سرویس تئاتر هنرآنلاین: شهید حسین قشقایی در خانواده‌ای از تبار دلیران قشقایی شیراز دیده به جهان گشود و در همان‌جا تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را به پایان برد و دوران دانشگاه را در تهران و در دانشکده هنرهای دراماتیک گذراند و در سال 52 موفق به اخذ درجه کارشناسی تئاتر شد. حدود یک‌سال و اندی به‌صورت قراردادی در اداره تئاتر فعال بود و از آن اداره به شهرستان‌های مختلفی برای تدریس تئاتر می‌رفت اما به دلیل بروز مشکلات بر سر مسائل اعتقادی، وی را از اداره تئاتر اخراج کردند. پس از آن مدتی در شهرها و روستاهای دورافتاده معلم شد و برای آموزش مردم محروم کوشش فراوان کرد. در تمام این دوران، وی نیرو، اندیشه، اراده و قریحه هنری و احساس خود را در خدمت اعتقاد و ایمان اسلامی‌اش به کار گرفت.

شهید قشقایی هیچ‌گاه دست از مبارزه چه مبارزه سیاسی و چه هنری برنداشت و در دوران دانشجویی و پس از آن نمایشنامه‌هایی را تمرین و  روی صحنه برد که تمام‌شان حکایت از ظلم و ستم و خفقان حکومت طاغوت داشت. از جمله آنها نمایش "استثنا و قاعده" نوشته برتولت برشت بود که در مهرماه سال 1352 در سالن نمایش دانشکده هنرهای دراماتیک به صحنه رفت. اما طولی نکشید که وی را به دلیل داشتن افکار و کلام روشنفکرانه مذهبی تند و مبارزه‌جویانه‌اش که بالاخص در نوشته‌ها و نمایش‌هایش مشهود بود، و همچنین فعالیت‌های انقلابی و سیاسی که درواقع به‌صورت یک روشنفکر انقلابی جلوه‌گر می‌شد ـ فردی تبعیدی شناختند و از فعالیت‌های هنری در دانشکده منعش کردند.

سرانجام حسین قشقایی در تاریخ ششم دی‌ماه سال 1357، هنگام تشییع جنازه استاد شهید کامران نجات‌اللهی در خیابان امیرآباد (کارگر) مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهید شد. گرچه عمر وی کوتاه بود ولی در همین فرصت اندک با ایمان راسخ خویش و قریحه هنری و حساس خود در درجه اول یک انسان و بعد یک هنرمند بود که به مجاهدت و فعالیت‌های هنری و اسلامی و انقلابی و تعلیم و آموزش جوانان هنرجو و مردم محروم مشغول بود.

او در دوران حیات خود چندین نمایشنامه، تحقیق و گزارش به رشته تحریر درآورده که از آن جمله می‌توان به نمایشنامه "نهضت حروفیه"،  نمایشنامه "نفت"، تحقیق در نمایش سنتی ترکیه (قراگز). رساله پایان نامه تحصیلی، مقاله "فصل رسوایی" در بیان رسالت واقعی هنر و هنرمند و... اشاره کرد.

پس از شهادت حسین قشقایی و پیروزی انقلاب، گروهی از دوستان و همکاران وی که عده‌ای از ایشان از اعضای اصلی و سازنده انجمن اسلامی دانشگاه هنرهای دراماتیک بودند، تصمیم گرفتند تا نمایش "نهضت حروفیه" را به روی صحنه ببرند. این نمایشنامه با کارگردانی داوود دانشور و طراحی فریدون علیاری و با بازی: تاجبخش فنائیان، سعید کشن‌فلاح، محمود هندیانی، سیاوش هاشمیان، محمد کاسبی، کاظم بلوچی، جلیل فرجاد، یدالله وفاداری و عده دیگری که همگی از دوستان و نزدیکان شهید قشقایی بودند در تاریخ یازدهم فروردین‌ماه سال 1358 در سالن چهارسو اجرا شد و به‌خاطر ح‍ُرمت خون شهید قشقایی نام سالن را از چهارسو به قشقایی تغییر دادند.

