سرویس تئاتر هنرآنلاین: ابراهیم حسینی از عکاسان و طراحان پوستر تئاتر است که سالها در این عرصه فعالیت داشته و از مدیران بخش پوستر و عکس جشنوارههایی بوده است ضمن اینکه این هنرمند در انجمن عکاسان خانه تئاتر نیز حضور فعالی داشته است و همواره دغدغه این صنف حضور فعالی داشته است. در بخش نخست این گزارش با سیامک زمردی مطلق گپ و گفتی داشتهایم و در این قسمت بر آن شدیم که نظرات ابراهیم حسینی را درباره عکاسی تئاتر جویا شویم که در ادامه میخوانیم:
آقای حسینی شما از چه سالی و با چه انگیزهای وارد عکاسی تئاتر شدید؟
من در دوران ابتدایی و راهنمایی خیلی به تئاتر علاقهمند بودم. آن موقع در دهه فجر یک سری مسابقات تئاتر برگزار میشد که من در آن تئاترها بازی میکردم. بعد از آن هم در یک سری کارهای عروسکی حضور پیدا کردم. خیلی دلم میخواست هنرهای نمایشی بخوانم ولی از گنبد به شاهرود مهاجرت کردیم و در آنجا هنرستان تئاتر وجود نداشت. تصمیم گرفتم در یک شاخه هنری تحصیل کنم که بیربط به تئاتر نباشد. به همین خاطر گرافیک را انتخاب کردم. گرافیک را دوست نداشتم ولی حس کردم بهانه خوبی برای دور نشدن از تئاتر است. سال 70 وارد هنرستان شدم و در رشته گرافیک شروع به تحصیل کردم که از سال دوم به بعد با عکاسی آشنا شدم. البته عکاسی فتوشیمی به ما تدریس میشد. ما به یک آتلیهای میرفتیم که اتمسفر آن متفاوت بود. استادی با نام ایرج امیرعبدالهیان داشتیم که ایشان من را عاشق عکاسی کرد. آتلیهای که در اختیار ما قرار میدادند خیلی کوچک بود و به همین خاطر ما را به دو گروه تقسیم کرده بودند ولی من خواهش میکردم که همراه با گروه دوم هم سر کلاس بروم و عکاسی را آموزش ببینم. ما بعدازظهرهای پاییز سر کلاس میرفتیم که آن موقع در کلاسها نور نبود. استادمان چند چراغ مطالعه را روی میز نصب میکرد و یک سری از پرترهها و فیگورهای طراحی را آنجا میگذاشت و میگفت عکاسی کنید. بنابراین اولین عکسی که من گرفتم با نور بود. یعنی یک نور بود و یک فیگور. هنوز هم آن عکس را دارم.
چه مدت در آن آتلیه عکاسی کردید؟
6- 7 ماه. بعضی وقتها 5- 6 فریم به ما میدادند و میگفتند از اینها باید 2- 3 عکس خوب به ما بدهید. ما میترسیدیم عکس بگیریم چون نمیدانستیم شاتی که میزنیم درست است یا نه. از آن 5 فریم باید 3 عکس خوب میگرفتیم. کار سختی بود ولی در نهایت عکسهایمان خیلی جالب میشد چون عشق و علاقهمان به این کار زیاد بود و برای امتحان درس هم حساسیت زیادی داشتیم. اینکه در یک فضای نورپردازی محدود به ما میگفتند 20 روز فرصت دارید عکسهای خوب بگیرید، به خودی خود باعث پیشرفت ما در این کار شد.
آن موقع ارتباطتان با تئاتر قطع شده بود؟
بله. اما عکاسی باعث شد دوباره با تئاتر ارتباط بگیرم. یکبار به استادم گفتم اگر اجازه بدهید من از یک تئاتر عکاسی کنم. یک تئاتری در شهرمان اجرا میشد که در حد خودش حرفهای بود. من برای اولین بار از آن تئاتر عکاسی کردم که عکسهایم جالب نشد منتها بهانهای برای آشناییام با گروههای تئاتری شد و بعد از آن توانستم جدیتر کار کنم.
