سرویس تئاتر هنرآنلاین: شیرین بزرگمهر، مدرس دانشگاه و نویسنده و مترجم کتابهای حوزه تئاتر و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران و فارغالتحصیل رشته نمایش از دانشگاه آستین تگزاس است. او را از سال 74 و هنگام ورود به دانشکده سینما- تئاتر میشناسم و از همان سالها دعوت او به کتابخوانی بهترین آموزهای است که هنوز هم میتواند کارکردی ویژه در زندگی دانشجویانش بیابد. اینکه بخوانیم، به دقت و به ضرورت و کمی بیشتر از حد معمول بخوانیم، شاید این خود جبران مافات شود برای آن نداشتههایی که بسیاری به دلیل تن ندادن به خواندن کتابها ما را دچار کمبودهای منجر به عقبماندگی خواهد کرد. همین کتاب خواندنهای بسیار او منجر به تالیفات و ترجمههایی شده که خبر از عرقریزان روح میدهد چون هیچکسی به سادگی تن به نوشتن نخواهد داد به ویژه در ایران عزیز ما که رسما به کاری بیارج و مزد تبدیل شده است. اینکه ماهها از مسیر و روال عادی زندگی دور شوی که در انزوا بتوانی با تمرکز پژوهش، ترجمه و تالیف کنی؛ میتواند انگیزۀ بهتری برای زندگی سالم باشد اما این سلامت روح متاسفانه قدر و قیمتی ندارد یعنی به راحتی هیچ جا و فردی امکان حضور دوبارهات را برای آن سلوک و مکاشفه فراهم نخواهد کرد، مگر آنقدر ثروت و اندوختۀ مالی داشته باشی که بی هیچ چشمداشتی بتوانی در آن خلوت خود ساخته همچنان خود را به سواد و دانشی عالیتر سوار گردانی و حاصلش همچنان تازههای نابی برای خواندن دیگران و در واقع شکوفایی جامعه باشد.
شیرین بزرگمهر از نظم و شوریدگی ویژهای هم برخوردار بود که همه را از خمودگی و کسالت بیرون آورد که دانشجویان تئاتری به دنبال بیان پویاتری در دانشکده باشند که در تداوم این حس اتفاقات بهینهای جامعه را شامل شود. بنابراین این حوصله و پیگیریهایش به اشتباه بد قلقی و گیردادن تلقی میشد اما هدف این معلم همانا برخورداری از شرایط درست و سالم برای تحصیلات عالیه بود، چنانچه خود نگارنده برای دو کلاس مبانی طراحی صحنه به ناچار آثار بیش از صد نقاش جهان را در طول دو ترم پیوسته در کتابخانۀ دانشگاه هنر مرور و مطالعه کردم که بتواند سر کلاسهای این معلم حضوری موثر و پایاپا داشته باشد.
تاریخ لباس (پدیدآور: روتترنر ویلکاکس؛ شیرین بزرگمهر)، نمایش و فنون نمایشی (نویسنده: دیوید سلف، مترجم: شیرین بزرگمهر)، تاثیر ترجمه متون نمایشی بر تئاتر ایران (پدیدآور: شیرین بزرگمهر)، تئاتر خیابانی و انواع دیگر نمایشهای بیرونی (نویسنده: بیم میسون، مترجم: شیرین بزرگمهر)، تمرینهای تئاتر فمینیستی: کتاب راهنما (پدیدآور: ایلین استن؛ شیرین بزرگمهر)، واژهنامه تصویر صنایع دستی و 50 سال دانشکده سینما و تئاتر؛ از جمله کتابهای تالیفی و ترجمه بزرگمهر هستند که در این گفتوگو فرصتی دست داد تا دربارهشان مروری کنیم که هر یک از اینها منبعی راستین برای دانشجویان و همچنین سرچشمههایی برای پژوهشگرانی هست که میخواهند در این زمینهها کار کنند.
شما سالهاست در عرصه تألیف و ترجمه کتاب در ارتباط با تئاتر فعالیت میکنید، چه امری موجب شد که کتاب برای شما مسئله شود و برای آن تا این اندازه وقت بگذارید؟
من دانشکده هنرهای تزئینی درس خواندم و سال آخر که انتخاب رشته لازم بود از آنجا که برای دومینبار بود دانشکده، رشته طراحی صحنه را ایجاد کرده بود علاقهمند شدم تا در این رشته ادامه تحصیل بدهم چون تصور میکردم که میان تئاتر به عنوان یک پدیده زنده هنری و هنرهای تجسمی و ادبیات به عنوان بستر اصلی خلق درام، ارتباطی وجود دارد و کسی که برای تئاتر طراحی صحنه میکند باید هم هنرهای تجسمی را بشناسد، هم بر ادبیات مشرف بوده و هم به تئاتر و ادبیات نمایشی وقوف کامل داشته باشد.
