سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "مزون" به نویسندگی شهرام سلطانی و کارگردانی عادل عزیزنژاد و معصومه خزایی از 3 آذر ماه ساعت 21:30 در سالن شماره سه پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است و پرستو گلستانی، عادل عزیزنژاد، صحرا اسدالهی و میلاد مرتضوی در این درام اجتماعی ایفای نقش میکنند. "مزون" داستانِ آفاق زنی میانسالی است که با دخترش پری و شوهرش شاهین که چند سالی از او کوچکتر است زندگی میکند. آنها یک شب پشت در بسته مزون گیر کرده و تا صبح با اتفاقاتی دست و پنجه نرم میکنند...
به بهانه اجرای این نمایش گفتوگویی عادل عزیزنژاد یکی از دو کارگردان این نمایش و بازیگر این اثر و همچنین صحرا اسدالهی و میلاد مرتضوی دو تن از بازیگران این نمایش داشتهایم که در ادامه میخوانید:
موتیف جامعهِ سال 1397 در اثر نمایشی رئال
آقای عزیزنژاد شما پس از نمایش موفق "یک خانواده محترم"، تصمیم به اجرای نمایش "مزون" گرفتید. لطفاً در اینباره توضیح بفرمائید.
عادل عزیزنژاد: تمام اتفاقات خوبی که برای نمایش "یک خانواده محترم" افتاد عیناً برای "مزون" نیز تکرار شد. تایمی از تولید نمایش "یک خانواده محترم" گذشته بود و من به عنوان کارگردان باید پروسهای را طی میکردم که کار تولید شده اجرا شود تا سراغ نمایش بعدی بروم. نمایش "مزون" وقتی تولید شده بود در فایل قبلی من قرار گرفت و به همین خاطر مجدد تحلیلهای جدید برای این نمایش صورت گرفت و بهصورت کلی طراحیاش را تغییر دادم و اگر فیلم اجرای این کار که در جشنواره اجرا شد را ببینید هیچ شباهتی به این نمایش ندارد. چراکه به لحاظ کارگردانی معمولا عادت دارم متنی را که امسال کار میکنم اگر قرار باشد سال آینده مجدد کار کنم، طراحیاش را کاملا تغییر دهم. و این ماجرا به این خاطر استکه سبک رئال را دنبال میکنم. ما هر روز در حال تغییر هستیم چه در نوع گفتمان، چه در رفتار و حتی پوشش. به همین خاطر اگر بخواهم مثلا "مزون" را سال دیگر کار کنم باید طراحی را نیز کلاً تغییر دهم. شاید میخواهم با این کار خودم را به چالش بکشانم که آیا ذهن من یا مثلا بحث شناخت من از تئاتر روز برفرض در این یک سال تغییری کرده است؟ "مزون" نیز مانند کار قبلی من نمایشی فوقالعاده پر سر و صدا بود و اساتیدی که کارهای قبلی من را دیده بودند این کار را خیلی دوست داشتند.
درخصوص ارتباط تماشاگر با این نمایش کمی توضیح دهید.
عادل عزیزنژاد: بحث ارتباط در تئاتر اولین و مهمترین گام در این هنر نمایشی محسوب میشود. ارتباطی که میان هنرمند، مؤلف و تماشاگر رخ میدهد، گزینه اساسی و مهمترین هدف در این عرصه است. وقتی این ارتباط، طیفی گسترده دارد در حقیقت اثر نمایشی کار خودش را انجام داده و موضوعی که انتخاب شده و خط قصه با قشر سنی_ دانشی متفاوت هماهنگ است.
