشنواره نمایشنامهخوانی آثار اکبر رادی هم در شهر رشت معرفی شدند و دوستان برگزیده و از هیئت داوران محترم این جشنواره خانمها سلما سلامتی و مهبود مهرنوش و آقایان جواد عاطفه، اصغر نوری، مهدی میرباقری، و روزبه حسینی دعوت کردیم در رشت حضور پیدا کنند البته به غیر از خانم مهرنوش و آقای حسینی، همه به این مراسم در شهر رشت آمدند.
چه شد که به فکر برگزاری جشنوارهای به نام اکبر رادی افتادید؟
پس از اختتامیه در سال گذشته مهدی میرباقری پیشنهاد داد که با توجه به اینکه بنیاد رادی در طول سال برنامههای بسیاری را برگزار میکند، میتواند در طول یک هفته برنامههای مهمش را برگزار کند و برنامهریزی بهتری برای، متمرکز شدن فعالیتهایش داشته باشد. این پیشنهاد خیلی خوب بود و در اولین جلسه هیئت مدیره بنیاد رادی آن را مطرح کردم و بعد طرح آن را نوشتم و در جلسه هیئت مدیره بنیاد اکبر رادی مصوب شد و همه اعضا از آن استقبال کردند. بنیاد اکبر رادی از دو سال گذشته جشنواره نمایشنامهخوانی را برگزار کرد، برگزاری نشستهای نقدوبررسی آثار رادی، پخش فیلم تئاتر آثار اکبر رادی در خانه هنرمندان ایران، برگزاری نه دوره کارگاههای آموزشی کوتاه مدت، برگزاری همایش ملی رادیشناسی در پنج دوره و برگزاری مراسم و برنامههای دیگر در طول هر سال از جمله این برنامههای همیشگی بود.
بودجه برگزاری این مراسم و برنامهها از کجا تأمین میشد؟
به غیر از همایش ملی رادیشناسی که با بودجه خیلی خیلی کم و محدودی برگزار میشد و از مرکز هنرهای نمایشی و یک بار هم از یکی از معاونتها شهرداری تهران که شش میلیون کمک کرده بود، تأمین شده بود، بقیه برنامهها هیچ بودجهای نداشت. یعنی همه برنامهها به صورت افتخاری و اعتباری برگزار میشد. یا هر ازگاهی هم اگر هزینهای بابت برگزاری برنامهای میشد، برای هزینههای جاری آن برنامهها بود؛ یعنی کسی واقعاً نه دستمزدی میگرفت و یا اگر هدیهای هم داده میشد، هدیه فرهنگی بود. همواره هم از مسئولان دولتی چه شهرداری چه مرکز هنرهای نمایشی، بودجه درخواست میکردیم که معمولاً هم جز همایش ملی رادیشناسی، به برنامههای دیگر بودجهای تعلق نمیگرفت و در اکثر موارد دوستان هیئت مدیره بنیاد رادی هزینههای جاری را متقبل میشدند و همچنان میشوند. امسال هم این اتفاق افتاد.
امسال برای نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی قرار بود از طرف شورای شهر و مرکز هنرهای نمایشی حمایت مالی شوید. این موضوع به کجا رسید؟
ما از سال گذشته برای دیدار با کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران درخواست مکتوب دادیم و یک سال این مکاتبه طول کشید تا جوابی شفاهی بدهند. بعد از آنکه ایده برگزاری جشنواره تئاتر اکبر رادی مطرح شد و سپس طرح و فراخوانش را نوشتیم، نامهنگاری و تماسهای بعدی را در اردیبهشت ماه با شورای شهر انجام دادیم. خیلی پیگیری کردیم و متوجه شدیم یک بوروکراسی عجیب و غریبی در شورای اسلامی شهر تهران حاکم است. در شورای شهر با آن همه نیرو و سیستم اداری، به درخواستهای فرهنگی اینچنینی توجه آنچنانی نمیشود یا اگر توجهی میشود، ظاهراً خیلی محدود است. پس از انتشار فراخوان این جشنواره در شهریور ماه 97 و پس از پیگیریهای بسیار از خانم آشتیانی به عنوان دبیر کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران، یک مذاکره تلفنی و یک بار نیز به صورت حضوری قرار ملاقاتی صورت گرفت و زمانیکه درباره بودجه و هزینههای جشنواره صحبت کردیم، ایشان گفت بودجه جشنواره تئاتر رادی اصلاً رقم خیلی زیادی نیست و نهایتاً ممکن است یک سوم از کل برآورد بودجه را نتوانیم، پرداخت کنیم و در این صورت میتوانیم از شهرداری یا از مراکز فرهنگی و هنری دیگری مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درخواست کنیم تا آن یک سوم مورد نیاز هم تأمین شود. بودجه ما در حدود 326 میلیون تومان برای کل هزینههای جشنواره برآورد شده بود. خانم آشتیانی قول مساعد و قطعی دادند که دو بخش از کل بودجه این جشنواره را حتما میتوانیم تأمین کنیم و یک سوم مورد نیاز دیگر را به وزارت فرهنگ و ارشاد یا مراکز زیربط فرهنگی دیگر ارجاع میدهیم تا آن نهادها بتوانند این بخش باقیمانده بودجه این جشنواره را تأمین کنند. این بودجه پس از پیگیریهای دائمی و تلفنی و ... به معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران ارجاع داده شد. چندین بار با معاونت محترم مالی به صورت تلفنی و سپس حضوری صحبت کردیم. گفتند آنچه درباره بودجه این جشنواره از شورای شهر مصوب شده و به ما ابلاغ شده، شصت میلیون تومان است. یعنی حدوداً یک پنجم کل بودجه مورد نیاز این جشنواره! حدود چهل میلیون تومان دیگر را هم مدیر کل هنرهای نماشی با همه کمبود بودجهای که در طول سال 97 دارد و ظاهراً تا دو هفته پیش هم هنوز بودجه تئاتر کشور به دستشان نرسیده بود، متقبل شد و قول داد تا هر وقت بودجه مرکز هنرهای نمایشی پرداخت شود، این کمک مالی را به این جشنواره بکنند و در اولویت پرداخت بگذارند. از طرف شورای اسلامی شهر تهران و معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران، هم هفت میلیون تومان از شصت میلیون تومانی که قول دادند به صورت علیالحساب پرداخت شده است. حدوداً هزینههایی که همکاران ستاد اجرایی جشنواره از جیب خود پرداخت کردهاند تا امروز نزدیک به بیست میلیون است. با این وضعیت طبیعتاً جوایز نقدی برگزیدگان جشنواره را نمیتوانیم اهدا کنیم و برای بخشهای دیگر مثل ستاد اجرایی و دستمزد داوران بودجه محدودی در نظر گرفته شده است و این بخشها بودجه زیادی مثل جشنوارههای دولتی یا برخی از جشنوارههای غیردولتی ندارد.
آیا به غیر از درخواست این بودجه به جذب اسپانسر هم فکر کردید؟
ما همزمان با انتشار فراخوان به دنبال اسپانسر هم بودیم. حتی یکی از دوستان که کارش در حوزه تبلیغات و بازرگانی فرهنگی است و تخصص لازم در این باره را دارد، مذاکرات زیادی با برخی از شرکتها انجام داد که از طریق ایشان با شرکت جارچی برای ساخت نشان و مدال اکبر رادی مذاکره کردیم و این شرکت هزینههای ساخت این مدالها و نشانها را تقبل کرد. البته با سایر شرکتها و مراکز خصوصی و دولتی دیگر برای جذب اسپانسر یا سرمایهگذار به نتیجه نرسیدیم. با نشر خاموش و نشر افراز هم برای حمایت از اقلام چاپی مذاکره کردیم که خوشبختانه حمایت از این بخش از جشنواره را عهدهدار شدند.
