سرویس تئاتر هنرآنلاین: اشکان خطیبی کار سختی را پیش روی داشته است چون با بچههای کم سن و سال خواسته موقعیتهای مربوط به بزرگسالان را بازی کند، و درک این لحظهها سخت مینماید اما شدنی است و این شدن خود زحمت بسیار را تداعی میکند. به هر تقدیر میدانیم که در مقام مربی بر آن بوده که عدهای را آموزش دهد و حالا برآیند این آموزش یک کار عملی است و چه بهتر از طنز و کمدی که اگر در نهایت به ثمر برسد حتما خیلی شیرین خواهد بود و در اجرای "پزشک نازنین" هم این اتفاق ممکن شده است چون تماشاچی حسابی میخندد با آنکه در آن لودگی هم نمیشود!
متن طنز
"پزشک نازنین" نام نمایشنامهای طنزآمیز از نیل سایمون بر اساس برخی داستانهای کوتاه آنتون چخوف است که در ایران با دو برگردان فارسی (ترجمهای توسط آهو خردمند در نشر نی و متن کامل آن با ترجمه شهرام زرگر در انتشارات نیلا) به چاپ رسیده است و در اجرای خطیبی از ترجمه شهرام زرگر استفاده شده است.
نیل سایمون، یکی از سرشناسترین نمایشنامهنویسان جهان و نیز تاریخ برادوی است. "پزشک نازنین" روایت نویسندهایست که سوژههایی برای داستانهایی کوتاه به ذهناش میرسد و آنها را برای تماشاگران تعریف میکند. ماجرای کارمند دون پایهای را که روی گردن رییس خود عطسه کرده و اکنون برای حفظ شغل خویش میکوشد، حکایت میکند و از معلمی سادهدل و خجالتی سخن میگوید که قادر به احقاق حق خود نیست و سپس از خود، که در دام شیادان گرفتار میآید یا زمانی که در مصاحبه برای استخدام هنرپیشه با دختری جوان روبهرو شده و به صحبت نشسته است. همچنین ماجرای رییس بانکی را بازگو میکند که گرفتار زن لجبازی شده که از او پول طلب میکند. در پایان، نویسنده از آرزوهای دوران کودکیاش با مخاطبان سخن گفته و از صحنه خارج میشود. این نمایشنامه دو پرده و یازده صحنه، اثری جذاب و کمدی برای اجراست، که براساس داستانهای کوتاه آنتوان چخوف نوشته شده و به رابطه انسانها میپردازد و نخستین بار در سال 1973 در سالن تئاتر یوجین اونیل در نیویورک روی صحنه رفته است.
سبک و ژانر
به هر روی میدانیم که "پزشک نازنین" یک کمدی است که در اجرای اشکان خطیبی نیز در تلفیق با کمدی موقعیت، کلام و استهزاء آنچه باید را برایمان نمایان می کند.
کمدی محصول تفکر انتزاعی انسان و تقلید او از اعمال مذموم اجتماعی است که گاه برای سرگرمی و گاه نگاهی اصلاحگرایانه و انتقادی به روابط اجتماعی نوع بشر دارد. انسان به عنوان موجودی اندیشهخواه و اندیشهورز از دیرباز همواره به دنبال تنوع در لایههای زندگی اجتماعی خود بوده و در این راه برای گریز از تکرار و خمودگی و تنوع بخشی به زندگی خود، همواره از ابزارهای خاصی استفاده کرده است.
در اجرای کمدی "پزشک نازنین" هدف اولیه شاید شاد کردن مخاطب باشد و برایشان جلب و جذبش اهمیت داشته باشد اما در نهایت ما را با نکات بارزی مواجه میکند که در آن اصلاح کردن و متوجه خویشتن شدن اصل و اساس خواهد شد.