براساس برنامهریزی آموزشی ما هفتهای یک یا دو جلسه به دانشکده هنرهای دراماتیک میرفتیم تا آنجا با تئاتر و مختصات آن آشنا شویم و واحدهای مشترک بین رشته خودمان و رشته تئاتر را بگذرانیم و نکته جالب توجه اینکه آنجا تنها چیزی که در اختیار ما میگذاشتند یک جزوه 5 صفحهای راجع به تئاتر یونان و یک جزوه دیگر هم در همین حد و اندازه در ارتباط با شرایط فرهنگی و تاریخ قرون وسطی بود، همین و بس. تصور میکنم اولی را دکتر مهدی فروغ نوشته و دومی کار امین افشار بود.
من همانجا به این قضیه فکر میکردم که چرا فردی همچون دکتر فروغ که برای خواندن درس تئاتر به لندن رفته است و اشراف کامل به زبان انگلیسی دارد، باید به فکر شأن و تولید اثر درخور دانشجوی شاغل به تحصیل در چنین رشتههایی نباشد؟ به هر حال او را بنیانگذار تئاتر آکادمیک میدانند و به جای اینکه ماحصل تلاش او چند جزوه با تعداد اوارق ناچیز باشد باید او به فکر ترجمه چند کتاب و یا نقد چندین مقاله مرتبط با تاریخ تئاتر جهان قابل عرضه به دانشجویان باشد. امثال او میتوانستند حداقل صاحب دو کتاب تئاتر ترجمه از برهه زمانی یونان باستان تا قرن بیستم میلادی باشند که متأسفانه این اتفاق نیفتاده بود و من و سایر همدورهایهایم هر چه در مورد تئاتر یاد گرفته بودیم مربوط به دانشکده هنرهای تزئینی بود چرا که در مورد مباحث مربوط به طراحی صحنه اساتید ما در آن دوره فرانسوی بودند و آنها ما را بسیار به تئاتر فرانسه نزدیک میکردند که این امر موجب آن شد تا ما در قالب واحدهای درسی با مجموعهای از نمایشنامههای موج نوی فرانسه آشنا شویم و حتی بتوانیم ذهنیت این نوشتهها را نیز به خوبی درک کنیم.
در این مسیر و جستجوگری آیا آدم خاصی بر شما تاثیرگذار بوده است؟
در ادامه راه من با شخصیت و آثار برتولت برشت آشنا شدم و او را به واسطه روحیه ضدسرمایهداری که داشت بسیار به خود نزدیک دیدم و احساس کردم نگاهش به جامعه و انعکاس مناسبات آن در قالب آثارش بسیار خاص است تا اینکه من برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم و آنجا بود که تازه متوجه شدم نه چیزی در مورد تاریخ تئاتر میدانم و نه از تاریخچه لباس در دنیا باخبرم. در آن زمان به غیر از کتابهای جلیل ضیاپور درباره تاریخ لباس ایران هیچ منبع دیگری وجود نداشت و به نظرم هر کسی که خواسته باشد تئاتر بخواند لازمه آن این است که لباس، معماری و تاریخچه آنها را در هر جغرافیا و قومیتی به درستی بشناسد. به خاطر فقدان این پیش زمینه لازم من در آمریکا مجبور به گذراندن 37 واحد درسی شدم.
بنابراین حضورتان در آمریکا و تداوم تحصیلات عالیه زمینهساز این تالیفات و ترجمهها شده است؟
به هر حال این مسائل موجب شد تا من وقتی به ایران بازگشتم نخستین کاری که خواسته باشم آن را انجام بدهم پر کردن خلأهای موجود در زمینه منابع و محتوای مورد نیاز رشتههای تئاتری به ویژه در زمینه طراحی صحنه و لباس باشد؛ همزمان با آغاز تدریس من در دانشکده، انقلاب فرهنگی شد و این امر منجر به تعطیلی آموزش عالی شد هرچند که ما همچنان ملزم به رفتن به دانشگاه و حضور در آن بودیم؛ بدون تعصب و غرضورزی هم به این نکته اشاره میکنم که دانشکده مقارن به چنین اتفاقاتی مجموعهای از بهترین استادان خود را که دانشآموخته از بهترین دانشگاههای اروپا و امریکا بودند بنا به دلایلی از دست داد و من و تعداد انگشتشماری از اساتید باقی ماندیم که در مجتمع مرکزی اتاقی در اختیار ما قرار دادند تا هر کس کاری و فعالیتی دارد از آن اتاق برای مطالعه، تحقیق، نگارش مقاله و کتاب استفاده کند. فرصت را مغتنم شمرده و با توجه به اتفاقاتی که در زمان تحصیلم در آمریکا افتاده بود تصمیم به ترجمه و برگردان کتاب "تاریخ لباس" گرفتم.