طراحی و ساخت نشان و مدال اکبر رادی چقدر هزینه داشت؟
طراحی نشان و مدال اکبر رادی را جناب امیر اسمی عزیز برعهده گرفت و بابت آن ریالی دستمزدی دریافت نکرد. همه میدانیم که این طراحیها چقدر هزینه دارد. اما او هزینه طراحی این دو مدال و نشان را به بنیاد رادی هدیه کرد. این نوع طراحیها توسط یک طراح حرفهای عموماً حداقل 12 تا 15 میلیون تومان هزینه دارد. برای ساخت نشان و مدال اکبر رادی چنانچه گفتم شرکت جارچی اسپانسر ما شد. البته هزینه تهیه جعبههای مدال و نشان را بنیاد رادی تقبل کرد که بخشی از هزینهاش را پرداخت کردیم و بخشی از آن هنوز باقیمانده که به کارگاه ساخت این جعبهها مقروضیم.
همکاری افراد حقیقی و حقوقی در این دوره از جشنواره چگونه بود؟
در نخستین دوره جشنواره تئاتر اکبر رادی دوستانی به ما پیوستند که همکاریهای خوبی با جشنواره داشتند. جدا از دبیران، هیئتهای محترم انتخاب و داوران بخشهای مختلف جشنواره و اعضای شورای سیاستگذاری آن که همکاریهای لازم را داشتند، افرادی بودند که علاوه بر سمتهای اجرایی و سیاستگذاری، با دغدعه بسیار جشنواره را همراهی کردند؛ همچون محمد رحمانیان عزیز که علاوه بر حضور در شورای سیاستگذاری و داوری بخش مونولوگ، براساس پیشنهاد و درخواست من و موافقت شورای سیاستگذاری جشنواره، کارگردانی مراسم اختتامیه را نیز عهدهدار شدند و در این زمینه، وقت و انرژی زیادی را با گروه خوبشان صرف کردند. یا جناب حسین مسافر و پرسنل خوب تماشاخانه ایرانشهر که کمال همکاری را در بخش اجرای نمایشهای مونولوگ و مراسم اختتامیه داشتند. همچنین جناب شهرام گیلآبادی که برای برگزاری این دوره کمکهای قابل توجهی را انجام داد؛ از جمله مکان دبیرخانه جشنواره با هماهنگی ایشان در فرهنگسرای ارسباران تشکیل شد تا این فرهنگسرا محل ثابت این دوره از جشنواره باشد. همین جا از جناب محسن سلیمانی، مدیر محترم وقت فرهنگسرای ارسباران تشکر میکنم و همچنین از پرسنل خوب فرهنگسرای ارسباران که کمال همکاری را با ستاد برگزاری جشنواره داشتند، سپاسگزارم. همه دبیران و بسیاری از اعضای شورای سیاستگذاری همکاری خوبی با ستاد جشنواره داشتند. از همکاران مجموعه تئاتر شهر هم تشکر میکنم که شرایط خوبی را برای برگزاری بخش نمایشنامهخوانی و برنامههای بخش جنبی جشنواره فراهم آوردند و همچنین از مدیران و همکاران گالری آریا و نگارخانه نقش جهان فرهنگستان هنر برای دو بخش مهم دیگر جشنواره شامل نمایشگاه "لبخند باشکوه آقای رادی" به کیوریتوری و دبیری امیر اسمی و نمایشگاه اسناد تصویری آثار اکبر رادی به دبیری ابراهیم حسینی که فضای نمایشگاهی خوبی را برای این دو بخش ایجاد کردند. از هنرمندان کاریکاتوریست، طراح، تصویرساز، عکاس، مجسمهساز، نقاش هم بسیار ممنونم که در بخش نمایشگاه لبخند باشکوه آقای رادی، دعوت جشنواره را پذیرفتند و آثار خلاقانه، دیدنی و ارزشمندی را به سفارش امیر اسمی عزیز خلق کردند و در این نمایشگاه به نمایش درآورند.
آیا پیشبینی کرده بودید که این تعداد آثار به دبیرخانه ارسال شود؟ به نظر شما چرا قدیمترها و پیشکسوتها در این جشنواره شرکت نکردند؟ در حالی که جوانان با جرأت زیادی آثارشان را به دبیرخانه این جشنواره ارسال کردند.
نه واقعاً پیش بینی نمیکردیم این حجم از ارسال آثار و استقبال از جشنواره دریافت شود. در بخش نمایشنامهنویسی استقبال زیادی شد و تعداد 278 نمایشنامه به دبیرخانه جشنواره ارسال شده بود. بخش مسابقه نمایشنامهنویسی از دوره چهارم همایش ملی رادیشناسی به این همایش اضافه شد، در حدود شصت و چند اثر به دبیرخانه آن دوره از همایش رسیده بود که عموماً آثار ضعیفی بودند و البته چند نمایشنامهنویس حرفهای حضور داشتند و نسبت به این دوره از جشنواره تئاتر اکبر رادی تعدادشان کمتر بود. در جلسه داوری دوره چهارم که محمد چرمشیر عزیز به عنوان یکی از اعضای هیئت داروان آن دوره حضور داشت، یادم هست این موضوع را مطرح کرد که بخش مسابقه نمایشنامهنویسی همایش ملی رادیشناسی باید آنقدر حرفهای باشد که هر نمایشنامهنویسی جرأت نکند اثرش را ارسال کند و باید بیشتر حرفهایها این جسارت را داشته باشند تا در این بخش آثار خود را بفرستند و شرکت کنند. اما از آنجایی که در ایران هر جشنواره و مسابقهای که برگزار میشود، فراخوان آن عمومی است و بخش حرفهای از دانشجویی جدا نیست، پس همه شرکت میکنند. اتفاقاً فکر میکردیم در این بخش از جشنواره حرفهایها بیشتر شرکت میکنند. اما فراخوان ما هم عمومی بود و اصلاً جداسازی نداشتیم. تصورمان این بود که با توجه به برگزاری دو دوره نمایشنامهنویسی در دو دوره همایش ملی رادیشناسی (چهارم و پنجم) که حرفهایها هم در آن شرکت کرده بودند و جوایزی هم دریافت کرده بودند، فکر نمیکردیم در این دوره از جشنواره تا این حد آماتورها و غیرحرفهایها و دانشجوها در کنار تعداد کمی از افراد حرفهای شرکت کنند. حدسمان این بود که در دوره اول جشنواره این بخش را جدی نمیگیرند و مثل همیشه در دوره اول تعداد کمی شرکت میکنند. در بنیاد اکبر رادی اصلاً به دنبال بالا بردن آمار یا داشتن آمار بالا نیستیم. بنیاد اکبر رادی به دنبال حضور افراد در بخشهای مختلف جشنواره و به فکر تعداد زیاد افراد نیست و میخواهد اتفاقی فرهنگی و جریانسازی را شکل دهد. براساس اهداف فراخوان و اساسنامه مؤسسه فرهنگی هنری استاد اکبر رادی این بنیاد در نظر دارد یک جریان فرهنگی در حوزه نمایشنامهنویسی و پژوهش درباره آثار رادی شکل بگیرد. پیشبینی ما این بود که حدود 150 و نهایتاً نزدیک به 200 اثر در بخش نمایشنامهنویسی به دبیرخانه جشنواره رادی ارسال شود. در بخشهای دیگر هم پیشبینی من و دیگر دوستان شورا و هیئت مدیره هم این بود که 20 تا 30 اثر ارسال خواهد شد. در بخش مونولوگ 75 اثر آمد، در بخش نمایشنامهخوانی نیز 60 اثر ارسال شد. این آثار را منهای تعدادی که در هر بخش مدارک کافی نداشتند و یا دیر ارسال کردند و حذف شدند، در نظر بگیرید. این استقبال نشان میدهد که جشنواره تئاتر اکبر رادی برای بسیاری از هنرمندان جوان یا هنرمندان باتجربه اهمیت زیادی دارد؛ چه از طرف حرفهایها و چه از طرف جوانان. شاید اگر برای نشان اکبر رادی تبلیغ بیشتری میشد و آن را بولد میکردیم به صورت خبر یا هر آنچه در مورد اهدا، طراحی و ساخت این نشان، این جشنواره بیشتر هم مورد توجه هنرمندان تئاتر قرار میگرفت. این نشان را ما برای دورههای قبل هم در نظر داشتیم اما به دلیل کمبود بودجه، هرگز نتوانستیم آن را سفارش بدهیم. اما در این دوره از جشنواره تصمیم گرفتیم حتماً آن را طراحی کنیم و بسازیم تا در اولین جشنواره تئاتر اکبر رادی این نشان را به برگزیدگان اهدا کنیم. به نظرم اگر اطلاعرسانی ویژهای برای اهدای این نشان شده بود، شاید نمایشنامهنویسان حرفهای بیشتری ترغیب میشدند که شرکت کنند.