اولین تئاتر حرفهای که عکاسی کردید کدام تئاتر بود؟
اولین تئاتری که عکاسی کردم و بابتش پول گرفتم، نمایشی با نام "ارتفاع" نوشته حسن حامد بود که آقای عباس اشرفی آن را سال 74 در پلاتو دانشگاه اجرا کرد.
در آن روزها دیگر بازیگری را فراموش کرده بودید؟
بله. خیلی مجذوب عکاسی شده بودم. تا قبل از اینکه وارد رشته گرافیک شوم، تمام کارگردانهای شهر خودمان من را میشناختند ولی تحصیل در رشته گرافیک دنیایم را عوض کرد.
در دانشگاه در چه رشتهای تحصیل کردید؟
باز هم گرافیک. در دانشگاهی که درس میخواندم رشته عکاسی نبود وگرنه عکاسی میخواندم. ما در رشته گرافیک 8 واحد عکاسی داشتیم که آن کلاسها خیلی مؤثر بود. یک فرصت خوبی که برای من ایجاد شد این بود که بچههای رشته نمایش در پایان ترم یک سری نمایش اجرا میکردند که من با آنها صحبت میکردم و میرفتم از کارشان عکس میگرفتم. بابتش دستمزد هم میگرفتم. این موضوع به سال 74 برمیگردد. یک سال بعد از یک نمایش به کارگردانی زهرا شایانفر در جهاد دانشگاهی تهران عکاسی کردم و بعد وقفهای در کارم ایجاد شد چون مجبور شدم به سربازی بروم. به همین خاطر 3- 4 سال از این کار دور بودم ولی بعد از خدمت دوباره آن را از سر گرفتم و در سال 79 برای اولین بار پایم به تئاتر شهر باز شد. یک سال بعد هم یک نمایشگاه عکس از نمایش "آنتیگونه در نیویورک" به کارگردانی احمد ایرانیخواه برپا کردم. آن موقع آقای حسین پاکدل به عنوان مدیر تئاترشهر عکسهای من را دید و آنها را برای آرشیو تئاترشهر گرفت و هزینهاش را هم پرداخت کرد. کار بعدی که انجام دادم هم نمایش "ضیافت شیطان" به کارگردانی آقای امیر دژاکام بود که در سالن اصلی تئاترشهر اجرا شد. یادم است که آقای شریف خدایی (رئیس وقت تئاتر شهر) هزینه چاپ پوستر مجزای آن نمایشگاه را پرداخت کرد.
بنابراین شما در همان کارهای اولی که انجام دادید، به طور حرفهای پیش رفتید و برای کارتان دستمزد گرفتید.
بله. این نگاه حرفهای را رشته گرافیک به من یاد داده بود چون ما در گرافیک کار رایگان نداریم. در گرافیک باید حتماً کار سفارش داده شود و این یعنی کسی مجانی کاری را انجام نمیدهد. به همین خاطر من از همان اول یاد گرفتم برای کارم ارزش قائل باشم و کاری را بدون گرفتن دستمزد انجام ندهم.
این را از این جهت پرسیدم که بعضی از همکاران شما گلایهمند هستند که دستمزدی نمیگیرند و از طرف کارگردانها بهشان کم لطفی میشود.
