سرویس تئاتر هنرآنلاین: در جشنواره هفدهم تئاتر عروسکی تهران- مبارک شاهد چند اجرای ایرانی از میان آثار بزرگان و شناختهشدههای تئاتر عروسکی بودیم که پیش از این برخی در تالارهای تهران اجرا شدهاند و برخی نیز برای نخستین بار در جشنواره عروسکی اجرا شدند اما تعداد این هنرمندان نسبت به همه چهرههای شناختهشده و تثبیتشده شاید کم باشد؛ اما همین تعداد هم با کارها با کیفیت معرف فضای تئاتر عروسکی در حد قابل پذیرش هستند. در میان چهرههای تئاتر عروسکی بهروز غریبپور، زهرا صبری، میترا کریمخانی، افسانه زمانی، و میثم یوسفی آثارشان در تهران پیش از این اجرا شدهاند و در مقابل عادل بزدوده، هما جدیکار و باز هم افسانه زمانی نمایشهای تازهای را ویژه جشنواره اجرا کردند.
اپرای عروسکی خیام
اپرای عروسکی خیام یکی دیگر از آفرینشهای بنیادین بهروز غریبپور است که میتواند بیانگر اپراهای عروسکی هشتگانهای باشد که تا به اینجا مسیری را پیموده است که میتواند یک رویدادی هنری باشد که در جهان تئاتر عروسکی بیبدیل است. از یک سو شیوه ماریونت یا عروسک نخی اروپایی در سرزمین ایران سمت و سوی اینجایی یافته است و ضمن برخورداری گروه عروسکی آران از تولید خودمختار و خلاقه این نوع عروسکها که دیگر رنگ و لعاب ایرانی گرفتهاند، در زمینه عروسکگردانی نیز بسیار شیوهمند بسیاری از هنرمندان ایرانی با توش و توان بسیار توانستهاند با فراز یافتن بر تکنیکهای بسیار سخت، ره صد ساله را یک شبه بپیمایند چون ما از سنت عروسک نخی اروپایی برخوردار نبودهایم و اگر عروسک نخی داشتهایم بسیار سادهتر به لحاظ شکل و شمایل و شیوه گرداندن برخوردار بودهاند اما این عروسکهای ماریونت بسیار پیچیدهتر هستند. از سوی دیگر نیز تکنیک سایهبازی در مصاف با سینما و در برخورداری از حس جادویی فانوس خیال به عنصری افسونگرایانه در مدار اتفاقات هنری جهان ما را متوجه درخششی چون آفتاب و مهتاب خواهد کرد. در این نقد که درنگی است ساختارگرایانه؛ میخواهیم در این اثر که بلوغ یک گروه و سر دسته آنان را نشان میدهد، نقد و نقبی خواهیم زد در مسیر ریشهدار که در آن از بیخ و بُن اصالتهای هنر و زیبایی ایرانی نقش مینماید و چشمنوازیها و گوشنوازیهایش حوصله میشود و آرامشی برای ژرفنگری در آنچه هویت و فرهنگ محسوب میشود که به دور از تعصبات ملیگرایانه میتواند ما را در ارتباط انسانی و در مواجهه بینافرهنگی متصل به مردمان جهان کند که با زبان فرهنگ و هنر همچون بزرگانمان هنوز هم به صلح و دوستی میاندیشیم چنانچه خیام نیز یکی از این بزرگان است که در جهان چنین نمود و اندیشهای را گسترانیده است.
اسرار کتاب قرمز
"اسرار کتاب قرمز" نمایش عروسکی نوشته و کار عادل بزدوده است که با تکنیک سایهای تمام ماجراهای زندگی روزمره را روایت میکند.