فکر میکنید چرا نمایشنامهنویسان و کارگردانان حرفهای نخستین دورههای یک جشنواره تئاتر را جدی نمیگیرند؟
نمایشنامهنویسان حرفهای عموماً دورههای اول جشنوارهها را خیلی جدی نمیگیرند شاید منتظر هستند ببینند دورههای اول چه اتفاقی میافتد و بعد چه میشود. هرچند واکنش حرفهایها یا نمایشنامهنویسان مطرح که در بخش مسابقه نمایشنامهنویسی این دوره جشنواره شرکت کردند و دست خالی برگشتند و حتی به غیر از یکی دو نفر، نامی از آنها برده نشد. شاید برای دوره بعد ترجیح دهند شرکت نکنند. به طور کلی واکنش مثبتی در قبال بیانیهای که هیئت داوران بخش نمایشنامهنویسی نوشتند، نداشتند.
شما به عنوان دبیر این جشنواره نوع داوری این دوره را چگونه دیدید؟ بخصوص نوع داوری بخش نمایشنامهنویسی را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا داوران مستقل عمل کردند یا نظرات شما در داوری دخیل بود؟
شخصاً به عنوان مسئول یا دبیر، هر بار که در جشنوارهها یا مسابقات دیگر حضور داشتم، هیچگاه در کار هیئت داوران دخالت نکردهام. هیچ سفارشی به آنها نداشتم یا از طرف کسی دیگر سفارشی نشده بود و همیشه داوران آزاد بودهاند؛ به این دلیل که اصول یک داوری صحیح، این است که داوران با فکر و اندیشه خودشان تصمیم بگیرند و آثار مورد نظر را پس از بررسی و مطالعه، ارزیابی و انتخاب کنند. هیچ احتیاطکاری یا سفارشهای از قبل تعیین شده یا روابط دوستانه در کارشان نبوده و خوشبختانه داوری آنها سالم و دور از احتیاط کاری و آزادانه انجام شده است. فقط به عنوان دبیر جشنواره به داوران بخش نمایشنامهنویسی گفتم که این دوره قرار است نشان اکبر رادی به برگزیدگان اهدا شود و برگزیده یک اثر بیشتر نیست و رتبههای دوم و سوم و ... وجود ندارد و داوران فقط یک اثر برگزیده مثل خیلی از مسابقات و جشنوارههای فرهنگی و حرفهای دنیا میتوانند انتخاب کنند. هر چند دستشان باز بود که از چند نفر هم تقدیر کنند ولی اثر برگزیده، فقط یک اثر است. آثار تقدیری هم باید در حد استاندارد باشد. یعنی سطح کیفی پایین و ضعیفی نداشته باشند. داوران این بخش در جلسه داوری سطح کیفی آثار این بخش را خیلی پایین ارزیابی کردند در جلسه داوری، هیات داوران پس از اعلام آرای خود اثر یا آثاری را هم شایسته تقدیر ندانستند و هیچ یک از آرای مشترک آنها در سطحی نبود که بگویند اثری شایستگی دریافت نشان اکبر رادی را دارد. اینکه واقعاً از آثاری به عنوان نامزد هم نام نبردند یا حتی اثر تقدیری هم نداشتند، دیگر به رأی هیئت داوران برمیگردد که این تصمیم را گرفتند. آنها اختیار داشتند و اجباری بالای سرشان نبود. آنها این تصمیم را گرفتند به این دلیل که سطح کیفی آثار را پایین قلمداد کردند. به نظرم باید به رأی آنها احترام بگذاریم چون هم همه آثار را به دقت خوانده بودند و هم اینکه داوران این بخش افراد کاربلد و متخصص و متبحر در نمایشنامهنویسی هستند که تجربیات زیادی دارند. تعداد نویسندگان دیگری که در این بخش شرکت کرده بودند و شناخته شده بودند، محدود بود و مطمئنم اگر خودشان داور بودند، همین حساسیت را روی انتخاب برگزیده داشتند. نشان اکبر رادی ساخته شده است تا به نمایشنامهنویسی که شایسته و حقش است، اهدا شود، نه اینکه سالها در آرشیو بنیاد اکبر رادی نگهداری شود. بخش مهمی از سختگیریهای هیئت داوران به این دلیل است که باید این نشان به کسی داده شود که بتوانند از انتخابشان دفاع کنند و قطعاً تصمیمی که در جلسه داوری اعلام شد این بود که گفتند واقعاً نمیتوانیم از هیچ اثری در این بخش دفاع کنیم. نکته خیلی مهم است این است که هیئت داوران باید بتوانند از اثری که به عنوان اثر برگزیده اعلام میکنند، دفاع کنند. چه در این جشنواره و چه در هر جشنواره دیگری. دفاع هیئت داوران از یک اثر برگزیده از بین تعداد زیادی از آثار که میخوانند، دفاع مهمی است و اگر نتوانند از اثر منتخب خود دفاع کنند و نتوانند سطح کیفی کار را به درستی ارزیابی کنند و بگویند حالا یک نشان بدهیم یا مثلاً از پنج اثر تقدیر کنیم، در نهایت موجب میشود ارزش و اعتبار جایزه پایین بیاید. بالاخره نمایشنامه برگزیده یا تقدیرشده در بعد از جشنواره یا اجرا میشود یا حداقل چاپ میشود و وقتی عموم میخوانند یا میبینند میگویند این بود متنی که اثر تقدیر شده یا برگزیده جشنواره شده؟! بارها این خبطهای داوری را در جشنوارهها و بخصوص در جشنوارههای سینمایی دیدهایم که آثاری را هیئت داوران انتخاب کردهاند که ارزش دریافت جایزه یا برگزیده شدن را نداشته است. ارزشگذاری، اعتباربخشی و پاسداری از نشان اکبر رادی بخشی از وظیفه هیئت داوران این جشنواره است. بخش دیگر هم دفاع از رأی خود است. دفاع کردن از رأی خود برای داوران ما مهم بود و گفتند هیچ یک از آثار بخش نمایشنامهنویسی این جشنواره قابل دفاع نیستند و سطح کیفی کارها را حتی متوسط رو به بالا هم ندیدند که دو اثر یا یک اثر را تقدیری اعلام کنند.