ضرورت ترجمه این کتاب چه بود و توضیحی در مورد روند ترجمه این کتاب نیز بدهید؟
لباس بازتاب جامعه و شرایط اجتماعی آن است و اگر لباس یک مملکتی را بشناسیم قادر خواهیم بود فرهنگ آن را نیز بشناسیم، اساساً معماری و لباس، فرهنگ یک جامعه و قومیت را تحت تأثیر خود قرار میدهند، یکی پوشش ساختار اجتماع و دیگری پوشش ساختار آدمهای جامعه است. این کتاب نیز از جمله کتابهای درسی ما در آمریکا بود که خاطرم است روی آن در دوران تحصیل با دقت کار میکردیم، نظام آموزش عالی ما نیز واقف به ضرورت چنین کتابی به منظور پر کردن خلأ موجود بود و لذا کپی و طرحهای کپی این کتاب در اختیار مرکز نشر دانشگاهی قرار گرفت و آنها هم در زمینه طبع و نشر آن قول مساعد دادند و من ترجمه را آغاز کردم. متأسفانه پس از ترجمه، این کتاب همراه من در سر کلاسها بود و من مطالبی از آن را به دانشجویان بازگو میکردم و مرکز نشر دانشگاهی در مورد چاپ و نشر آن به عنوان یک کتاب درسی همتی به خرج نداد. در حالیکه من برای ترجمه و آماده سازی آن به اتفاق یکی از دوستانم که ویراستاری آن را نیز به عهده داشت برای این کتاب خیلی زحمت کشیده بودم.
شرایط به همین منوال گذشت تا اینکه من به پیشنهاد یکی از دوستانم یعنی هوشنگ طاهری که با انتشارات توس آشنا بود این کتاب را ارائه دادم و آنها برای چاپ آن اظهار تمایل کردند و با انتشار این کتاب استقبال خوبی از آن صورت گرفت تا جاییکه اکنون که با شما صحبت میکنم چاپ هشتم این کتاب نیز از سوی انتشارات توس منتشر شده است.
دلیل مطرح شدن این کتاب و اینکه توانسته است به چاپ هشتم برسد، چیست؟
من فکر میکنم که از جمله مهمترین دلایل این است که سینما و تئاتر و اساساً علوم انسانی رشتههایی هستند که شناخت لباس برای آنها جزئی ضروری است و از ملزومات روانشناسی جامعه محسوب شده و بنمایه علمی دارد. یعنی کسی که قصد ساخت یک فیلم سینمایی را دارد باید اشراف کافی در مورد سیر تحولی لباس در ادوار مختلف تاریخی داشته باشد؛ به طور مثال ما از دوران پهلوی اول فرم پوشش لباسی متفاوتی را تجربه کردیم و مثل خارجیها لباسپوش شدیم و این در حالیست که در دوره قاجار نحوه لباس پوشیدن ما سنتی بوده است.
به نظر من وجود این کتاب به ویژه در مقاطعی که ایران فاقد ژورنالهای تخصصی لباس به عنوان منبع و مرجع بود و باید برای بازآفرینی بسیاری از فضاها در سینما و تئاتر به منبعی مراجعه کنیم، بسیار کاربردی است؛ هر چند که ما با بینش عرفی و شرعی مثلاً برخلاف سایر کشورهای اروپایی باید به حفظ حجاب و برخی از عرفیات مرسوم جامعه ایرانی پایبند باشیم اما به هر حال باید چارچوب لباسها را بشناسیم و براساس آن به دنبال نوآفرینی و خلاقیت در طراحی چیز جدید باشیم مگر اینکه خواسته باشیم همه چیز را به هم ریخته و با نگاهی متفاوت و اغلب غیرواقعی به سوژه نگاه کنیم.
ما به ویژه در پرداختن به دوران معاصر که البته در اروپا و امریکا از دهه 70 به این سو را معاصر میخوانند و ما یک صد سال اخیر را معاصر میدانیم نیاز به اشراف کامل در مورد جزئیات جامعه داریم که یکی از مهمترین آنها لباس است؛ در اینجا مطلبی از یک جوان فرانسوی به نام ایل سانرا به خاطرم آمد که وقتی مسئولیت یک مرکز مد ویژه بانوان را در اختیارش قرار داده بودند و از او پرسیدند که چگونه میخواهی پاسخگوی بانوان مراجعهکننده با سلایق متنوع در این مرکز باشی گفته بود با استفاده از تاریخ لباس به اضافه کمی سلیقه و ذوق شخصی. مطلب دیگری که میتوانم به آن به عنوان دلیل اقبال از این کتاب اشاره کنم ترجمه شسته و رفته و بیتکلف آن است، ممکن است کتابهای دیگری هم به زبانهای انگلیسی و فرانسوی وجود داشته باشند که ترجمه شده باشند اما تصور میکنم روان بودن واژگان و استفاده به موقع از تصاویر به عنوان مکمل محتوای مکتوب توانسته است، موجب شود که این کتاب ارتباط خوبی با مخاطب برقرار سازد، تا جایی که حتی بسیاری از مخاطبان که شاید با شخصیت من ارتباط خوبی برقرار نمیکنند با این کتاب توانستهاند ارتباط خوبی داشته باشند.
در مورد اقدامات مشابهی که در حوزه تألیف و ترجمه کتاب با این موضوع انجام شده باشد، اطلاع دارید؟
بله، برخی کتابی نوشتهاند. هرچند نمیدانم که متأثر از اقدام من در ترجمه کتاب بودهاند یا نه، به هر حال روش خوبی نیز در آثارشان پیرامون این موضوع پیش گرفته شده است. در مورد کتابهایی که قرار است با این موضوعات بپردازند ذکر نکتهای را لازم میدانم و آن اینکه گاه در برخی کتابها مشاهده میشود که توضیحات بسیار مفصل است و از تصاویر در آنها کمتر استفاده شده است. در حالیکه ایده آل به نظر من این است که اعتدالی میان تصاویر و موارد مکتوب در کتاب باید رعایت شود و حتی در جایی این الزام وجود دارد که تصاویر به کار رفته بیشتر و محتوا خلاصهتر عنوان شود، خیلی هم مهم است که تصاویر به کار رفته در کتاب ویژه و منحصر کتاب باشد و اینگونه نباشد که از روی منابع و مکتوباتی که مثلاً در اختیار میراث فرهنگی در مورد تاریخ لباس است عکاسی شود، باید در پی مواردی که در کتاب به آنها ذکر میشود بود و آنها را از دل موزهها بیرون کشید و به شکلی اوریجینال عکاسی کرد.
از دیگر نکاتی که باید به آن دقت کرد اینکه مخاطب اینگونه آثار به دنبال تاریخ نیست و به دنبال چیزهایی تخصصی مربوط به رشته و پیشه خود است که باید با مراجعه به کتاب سریعاً آنها را برداشت کند و نکته دیگر اینکه باید نویسنده و مؤلف اینگونه آثار به جایی برسد که با وجود آنکه نقل قول در این آثار یک الزام برای او و اثرش است و ممکن است مجموعه آنها را گردهم آورد اما این به منزله خلق اثر نیست و باید سعی کند آن کتاب را با ذکر منابع و نقل قولها با ادبیات و سبک نوشتاری خودش به رشته تحریر درآورده و به مخاطب عرضه کند. من در این کتاب و در هر مبحثی، هم درباره مردان و هم راجع به زنان به نگارش محتوایی در حد دو یا سه صفحه اکتفا کردم، در اصل لُپ کلام را برای استفاده بهینه مخاطب درست همانند سیستمی که شما آن را در گوشیهای همراه خود روشن میکنید تا شما را از نزدیکترین و خلوتترین مسیر به مقصد بدون ازدحام برساند.
دیگر کتاب شما بعد از تاریخ لباس، ترجمه "نمایش و فنون نمایشی است" که در همان دوران دانشگاه و حتی برخی پیش از ورود دانشگاه آن را خوانده بودند که به نظر از کتابهای اولیه برای هر تئاتری است، آیا چنین است؟
بله، کتابی از دیوید سلف. کتاب کوچکی در 150 صفحه که از فرانسوی ترجمه شده است. این کتاب کلیدی است و به موضوعاتی در بستر تاریخ تئاتر میپردازد؛ مثلاً در مبحث یونان در مورد صحنه تماشاخانههای با عکس توضیحاتی ارائه شده است و چند پاراگراف در مورد اینکه اساساً تماشاخانه چیست توضیح میدهد و بعد در مورد بازیگران که در آن دوره چه میکردند، مبحثی در مورد قرون وسطی دارد و ویژگی صحنهپردازی آنها را برمیشمرد. به بداههپردازی در این دوران اشاره دارد و تأکید بر عناصر نشانهای در روایت نمایشی این دوران میپردازد. این کتاب مرتبه بزرگی دارد هرچند که تعداد صفحات آن بسیار کم است و به شکل خلاصه از روز اولی که تئاتر به وجود آمد تا قرن بیستم را با ذکر عناصر تئاتر برای شما بازگو میکند. در هر دوره تاریخ تئاتر به ذکر چهار نمایشنامهنویس شهیر آن دوران میپردازد و شیوه کاری آنها را برای شما بازگو میکند. این کتاب را انتشارات دانشگاه هنر به چاپ رسانده است و به ویژه برای هنرجویان سال اول تئاتر دانشگاهها که دروس مبانی دارند به عنوان یک کتاب درسی شناخته شده است.
وضعیت نشر در دانشگاهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
بگذارید اینجا از فرصت استفاده کنم و بگویم که از نحوه انتشار کتابهای دانشگاهی گلهمند هستم زیرا که اولاً دانشگاهها در انتشار آثار دانشگاهی چندان هدفمند نیستند و بیشتر از اینکه به جنبههای کاربردی یک اثر بنگرند و قدر و ارزش آن را بسنجند، کتاب را به آن دلیل که باید به چاپ برسد، چاپ و منتشر میکنند و نکته دیگر هم اینکه اطلاعرسانی خوبی در مورد چاپ کتابهای درسی و دانشگاهی صورت نمیگیرد و در مورد آثار خودم حتی دوستان مسئول از قراردادن خبر انتشار کتاب بر روی سایت دانشگاه مضایقه دارند.
کتاب دیگر شما "تئاتر خیابانی" است، به نظر جزء نخستین منابعی است که میخواهد اهل تئاتر را به طور علمی و کاربردی با مقولۀ تئاتر خیابانی آشنا کند؟
پیشینه تئاتر خیابانی قبل از انقلاب اسلامی در ایران به دوران مشروطیت باز میگردد هرچند که هنوز کسی آنچه را که در آن دوران در حال تولید و وقوع بود، نمیدانست که مظهری از تئاتر خیابانی است. قبل از انقلاب اسلامی نیز افرادی همچون سعید سلطانپور و حتی منیژه محامدی فعال در زمینه تئاتر خیابانی بودند. پس چنین تئاتری که آن را به جرئت میتوان نوع جدی از تئاتر به حساب آورد با چنین پیشینهای بسیار مهم است که بخواهیم به آن و خاستگاهش در جهان بپردازیم. البته در جهان نیز ابتدا فضایی برای ایجاد تئاتر خیابانی وجود نداشته است و گروههایی تنها در خیابان به راه میافتادند و بحث کارناوال و گاردن پارتی مطرح بوده است و مجموعهای از گونه و نمادهای غربی متأثر از آنچه که در اروپا شاهد آن هستیم در ایران هم شکل میگیرد نه به عنوان تئاتر خیابانی چرا که تئاتر خیابانی به عنوان یک پدیده رسمی تئاتری در ایران مقولهای بسیار تازه است. به هر حال من در ترجمه این کتاب به دنبال مؤلفی بودم که خودش فعالیت در زمینه تئاتر خیابانی را به انجام رسانده باشد و آنچه که شما در کتاب "تئاتر خیابانی" با آن مواجهه خواهید بود مطالب و موضوعات ریز و دقیقی از مختصات تولید و اجرای یک تئاتر خیابانی است، اینکه باید چه تمهیداتی برای اجرای یک نمایش خیابانی اندیشید و چه ملزوماتی از نظر ایمنی بازیگر، تماشاگران و مسائلی از این دست پیش از اجرا مهیا شده باشد.
من این کتاب را ترجمه کردم چرا که بچههای ما که در زمینه تئاتر خیابانی فعال هستند؛ نمونهای از تئاتر خیابانی استاندارد با در نظر گرفتن همه آن مختصات و ملزومات در اختیار نداشتند و به این دلیل نیز دستهبندی برای آن نیز قائل نبودند که این کتاب سعی دارد انواع نمایشهای خیابانی را حتیالامکان با جزئیات به مخاطب معرفی کند.
تأثیر علمی و تئوری ترجمه این کتاب را مشاهده کردید؟ به نظر میرسد دوستانی که فعال در این زمینه هستند وقتی دسترسی بهتر به منابع داشته باشند، درک بهتری از تئاتر خیابانی دارند؟
بازخوردهای انتشار این کتاب را زیاد دیدهام که اغلب مثبت و پیشبرنده نیز بوده است اما از یک نکته نباید غافل بود و آن اینکه تئاتر خیابانی در کشورهای خارجی نیز همیشه چیز به درد بخور و مفیدی نیست و اتفاقاً در ایران آغاز رسمی تئاتر خیابانی هرچند دیرتر از سایر کشورها، تمرکز بهتری به مباحث فرهنگی و غالباً سیاسی که انتظار میرود بازتاب وقایع جامعه باشد داشته و دارد، این امر متأثر از انقلاب اکتبر است که البته اوج نگاه سیاسی به تئاتر خیابانی را ما در مقابله با جنگ ویتنام میتوانیم مشاهده کنیم.
با این حال تصور من این است که گروههای تئاتر خیابانی درک بهتر و بیشتری از این گونه پیدا کردهاند و در هر جشنواره شاهد هستیم که کتابها و تألیفات زیادی در رابطه با تئاتر خیابانی خریداری و مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما از یک نکته نباید بیتفاوت گذر کرد که از آنجا که تئاتر خیابانی ماهیت اعتراضی دارد لذا نباید در مورد اینگونه تئاتری، نیز شاهد ممیزی بود البته این به آن معنا نیست که هر گروه تئاتر هر طور که دلش بخواهد و با هر شیوه و تظاهراتی در انظار به اجرای تئاتر خیابانی بپردازد بلکه برخی از قوانین دست و پاگیر تئاتر در مورد تئاتر خیابانی به جهت خلاقیت و ماهیت اعتراضی آن، نابجاست.
البته وقتی یک رویداد تئاتری را از صفر تا صد دولت برگزار میکند لذا تمامی قوانین پیاده شده در آن نیز ماهیت دولتی خواهد داشت و نظارتی حاکمیتی بر آن اتخاذ خواهد شد با این حال تئاتر خیابانی فرصت و مجال خوبی برای بروز بسیاری از استعدادهای بکر در تمامی زمینههای تولید یک اثر نمایشی است.
من در جشنواره تئاتر خیابانی مریوان داور بودم و یادم هست یکبار به نمایندگی از سوی هیئت داوران آنجا به ایراد سخن پرداختم، گروههای خوبی از خارج از کشور در این جشنواره حاضر میشوند که اغلب آنها نیز مترجم همراه خود دارند. در آن سخنرانی به گروههای جوان تئاتری گفتم حیف است که چنین امکاناتی فراهم میشود و گروهی از بهترین تئاتریهای دنیا اینجا گردهم میآیند و شما آنطور که باید و شاید از آنها استفاده نمیکنید. دولت برای تمامی این گروهها و مترجمان آنها نیز هزینه پرداخت کرده است و در نتیجه شما باید زمان برگزاری جشنواره را مغتنم شمرده و با آنها ارتباط بگیرید تا دلیل توفیقشان در تئاتر خیابانی را جویا شوید. همه تئاتر کتاب و مطالعه نیست بلکه بخشی از تئاتر نیز تجربهاندوزی و تحقیق میدانی است.
"تأثیر ترجمه متون نمایشی بر تئاتر ایران" کتاب دیگر شماست، فکر میکنم این از آن دست کتابهای پایه و بنیادینی است که میخواهد ما را با مقوله تئاتر معاصر که از غرب به ایران وارد شده از منظر ترجمه متون نمایشی آشنا کند؟
مرکز هنرهای نمایشی البته بنابه اصرار وزارت ارشاد در مقطعی، از برخی از محققان خواست که مجموعه کارهای تحقیقی را به انجام برسانند. من به عنوان یک پژوهشگر به این موضوع فکر کردم که اساساً تئاتر یک کالای وارداتی و غربی است و اینکه چطور میشود، تئاتر به عنوان یک پدیده فرهنگی وارد شده و چنین، غالب همهچیز را تحتتأثیر خود قرار دهد. تئاتر به شیوه غربی آن، از زمان مشروطیت وارد ایران شد و لذا من در ابتدا در یک دستهبندی، انگیزه از ترجمه آثار نمایشی و اینکه با چه نیت و هدفی ترجمه شدهاند را مورد مداقه قرار دادم.
جمشید ملکپور در پیشینه تحقیقی در این زمینه به من خیلی کمک کرد و من به شناختی جامع در مورد انگیزه مترجمان از انقلاب مشروطه به این سو در مورد ترجمه مکتوبات و آثار نمایشی دست پیدا کردم. اینکه مترجمان چه کسانی بودند و چرا دست به ترجمه زدند و اغلب چه آثاری با چه مشرب فکری را ترجمه میکردند و تفاوتهای آثار ترجمه شده دوران مشروطه با دوران پهلوی اول و پهلوی دوم به چه صورت بوده است، از جمله مواردی بود که من در این اثر تحقیقاتی به آن پرداختم.
نکته جالب توجه اینکه برخی از مترجمان برای تنویر افکار عمومی در جهت خودآزمایی و برخی با این اندیشه کنجکاوانه که نمایشنامه پس از ترجمه به چه شکل و شمایلی درمیآید و در راستای نظریه آنها، به ترجمه دست زدهاند. در دستهبندی مترجمان آثار نمایشی که ماهیت ترجمه را در دوران مشروطیت با هدف آداپتاسیون و ایرانیزه کردن آثار نمایشی، در دوران پهلوی اول با سودای وطن شیفتگی و با اقتباس از نمایشهای حماسی غربی هویدا میسازد، در دوران پهلوی دوم با مجموعهای از آثار ترجمهای با کارکردی دانشگاهی مواجهیم.
البته در این عصر و زمان تأثیر حاکم شدن برخی از مشربهای فکری و سیاسی نظیر فعالیت حزب توده و فعالیت جبهه ملی، مترجمان را به سمت ترجمه آثار در راستای منویات و اهداف این احزاب و مشربهای فکری سوق میداد؛ من در این کتاب چکیدهای از این آثار نمایشی و خلاصهای از روایت آن را با ذکر مختصات و ویژگیهای هر دوره فهرست کردم و در جمعآوری این مستندات ریاضت فراوان کشیدم با این حال با ارائه آن به منظور تأیید چاپ اثر با اظهار نظر تعجبآور یکی از دوستان ارزیابی که گفته بود فهرست و آوردن چکیده این آثار نمایشی به چه درد میخورد مواجه و او حتی به خود زحمت نداده بود که به توضیحات هر مبحث رجوع و آنها را تورق کند. اما به هر حال پس از مدتی و براساس پافشاری یکی از دوستان دلسوز این اثر نیز به چاپ رسید.
این روند در مورد تئاتر پس از انقلاب ادامه پیدا نکرد؟
توسط یکی از دانشجویان در مقطع فوق لیسانس و در قالب پایاننامه تا زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی ادامه یافت اما بعد از آن نه، تصور میکنم با توجه به برخی بازخوانیها، اقتباسها و دراماتورژیها در روزگار نوی تئاتر ایران باید این تحقیق ادامه یابد.
کتاب "تمرینات تئاتر فمینیستی" دیگر کتاب شماست که با توجه به روزگار کنونی ما که زنان و دختران فعالیت گستردهای ضمن حضور در دانشگاهها به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی انجام میدهند، یکی از بهترین و مناسبترین ترجمهها است، خودتان به دنبال چه آشنایی و قرابتی در جامعه زنان ایرانی بودهاید؟
کتابی نوشته ایلین استن که 2010 نوشته شده است و خودش در آن کتاب میگوید که وقتی جنبش زنان در دهه 70 (قرن بیستم) به وجود آمد آنها به دنبال راهی بودند که از نگاه ابزاری و شیئی که جامعه به آنها دارد خارج شوند، لذا شروع میکنند به تمرین تئاتر و راه انداختن کارگاه و فلسفه خواندن.
نگارنده این کتاب میگوید: من این کتاب را ننوشتم که جامعه زنان را از مردان جدا کنم بلکه این کتاب دلیل و فکتی است که بگویم در هیچ یک از برهههای تاریخ تئاتر و در هیچ نمایشنامهای به غیر از مواردی استثناء زنان نقش قهرمانان را بازی نمیکنند؛ گفتم استثناء چرا که ممکن است نمایشنامه "آنتیگونه" به ذهن متبادر شود که به زعم نگارنده و من مترجم آنجا نیز آنتیگونه نقش معترض را دارد نه قهرمان.
به هر حال در ادبیات نمایشی ایران نیز حتی در میان آثار فردی همچون بهرام بیضایی که تصور میشود در آثارش رگههای فمینیستی وجود داشته باشد، مشاهده میکنید که او نیز تا نهایت اعتراض را برای زن نسبت به شرایط حاکم قائل است اما از آن به بعد را اجازه نمیدهد. من به عنوان یک زن معلم که نگاه متفاوت نیز به جایگاه زن داشته و دارم و معتقدم در طول تاریخ به عنصر زنانه ظلم و جفای زیادی شده است تصور کردم که ترجمه این کتاب میتواند مؤثر و پرمخاطب باشد هرچند که حتی ناشر هم با توجه به عنوان، مدتی از انتشار کتاب سرباز زد و به غیر از مواردی کمتر استقبالی از این اثر ترجمهای شد.