داستان نمایش، زیر دریا اتفاق میافتد. نوجوانی با نام آذرخش که بعدها قرار است فرمانده زیر دریا شود، دوست دارد سریعتر به قدرت برسد اما پدرش مراقب است او آرامآرام به تکامل برسد و سپس مسئولیت را قبول کند. جوانی، کار دست آذرخش میدهد و او گرفتار نیروهای بدصفت و بدطینت و دیوصفت میشود که همهچیز را برای او پیچیدهتر میکند تا اینکه او به عمل بد خود درباره نحوه آموزش، پرورش و مراقبت ویژهای که پدر از او انجام میداد، پی میبرد و نزد خانواده خود بازمیگردد تا در کنار یکدیگر بهخوبی و خوشی، دیو پلیدیها را از بین ببرند. تمام ماجرای این نمایش زیر دریا اتفاق میافتد. در این اثر به تمام مسائل امروزی مثل اینکه باید مواظب جوانان باشیم و با دقت بیشتر انرژی آنها را به سمت درستی هدایت کنیم، پرداخته میشود.
به نظر بزدوده، تکنیک سایهای امکانی را برای نشان دادن خیلی چیزها فراهم میکند که در شیوههای دیگر امکانپذیر نیست. این نمایش با استفاده از 80 عروسک اجرا میشود. سایه بازی در ایران کار بسیار سختی است و حوصله بسیار زیادی میخواهد. این نوع نمایش یک کار معمولی نیست چون باید تصاویر زنده را به حرکت درآورد و کنش و واکنش و داستان نمایش را از طریق تصویر به مخاطب القا کرد. بیشتر افرادی که در این نمایش در کنار بزدوه حضور داشتند برای اولین بار بود که با نمایش سایه مواجه میشدند.
اما این نمایش 12 متر پرده دارد و قطعا نمایش باید در سالنی به اجرا درآید که 12 متر پرده در آن نمایان شود و به همین منظور سالن اصلی تئاتر شهر برای اجرایش در نظر گرفته شد.
بزدوده درباره شرایط تمرین و اجرای این نمایش میگوید: مکانی که در آن تمرین میکردم عرضی معادل با چهار پنج متر داشت و متاسفانه از به تصویر کشیدن آنچه مدنظرم بود، عاجز بودم. درنتیجه اجرایی که در قالب جشنواره برای من در نظر گرفته شده، بهنوعی اجرای جنرال نمایشم محسوب میشود!
دختری که پدرش را باد برد
هما جدیکار به درستی دارد از نمایشهای سنتی ایران و مشرق زمین برای به روز بودن نمایش این روزها بهرهوری میکند و زبان حال اجرایش ما را شگفتزده میکند و درک درستی از وجوه انتقادی نمایشهای سنتی ایران را در کلیت اجرایش جاری میکند که دست مریزاد دارد.
با توجه به اینکه نمایش از روحوضی و خیمهشببازی و شخصیتهای مبارک، فیروز و بشارت که همگی سیاه و منتقد نظم موجود هستند، بهرهوری میشود؛ لحن و بیان کلی اثر طنز و نیشدار است و با توجه به اینکه محتوای کلی اثر به احتکارها و اختلاسهای این روزهای تاجران و بازرگانان و بازاریها و نفوذیها و خویشاوندان نفع طلب برمیگردد که بسیار هم به لحاظ اقتصادی برای اکثریت جامعه مشکلساز شدهاند، این نمایش میتواند برای مخاطبانش جلب توجه کند چون زبان حال آنان است و این گونه بخشی از این انتقادها ابراز میشود و هدف از این نمایشهای سنتی در ایران هم همین انتقادهایی است که باید به گونهای در جامعه شنیده شود و به ناچار هم شنیده خواهد شد چون دیگر سنگ روی سنگ باقی نمیماند و بدتر از این قابل تصور نیست...
هما جدیکار شیوه تلفیقی را برای اجرایش در نظر میگیرد اگر سیاه و مبارک را به صحنه میآورد دیگر عروسکش نخی نیست و آن را به شیوه باتومی و بونراکو ارائه میکند... در این بازی همچنان چهارچوب خیمهشببازی با بودن گروه نوازندگان نگهداری میشود و آنها پای کار مینوازنند و میخوانند برای آنکه کار سرگرمکننده و شیرین هم باشد، بنابراین از موسیقیهای شادیآور مجالس عروسی بهره بسیاری میبرند و مخاطب را ابتدا از دیدن اجرا به وجد میآورند و بعد آنچه را که بسیار تلخ و گزنده هست، به بازی و چالش میگیرند.