اینها همه به خودمان بستگی دارد. وقتی 20- 30 عکاس روی دستمزدشان پافشاری کنند ولی یک نفر رایگان کار کند، آن یک نفر کار همه خراب کرده و به همصنفیهای خودش نامردی کرده است. قبل از ورود عکاسی دیجیتال، تعداد عکاسهای تئاتر کمتر از 10 نفر بود ولی بعد از آن همه چیز بهم ریخت و این کار یک مقدار سهلالوصل شد. هرچند عکاسی تئاتر اصول حرفهای خودش را دارد و من عکاس تئاتر یا به طور کلی عکاس را به عنوان کسی که فقط شاتر را میزند، نمیشناسم. سطح سواد عکاس، کتابهایی است که چاپ کرده، مقالههایی است که نوشته و تأثیری که بر اجتماع گذاشته است. یک فیلمساز کارش فقط فیلم ساختن و پول درآوردن است ولی شما یک فیلمسازی را میبینید که جدا از اینکه فیلمش را میسازد، یک مؤلف است و کلی ایده دارد. عکاسی هم همینطور است و ما به عکاسانی نیاز داریم که سواد، تفکر و ایده داشته باشند.
عکاسی تئاتر چه تعریفی دارد؟
عکاسی تئاتر عنوانی است که در ایران رواج پیدا کرده است وگرنه ما در سطح جهان چنین عنوانی نداریم. در سطح بینالمللی عنوان عکاسی استیج را داریم حالا این عکاسی میتواند عکاسی از اپرا باشد، یا عکسی از نمایش، موسیقی و غیره.
عکاسی استیج در دنیا تدریس میشود؟
خیر. ما در عکاسی طبیعت، فردی مانند آنسل آدامز را داریم که در عکاسی استیج مابهازایی برای او وجود ندارد. عکاسی تئاتر در دانشگاها آموزش داده نمیشود ولی ما میدانیم که اصول و ارزشهای خودش را دارد. مثلاً هیچ عکاسی به هیچ قیمتی حق ندارد در لحظات سکوت نمایش عکاسی کند و تمرکز بازیگران را بهم بزند. عکاسانی که روی این کار تعصب دارند و اصولش را حفظ میکنند، هیچوقت خودخواهی نمیکنند، حتی اگر قرار باشد در آن لحظه بهترین عکس دنیا را بگیرند. در صورتی که خود کارگردان الزام داشته باشد که یک عکس از لحظات سکوت گرفته شود هم عکاس میتواند در اجرای ژنرال این کار را انجام بدهد چون تماشاگر پول بلیت داده است و عکاس نمیتواند او را با تعدد شاتر از سالن فراری بدهد. متأسفانه خیلی وقتها این اتفاق افتاده است. شما در سالن تئاتر حق ندارید چیپس و پفک بخورید چون با اجرای زنده سر و کار دارید و هیچ چیز نباید تمرکز گروه اجرایی را بر هم بزند. وقتی انجمن عکاسان خانه تئاتر شکل گرفت، یک سری ورکشاپها گذاشته شد و این مسائل به عکاسان آموزش داده شد منتها این مسائل همچنان جای بحث دارد چون عکاسی تئاتر در 10 سال گذشته و پس از تشکیل انجمن عکاسان خانه تئاتر رواج پیدا کرده و زمان میبرد تا به بلوغ برسد. در ایران قبلاً عکاسانی مانند کامران عدل و مریم زندی از تئاترها عکاسی میکردند ولی این کار را ادامه ندادند. در چهارمین دوره همایش ده روز با عکاسان ایران، قراربود از 10 عکاس پیشکسوت ژانرهای مختلف عکاسی در کنار ارائه آثارشان مراسم نکوداشت هم برگزار شود و هیات علمی مراسم در ژانر عکاسی تئاتر به عکاس تئاتری که همردیف 9 عکاس منتخب دیگر از لحاظ سابقه علمی دانشگاهی و غیره ... باشد، به جمع بندی نرسیدند.