 

آنچه در ادامه می‌آید بخشی از مقاله "فصل رسوایی" است که شهید حسین قشقایی در سال 1352 نوشته است:

* دین حسین (ع)، دینی است که به انقلاب مداوم اعتقاد دارد و هزار و چهارصد سال تاریخش پر از شهادت و شرافت است و میلیون‌ها قربانی داده و می‌دهد.

* در این "سوی شب" ادبیات و هنر توده با سرنیزه مواجه است. چرا که عوامل ضدخلق دست به دست هم داده‌اند تا حرکت انقلابی طبقه زحمتکش و تولیدکننده را مهار کنند و هنر توده را هم، یا تحقیرش کنند به دست بورژواها و یا نابودش نمایند به دست مزدوران. بیدار باشید.

* سمبل هایی که در نمایشنامه‌ها و فیلم‌های فرمایشی از طبقه رنجبر تاریخی و انقلابی ارائه می‌شود، شخصیت‌های زبونی هستند که خیلی زود در لای چرخ دنده‌های نظام جور قدرتمند له می‌شوند. نه ابوذر غفاری، نه یعقوب لیث رویگر زاده، نه جمیله بوپاشا، نه لومومبا و نه خسرو و روزبه.

* تئاتر توده و سینمای توده، شبه اجتماعی نیست، اجتماعی است. تسلیم طلب و چاپلوس و متعلق نیست، مبارز است.

* هنرمندان بیایید شرقی و آزاده باشیم، نه غربی و آواره. بیایید مفت خور نباشیم، در تولید اقتصادی جامعه سهیم بشویم، در نبرد شرکت کنیم و انسان باشیم و هرچه را که به عنوان هنر از نقاشی تا موسیقی، به ما تحمیل کرده‌اند، یکسره به دریا بریزیم، هرچه که هنر را به نفع امپریالیسم، صهیونیسم و اشرافیت به زنجیر کشیده، آن را با آخرین نیروی ممکن بر تار و پود هنر و هنرمند مرتجع بکوبیم، رسوای‌شان کنیم و هنر را به میان کارگران و دهقانان ببریم.

* دیگر موقع آن رسیده که هنرمندان خلق متحد شوند، در یک صف گرد هم آییم و عمل کنیم، کارهای خود را در معرض قضاوت مردم بگذاریم، هرطور شده نمایش بدهیم و شعرها و قصه‌های‌مان را به دست مردم برسانیم، بگذارید جبهه مشخص شود، بگذارید منافقان رسوا شوند، بگذارید تخلق زجرکشیده ما لب به لبخند بگشاید و این طلسم شوم اهریمنانه شکسته شود.

استانیسلاوسکی می‌گوید: "می‌دانید چرا من از کار و بار شخصی‌ام دست کشیدم و همه هستی‌ام را نثار تئاتر کردم؟ برای اینکه تئاتر موثرترین کرسی خطابه است و از حیث تأثیر هنوز هم از کلام مکتوب رخصت می‌دهد، تطهیر خانواده هنرپیشگان از  نادانی، کم سوادی و مبرا کردن ایشان از بهره‌کشان است.

پس توجه داشته باشید کارگران و دهقانان ما، به علت اینکه نمی‌توانند بخوانند، چقدر به تئاتر و سینما احتیاج دارند، تئاتر و سینمائی که آنها را آگاه کند و نمایانگر هدف باشد، یعنی جامعه آزاد و انسان آزاد.

* ما خودمان باید اشکالی (در هنر و تئاتر) به وجود بیاوریم و به وجود هم آورده‌ایم که نیازهای جامعه‌مان را منعکس کند، شما هم به ما بپیوندید تا تئاتر توده را غنی‌تر کنیم.

 

لازم به یادآوری است، امروز شنبه 29 دی‌ماه مراسم نکوداشت شهید حسین قشقایی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانواده این شهید و تعدادی از هنرمندان در مجموعه تئاتر شهر برگزار می‌شود. در این مراسم که به همت موسسه توسعه هنرهای معاصر و با همکاری مجموعه تئاتر شهر تهران برنامه‌ریزی شده، از کتاب "جلوه جمال" که در آن زندگینامه و آثار هنری شهدای هنرمند در رشته‌های مختلف هنری معرفی شده و همچنین از نمایشنامه‌ای با موضوع زندگی شهید حسین قشقایی نوشته ندا ثابتی رونمایی خواهد شد.

 منبع: مرکزاسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