سرویس تئاتر هنرآنلاین: بهرام بیضایی یکی از پژوهشگرانی است که در گردآوری یک مجموعه از نسخ تعزیه به نام مجلس عباس هندو تلاشهایی کرده و از سه نسخه گردآوری شده، یک نسخه را همان اوایل انقلاب در اصفهان گم میکند اما دو نسخه باقی مانده از مجلس عباس هندو را منتشر میکند.
یکی دیگر از پژوهشهای بهرام بیضایی گردآوری یک مجموعه نسخ مربوط به تعزیهنامههای حضرت عباس (ع) است که قرار بوده اوایل انقلاب در شکل یک کتاب پژوهشی منتشر شود که به دلایل شخصی از این کار اجتناب میکند و بعدها در دو نوبت متفاوت نسخ مربوط به تعزیه نامۀ عباس هندو از همین مجموعه در دو مجلۀ متفاوت منتشر میشود.
دربارۀ یک مجلس
در تعزیهنامه "مجلس عباس هندو"، بانویی قصد برگزاری تعزیه حضرت عباس را دارد، اما کسی را که بتواند نقش او را ایفا کند نمییابد، تا اینکه جوان هندویی به نام عباس از کوچه میگذرد، شیونِ زن در او اثر میکند و اسلام میآورد و در تعزیه، اجرای شبیه حضرت عباس (ع) را بر عهده میگیرد.
تعزیه عباس هندو در دو نسخه در شماره پنجم دفترهای تئاترِ انتشارات نیلا، به همت ژیلا اسماعیلیان و برای دومین بار در سال 85 به چاپ رسیده است. نوشته بهرام بیضایی تحت عنوان "درباره عباس هندو" یکی از مهمترین و جذابترین مطالب این شماره دفترهای تئاتر است. بیضایی درباره انتشار این مطلب معتقد است: این مقاله پیش از این و در دهه شصت در ماهنامه "چراغ" به چاپ رسیده بود. دفتر تئاتر خواست که آن را تجدید چاپ کند و من هم موافقت کردم. زمانی که در دانشگاه کار میکردم تصمیم داشتم یک کتاب کامل درباره تعزیهنامههای حضرت عباس (ع) چاپ کنم. کتاب آماده حروفچینی بود اما بعد از انقلاب این کار را نکردم چون به نظرم فرصتطلبی آمد.
بیضایی در این مقاله نوشته، این تعزیه ۴۰ سالی است خوانده نمیشود. البته سال انتشار دوم این مقاله 85 است و در این دوازده سال گذشته از آن، به زبان ترکی و فارسی چند بار در شهرهای مختلف اجرا شده است.
بیضایی در لابهلای متن، بخشهایی از نسخههای موجود این تعزیه را چاپ کرده است. در توضیح دفترهای تئاتر دربارهی این مقاله آمده است: این مقاله بخشی از پژوهشی گستردهتر است که در اصل مجموعهای از تعزیهنامههای مربوط به حضرت عباس (ع) را در برمیگرفته و به سال 1363 نوشته شده است.
در این مقاله بیضایی به بررسی و مقایسه سه تعزیه نامه عباس هندو میپردازد که متن دو تعزیهنامه به طور کامل در این مقاله آمده است. بیضایی در جایی از مقاله خود (با توجه به اینکه نوشتن مقاله مربوط به سال 63 هست) میگوید: شما این جا از عباس هندو ـ یعنی از موضوعی یکسان ـ دو متنِ کنار هم میبینید و در همین دو متن نیز نشانههای اصلاح فراوان دیده میشود. من حدود هجده سال پیش (1345) متن دیگری (متن کاملی) از عباس هندو به دست آورده بودم که در حوادثی که دو سال بعد از آن در اصفهان بر سرم گذشت، آن را از دست دادم و اشاراتِ من به آن متنِ گم شده، در این جا فقط اشارات حافظهای است.
از نکات جالب این تعزیهنامهها این است که نمایش در نمایشاند. داستان این تعزیه نامهها درباره "عباس هندو" است که قرار است در نقش شبیه حضرت عباس (ع) حاضر شود. در پایان این مقاله نیز بیضایی به واسطه این سه تعزیهنامه به بررسی برخی از سرچشمههای تعزیه در ایران میپردازد. او در جایی از این بخش از مقاله میگوید: در همه تعزیههای اصلی موضوع تعزیه "آب" است و خشکی و تشنگیِ سبزپوشان، اسطوره همیشگیِ فرهنگِ کشاورزیِ ایران است.
یک پیش واقعه
بنابر تقسیمبندیهای موضوعی مجلس عباس هندو یک پیش واقعه هست. تعزیهنامه، عبارت است از متنی که تعزیهگردان برای اجرای تعزیهای گردآورده یا مینگارد و پیش از آغاز تعزیه میان شبیهخوانها پخش میکند. گاهی به تعزیهنامه، نسخه نیز میگویند.