فکر میکنید چرا طی سالهای اخیر موضوع عکاسی تئاتر در ایران به شکل جدیتری مطرح شده و توجه بیشتری از سوی عوامل نمایشها به آن میشود؟
یکی از دلایل اصلیاش این است که مطرحترین نمایشهای تئاتر در ایران فقط برای 30 شب اجرا میشوند که نصفش هم به تعطیلات میخورد. بنابراین نمایشی که فقط 30 شب یا نهایتاً 60 شب اجرا میشود، نیاز به عکس دارد اما نمایشهایی مثل "گربهها" یا "بینوایان" که به ترتیب 17 و 23 سال در برادوی اجرا میشوند، نیازی به عکس ندارند چون همیشه روی صحنه هستند و مردم میروند آنها را میبینند. 30 شب اجرای یک نمایش با معیارهای حرفهای بودن فاصله دارد. یک نمایشی که فقط 30 شب روی صحنه است چطور میتواند ماندگار شود؟ به همین خاطر است که کارگردانها ارزش بیشتری برای عکاسی از کارشان قائل هستند تا عکسها به عنوان سند باقی بمانند.
به نظرتان در عکاسی تئاتر شناخت از نمایش و نمایشنامه هم مهم است یا یک عکاس حرفهای میتواند بدون شناخت از تئاتر بیاید و عکسهای خوبی از یک نمایش ثبت کند؟
شناخت از تئاتر برای عکاس تئاتر صد درصد مهم است. اصلاً اگر غیر از این باشد، کار آن عکاس تاریخ مصرف پیدا میکند. وقتی بحث عکاسی خبری مطرح است و قرار است یک سری عکس برای بولتن و سایت گرفته شود، شاید الزامی نداشته باشد که عکاس از نمایش و نمایشنامه بداند ولی زمانی که قرار است یک سری عکس تخصصی از تئاتر گرفته شود، آنجاست که عکاس باید به اندازه کافی از صحنه، نمایشنامه، بازی بازیگرها و... شناخت داشته باشد. سال 85 مرحوم حمید سمندریان در یکی از مسابقات عکاسی تئاتر به عنوان داور حضور داشتند که نظر من را نسبت به عکاس عوض کردند. ایشان به دو داور دیگر گفتند که من هیچی از اصول عکاسی بلد نیستم و فقط به شما میگویم که این لحظه از درام یا میزانسن درست است یا نه. اظهارنظر در مورد اصول عکاسی را به دو داور دیگر سپرده بودند ولی مثلاً میگفتند که این خنده اشتباه و مصنوعی است و عکسی که از این خنده غیر واقعی گرفته شده جالب نیست. این خیلی دید من را نسبت به عکاسی تئاتر عوض کرد.
در حال حاضر هم یکی از انتقاداتی که به دبیرخانه جشنوارهها میشود این است که چرا در ترکیب داوریشان از کارگردانها استفاده نمیکنند.
بله. البته ما چند بار از کارگردانها دعوت کردیم ولی بعضیها خودشان قبول نکردند چون میگفتند ما شناختی از عکاسی نداریم. من فکر میکنم باید در ترکیب داوریها کارگردان و حتی بازیگر هم داشته باشیم البته در دو دوره قبل مسابقه عکس تئاترفجر، آقای رضا کیانیان در تیم داوری حضور داشتند که حضور ایشان غنیمتی بود، منتها بعضی وقتها امکانش فراهم نمیشود. ما خیلی وقتها تیم داوریمان را به خاطر محدودیت بودجه سه نفره میبندیم. سه نفر داور برای داوری 200 عکس خوب است ولی وقتی تعداد عکسها بالا میرود، تعداد داورها هم باید بیشتر شود. من خودم خیلی وقتها به دنبال این بودهام که در تیمهای داوری، یک کارگردان هم داشته باشیم چون کارگردان از نقطهنظر متفاوتی به عکسها نگاه میکند و نظرش مهم است.