کارگردانی و بازیگری توامان آیا به کارگردانی شما لطمه وارد نمیکند؟
عادل عزیزنژاد: من احساس میکنم کار درستی نیست. بر فرض مثال اگر من در بازیگری تبحر دارم لزوما در کارگردانی یا کارهای دیگر شاید خوب عمل نکنم. زمانیکه به نوعی شش ماه با یک قصه درگیر هستم پس شاید بتوانم در بحث نویسندگی نیز ورود کنم اما این کار را انجام نمیدهم و این کار را به فردی تواناتر میسپارم. من کار را با بازیگری شروع کردم و سپس به سوی کارگردانی روی آوردم. بحث اینجاست که وقتی با قصه خیلی درگیر میشوید و به روند آن نزدیک هستید بنابراین میبینید توانایی انجام بازی آن نقش را دارید چراکه طرح و ایده و قصه متعلق به خود شماست. یعنی چون آن کاراکتر را خیلی خوب میشناسید بعد فکر میکنید که بنابراین خودتان نیز میتوانید این نقش را بازی کنید. گاهی دوست دارم که بر روی صندلی نشسته و کاراکتر مورد علاقهام را ببینم.
آیا قبول دارید که داستان این نمایش در ژانر خشن قرار دارد؟
عادل عزیزنژاد: اگر دقت کنید همه ما دیگر افراد نرمالی نیستیم. یعنی جامعه اینگونه شده است و مردم عصبی هستند. بیحوصلگی بیداد میکند و خیلی راحت دعوا میکنیم. از آنجاکه "مزون" اتفاقی است که در سال 1397 رخ میدهد من به عنوان هنرمند موتیف آدمهای جامعهام را باید در کارم داشته باشم. "شاهین" دقیقا از همان افرادی است که هزارتوی افراد بیرون است. یعنی لحظهای امکان دارد پشت چراغ قرمز فحش دهد و جلوتر امکان دارد قربان صدقه پری برود و بعد از آن با آفاق ناهار را بیرون میل کند. شاید حتی برای آفاق هدیهای خریده باشد و شاهین چنین آدمی است که تمام طیفهای شخصیتی را در خودش دارد. به شدت آفاقها، حامدها، پریها و.. در این جامعه زیاد هستند. شاهین، آفاق را با مولفههایش دوست دارد اما دلش پیش پری سر خورده است. اما پری، سربی در پاهای شاهین شده است و در حقیقت شاهین گیر افتاده است همانطور که در متن نمایش نیز این جمله را بیان میکند. ژانر خشونت برای من تعریفی ندارد. جامعه ما این مدلی است.
در خصوص بازی بازیگران نیز کمی توضیح دهید.
عادل عزیزنژاد: وقتی با اثری مواجه هستید مسلماً به نوع بازیها خیلی فکر میکنید. من در این مورد برعکس هستم چرا که دوست دارم بازیگری را به چالش بکشم تا بازیگر برای رسیدن به نقش دچار چالش شود نه اینکه بگوید چقدر به شخصیت خودش نزدیک است. بازیگر را با خودم به دنیایی میبرم که با آن فاصله دارد و همین فاصله باعث میشود تا بازیگر زحمت بکشد و زمان بگذارد و در انتها به نقش برسد. خانم گلستانی جزو انتخابهای اصلی من بودند. از خانم اسداللهی بسیار راضی هستم چرا که پری را به شکل متفاوتی بازی کردند که من اینگونه تصور نمیکردم. با میلاد نیز قبلا کار کرده بودم.
نسبت به بازخورد تماشاگر چه نظری دارید؟ آیا این نمایش پتانسیل تمدید را دارد؟
عادل عزیزنژاد: مسلماً تبلیغات خیلی مهم است. من احساس میکنم هر فردی نمایش "مزون" را ببیند این نمایش در حدی درگیر کننده است که ممکن است افراد، تماشای آنرا به یکدیگر پیشنهاد کنند. احتمال روزهای شلوغی را میدهم. امکان تمدید نیز وجود دارد البته بحث اتاق فکر نیز درمیان است.
در مورد کارگردانی مشترک نیز کمی توضیح دهید.
عادل عزیزنژاد: شاید من هنوز به پتانسیل نویسندگی نرسیده باشم. خانم خزایی چند کار از من دیده بودند و نقطهنظرات ایشان نزدیک به من بود و این تفکر همسو سبب همکاری ما شد. در پایان از تک تک افراد گروه تشکر میکنم.