نمایشهای کمدی محصول تقلید انسان از اعمال و کردار مضحک حیوانات، پرندگان، آدمیان و تلفیق آن با مسایل اجتماعی است، اما این گونه نمایش در طول تاریخ اوج و فرودهای بسیاری داشته است، آن چنان که این هنر مردمی در طول تاریخ به عنوان گونهای مستقل و منحصر به فرد حفظ شده و همواره به عنوان چرخه خنده و اندیشه در عرصه هنر محسوب شده است.
در نمایشهای کمدی، خلق فضای شادیآور توأم با خنده، تفکر برانگیزی و اصلاحگری همواره به عنوان وجوه بارز شناخته شده است. کمدی هجوآلود، کمدی دسیسه، کمدی موقعیت، کمدی خلق و خو، کمدی رفتار، کمدی رمانتیک و مضحکه با صورتک و تقلید هزل آمیز (پارودی) از انواع نمایشهای کمدی است که هر کدام بنا به مضامین خاصی نگاشته شده و به اجرا درمی آیند.
کمدی موقعیت: کمدی حاصل از گرفتار آمدن قهرمان در شرایط ناطلبیده و گاهی متضاد با موقعیتش را گویند.
در نمایش "پزشک نازنین" نیز آدمها به ناچار در موقعیتها خود را مییابند و یا از خود شخصیت غیر منتظرهای میسازند که میتواند خطرناک باشد چنانچه در پاره نمایشی عطسه، مرد کارمند چنان غرق در پوزشخواهی از ژنرال میشود که بزرگترین لطمه را به قلبش وارد میکند و سرانجام خود را به کشتن میدهد. یا معلمی سر خانه بیآنکه بداند توسط خانم خانه به بازی گرفته شده، دارد چپاول میشود و این چپاول درواقع برای بیداری اوست.
بازیگری
اشکان خطیبی بنابر شناختی که از کمدی و طنز دارد، در نمایش "پزشک نازنین" دارد این هنرجویان نوجوان را با بازی کمدی یا کمدین شدن همراه میکند؛ به هر تقدیر دانسته است که کمدین شدن بسیار مشکل و شاید هم برای خیلیها نشدنی باشد.
کمدین باید ممارست و تمرین بسیار زیادی انجام دهد. کوچکترین اشتباه همه زحمات را به باد میدهد. طبیعی و متعادل بودن از واجبات بازیگران کمدی (کمدینها) است. کار کمدین مرکب از دو قسمت مشخص است که به هم آمیختهاند.
قسمت اول: بیان کمدین است که هنرپیشه افکار نویسنده (نمایشنامه) را واگویه میکند.
قسمت دوم: عمل کمدین است که ما آن را جنبش و یا ژست میگوییم، در این قسمت است که کمدین به مفهوم دل خود شکل میدهد. مخترع و خلاق میشود، هیکل میسازد، صورت میدهد، یک هیکل واقعی که راه میرود و عمل میکند و یک صورت زنده روح که معرف رنجها، خوشیها، ترسها وتمام علایق بد و خوب ماست.
با ژست و جنبش است که تراوشات مغزی نویسنده به شکل انسانی از مغز کمدین تراوش میکند و پدیدهای به وجود میآورد، این پدیده در مقابل ما ظاهر میشود، زندگی میکند. اینجا دیگر نویسنده به نظر نمیآِید، ما او را نمیبینیم، عقب او نمیگردیم. تنها عمل کمدین ما را به خود مشغول میسازد.
بدیهی است وقتی که صحبت باعمل توامان شاد در هم آمیزد نوسانات مختلف فکری را بهتر نشان میدهد.
در این نمایش هم بچهها سعی میکردند در نهایت مخاطب را راضی نگه دارند و تا میتوانند اسباب خنده باشند. خندهای که مرتبط با کار هست اما در این بین بازیگران نقش کارمند، ژنرال، همسر کارمند، زن بانکدار، زن ارباب رجوع بانک و دختر هنرپیشه بیشتر از دیگران رفتارشان معطوف به کمدی میشد و در واقع هدفشان ارائه بازی منجر به خنده میشد و این خود دلالتی بر فهم اولیه و درست از بازی در شیوه کمدی میکرد.