هدیه اسرارآمیز
نمایش "هدیه اسرارآمیز" بر اساس نمایشنامه "دوازده ماه" اثر ساموئل مارشاک برای اجرای در تهران بازنویسی شده است. این نمایش عروسکی به کارگردانی میثم یوسفی و نویسندگی آتوسا شاملو برای مخاطب خردسال و کودک اجرا میشود که حتی به دلیل برخورداری از ساختار زیبا و شیوه درست و کارآمد حتی مخاطب بزرگسال را نیز درگیر خود میسازد. نمایش عروسکی "هدیه اسرارآمیز" در اجرایی تلفیقی به دنبال جاذبههای نمایشی بهتر است که بتواند مخاطب کودک و حتی بزرگسال را درگیر با حال و هوای انسانیتر گرداند که اگر انسان، انسان باشد، طبیعت همواره به نیازهایش و پشتیبانیاش پاسخ خواهد داد. چنانچه در این نمایش یک دختر ناز و مهربان از نامادری و ناخواهریاش رنج میبرد و اصلا به روی خودش نمیآورد یا عادت کرده به آن همه کاری که بر سرش میریزند. این کارها برایش زندگی و تفریح هم هست اما گاهی هم احساس ناتوانی میکند. طراحی عروسک (علی پاکدست، مریم اقبالی)، یکی از مهمترین مشخصههای اجرای "هدیه اسرارآمیز" است که با مهندسی و خلاقیت توانستهاند بر جلوههای دیداری و فانتزی نمایش بیافزایند. این دو توانستهاند در تلفیق تکنیکها و شیوههای اجرایی تاب تیبل، بونراکو و سایه بازی در کل اجرا باعث شگفتی تماشاگران شوند چون زیبایی عروسکها عامل اولیه در دیده شدن اثر است.
درخت بخشنده
"درخت بخشنده" کاری از میترا کریمخانی بر اساس برداشتی آزاد از درخت بخشنده اثر شل سیلور استاین است. تکنیک نمایش تلفیقی و برای مخاطب خانواده است که به مدت ۱۵ دقیقه اجرا میشود.
پسرکی با درختی دوستی دارد. درخت در تمام لحظات و مراحل زندگی به پسرک یاری میرساند... نمایشی مبتنی بر نور و سایه و عروسک، قرار است داستان کوتاهی را برای کودکان روایت کند. داستان ساده، حکایت کودک و درختی است که همبازی یکدیگرند تا آنکه کودک بزرگ شده و در قامتی جوان دست نیاز به سوی درخت دراز میکند. درخت نیز به پسر جوان میوههایش را برای فروش میدهد. پسر، مردی میشود و برای ساخت خانه از درخت کمک میخواهد و او شاخههایش را پس میدهد. پسر در میانسالی احساس کسالت روح میکند و درخت برای ساخت قایق تنه خود را میدهد و در نهایت در کهنسالی پسر، گذشتهها خسته از راه میرسد و بر بازمانده تنه درخت مینشیند.
منو نمیبره
زهرا صبری در این سالها حضور موثری در عرصه بینالمللی داشته و توانسته نماینده خلاقی برای ایران باشد که بتواند بخشی از موفقیتهای تئاتر عروسکی ما را به دیگران بشناساند.
انسان همواره در جهان با مسائل و مصائبی زیست میکند که این خود گستره معنایی برای مطرح شدن در عالم هنر به وجود میآورد. مرگ هم از آن مباحثی است که میتواند پایان بخش این همه فراز و نشیب در جریان زندگی باشد.