صحرا اسدالهی: با نمایش "مزون" به ایدهآلهایم در تئاتر دست یافتم
خانم اسدالهی در مورد نقش خودتان در این نمایش کمی توضیح دهید. نمایش "مزون" چگونه به شما پیشنهاد شد؟
صحرا اسدالهی: از طریق یکی از دوستان مشترک به آقای عزیزنژاد معرفی شدم. متن را مطالعه کردم. البته چون آن زمان سر کار دیگری بودم، در مورد بازی در این نمایش خیلی جدی نبودم. اما به اندازهای متن خوب بود که تصمیمم تغییر کرد. همیشه فکر میکنم که متن، شصت یا هفتاد درصد قضیه است و در انتخاب من تأثیرگذار است. متن را بسیار دوست داشتم و برای صحبت به دفتر آقای عزیزنژاد رفتم. با تغییراتی در متن که آنرا تبدیل به نمایشی عجیب کرده بود دیگر همه چیز برایم جدیتر شد و حتی تمایل زیادی داشتم تا حتما برای بازی در این نمایش من را انتخاب کنند. بین تمام کارهاییکه تا به حال انجام دادهام نقش پری را خیلی دوست دارم.
"آن"های نقش پری بیشتر است و همین سبب جذابیت پری شده است. آیا شما نیز اینگونه فکر میکنید؟
صحرا اسدالهی: بله درست است. اینکه تا چه حد به نقش پری نزدیک شدهام را نمیدانم. روزهای ابتدایی به شکل دیگری متن را میخواندم و بعدها آقای عزیزنژاد کمک بیشتری برای درک نقش به من کردند. مهمترین اتفاقی که در این نمایش رخ داد این است که من کست بازیگری "مزون" را بسیار دوست دارم و ارتباط خوبی که میان گروه وجود دارد قطعا بر روی صحنه منعکس میشود. بهطور مثال کارهایی قبلا انجام دادهام که نقش و متن خوب بودهاند اما پشت صحنه مشکلاتی وجود داشته است که بر روی صحنه نیز تأثیر گذاشته است. گروه بسیار خوبی داریم و حتی خانم گلستانی با وجود حرفهای بودن بسیار بیادعا در کنار ما قرار گرفتند. روزهای ابتدایی خیلی هماهنگ نبودم اما با گذشت زمان و با کمک آقای عزیزنژاد و جلسات تمرینی مجزا و فشرده ماجرا تغییر کرد. حتی همین الان نیز که اجرا داریم نیز تمرین میکنیم. ماهیت تئاتر به همین علت برای من جذاب استکه در هر اجرا به کشفی جدید دست مییابید. البته در تئاتر رئال به این شکل است. متنهای رئال را بیشتر میپسندم و در تئاتر ایدهآلهایی داشتم که هشتاد درصد آن را در متن نمایش "مزون" یافتم.
آیا آرتیست بودن کارگردان در این کار مؤثر بوده است؟
صحرا اسدالهی: بله کارگردان حتی اگر بازیگر نیز نباشد باید بازیگری بداند. صادقانه میگویم که آقای عزیزنژاد در ساخت لحظهها بسیار هنرمندانه عمل میکنند. کاش مستندی از روزهای آغازین شروع کار ما وجود داشت که تغییر و تحول من در روند کار و تمرین با ایشان را ثبت کرده بود. آقای عزیزنژاد جزو کارگردانهایی هستند که بازیگرساز است و من تمایل دارم که سالها با ایشان کار کنم. برای من مهم نبود که ایشان تازهکار است و آرزوی هر بازیگری است که به کارگردانش اعتماد کند.
در خصوص متریال کار تلویزیونی نسبت به تئاتر کمی توضیح دهید.