یک بخش از این بازی هم باید متکی بر فن بیان باشد که از آن تا حد زیادی غفلت شده است. با آنکه این بچهها بدنهای منعطفی داشتند و سعی میکردند که در صحنه با توش و توان بسیار بر زیباییها کارشان بیفزایند اما تقریبا همگی از فن بیان بیاطلاع و شاید هم کم اطلاع بودند چون هنوز صداها یادآور یک صدای تئاتری نبود آن هم بعد از یک سال و نیم تمرین کردن خواه ناخواه بیان گرم باید در صحنه متجلی میشد اما فقط بازیگر نقش خانم بانکدار برخوردار از بیان گرم و جذاب بود.
در مدار همین کمدی
کارگردانی اشکان خطیبی در مدار همین کمدی شدنها دارد پیش میرود و صحنه را خالی میکند که با کمترین اشیاء و چیدمانی ساده اما با حضور بازیگرانی که باید استعداد خود را نمایان سازند، لبریز شود از میزانسنهایی که ما را متوجه کلیت این اجراهای کمدی گرداند.
بازیگران بنابر خواست و شاید نزدیک به مدل بازیهای اشکان خطیبی دارند بازی میکنند و البته این همان ذات آموزش است که به ناچار توان و مدل بازی و رفتار کارگردان در زمان آموزش هنرجویان را متاثر کرده است. در نمایش عطسه نقش همسر مرد کارمند را دو دختر بازی میکنند و این فقط یک فرصت هست برای جابجایی بازیگران که در یک فرصت دو نیم شده، بتوانند حضورشان را نمایان سازند و این به لحاظ کارگردان تکنیکی در خدمت اجرا نیست اما در نمایش معلم سر خانه نقش معلمها و خانم خانه را چهار دختر بازی میکنند حالا جابجایی بازیها و دیالوگها علاوه بر فرصت ارائه شده، میتواند در بیان کارگردانی یک امتیاز لحاظ شود چون در میزانسنها و تکثیر معنا میتواند ما را متوجه ابعاد گستردهتر ماجرا گرداند. در این پاره نمایشی که بسیار غمانگیز هست، معلم سر خانه متوجه چپاول اشراف خواهد شد که باید در مقابلش زبان به انتقاد بگشاید. در پاره نمایش خانم بانکدار، شوخیهای کلامی نیز علاوه میشود به بازیهایی متکی به موقعیت و در اینجا نیز به زیرکی میتوان احقاق حق را به درستی نمایان کرد چون به هر روی گاهی حق دادنی نیست و کاملا گرفتنی است.
بخشی از این بازیها متکی به روایتگریهای شخص نویسنده (چخوف) است که حضورش ضمن پیوستگی صحنهها در استقرار و هماهنگی همه چیز بسیار موثر است و این بازیگر هم با شوخی و جدیاش جاذبه لازم را به صحنه میآورد که همه چیز قابل تامل شود چون ما داریم کمدی و طنز میبینیم هر چند که در نمایش غرق شدن و مردن پسر بچه که به ازای چند روبل و کوپک نقش غرق شدن را بازی میکند، این حضور درست طراحی نشده که ما را متوجه ابعاد پنهانتر و زیر سطرهایی کند که در این درد اجتماعی دارد موج می زند. بخصوص صحنه غرق شدن پسر بچه بهتر از اینها میتوانست طراحی شود و باز هم ما را متاثر گرداند از آنچه که در طنز تلخ و موقعیت باید اتفاق بیفتد.
البته ناگفته نماند که در نمایش دختر هنرپیشه، این بازی که بر مدار کمدی و اندوه پیش میرود و این دختر در ارائه هر دو حس موفق مینماید چون انگار میداند تا کجا باید بخنداند و در کجا باید بر سطور اندوه و تراژدی سوار شود و ما را متاثر کند از حال و هوای غم انگیزش...