"منو نمیبره" عنوان نمایشی است برای مخاطبان نوجوان و بزرگسال که به نویسندگی و کارگردانی زهرا صبری اجرا شده است. نمایشی که میخواهد بسترساز تفکر برای نوجوانان و کشفی تازه برای بزرگسالان باشد. نوجوانان در آغاز بلوغ جنسی و تفکرند و میطلبد که در این دوره بحرانی در مواجهه با موضوعات خاص این دوران به راحتی بتوانند در حل و فصل آنها بکوشند. در این سن قابلیتهای بسیاری برای تفکر کردن در آنان ایجاد خواهد شد چون بلوغ جنسی مواجهه با عقل و استدلال را فراهم خواهد کرد. اما بزرگسالان از این دوره عبور کردهاند و حالا با تجربههایی تلخ و شیرین در روال عادی زندگی دست به گریبان هستند اما مشاهده یک روال رو به پایان که تداعیگر مرگ نیز باشد میتواند انسان را با نسبتهای اشتباه و خطاهای بزرگش آشناتر کند و این گونه مخاطب میتواند با دانستگی مسیر بهتری را در زندگی تجربه کند.
نمایش "منو میبره" از جمله نمایشهای متکی بر فضاسازی و مبتنی بر ارائه تصاویر است که در قابهای متعدد ترکیبهای درست تصویری از تلفیق بازی و عروسک ارائه میشود. بنابراین زمینههای فرمگرایانه با نوعی مفهومسازی و ارائه نشانهها سر سازگاری دارد و هدف این هست که این روایت چندگانه در ارائه فضا بتواند تاثیرگذار باشد.
رهبانو (با بازی مریم معینی) خواب خان دایی (سعید ابک که یک صورتک بزرگ و یک قوز بزرگ بر پشتش دارد) را میبیند. این زن باید از قوز سایهاش رهایی یابد و این مهم زمانی محقق میشود که خروسی به نام آق کاکل بیاید و او را به سفر ذهنی در گذشتههای دور و نزدیکش ببرد و تمام آن خاطرات و شخصیتهایی را که باعث بزرگ شدن این قوز سایه شدهاند و از قوز خان دایی هم بسیار مشکل سازتر است، ببیند و در گفتگو با آنان خود را از آنها پاک گرداند.
سعید ابک حالا با عروسک خروس که سرش در یک دست، و بدن و دمش در دست دیگر قرار دارد، به دنبال یادآوری خاطرات ریز و درشت این زن از کودکی تاکنون هست که در جاهایی هنوز تلخی آنها باقی مانده است و یکی از آنها حسادتهای رهبانو به خواهر زیبایش تاج بانو هست که در این شب از او حلالیت میخواهد. یکی دیگر هم خاطرات دوران عاشقی اوست که بین او و یحیی گذشته است و حالا باید این عشق هم دوباره یادآوری شود بلکه بداند در زندگی چه فرازهایی هم داشته است.
شاید طنز در نوشتار و گفتارها میتوانست به لحنی گویاتر و جذابتر برای نوجوانان تبدیل شود؛ یعنی هنوز میشود این موقعیت را بهتر از اینها و شادابتر از اینها هم نوشت و در اجرا به کار گرفت. به هر روی اگر قرار هست که نوجوانان سهم خواهان اصلی این متن باشند، این ترازمندی با طنز یک امکان پیروزمندانه برای چنین سن و سالی است.
ترنج
افسانه زمانی نمایش "ترنج" با تکنیک نمایش تلفیقی برای مخاطب کودک و نوجوان به مدت 50 دقیقه اجرا میکند.
این کارگردان تئاتر که تاکنون نمایشهایی همچون "دختران باغهای قالی"، " سه بچه خوک" و "حکایت مرد کوهستان" را برای تماشاگران کودک و نوجوان اجرا کرده است، نمایش تازه خود را با متنی که به طور مشترک توسط خودش و نسرین خنجری نوشته شده و از اواخر تیرماه در کانون پرورش فکری به صحنه برده و در زمان جشنواره تهران- مبارک نیز دو اجرایش را به آن اختصاص داده است.
"عمارت اعیانی، برای برگزاری مهمانی، شلوغ و پرهیاهوست، در مطبخ هم همه سرگرم کار و تهیه غذا هستند، اما ترنج کوچولو دلخور است، زیراکه هنوز کوچک است و اجازه ورود به مهمانی را ندارد پس به سراغ وسایل خانم جون میرود که...
این اثر نمایشی با بازی بهناز بستاندوست، مریم آشوری، مهرنوش شریعتی، مرضیه نادری اجرا میشود و در کنار این گروه، دو بازیگر خردسال -بارسین سلیمانی و پرنیان اصغرزاده- نیز ترکیب بازیگران را کامل میکنند.
افسانه زمانی معتقد است: روزگاری را تجسم میکنم، روایت افسانهای در شبی سرد و زمستانی، با صدای دلنشین مادربزرگ که چه گرمای دلپذیری بر گونههای یخزده و چشمهای خواب آلود کودکان بخشیده است! جهان بدون افسانهها چه سرد و ملال آور است.
خواب ربا
نمایش "خواب ربا" بر اساس قصههای شل سیلور استاین، به نویسندگی، طراحی و کارگردانی افسانه زمانی و به عنوان تولیدی از مدرسه سینما- تئاتر هنر هفتم از جمله نمایشهایی است که در بخش دانشآموزی هفدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران مبارک روی صحنه رفت.
عمو شلبی یکی از ماجراهای عجیب دوران کودکی خودش رو به یاد میاره که...
در اجرای این اثر نمایشی گروهی ۱۰ نفره از هنرجویان موسسه هنر هفتم که در رده سنی بین ۹ تا ۱۳ سال هستند، هدایت عروسکها را بر عهده دارند.
سانیا احتجاب، هومن اردکانیزاده، فاطمه حیدرهانی، مهدی دانشور، هستی زمان وزیری، نیوشا ساعتچی، سبحان سهراب، غزل قنبریان، نیکا مشهدی، صدرا معمر بازیدهندگان و صداپیشگان این نمایش هستند. همچنین ۲ نوجوان دیگر با نام های آرین شریعتی و نیما مصلحی، ساخت موسیقی را بر عهده دارند.
فرزانه عاقلی با ساخت عروسک و مژده پورزنگنه به عنوان دستیار کارگردان با اجرای این نمایش همکاری دارند.
شل سیلورستاین (که به عمو شلبی هم شهرت دارد) شاعر، داستان نویس و کاریکاتوریست آمریکایی است که در ایران نیز محبوبیت دارد.
جمع بندی
شاید حضور فریبا رییسی، آذر مبارکی، روشنک روشن، آزاده انصاری، محمد اعلمی، زهره بهروزینیا، محمدحسن معجونی، مریم کاظمی، شیوا مسعودی، افشین هاشمی، پوپک عظیمپور، غزل اسکندرنژاد، هادی حجازیفر و الکا هدایت که در این سالها حضور خلاقهای در تئاتر عروسکی داشتهاند ما را متوجه یک وضعیت بهتر از حال حاضر میکرد؛ هرچند چنین ایدهای به راحتی محقق نخواهد شد چون تئاتر عروسکی هزینهبر است و بدون حمایت به راحتی نمیتوان در تولید اقدامی کرد و از آن سو نیز سرمایهگذاری در بخش خصوصی برای چنین تئاتری هنوز تبدیل به امری سهلالوصول نشده است.
به هر تقدیر میدانیم که راه دشواری هست که هر هنرمندی بتواند به نام و نشانی در خور تامل برسد و نگهداری و حضور آنان که دیگر جزء سرمایههای ملی و فرهنگی به شمار میآید، از وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد است که بشود همواره بر این حضور خلاقه برای پویایی فرهنگ و هنر کشور تاکید ورزید. چنانچه اگر همین نامها نیز در جشنواره هفدهم نبودند حتما با خلاء ملموستری روبرو میشدیم.