تعزیهنامهها، پیشینه سرایش و نگارش تعزیه را که معمولا به صورت اشعار عامیانه توسط شاعرانی گمنام و تعزیهگردانان سروده میشد، به سالهای میانی سده دوازدهم هجری میرسد. زمینه پیدایی و تکامل تعزیهها را نیز باید در مرثیهها جست و جو کرد. سرایش مرثیهها با زمینه رویداد کربلا از گذشتههای تقریبا دور آغاز شده بود، چنانکه شاید بتوان به اشعاری چند از "حدیقة الحقیقة" سنایی غزنوی در دیباچه تاریخی مرثیه به آن اشاره کرد. اما آغاز مرثیهسرایی با این مفهوم مشخص و به گونه گسترده مربوط است به سده نهم. مرثیهسرایان نامداری چون رفیعای قزوینی (صاحب حمله حیدری)، کمال غیاث شیرازی، ابن حسام قهستانی (صاحب خاوران نامه)، باباسودایی ابیوردی، تاجالدین حسن تونی سبزواری، لطفالله نیشابوری و کاتبی ترشیزی نیز اشعاری در رثای شهیدان کربلا سرودند. اما نامدارتر از همه اینها محتشم کاشانی است که ترکیب بند مشهور او جانی تازه در مرثیهسرایی ایران دمید، به گونهای که از آن پس سرودن مرثیه بسیار رایج گشت و در عهد قاجاریه به اوج خود رسید (ترکیب بند محتشم). منابع داستانی تعزیهها غالبا کتابهای مقاتل (مقتلنامهها) و حماسههای دینی و احادیث و اخبار بودهاند. از جمله شاعرانی که در این زمینه تلاشی ارزشمند کردهاند یکی میرزا نصرالله اصفهانی (شهاب) است که در دوره ناصرالدین شاه و به تشویق امیرکبیر به گردآوری و تکمیل اشعار تعزیه پیش از خود پرداخت و خود نیز تعزیههایی به نگارش آورد که تعزیه مسلم، از جمله آنهاست و دیگر باید از محمدتقی نوری و نیز سید مصطفی کاشانی (میر عزا) نام برد. کاشانی خود تعزیهگردانی بنام بود و تعزیه حر بدو منسوب است.
به موازات آنکه تعزیه پایگاه جدید اجتماعی یافت، تعزیهنامهها نیز در اشکال، موضوعات و مضامین خود دستخوش تغییر شدند. موضوعات عبارت بود از:
الف: واقعه، تعزیهنامههایی که به شهادت رسیدن به خصوص امام حسین (ع) و یارانش در صحرای کربلا مربوط میشد. مثل تعزیهنامه هفتاد و دو تن.
ب: پیش واقعه، شامل تعزیههای فرعی بود و از نظر داستانی استقلال کامل نداشت و در واقع، حوادث و ماجراهایی بود که پیرامون واقعه ساخته میشد. شخصیتهای پیش واقعه الزاماً مذهبی نبودند. مانند تعزیۀ عباس هندو که معمولا پیش از واقعه شهادت حضرت عباس (ع) اجرا میشد.
ج: گوشه، بیشتر جنبه داستانی و غیر مذهبی حتی غیر مرتبط با کربلا و عاشورا با غلبه عنصر طنز در آنها، را اجرا میکردند. مانند، شست بستن دیو.
نسخۀ میرعزا
تعزیه عباس هندو از نسخ مرتبط به میرعزاست. میرعزا کاشانی از تعزیهخوانان مطرح و تاثیرگذار تاریخ هنرهای نمایشی ایران است.
نت گوبینو مینویسد: در زمان ناصرالدین شاه میرزا محمدتقی تعزیهگردان که برای نمایش دربار بهترین بازیگران را گرد میآورد، در هر جای کشور شخص یا استعدادی سراغ میکرد به سر وقت او میرفت و به وعده و وعید و تطمیع و تهدید او را برای کار حاضر میکرد... اهالی کاشان و اصفهان چون اکثراً صورت را که اساس کار است دارا هستند، بیشتر از اهالی سایر بلاد طرف توجه بودهاند.
از شاخصترین تعزیهگردانان این دوره، سیدمصطفی میرعزای کاشی بود که از عهد ناصرالدین شاه تا عصر محمدشاه در کاشان و حتی تکیه دولت تعزیهگردانی کرد و پسرش آقا سیدکاظم میرغم به عهد محمدشاه مربوط میشود.
عنایتاله شهیدی در مورد میرعزای کاشی چنین مینویسد: سید مصطفی میرعزا از تعزیهگردانان و تعزیهسازان معروف دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود. در کاشان و تهران تعزیهگردانی میکرد. گویا میرعزا مردی بود ادیب، هنرمند، خوش قریحه، با ذوق و استعداد و از موسیقی نیز اطلاعات کافی داشت. بسیاری از نسخههای مربوط به کاشان ساخته و پرداختههای او یا منسوب به اوست. تعزیهخوانان تهران نیز بیشتر نسخههای خود را از میرعزا میدانند یا به او نسبت میدهند.
با این خط و ربطها میتوان بر دامنۀ اهمیت نسخه میرعزا افزود و این گونه کار بهرام بیضایی نمود بیشتری مییابد که در همین گردآوری نسخ تعزیه کار با اهمیتی انجام شده که در ابتدا از سوی مستشرقان و پژوهشگران غربی این نسخ گردآوری میشد و دقیقا با فاصلۀ یک سده چنین کار مهمی در میان ایرانیان باب شده است و البته هنوز هم نسخههای با اهمیتی هست که در چهار گوشۀ ایران از سر ندانستگی مورد غفلت واقع میشوند.
منابع:
تعزیه در ایران؛ از صفویه تا به امروز، دوشنبه 19 مهر 95.
عباس حلواچی نشلجی، میر عزا کاشی؛ کاشان آنلاین، 18 اسفند 93.
داوود حاتمی، تعزیه و تاریخچه آن نزد خاورشناسان
بهرام بیضایی، نمایش در ایران، 1344.
عنایت شهیدی، پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی.