سرویس تئاتر هنرآنلاین: عصر پسامدرن دوره تلفیق‌هاست و در آن انگار هیچ حد و مرزی برای تشخیص سبک‌ها و شیوه‌های یگانه نیست و در نمایش "آی ایشیق" نیز تلفیقی از شیوه‌های نمایش عروسکی به کار گرفته شده است تا زندگی یک زن و مرد عاشق و در واقع ایشیق یا عاشیق را روایت کند و در کل نیز این نمایش دربرگیرنده ساز و کار شیوه روایی یا اپیک به همان نحوه متکی بر داستان‌سرایی عاشیق‌هاست که البته وضعیت نوین تکنیک‌ها و شیوه‌های نوتر نیز آن را تحت‌الشعاع قرار داده است.

البته در نگاه اول پرداختن به قصه خان و خان بازی و مبارزه با آنها به ذوق مخاطب برمی‌گردد که روزگارش سپری شده است.

عاشیق، عاشق یا آشیق

 آنچه در نمایش "آی ایشیق" پرداخته شده است مساله‌ای بومی و محلی است اما شاید ساز و کار نوین است که می‌خواهد جلوه جهانی‌تر به این مساله ببخشد. عاشیق عارف و نغمه سرای سیار است که ساز می‌نوازد و آواز می‌خواند.

قبل از جا افتادن لغت عاشیق این صنف با کلمه ترکی اوزان شناخته می‌شد. برخی از تحقیقات نشان می‌دهد عاشیق‌ها قبل از اوزان‌ها بودند و به تعبیری اوزان‌ها عاشیق هم بودند. گفته می‌شود عاشیق از کلمه ایشیق است. عاشیق‌ها همان ایشیق‌ها بودند. قبل از ایشیق‌ها، سایاها بودند.

شاید سایاها قدیمی‌ترین هنرمند عاشیق در ادبیات و موسیقی باشند که در طول زمان و با تغییر شرایط و وظایف به عاشیق، اوزان و دده معروف شدند. اینان هم نغمه کار، سراینده شعر، نوازنده ساز، ریش سفید ایل و راهنمای مردم بودند.

عاشیق‌ها اغلب در بداهه‌خوانی مهارت دارند و شعر و آهنگ تصنیف‌های خودشان را هم گاهی خود می‌سازند. نظائر عاشق‌های آذربایجان در میان دیگر ترک زبانان، با نام‌های «عاشوق»، «عاشیق»، «بامسی»، «باکسی»، «بخشی» و … مشهور بوده‌اند و برخی اقوام و ملل غیر ترک نیز عاشق را با همین مشخصات و گاه با همین نام و گاه با نام‌های دیگر دارند. بخشی‌ها و بخشوهای جنوب ایران و دیگر مناطق و نواحی ایران از آن جمله‌اند. در طول تاریخ اقوام ترک، فرمانروایان همواره در سفرهای جنگی اوزان‌ها را به همراه می‌بردند تا با بیان اشعار حماسی لشگریان را تشجیع کنند.

سنت عاشقی در فرهنگ ترکی آناتولی، آذربایجان و ایران در عقاید شمنی ترکان باستانی ریشه دارد. عاشق‌های قدیم با لغاتی مانند بخشی، دده (روحانی) و اوزان نامیده شده‌اند. انتقال شفاهی فرهنگ، ترویج ارزش‌ها و سنن فرهنگی از جمله وظایف این صنف بود. بر اساس حماسه نامه دده قورقود، ریشه عاشق‌ها حداقل به قرن هفتم میلادی می‌رسد. کتاب دده قورقود شامل ۱۲ داستان راجع به دوران مهاجرت اوغوزها، قبیله‌ای صحرا گرد از ترکان، از آسیای میانه به ترکیه و آذربایجان است. موسیقی عاشیقی به تدریج در طی این مهاجرت بزرگ و چالش‌های منتجه با ساکنین اصلی مناطق تکامل یافت.

نوین شدن مسائل

نمایش "آی ایشیق" نگاهی نوین به فولکلورها و مسایل جامعه آذربایجان به ویژه استان اردبیل دارد. به هر حال هر هنرمندی مساله‌مند و دغدغه‌مند است و هر کسی نسبت به داشته‌های درونی و ناخودآگاهش که ریشه در سنت‌ها و تاریخ و فرهنگی بومی‌اش دارد، حساسیت ویژه‌ای دارد و اینکه هنرمندان اردبیل نیز چنین هستند، دلالت بر درستی راه و نگره دقیق‌شان برای رویارویی با مسائل‌شان برای کشف دوباره و هم‌اندیشی‌هایی برای جبران مافات دارد و این بسیار پذیرنده است.

همه عاشیق‌ها یا خنیاگران، مردان شهره‌ای در میان ایل و تبار خویش بوده‌اند. این در حالی است که عاشیق زن نیز داشته‌ایم اما هرگز به آن‌ها پرداخته نشده است. در این نمایش از مصایب زنی عاشیق گفته می‌شود که این خود می‌تواند تا حدی نمایش را به لحاظ روایی و طرح مساله نو کند اما این که زنان عاشیق هنوز هم مشکل حضور دارند، می‌توانست فتح باب بهتری برای مطرح شدن باشد چون به هر تقدیر این موسیقی عارفانه است و هدفش پرداختن به لاهوت است و اگر در ظاهر به عاشقیت می‌پردازد و در آن عشق بازی جولان می‌دهد اما در این مسیر و کشاکش آدم‌ها راه پروازی نیز به بی‌کرانه‌ها جاری است که ما را متوجه عشق حقیقی می‌گرداند و این همان نکته سرمدی است که اهمیت این حضور عارفانه را برای بالندگی جامعه آشکار می‌کند.

نمایش "آی ایشیق" درباره زن و مردی است که باید با هم ازدواج کنند. مرد در رسم و آیین دئیشمه با دسیسه افراد خان شکست می‌خورد. مشاعره در زبان ترکی دئیشمه نامیده می‌شود و در عمل نوعی مبارزه و دیالوگ دو آشیق به صورت پرسش و پاسخ است. بنابراین شکست، او طبق آداب و رسوم باید ساز را کنار بگذارد و به ایل و تبار خود برگردد. دختر تنها و سرخورده می‌ماند و مورد شماتت اطرافیان قرار می‌گیرد اما پس از گذشت چند سال‌ با راهنمایی پیربابا ساز به دست می‌گیرد و خود به مبارزه خان می‌رود.

نمایش‌نامه که نوشته مهدی خلیل‌زاده است، فضایی حماسی و تغزلی دارد؛ حماسی است چون در آن تب و تب مبارزه به شکل بارزی لحاظ شده است و تغزلی است چون در آن التهاب حضور و عدم حضور عاشیق‌ها متجلی است و این‌گونه هست که درام شکلی اپیک به خود می‌گیرد اما شاید هنوز بوی کهنگی قصه نمی‌تواند با این همه جاذبه تکنیکی ما را درگیر خود سازد.

تکنیک‌ها

نمایش "آی ایشیق" به شیوه تلفیقی اجرا می‌شود و این روبنای کار را تازه و نو جلوه می‌دهد. در این نمایش از تکنیک‌های سایه، باتومی، ماسک و حضور بازیگران استفاده شده است. همچنین در این کار به تئاتر اشیا نیز توجه شده و سازها تبدیل به شخصیت می‌شوند که این هم مناسبات کار را به دلیل زیبایی‌شناسی توانمندتر می‌سازد چنانچه این اشیا شمایل ساز را دارند اما در آن سو در برگیرنده چهره دو عاشق و در واقع دو ایشیق هستند و این تجانسی در خور تامل برای یکی شدن ساز و شخصیت است. همچنین دخترکان ایل نیز از همین سازها به حالت ماسک و نقاب برای حضور در صحنه بهره‌مند می‌شوند.

فاطمه برمال، سایه عباس‌پور، نینا شاه‌محمدی، مریم داننده، صبا کاتب، هانیه علی‌نژاد، پریا نوروزی، زهرا آقازاده و شبنم معصومی بازیگران و بازی‌دهنده عروسک‌ها هستند و سعی می‌کنند در مدار تعریف شده، آواز گروهی بخوانند یا بر بازی خود و روایت‌گری‌ها تاکید کنند.

ساخت عروسک را فاطمه برمال و شبنم معصومی طوری پیش برده‌اند که همه چیز دربرگیرنده همان تنوع سبکی باشد که البته در شیوه بهره‌مندی از اشیا بسیار درست و خلاق عمل کرده‌اند اما در بقیه موارد متکی بر آن چیزی هستند که روال عادی است.

طراح صحنه محمدتقی اسماعیل به قالی بافی تکیه می‌کند که کار بسیاری از دختران و زنان ایل است و در اینجا نیز برای شیوه سایه به درستی عمل می‌کند و مکمل چنین تکنیک و شیوه‌ای است. طراح لباس، سایه عباس‌پور است که ما را برای یک فضای متکی بر شیوه عروسکی سایه آماده‌تر می‌سازد ضمن آنکه برای ایجاد حرکات موزون نیز می‌تواند طراحی‌های بهتری را القا نماید. اما موسیقی هنوز هم رنگ و لعاب ایشیق‌ها را به خود نگرفته است با آنکه به لحاظ حضور پر رنگ هست اما هنوز آن التهابات درونی و تحولات بنیادین را در خود کم دارد. انگار که باید برای این نمایش از ایشیق‌هایی دعوت شود که برایش دل‌نوازی کنند. به هر حال هر کاری در همین آمد و شدهاست که می‌تواند رنگ حقیقی‌تر خود را بیابد وگرنه پیشرفتی هم نبود!