نظر شما درباره بیانیه چه بود؟ آن چیزی که به آن واکنش نشان دادند، این بود که میگفتند بیانیه تند بوده است؟
ما پیش از اینکه بیانیهای در آن جلسه نوشته شود و حتی قبل از آن که با داوران صحبت کردیم، صحبتهایی در مورد نوع داوری در همه بخشها داشتیم، این بود که هرکس در هر مقامی که هست و در مقام داوری قرار میگیرد باید بتواند از انتخابهایش دفاع کند. درست است که هر داوری در هر جشنواره باید با سطح تعداد آثاری که ارسال شده در آن دوره، داوری کند، ولی اینقدر هم نباید بیتوجه باشیم که از استانداردها دور شویم یا بگوییم این تعداد آثار زیر استاندارد آمده و این تعداد هم متوسط است و از بین همینها حتماً یکی یا چند اثر را انتخاب کنیم. من فکر میکنم اشتباهی که در خیلی از داوری انجام میشود این است که همین رویهای را که گفتم، دنبال میکنند. گاهی هم رتبه یک و رتبه دو هیئت داوران هیچ برگزیدهای هم نداشته و از رتبه سه به بعد اعلام کردهاند، ولی سه به نسبت چی؟ هیئت داوران همانطور که در انتخاب آثار آزاد بودند، در نوشتن بیانیه هم این آزادی را داشتند که مسائل این آثار را مورد نظر خود قرار دهند و بر اساس کیفیت قوی یا ضعیف یا سطح کیفی پایین آثار و با توجه به اشتراک نظرهایشان در مطالعه این آثار نکاتی را در بیانیه خود عنوان کنند. از نظر من بیانیه قابل تأمل و قابل احترامی است. شاید خیلی از افراد به همین جملهای که من گفتم هم خرده بگیرند. به نظرم باید به نظر داوران احترام بگذاریم و به سطح استانداردها فکر کنیم تا در آینده به استانداردهای دنیا برسیم. اگر چه ممکن است بگوییم هیچ جای ایران و همچنین جامعه فرهنگی اجتماعی همچون جامعه کشورهای پیشرفته و غربی نیست، ولی به نظرم بالاخره باید از یک جای شروع کرد و اگر اینطور فکر کنیم، مدام درجا میزنیم. این سختگیریها به این دلیل است که دوستان داور اعلام کردند که نباید شأن استاد رادی زیر سوال برود، اما جدا از آن میگویم باید استاندارد نمایشنامهنویسی را رعایت کنیم. یعنی باید در ارزیابی آثار نمایشنامهنویسی برای چنین جشنوارهای، سطح کیفی بالای متوسطی داشته باشند. هرچند من آثار جشنواره را نخواندهام و نمیتوانم قضاوت دقیقی کنم و نظر قطعی در مورد این آثار بدهم اما به رأی داوران احترام میگذارم و به نظر آنها اعتماد کامل دارم.
صادقانه بگویید آیا از انتخاب این داورانی که کنار شما بودند، پشیمان نیستید؟ آیا میتوانید از آنها دفاع کنید؟
اصلاً پشیمان نیستم و پشت این داوری میایستم. همچنان که اعضای هیئت مدیره بنیاد رادی پشت این داوری میایستند. اعضای شورای سیاستگذاری هم به گمان من پشت این داوری میایستند. ما به رأی داوران احترام میگذاریم و به آنها اعتماد داریم و بابت انتخابی که کردهایم، حتی اگر نظرشان به نظر عدهای خوش نیامده باشد یا نظر این هیأت داوران را عدهای قبول نداشته باشند، پشتشان میایستیم. وقتی دوستان را به عنوان داور انتخاب میکنیم، در نظر داریم که آنها چه آثاری را با چه کیفیتی نوشتهاند و میدانیم کسانی را انتخاب کنیم که مورد سوال قرار نگیرند. در انتخاب هیئت داوران به ترکیب آنها هم توجه کردیم که این ترکیب چگونه باشد. مثلاً یک فرد با تجربهتر از نسل میانسال نمایشنامهنویسی، یک نفر دیگر یک نسل در بعد از این نسل باشد و نفر آخری را از نسل جدید انتخاب کردیم و کنار هم گذاشتیم؛ در واقع سه نسل نمایشنامهنویسی بعد از انقلاب را در ترکیب داوری انتخاب کردیم و قرار دادیم. همه آنها افرادی هستند که از نظر عدهای شاید در کارنامهشان آثار ضعیفی هم داشته باشند که در کارنامه همه نویسندگان چنین آثاری وجود دارد. جمشید خانیان یکی از بهترین نمایشنامهنویسان کشور ما است که بدون حاشیه کار میکند و سالهاست که در شهر اصفهان اقامت دارد. حمیدرضا نعیمی و آرش عباسی جزو نمایشنامهنویسان خوب کشور هستند که آثارشان هم اغلب مورد توجه مخاطبان و هم منتقدان و جامعه تئاتری قرار گرفته است. بخش نمایشنامهنویسی شاید به این دلیل خیلی مورد نقد اهالی نمایشنامهنویسی یا جامعه تئاتری قرار گرفته است که تعداد شرکتکنندگانشان زیاد بوده و از طرفی چون بیانیه تند و تیزی را نوشتند و مطرح کردند، بیشتر باعث واکنش شرکتکنندگان و نمایشنامهنویسان شده و این که قرار بر این بوده که در مقابل همه تندیهایی که ممکن است از طرف مخالفان یا موافقان این جایزه ابراز شود، بنیاد اکبر رادی بایستد. ما نمیخواستیم اتفاق باری به هر جهت در بخشهای مختلف جشنواره رخ دهد و بگوییم حالا جشنواره برگزار شده و حتماً باید عدهای برگزیده در همه بخشها اعلام شود. در بخش مونولوگ هم واقعاً اگر داوران تا روز آخر کارهای قابل دفاعی را نمیدیدند، نمیتوانستند اثر قابل توجهی را مطرح کنند. این موضوع را هیئت داوران میگفتند و اگر این اتفاق در همین بخش میافتاد، شاید مثل همین بخش نمایشنامهنویسی، افراد با دست خالی برمیگشتند. در این بخش شش اثر به جشنواره راه یافته بود. در بخش نمایشنامهخوانی هم باز همین مسئله وجود داشت و در جلسه هیئت انتخاب نمایشنامهخوانی هم گفتم واقعاً اگر فکر میکنید سه اثر راهیافتنی هستند، همان سه اثر را معرفی کنید و دنبال آمار و ارقام نباشید، بنیاد رادی هم به دنبال این چیزها نیست. بنیاد رادی میخواست فقط آثار باکیفیت به جشنواره راه پیدا کند. این آثار جزو کارنامه جشنواره و بنیاد اکبر رادی حساب میشود و دوست نداریم هر کار ضعیفی در بخشهای جشنواره قرار بگیرند. در بخش نمایشنامهنویسی همه آثار در یک مرحله داوری شدند. شاید اگر داوری بخش نمایشنامهنویسی را دو مرحلهای میکردیم، یعنی یک هیئت انتخاب یا هیئت داوری اولیهای بود که ابتدا مثلاً چهل یا پنجاه نمایشنامه را از میان 278 اثر انتخاب میکرد و این تعداد را به دور دوم این بخش از جشنواره معرفی میکرد، احتمالاً باز هم این اتفاق میافتاد به این دلیل که کیفیت آثار این بخش همین بود و از این نمایشنامهها نتیجهای میگرفتیم که ماحصل آثاری بود که به جشنواره فرستاده بودند.
