سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش "رسول" که آن را در این نوشتار نمایشواره مینامم یک نمایش خیابانی است. این نمایشواره در گروهبندی تئاترهای عامیانه تقسیم میشود زیرا میکوشد تودههای مردم را شگفتزده کند و به هیجان آورد. پیشتر اشاره کنم من جایی نام تئاتر عامیانه را نشنیدم اما ترکیب عامیانه همواره در کنار داستانهای عامهپسند و فولکور کاربرد داشته است. از دیگر گونههای تئاتر عامیانه میتوان، تعزیه، معرکهگیری، نقالی، سیاهبازی و حتی تئاتر آزاد را برشمرد.
اماچرا میگویم تئاتر عامیانه و نمیگویم تئاتر مردمی، برای اینکه تئاتر عامیانه پاسخگوی احساسات گذرا و هیجانهای کوتاه مدت تماشاگران است. تئاتر عامیانه میتواند برای گروهی از مردم خوشایند باشند و گروهی از مردم آن را نپذیرند. از این رو یک تئاتر فراگیر نیست.
درگذشته تولیدکنندگان تئاتر عامیانه، مردمانی خلاق و هنرمند بودند که بهره اندکی از دانش داشتند اما اکنون دانشآموختگان نمایش و هنرمندان تئاتر هم به تولیدکنندگان این تئاتر افزوده شدند که البته دلیل این حضور درحوصله این نوشتار نمیگنجد.
از سوی دیگر بسیاری از نخبگان با مطالعه نمایشوارههای مردمی و تئاترهای عامیانه آثار جاودانه آفریدند که از میان این هنرمندان بیشمار میتوان به برتولت برشت، داریو فو و بهرام بیضایی اشاره کرد.
به گمانم نمایشواره "رسول" یک تولید قابل احترام در حیطه تئاتر عامیانه است. تئاتری عامیانه که آگاهانه توسط هنرمندان فرهیخته تئاتر تولید شده است. نمایشواره "رسول" در فضای باز و بدور از فضای محصور تماشاخانه اجرا میشود. با این وجود میکوشد در یک فضای باز قواعد تماشاخانه را بپذیرد.
این نمایشواره در یک صحنهپردازی ساکن و رئالیستی (واقع گرایانه) قاببندی میشود. برای صحنهپردازی این نمایش نماهای بیرونی بازارچه امین سلطان، امامزاده سید ناصرالدین، نظمیه تهران، تکیه قنات آباد بازسازی میشود و یک شهرک کوچک تئاتری در برابر تماشاگران احداث شده است.
با این محدودیت که این مکانها همه در کنار هم چیده شدهاند .تماشاگر اگر بخواهد نظمیه تهران را ببیند، میبایست به سمت راست سر بچرخاند و اگر تکیه را بخواهد تماشا کند میبایست به سمت چپ نگاه کند. این نکته را در نظر بگیرید که بسیاری از این مکانها تنها یک یا دوبار رویدادگاه نمایش است از این رو منطقیتر بود به جای دکور ساکن از دکور پرتابل استفاده میشد.
نمایشواره "رسول" با این صحنهپردازی نامتعارف خود میکوشد قواعد رئالیسم صحنه را رعایت کند.
من از ترکیب نامتعارف برای صحنهآرایی استفاده کردم برای اینکه تئاتر عامیانه با حداقل ماتریال طراحی و اجرا میشود و دکورسازی در این تئاتر چندان کاربردی ندارد.
تئاتر عامیانه مبتنی بر فضاسازیهای نمایشی است و بر اشیائ کاربردی و چند منظوره متکی است. تئاتر عامیانه مبتنی بر نشانه است و از شی وارگی میگریزد. فراتر آنکه تئاتر عامیانه خود را هرگز به قوانین خشک رئالیستی محدود نمیکند. از این رو پذیرش این قوانین برای من جای سوال دارد؟ به گمانم اگر نمایشواره "رسول" با شیوه متفاوت طراحی میشد و میزانسنها به گونهای بود که دیوار چهارم را میشکست، میتوانست تماشاگر را به مشارکت دعوت کند و او را به هیجان بیاورد اما نمایشواره "رسول" تماشاگر را به یک نظارهگر منفعل تبدیل میکند.
با این وجود این دکور مجلل و پرهزینه دعوتنامهای برای تماشای یک تئاتر عامیانه است و تماشاگر با دیدن این همه جلال و شکوه به وجد میآید. اما من هرگز درک نمیکنم، نمایشوارهای که نیازمند تولید گسترده صحنهآرایی و دکورسازی است چرا میبایست در فضای آزاد و در زیر گروه تئاتر خیابانی اجرا شود؟ قانون تئاتر خیابانی (محیطی: طبق گفتار کارگردان نمایش) آن است که هنرمند میخواهد از بافت محیطی که موجود است برای تولید تئاتر استفاده کند. نه آنکه بدون توجه به زیرساختهای آن محیط فضایی ناهمگن و بیهوده بیافریند.
تئاتر عامیانه "رسول" با وجود آنکه از بازیگران بزرگ و محبوب بهره میگیرد اما نادانسته این سرمایه مردمی را هدر میدهد. تماشاگر به آسانی در مییابد که بازیگران لبخوانی میکند و صدایشان پلیبک میشود. این شیوه بازیگری یک شیوه فرسایشی است از این رو بازیگر به یک شیئ بیجان و ماکت پرتابل تبدیل میشود .
ای کاش حداقل از میکروفن استفاده میشد تا هم بازیگر متمرکز بود هم تماشاگر احساسات بازیگر را میچشید. باید بگویم متاسفانه نمایشواره "رسول" نتوانست چنان که باید جولانگاه خلاقیت حبیب دهقاننسب و کاظم هژیر آزاد باشد.
اکنون میخواهم چند سطر درباره قهرمان این تئاتر عامیانه بنویسم. رسول ترک یا همان رسول دادخواه تبریزی (حمیدرضا نعیمی) یک فرد عوام است او روزگاری به خاطر تنگدستیاش سرکشی میکند و گستاخ میشود. خشم رسول ترک به معنای نافرمانی مدنی نیست او دچار احساسات گذرا میشود اما همین احساسات هم در سایه ولایت امام حسین (ع) باعث رستگاری رسول میشود. نگاه رسول ترک به عاشورا یک نگاه احساسگرایانه است نه روشنفکرانه اگر چه میدانیم بسیاری از روشنفکران و علمای مذهبی با افتخار در زیر پرچم مولای عشق قرار میگیرند. اما رسول ترک عامیتر از آن است که از سرمایه خرد و آگاهی بهرهی برده باشد. با این تفاسیر انتخاب شخصیت رسول ترک به برای تئاتر عامیانه انتخاب صحیح و هوشمندانهای است.
رسول ترک از طبقه عوام مردم است نه روشنفکران، از سوی دیگر تماشای خشونت رسول ترک و یلهگی او میتواند برای تودههای مردم جذاب باشد. رسول در تعریف روشنفکرانه یک لمپن است، اما لمپنها در محدوده خطوط قرمز تودههای مردم نیستند. به باور تودههای مردم لاتها جربزه دارند. لمپنها توانایی بیانگری دارند، احساسات خود را خفه نمیکنند و با تمام وجود آن را ابراز میکنند. از سویی دیگر لمپنها توانایی ایستادگی دربرابر قوانین استبدادی را هم دارند.
در این نمایش "رسول" با آژان رضاشاه درگیر میشود. رسول میتواند از توانمندی بدنی خود برای یاری مردم بهره ببرد. او در نمایش مانع از تجاوز به ناموس مردم میشود و سرانجام تماشاگر عام با تماشای سرگذشت رسول ترک در مییابد هرچه بدرفتار باشد به اندازه رسول بد نیست و زمانی که رستگاری رسول ترک را میبیند احساس میکنند شفای مولایش بدون تردید شامل حال او هم میشود.
نمایشواره "رسول" براساس تلفیق نمایشواره آیینی تعزیه و زیستنامه داستانی تخیلی رسول دادخواه تنظیم شده است. اما به آشکارگی هویداست حمید رضا نعیمی عناصر درام مانند شخصیتپردازی و پیرنگ نمایش را تقلیل میدهد تا ابعاد عامیانه نمایش پررنگ شود.
نعیمی درامنویس است و بدیهی است که میداند شخصیت رسول میبایست در یک منحنی شخصیت رشد کند و از یک لمپن به یک تواب تبدیل شود. اما از آنجا که نمایشواره "رسول" یک تئاتر عامیانه است، نعیمی میکوشد با افزونهها پروپاگاندا تماشاگر خود را دچار هیجان کند. با این وجود باید بگویم در آن شبی که من نمایشواره را دیدم با وجود حضور گسترده بانوان محترمی که هیاتوار در نمایش حضور داشتند هرگز شاهد واکنش احساسی نشدم.
نمایشواره "رسول" بدون تردید از قاببندیهای دقیق و هنرمندانهای که در نمایشهای حمید رضا نعیمی دیدم، سود میبرد و حضور او به عنوان مشاور کارگردان در این پروژه بسیار چشمگیر است.
در این نمایشواره هنرورهای بیشمار، سرگردان نبودند، جلوههای بصری مانند بارش برف، تابش نورهای صحنهای زیبا بود و این مولفهها برای تئاتر عامیانه "رسول" یک برگ برنده است.
انتخاب درونمایه مذهبی همواره میتواند پرمخاطب باشد اما نکته اینجاست ای کاش در کنار تولید تئاتر عامیانه، تئاتر روشنفکرانه هم با مضامین عاشورایی تولید شود.