نویسنده کتاب در این اثر ارزشمند حتی یک جایی به تغییر شرایط مردانه موجود در اثر نمایشی و تبدیل آنها به موقعیتی زنانه معتقد است و از جامعه زنان میخواهد که همه وسایل، اشیا و چیزهایی را که زنان ممکن است با آن سر و کار داشته باشند و برای مردان کم ارزش است، پیش کشیده و از یک دراماتورژ بخواهند که براساس آنها شروع به نگارش نمایشنامههای زنانه به منظور اجرای صحنه کند.
کتاب "مطالعات تئاتر و اجرا" از جمله آثار ارزشمند دیگر شماست و به نظر از مباحث بسیار نوین و رشتههای دانشگاهی معاصر در جهان است و البته ما هنوز در ایران با این مقوله بیگانهایم؛ واقعا چه نکاتی شما را به سمت ترجمۀ چنین کتابی واداشت؟
این کتاب نوشته اریکا فیشر است، در واقع در مورد تئاتر و ایدههای تازه اجرا و اینکه باید چگونه تئاتر را مطالعه و اجرا کنیم با مخاطب صحبت میکند، در مورد مفاهیم تئاتر توضیح میدهد؛ آن هم با نگاهی امروزی و دلایلی که عنوان میکند، به درد پژوهشهای تئاتری میخورد. اینکه روزگاری ما به مکان اجرای نمایش، تئاتر میگفتیم اما امروزه معنی این واژه تغییر زیادی کرده است و در جریان بسیاری از اجراهای تئاتر بر جنبههای استعاری و کنایهآمیز آن نیز تأکید میشود.
در این مورد که آیا حضور تماشاگر در سالن تئاتر برای ارتباط او با تئاتر کافی است و یا نیاز به ملزوماتی دارد نیز صحبت میکند و اساساً مفاهیم ریشهای و کلیدی تئاتر را با بازخوانی جدید از آنها مورد بررسی قرار میدهد.
دو کتاب دیگر از شما یکی "واژهنامه تصویر صنایع دستی" و دیگری "50 سال دانشکده سینما و تئاتر" نام دارند، اینها از جمله آثار تالیفی شماست؛ در چه شرایطی آنها را مناسب برای نوشتن دیدید؟
با توجه به روحیه پژوهشگرانه من، پیش از دوره ریاست جمهوی محمود احمدینژاد، به پیشنهاد سازمان میراث فرهنگی دست به پژوهش و نگارش کتاب واژهنامه تصویری صنایع دستی زدم که با توجه به اینکه ما در زمینه خرید و فروش صنایع دستی در مواجهه با خریداران خارجی نیاز به ارائه توضیحاتی در مورد ماهیت و ویژگی آثار صنایع دستی داشتیم، این اتفاق هم به دو زبان فارسی و انگلیسی به انجام رسید که تحویل سازمان میراث فرهنگی شد و من اجازه چاپ آن را از سوی ناشر دیگر نداشتم.
با توجه به اینکه دو سه سال پیش شاهد پنجاهمین سالگرد تأسیس دانشکده هنرهای دراماتیک (سینما و تئاتر) بودیم و من نیز از جمله نسل نسبتاً قدیمی اساتید این دانشکده بودم لذا ابراز تمایل کردم که کاری پژوهشی در مورد این دانشکده، اساتید آنها با ذکر مشخصات و نوع درسی که در این مرکز آموزشی میدادند ارائه کنم که از نخستین مدرسه آموزشی به بیان تاریخچه آن تا زمان حال در قالب کتاب 50 سال دانشکده سینما و تئاتر پرداختم که این کار به شکل فشرده و طی دو ماه صورت گرفت بنابراین هنوز میشود در آن نکاتی را افزود و البته دیگران نیز میتوانند این پژوهش را کامل کنند یا به شکل دیگری ادامه دهند.
چه آثاری از شما آماده برای چاپ است؟
"روایت اسطوره مدرنیسم؛ جنسیت ژانر و نمایش تک نفره" که قرار است انتشارات علم آن را به چاپ برساند و دیگری "شیوههای پژوهش تئاتر" که با انتشارات بیدگل برای نشر آن به توافق رسیدم.