به عنوان یک نمایشنامهنویس، نه به عنوان دبیر جشنواره تئاتر اکبر رادی، به نظرتان چه بلایی بر سر نمایشنامهنویسی تئاتر ما آمده است؟ امکانات آموزشی کم شده یا مطالعه و پیگیری جوانان و سطحینگری آنها؟ در دوران نه چندان دور زمانی ما نمایشنامهنویسان شاخصی داشتیم اما چرا امروز اوضاع اینگونه شده است؟
به نظرم وضعیت نمایشنامهنویسی ما جدا از جریان و وضعیت تئاتر کشور نیست و شاید اگر جریان نمایشنامهنویسی جدی، درست و محکمی وجود داشت، وضعیت تئاتر کشور هم بهتر بود یعنی ما الان مرحله گذار را طی کرده بودیم و وارد مرحله درستتر و بهتری شده بودیم. در این خصوص دلایل متعددی میتواند برای ضعف و کاستیهای جریان نمایشنامهنویسی تئاتر کشور وجود داشته باشد. از عمدهترین دلایلش میتواند این باشد که هیچ سیاست مشخص و مدونی اساساً برای تئاتر کشور روشن نشده و تبیین شده نیست. هر ارگان دولتی یا غیر دولتی چه خصوصی و غیرخصوصی که برای تئاتر کار میکند با یکدیگر اشتراک نظری در تئاتر ندارند. شاید هر شخص حقیقی و حقوقی در تئاتر میخواهد ساز خودش را بزند. این ساز خود زدن هر ارگان یا نهادی دولتی و غیردولتی باعث شده که وضعیت تئاتر به این روز بیفتد. ضمن اینکه دخالتهای خارج از مراکز تئاتری و فرهنگی در حیطه تصمیمگیریهای مراکز تئاتری اتفاق میافتد. اینها باعث میشود که بخشی از فعالان تئاتر ناامید شوند، بخشی از افراد حرفهای تئاتر منزوی شوند و بخشی حتی به خارج از کشور مهاجرت کنند. بخشی هم آهسته میروند و میآیند که گربه شاخشان نزند. تعداد خیلی محدودی هستند که پای جریان حرفهای نمایشنامهنویسی ایستادهاند و چون همگرایی و همدلی بین جامعه تئاتری وجود ندارد، هرکسی سنگ خودش را به سینه میزند. این علیرغم مسائل و مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که در کشور حاکم است. ما اتحاد در عرصه فرهنگی، چه در تئاتر و سینما و چه در سایر هنرها نداریم. صنوف دیگر هنری هم همین وضعیت را دارند. اگر این همدلی از سوی خانه تئاتر و طبیعتاً زیر مجموعه آن که صنف تخصصی کانون نمایشنامهنویسان ایران است، صورت بگیرد و نمایشنامهنویسان حرفهای به کانون نمایشنامهنویسان ایران بپیوندند، به نظرم وضعیت فرق میکند و بهتر میشود. بسیاری از نمایشنامهنویسان حرفهای عضو این کانون نیستند یا اگر هستند، فعال نیستند. در مجامع عمومی کانون نمایشنامهنویسان هم حضور فعالی ندارند و در تصمیمگیری اعضای هیئت مدیره صنف خودشان مشارکت نمیکنند و رأی نمیدهند تا انتخابی داشته باشند. از طرفی مرکز هنرهای نمایشی یا سازمان فرهنگی شهرداری تهران هیچ حمایت ویژه یا شاخصی از نمایشنامهنویسان یا صنف نمایشنامهنویسان نمیکند. از طرفی چند سالی است که تئاتر خصوصی ایجاد شده و تعداد ناشران هم زیاد شده است، اما هیچ نظارت قانونمندی در هیچ حوزهای، هم بر صنف ناشران هم بر صنف تئاتر خصوصی نمیشود. منظورم نظارت از طرف مراکز تئاتری است نه بازرسی از جای غیرتئاتری. من در مورد کیفیت تئاتر و نظارت برآن صحبت میکنم. این نظارت وجود ندارد و هیچکس هم واکنشی نشان نمیدهد. به نظرم اگر هر ناشر و یا هر سالنی چه دولتی یا غیر دولتی برای اجرای نمایشنامه چه خارجی و چه ایرانی، اگر بخواهد تأییدیه نمایشنامه را بگیرند تا متوجه شوند که این نمایشنامه برای انتشار و چاپ یا برای اجرا چقدر شایستگی اجرا و چاپ را دارد، باید از صنف نمایشنامهنویسان و صنف کارگردانان مجوز بگیرد. به نظرم این مسئله باید بین خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی اتفاق بیفتد تا هر اثری به سادگی روی صحنه نرود. به همین دلیل است که غیر از ضعف اجرایی، خیلی از متون قابل اجرا نیستند. در دورهای که نسل ما تئاتر کار میکرد، درست است که سالن کم بود، ولی هرگز کارهای کلاسیمان را برای یکی دو شب حتی برای نزدیکان و دوستانمان هم اجرا نمیکردیم. برخلاف آن موقع، کارگردانان نسل جدید حالا میروند در سالنهای خصوصی، هزینه هم میکنند و اجرا میروند و بعد بروشور هم چاپ میشود و خبرهایش را هم رسانهها منتشر میکنند و این نوع آثار میشود رزومه حرفهای آنها و بعد به سراغ سالنهای حرفهای میروند و متقاضی اجرا میشوند و بلافاصله میخواهند عضو صنوف تئاتری هم بشوند. وقتی اینقدر همه چیز سهلالوصول شده و کیفیت کنار رفته و کمیت جایش را گرفته است، طبیعتاً مشکلاتی برای تئاتر و جریان نمایشنامهنویسی ایجاد میشود. به نظرم آموزش کافی وجود دارد. نسل تازهای که جدیداً وارد نمایشنامهنویسی شدند یا میخواهند وارد بشوند، فکر میکنند آن چیزی که مینویسند الزاماً نمایشنامه است و اگر دو نقطه جلوی شخصیتها بگذارند و دیالوگها را بنویسند، نمایشنامه نوشتهاند و قابلیت اجرا و نمایشنامه شدن دارد! مطالعه اصلاً وجود ندارد. این را جدی میگویم. وقتی تیراژ نمایشنامههای ما میشود دویست یا سیصد یا حداکثر پانصد نسخه، نشان میدهد که اصلاً کسی نمیرود نمایشنامه بخرد و بخواند. این عرضه و تقاضا است که بازار نشر این تیراژ را براساس درخواست بالا میبرد یا کم میکند. وقتی ناشر میبیند تقاضای زیادی برای نمایشنامه وجود ندارد، طبیعتاً تیراژ را کم