صحرا اسدالهی: سالهای زیادی نیست که کار تئاتر و تلویزیون را شروع کردهام. کمسنتر که بودم وقتی مصاحبه افراد معروف را میدیدم مدام فکر میکردم که چطور تئاتر را بیشتر از تلویزیون دوست دارند. من تئاتر را با استاد سمندریان شروع کردم و همه جا نیز میگویم چراکه نام ایشان به من اعتبار ویژهای میدهد. تا زمانیکه تصویر را تجربه نکرده باشید برای آن ولع عجیبی دارید. اما بعد از کار مقابل دوربین مخصوصا سریال و پس از آن تجربه کار تئاتر و نفس تماشاگر حس تازهای در شما شکل میگیرد که ابداً قابل قیاس با تجربه تصویر نیست. اوایل کار در تئاتر، انرژی و حس و حال خوب را از تماشاگر دریافت کرده و از جایی به بعد تنها خودت و خودت برایت اهمیت پیدا میکند؛ یعنی در حقیقت تبدیل به منتقدی برای شخص خودتان میشوید. امکان دارد شبی در سالنی خالی از تماشاگر شما حال خوبی را تجربه کنید. در تئاتر خودخواهی عجیبی وجود دارد و شما متمرکز بر حال خود میشوید که مثلا امشب حال خوب یا بدی دارید. در واقع در چالشی با خودتان قرار میگیرید.
در خصوص ارتباط و فیکس شدن با باقی افراد گروه بگویید.
صحرا اسدالهی: اصولا هر کجا که میروم در این مورد مشکلی ندارم. در هر کاری که یکسری اصول رعایت شود من مشکلی نخواهم داشت. افراد این گروه را نیز بسیار دوست دارم. صادقانه میگویم وقتی این نمایشنامه را مقابلم قرار میدهم چیدمان تمام کاراکترها را همینطور که هست، میپسندم و هرگز تصور دیگری برای این چیدمان با افراد دیگر ندارم. شیرینی تجربه این کار تا سالها همراه من خواهد بود.
در خصوص بازخورد تماشاگر چه نظری دارید؟
صحرا اسدالهی: بایستی بگویم حتی اگر تماشاگری با نارضایتی از سالن خارج شود این امر بسیار طبیعی است چراکه به تعداد صندلیها سلایق متفاوت داریم. تا به حال نیز در مورد تمام کار یعنی کارگردانی، صحنه، متن، بازیگری و ... نظر مثبت تماشاگر را دریافت کردیم. به عنوان سخن پایانی از آقای عزیزنژاد تشکر میکنم به این خاطر که با حضور در این کار حس و حالی در من روشن شد که قبلتر به این شکل نبود. شوقی بیحد برای کار تئاتر در من شکل گرفت. خانم گلستانی نیز در کار و نقش من بسیار مؤثر بودند.
"مزون" ترویج خشونت نیست
آقای مرتضوی ابتدا بفرمایید چطور این نمایشنامه را انتخاب کردید؟
میلاد مرتضوی: آقای عزیزنژاد کارگردان این کار با من تماس گرفتند و در مورد متن صحبت کردیم. متن را خوانده و اتود زده و سپس ایشان صلاح دیدند که در این کار شرکت داشته باشم.
یعنی از ابتدا برای این کاراکتر به شما فکر کرده بودند؟
میلاد مرتضوی: بله
چون قبلا شخص دیگری در جشنواره این نقش را بازی کرده بود چطور به این نقش نزدیک شده و با آن ارتباط برقرار کردید ؟ آیا به زیر و بم آن کاملا مسلط بودید؟
میلاد مرتضوی: بله
چطور با دیگر بازیگران که از ابتدا نبودند وسپس اضافه شدند خود را منطبق کردید؟
میلاد مرتضوی: آقای عزیزنژاد به صورتی افراد گروه را میچیند که همه به راحتی با هم منطبق شده و کنار میآیند. یعنی مهم نیست که فردی تازه وارد باشد یا از ابتدا در روند نمایش حضور داشته باشد. فضای داخلی گروه بازیگران فضایی خوب است که به سهولت با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند.
این کار یکی از نمایشنامههاییست که شما در آن نقش مقابل ندارید. در این مورد کمی توضیح دهید.
میلاد مرتضوی: یکی از حسنهای گروه همین است که همه افراد باید با هم هماهنگ بوده و پارتنر دقیق و مشخصی وجود ندارد. این مورد نقطه مثبتی در نمایش است چراکه همه به یک اندازه در روند داستان نقش دارند. در این درام ورود و خروجی وجود ندارد و همه افراد از ابتدا در قصه دیده میشوند و همین باعث میشود که وقتی پارتنر مشخصی وجود ندارد، داستان بهتر شکل گرفته و همه افراد در ارتباط با یکدیگر قرار دارند و شبیه زندگی واقعی باید عکسالعمل نسبت به افراد مختلف داشته باشید.