میکند. درست است که کاغذ گران شده اما در همین گرانی اگر کسی خواننده واقعی باشد، کتاب هم میخرد. نمایشنامه در همین روزهای گرانی نهایتاً بیست تا سی هزار تومان است، بیشتر که نیست. در حالی که بسیاری از جوانان هر روز در کافهها میچرخند و قهوه و چای پنجاه هزار تومانی میخرند و حداقل هفتهای دوبار این هزینه را دارند، اما حاضر نمیشوند هفتهای یک بار نمایشنامهای ده یا بیست هزار تومانی بخرند! در حال حاضر نمایشنامههای استاد رادی هم که سیصد نسخه تیراژ دارد، روی دست ناشر مانده و این نشان میدهد که فرهنگ مطالعه برای جامعه تئاتری، حذف شده است. در این جا کاری به مطالعه عموم مردم هم ندارم. وقتی چنین مطالعهای از طرف جامعه تئاتری نیست و فرهنگ مطالعه و تحقیق و پرسشگری حذف شده، دیگر چه توقعی داریم؟ کسی که در این کار حضور دارد و میخواهد فعالیت کند، باید آثا پیشینیان خود را بشناسد و بررسی کند. من در همان جلسه نخست کارگاه نمایشنامهنویسی از هنرجوی نمایشنامهنویسی خودم میپرسم که کدام یک از نمایشنامههای ایرانی را خوانده است؟ آیا اکبر رادی را میشناسد؟ یا نمایشنامهای از بهرام بیضایی خواندهای؟ و پاسخ میدهد که نمیشناسم و چیزی از آنها نخواندهام. من میگویم پس برای چه اینجا آمدهای؟ حداقل در دوره ما این طور بود که ما آثار نمایشنامهنویسان نسل قبل از خود را میخواندیم و مطالعه داشتیم و در نشستهای تخصصی حضور پیدا میکردیم. حالا این همه نشستهای تخصصی هست، اما هنرجویان و دانشجویان نمایشنامهنویسی جوان در آن حضور ندارند. هیچکس مطالعه ندارد و دانشجویان گویا به زور سر کلاسها میروند. در هر کلاس کارگردانی خیلی محدود، افرادی وارد کار حرفهای میشوند و دغدغهمند کار میکنند. آنها کسانی هستند که مطالعه دارند و پیگیرند و با دغدغه کار میکنند. این عده کم یا از طرف استادان خودشان حمایت میشوند یا به تنهایی کار میکنند و یا حتی برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میروند و کار میکنند. این دغدغه برای نوشتن جدی و کار با زحمت کم وجود دارد. به نظرم نمایشنامهنویسی از سختترین انواع نوشتن است. نمایشنامهنویسی مثل گزارشنویسی شده و هر کس فکر میکند ایدهای در ذهن دارد و میتواند آن را بنویسد و دو نقطه جلوی شخصیتها بگذارد و دیالوگ بنویسد، نمایشنامهنویس شده است. به نظرم تا زمانی که حرفه تئاتر و نمایشنامهنویسی تبدیل به شغل نشود، این مشکلات هست. اول از همه فکر میکنم اتحاد و همدلی جامعه تئاتری خیلی مهم و لازم است تا بتوانند تئاتر را به عنوان یک شغل به مسئولان ارشد کشور بباورانند و بشناسانند و در هر وزارتخانهای که به عنوان شغل آن را بپذیرند. هر وزارتخانهای که میتواند هنر را تبدیل به شغل کند. بعد از چهل سال از گذشت انقلاب ما هنوز داریم در مورد این مسائل صحبت میکنیم و میگوییم چرا تئاتر و نمایشنامهنویسی شغل و حرفه محسوب نمیشود و در دفترچه بیمه به عنوان شاغل آزاد ما را میشناسند، نه شغلی مشخص که حقوق ثابتی داشته باشد. همین مسائل در جامعه تئاتری ضعف و کاستی است که هم خانه تئاتر و هم مرکز هنرهای نمایشی باید بکوشند که تئاتر تبدیل به شغل شود.
در نشست خبری و در همین گفتوگو اعلام کردید که یکی از اهداف جشنواره تئاتر اکبر رادی تجمیع رویدادهای بنیاد رادی در یک بازه زمانی بوده است. همچنین گفتید که میخواهید اکبر رادی را به خوبی به کسانی که او را نمیشناسند، چه در ایران و چه در خارج از کشور معرفی کنید و کمک کنید که حقیقتاً او را به درستی بشناسند و به همین دلیل هم جشنواره تئاتر اکبر رادی را برگزار کردید. دستاوردتان از برگزاری این جشنواره چه بوده است؟
به نظرم تجربه برگزاری جشنواره تئاتر اکبر رادی، تجربه بسیار خوبی هم برای من به عنوان دبیر و هم برای بنیاد اکبر رادی بود و متوجه شدیم که نسل جدید چقدر به اکبر رادی و آثارش توجه دارند یا توجه ندارند. در واقع ما به صورت ضمنی متوجه این توجهات شدیم. جشنواره تئاتر اکبر رادی هم از طیف جوانان مورد توجه قرار گرفت و هم واکنشهایی را پیش از برگزاری جشنواره در محافل خصوصی و عمومی ایجاد کرد مبنی بر اینکه جشنواره اکبر رادی قرار است اتفاق فرهنگی ویژهای در کشور شود و تبدیل به جریانی شود که از تئاتر استاندارد و نسل جدید تئاتر حمایت کند. این بنیاد همچنین از پژوهشگرانی که وارد عرصه پژوهش میشوند میخواهد حمایتهایی انجام دهد. امیدواریم هم بنیاد اکبر رادی و هم مراکز ذیربط بتوانند از کسانی که هم در حیطه آثار رادی و هم آثار دیگر نمایشنامهنویسان کار میکنند، به صورت ویژه اعم از مالی و معنوی، حمایت کنند تا هم آثارشان را چاپ و هم اجرا کنند. جشنواره تئاتر اکبر رادی جدا از اینکه اهداف اساسنامه بنیاد رادی را دنبال میکند، قرار است تبدیل به یک جریانی شود که بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد و برای یک اجرای خوب یا انتشار آثار خوب برای تئاتر کشور باشد و کمکی کند به جریان حرفهای تئاتر کشور و این که بتواند در آیندهای نزدیک آثار اکبر رادی را پس از ترجمه به زبانهای بینالمللی دنیا مثل انگلیسی و فرانسوی به مخاطبان و تئاتر دنیا معرفی کند.
آیا بنیاد اکبر رادی برای ترجمه آثار رادی برنامهریزی یا اقداماتی داشته است؟
موضوع ترجمه آثار اکبر رادی بارها در جلسات هیئت مدیره بنیاد اکبر رادی مطرح شده است. رایزنیهایی هم با چند مترجم داشتهایم. برای برگزاری سمینار بینالمللی و ترجمه آثار ایشان حدود دو سالی است که برنامهریزی میکنیم. امیدواریم برای سال آینده بتوانیم سمینار بینالمللی ایبسنشناسی و رادیشناسی را برگزار کنیم و این که چند اثر استاد رادی را انتخاب کردهایم و با مترجمانی هم مذاکره کردهایم تا این کار انجام شود. البته ترجمه آثار رادی به بودجه مکفی نیازمند است؛ به این دلیل که قرار است ترجمهای کاملاً حرفهای انجام شود. به خصوص اینکه باید مثل خیلی از نمایشنامههای دیگر اصطلاحات ایرانی در ترجمه درست اتفاق بیفتد و فرهنگ ایرانی درست ترجمه و منتقل شود. برای انجام این کار در حال برنامهریزی هستیم که سال دیگر ترجمه آثار رادی انجام و منتشر شود و بعد اینکه تبدیل به اجرایی دو زبانه شود یا در خارج از کشور کارگردانانی که به صورت حرفهای کار میکنند، آثار رادی را اجرا کنند. متأسفانه با گذشت چهل سال از انقلاب هنوز دو سه نویسنده بیشتر نتوانستهاند آثارشان را ترجمه کنند تا آثارشان در خارج از کشور دیده شود یا اجرا شود. نمایشنامه تا زمانی که اجرا نشود، کسی آن را نمیشناسد. اگر اثری صرفاً ترجمه شود، اتفاق خاصی نمیافتد و مهم اجرا شدن نمایشنامه است. عموماً نمایشنامههایی که در اروپا چاپ میشود، برای این است که اجرا بشود و در دسترس عموم کارگردانان قرار بگیرد. در ایران فقط چاپ میشود که چاپ شده باشد و خوانده شدن یا نشدن آن توسط هنرمندان یا نمایشنامهنویسان، برایمان تعریف نشده است! این مقدمات را فراهم میکنیم که هم اکبر رادی را به نسل جدید ایران و هم به هنرمندان سایر کشورها بشناسانیم. کار بسیار سختی است و نیاز به حمایت ویژه دارد.
همین حالا دیگر کشورها تا چه میزان با اکبر رادی آشنایی دارند؟
کار خوب و مهمی که بنیاد اکبر رادی انجام داده، این است که در دو سال قبل در دایرهالمعارف ایرانیکا دکتر فریندخت زاهدی به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره بنیاد اکبر رادی، اکبر رادی را در چندین صفحه معرفی کرده و در سایت ایرانیکا این معرفی به زبان انگلیسی با تحلیلهای خیلی کوتاه از نمایشنامههایش به قلم ایشان منتشر شده است. این کمترین کاری بود که توانستیم بدون هزینه انجام دهیم. طبیعتاً برای اینکه این معرفی درست صورت گیرد، باید آثار حداقل به زبان انگلیسی یا فرانسوی ترجمه شود و در اختیار کارگردانان و هنرمندان خارج از کشور قرار گیرد و یا اینکه از طریق سمینارهای بینالمللی که گفتم باید این اتفاق بیفتد. به نظرم اگر یک بار این کار درست انجام شود و آثار اکبر رادی به یکی از زبانهای بینالمللی چاپ شود و یا سمینار بینالمللی در حیطه آثار رادی اتفاق بیفتد، در معرفی آثار اکبر رادی خیلی میتواند مؤثر باشد و خیلی زود اکبر رادی در دنیا دیده شود. نه تنها رادی که هر ارگان دیگری که بخواهد اساساً نمایشنامههای ایرانی دیگری را برای هنرمندان خارج از کشور ترجمه کند، لازم است چنین مسیری را برود. ضمن اینکه شاید اولین جرقهاش را غیر از دو سه نفر به صورت شخصی خودشان این کار را انجام میدهند و از طریق اجراهایشان نمایشنامههایشان را در خارج از کشور معرفی میکنند مثل امیررضا کوهستانی یا بهرام بیضایی یا محمد یعقوبی که به صورت فردی این کار را کردند. در ایران به صورت جمعی چنین کاری انجام نشده است. کار ما جمعی است و ادبیات نمایشی ایران را میخواهیم به جهان بشناسانیم و برای این کار مسئولان باید از ترجمه ادبیات نمایشی ایران و نمایشنامه ایرانی حمایت کنند. ما در کانون نمایشنامهنویسان ایران، اولین ترجمهها را انجام دادیم و تاکنون هفده نمایشنامه ایرانی را به زبان ارمنی با تفاهمنامهای که با کانون نویسندگان ارمنستان داشتیم، در چند دورهای که به عنوان عضو هیئت مدیره، رئیس و نایب رئیس کانون نمایشنامهنویسان ایران فعالیت میکردم، ترجمه کردیم. متقابلاً هم بیست و دو اثر از آثار نویسندگان ارمنی هم به فارسی ترجمه شد که قبل از آن هم البته آندارانیک خچومیان به عنوان یکی از مترجمان فعال ارمنی و یکی دو مترجم دیگر نمایشنامههایی را از زبان ارمنی به فارسی برگردانده بودند. انجام این کارها نیازمند حمایت و بودجه است و فقط مرکز یا نهادی مثل کانون نمایشنامهنویسان ایران نمیتواند به صورت دائمی و مداوم و به تنهایی این کار را انجام دهد. اگر میبینید این کار از طرف کانون نمایشنامهنویسان ایران متوقف شده است، دلیلش این است که بودجهای برایش تعریف نشده و حمایتی از انجام چنین کاری صورت نگرفته است و از تفاهمنامه آن هم حمایت نشده که ترجمه آثار ادبیات نمایشی ایران ادامه پیدا کند. فکر میکنم هم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و هم وزارت امور خارجه و حتی وزارت صنایع و معادن در بخش حمایتهای مالی یا وزارت نفت که بخشهای فرهنگی دارند و سازمانی مثل شهرداری تهران بخشی از کارهای فرهنگیاش میتواند همین باشد. یعنی حمایت از فرهنگ و هنر که میتوانند بخشی از بودجههایشان را در این راه صرف کنند. آنها به صورت مستقیم با خانه تئاتر یا حتی وزارت ارشاد در ارتباط نیستند و باید از طرف این نهاد فرهنگی به آنها مراجعه شود و انجام این امور نیاز به برنامهریزی و پیگیری دارد و هم نیاز به تبادل نظر و جلسات حضوری دارد. شروع انجام هر کاری همیشه سخت است. واقعاً راه انداختن یک نشریه معتبر یا جشنواره تئاتر درست وحسابی کار خیلی سختی است و برای انجام و به ثمر رساندن آنها باید از سنگلاخها عبور کرد. چه از نظر امکانات سختافزاری و چه از نظر امکانات نرمافزاری. دشواری چنین کارهایی را هر شخصی که متولی یا مسئول انجام آنها میشود، باید به جان بخرد تا آیندگان یا مسئولان بعدی بتوانند این راه را راحتتر پیش ببرند. در دبیرخانه جشنواره تئاتر اکبر رادی تمام آنچه نامهنگاری شده و هر چه به عنوان اسناد از آن نام برده میشود و هر امکاناتی که به وجود آمده به صورت سند نگهداری خواهد شد.
آیا بنیاد اکبر رادی جایی برای انجام چنین کارها و جمعآوری اسناد و آرشیو دستآوردهایش دارد؟
-نه، اما این اسناد را نگهداری میکند تا بالاخره جایی را برای نگهداری اسناد و آرشیو مهیا و فراهم کند.
در واقع در منزل استاد اکبر رادی این اسناد نگهداری میشود؟
بله. از اسناد بنیاد رادی در منزل ایشان نگهداری میشود. بنیاد اکبر رادی با توجه به همه محدودیتهایی که برای دفتر کارش دارد، به شورای شهر تهران درخواست داده است و همچنان داریم برای خانه موزه استاد اکبر رادی با شهرداری مکاتبه و مذاکره میکنیم تا فضایی را در اختیار بنیاد اکبر رادی قرار دهند. اگر شورای شهر پاسخ مثبت بدهد کارمان را شروع میکنیم. اگر به هر دلیل نتوانستند فضای مورد نظر را در اختیار بنیاد اکبر رادی بگذارند، از طریق شهرداری قطعاً پیگیری را ادامه میدهیم و پیشنهاد خانهموزه بنیاد اکبر رادی را دادهایم تا هم آثار رادی در آنجا حفظ و نگهداری شود به عنوان موزه و هم بخش دیگری از آن فضا دفتر بنیاد اکبر رادی باشد که فعالیتهای دائمیاش در آنجا انجام شود. خوشبین هستیم که در سال نود و هشت این اتفاق بیفتد. امیدوارم شهرداری منطقه به خصوص رأس شهرداری تهران این حمایت ویژه را انجام دهد تا خانه موزه اکبر رادی را در سال جدید در اختیار ما بگذارد و این خانه موزه تأسیس شود تا به عنوان مکان همیشگی بنیاد اکبر رادی برای فعالیتهایش باشد و هم جایی باشد برای در دسترس قرار گرفتن اسناد، اشیاء و هر آنچه مربوط به آثار استاد رادی است تا در اختیار محققان و علاقهمندان قرار گیرد. اگر این مهم در سال 98 محقق شود، فکر میکنم اتفاق کمی نیست. این موارد همه به تصمیمات شورای شهر و شهرداری تهران وابسته است.
گویا آییننامهای برای اهدای مدال و نشان اکبر رادی در دست تدوین است؟
بله، به زودی در مراسمی که به مناسبت رونمایی از وبگاه بنیاد اکبر رادی برگزار خواهد شد، آییننامه آن هم در این وبگاه منتشر خواهد شد. فعلاً در این جا یادآوری کنم که مدال اکبر رادی به آفرینشگران هنری اهدا میشود و جزئیاتش در آییننامه آن وجود دارد. این مدال به آفرینشگران هنری چه در حیطه تئاتر و اجرا و چه در حیطه هنرهای دیگر مثل هنرهای تجسمی یا سینما و فیلم که ممکن است در دورههای آتی به جشنواره اضافه شود یا بخش آثار رادیویی که امکان افزوده شدن به جشنواره را دارد تا رادی را بهتر و بیشتر معرفی کند، اهدا میشود. اما نشان اکبر رادی فقط به آفرینشگران ادبی اهدا میشود؛ کسانی که نمایشنامهنویس یا فیلمنامهنویس، داستاننویس یا منتقد و پژوهشگر ادبی هستند، اهدا خواهد شد. برای دورههای آتی پیشبینی شده که بخشهای دیگری را در قالب مسابقه و غیرمسابقه به مرور اضافه کنیم و قرار نیست یک دفعه در دوره دوم همه این بخشها اضافه شود. بر حسب امکانات موجود در دورههای آینده بخشهایی را به این جشنواره اضافه میکنیم. امسال پیشبینی کرده بودیم که نشان اکبر رادی به نمایشنامهنویس برگزیده اهدا شود و سال دیگر در بخشهای دیگر مثل داستاننویسی یا نقد و پژوهشهای ادبی و هنری هم اهدا خواهد شد که در فراخوان دوره بعد اعلام خواهد شد.
آیا دبیر دوره بعدی هم شما هستید؟
فعلاً معلوم نیست. رئیس هیئت مدیره بنیاد اکبر رادی نظر نهایی را در مورد دبیر دوره بعدی میدهند.
آیا مشخص است که فراخوان دوره دوم جشنواره تئاتر اکبر رادی چه زمانی منتشر میشود؟
قبل از شروع سال نود و هشت، فراخوان سال نود و هشت را منتشر خواهیم کرد.
اگر سخنی لازم است در پایان مطرح کنید، بفرمایید.
به عنوان سخن آخر در مورد جشنواره تئاتر اکبر رادی میخواهم بگویم ما انتقادات را میشنویم و از انتقادات سازنده و منطقی استقبال ویژه میکنیم. شخصاً به چند نفر از دوستان هم گفتم هر آنچه فکر میکنید به اعتلای جشنواره تئاتر اکبر رادی کمک میکند، اگر حتی نقد منفی هست، به ما بگویید و اگر پیشبرنده و سازنده باشد، آن را میشنویم. یکی از دوستانی که در اختتامیه دعوت شده بودند و به دلیل کمبود جا نتوانسته بودند در مراسم بنشینند، نقد داشتند و ما آن را هم میشنویم. هر نقص و کاستی را به عنوان دبیر این دوره از جشنواره آن را میپذیرم و مسئولیتش را برعهده میگیرم و در اینجا عذرخواهی و پوزش خودم را اعلام میکنم. از طرف رئیس هیئت مدیره بنیاد اکبر رادی، سرکار خانم حمیده بانو عنقا شخصاً نقد و کاستیهای جشنواره را به بزرگمنشی هنرمندانهشان به ما ببخشایند. سعی میکنیم در دورههای آینده این نقصها نباشد. بخشی از آنها خارج از اراده بنیاد اکبر رادی و ستاد اجرایی جشنواره بود به این دلیل که سالنی نداشتیم، سالنی که پیشبینی کرده بودیم این سالن نبود و مجبور شدیم در هفتههای آخر سالن تماشاخانه ناظرزاده کرمانی را آن هم با حمایت جناب مسافرآستانه به عنوان رئیس تماشاخانه، برای اختتامیه داشته باشیم و خوشبختانه او و دکتر رجبی معمار از این جشنواره حمایت خوبی کردند. از همین جا از همه حامیان جشنواره تشکر میکنم که لوگوی حامیان این جشنواره در همه اقلام چاپیاش آمده است. از مرکز هنرهای نمایشی، شورای شهر و معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران که قرار است در بخش مالی حمایتشان را انجام دهند و از مراکز دولتی و خصوصی دیگر که همراه و حامی ما بودند و بدون کمک آنها اگر نبودند ما کاستیهای زیادی داشتیم و شاید اصلاً برگزاری این جشنواره بدون حمایت آنها به سادگی میسر نمیشد؛ مثل خانه هنرمندان ایران، تماشاخانه ایرانشهر و پرسنل خوبشان که واقعاً همه همکاری لازم را با ستاد اجرایی جشنواره داشتند. از مدیریت و پرسنل مجموعه تئاتر شهر که سالن کنفرانساش را در اختیار ما گذاشت، سپاسگزارم. از فرهنگسرای ارسباران و پرسنل و مدیریت وقت آن هم واقعاً سپاسگزارم به این دلیل که با ما همکاری خوبی داشتند. از مدیر نشر "افزار" و مدیر نشر "خاموش" که در بخش اقلام چاپی جشنواره مثل بروشورها، جدول برنامههای جشنواره و کاتالوگی که به زودی منتشر میشود و حامی جشنواره بودند، متشکرم. همچنین از گالری "آریا" و گالری "مرکز هنر پژوهشی نقش جهان" که گالری خود را برای دو نمایشگاه تخصصی جشنواره تئاتر اکبر رادی در اختیار قرار دادند، ممنونم. سپاس ویژه خودم را از شرکت تبلیغاتی "جارچی" اعلام میکنم که برای ساخت نشان و مدالهای اکبر رادی حامی ما شدند. از رسانههای جمعی هم بسیار سپاسگزارم که حامی این جشنواره بودند.