بنابراین قبول دارید که این کار کاملا رئال و برگرفته از جامعه است؟
میلاد مرتضوی: بله همینطور است.
چرا با این وجود برخی میگویند که ژانر این کار خشونت و ترویج آن است؟
میلاد مرتضوی: مگر ما در جامعه مردمی خشونت نداریم؟! این اثر نمایشی ترویج خشونت نیست چرا که یکی از وظایف هنر، نمایش واقعیت برای مردم است. قطعا خشونت نیز یکی از حقایق زندگی امروز است. در این کار افراد در موقعیتهای مختلف دیده میشوند و این درام کاملا شبیه زندگی واقعی است چراکه افراد را در موقعیتهای مختلف قرار میدهد درست همانطور که در زندگی روزمره همین موقعیتها را تجربه میکنیم. سپس عکسالعملهای متفاوت داریم و بعد از آندوباره وارد ماجرای دیگری شده و مجدد عکسالعمل متفاوت دیگری خواهیم داشت.
ضمن اینکه تمام کاراکترها لایههای متفاوتی دارند در این میان فکر میکنم تنها کاراکتری که از ابتدا به نظر میرسد مظلوم است و اما در نهایت میبینیم که همه چیز زیر سر او بوده، کاراکتر شما است. در مورد نقش خودتان کمی توضیح دهید.
میلاد مرتضوی: نقش حامد نقشی پیشبرنده است یعنی اتفاقات و افراد را به یکدیگر پیوند میزند چون حامد در این مزون زیردست تمام افراد کار میکند و با هر یک از این افراد نوعی رابطه متفاوت دارد. عقدهای پنهان در حامد شکل گرفته که قصد انتقامگیری از همه را دارد. البته در کشمکش انتقام و دوست داشتن است و انتقام صرف مطرح نیست. بنابراین ژانر نمایش خشونت نیست. همانطور که در زندگی واقعی فردی عصبانی شده و صدایش بالا میرود پس با توجه به چنین رفتاری نباید بگوییم که خشونت جاری است بلکه موقعیت این خشونت را ایجاب میکند.
در تئاتر میبینیم بازی افراد با روز قبل تفاوت دارد. این مورد به خاطر بازخورد نگاه تماشاگر در روز گذشته است یا با نظر و صلاحدید کارگردان هر روز بازی متفاوتی را شاهد هستیم؟
میلاد مرتضوی: قطعا کارگردان با توجه به نظر مخاطب از بازیگران میخواهد که نوع بازی را تغییر دهند. البته در این مورد کارگردان اگر ایدهای داشته است کاملا دست من را باز گذاشته و از قبل به من میگوید که اگر با این تغییر موافق و راحت هستم این کار را انجام دهم. در این نمایش نیز چون شبیه زندگی واقعی است بنابراین اجرای هر شب متفاوت خواهد بود. پیشنهاد کارگردان بازی در لحظه است چراکه وقتی در لحظه زندگی میکنید حتی با تفاوت بالا و پایین، تن صدا عکسالعمل افراد متفاوت خواهد بود. قطعا آقای عزیزنژاد در روند کار بسیار به من کمک کردند و علاوه بر این مورد، بازی پارتنرها نیز بسیار مؤثر در نوع بازی من است.
فکر میکنید آیا تماشاگر کار را پسندیده است؟ روزهای آینده را چطور پیشبینی میکنید؟
میلاد مرتضوی: قطعا تماشاگر این کار را دوست دارد و بازخوردهاییکه دریافت کردهام بسیار خوب بوده است. البته همیشه صددرصد این اتفاق نمیافتد. این کار برای مخاطب جذاب و لذتبخش بوده و تاکنون رضایت داشتهاند. در مورد پیشبینی روزهای آینده نیز باید بگویم که به دلیل تبلیغ دهان به دهان، نیمه بعدی اجراها تأثیر جالبی بر تماشاگر خواهد داشت.