به عنوان یک عکاس تئاتر فکر میکنید لازم است که برای عکاسی از یک تئاتر قبلاً یک بار اجرا را ببینید؟
من شخصاً از نمایشهایی عکس گرفتهام که خودم عکاس کار بودهام و بابتش قرارداد بستهام. این نمایشها معمولاً در مرحله بازبینیشان هم حضور داشتهام. یعنی از بازبینی آن نمایشها هم عکس میگیرم. من اعتقادی به این ندارم که مثلاً امروز به یکباره بگویم بروم از فلان تئاتر عکس بگیرم. هر کاری انجام میدهم طبق قرارداد است. عکاسی که از یک نمایش عکاسی میکند و بابت آن دستمزدی نمیگیرد را به عنوان یک هنرجوی تجربهاندوز میشناسم. البته بحث عکاسی پژوهشی و تجربهگرایی در زمینه فرم و نور و غیره ... در تئاتر موضوعی کاملاً متفاوت است و حتماً عکاس برنامهایی برای خروجی آثارش دارد. اما در مورد نمایشهایی که با آنها قرارداد میبندم، معمولاً قبل از عکاسی میروم یکبار نمایشها را میبینم و حتی لحظات را هم به خاطر میسپارم. البته این لزوماً نمیتواند باعث شود که شما عکسهای بهتری بگیرید چون هر شب از نمایش یک حس متفاوتی دارد و شما به عنوان یک عکاس حرفهای باید بتوانید در شبی که عکاسی میکنید بهترین عکسهای ممکن را بگیرید. من اگر عکاس گروه باشم، حتماً شب آخر اجراها را برای عکاسی انتخاب میکنم چون در شب آخر به همه بازیگرها یک احساس دلتنگی دست میدهد و به همین خاطر سعی میکنند با حس خوبی روی صحنه بیایند و بهترین اجرایشان را داشته باشند. من از حدود هزار نمایش در جشنوارهها و اجراهای عمومی عکاسی کردهام ولی از این بین 300- 400 تای آنها که سفارشی بودهاند را بیشتر دوست دارم چون روی آنها مطالعه کردهام و همراه با گروه پیش رفتهام. گریم و طراحی صحنه این نمایشها را به صورت مجزا عکاسی کردهام. همه چیز به صورت اصولی اتفاق افتاده است. مشکلی که وجود دارد این است که ما فقط از استیج عکس میگیریم و به بک استیج نمیرویم که ببینیم در آنجا چه اتفاقی میافتد. به نظرم میتوانیم از ورود بازیگر تا خروج آن از محل اجرا را عکاسی و مستندنگاری کنیم. اگر این کارها را انجام بدهیم خیلی جالب میشود ولی متأسفانه فعلاً تمام تمرکزمان روی صحنه است.
منظورتان همین بخش عکاسی پشت صحنه است که به دوره اخیر جشنواره تئاتر فجر اضافه شد؟
بله. خیلی بخش مهمی بود. ما این بخش را 4 یا 5 سال پیش در در نمایشگاهای انجمن راه انداختیم. سال اول دو عکس از پشت صحنه برای ما ارسال شد و به مرور در سالهای بعد عکسهای بیشتری به دست ما رسید و این عکاسان تئاتر را کنجکاو کرد که ببینند در پشت صحنه نمایشها چه اتفاقی میافتد. متأسفانه الآن فقط ویترینی عکاسی میشود و ما از مقدمات اجراها اعم از گریمها، لباسها، صحنه و ... عکس نمیگیریم. به نظرم ما ثبتکننده تصویر هنرهای نمایشی هستیم و باید عکاسی تئاتر تمام شاخههای این هنر را در بربگیرد تا در آینده شاهد آرشیو تصویریِ غنی از تمام بخشهای هنر فاخر نمایش باشیم.
بعضی از کارگردانها به سراغ عکاسانی میروند که فالوورهای زیادی در فضای مجازی داشته باشند. در واقع شاید برای آنها تعداد بینندههای عکسهای نمایش مهمتر از کیفیت عکسها باشد. نظر شما در این مورد چیست؟
بله این وجود دارد ولی به طور کلی من معتقدم که اینستاگرام و تلگرام خیلی به تبلیغات تئاتر کمک کرده است. یکی از دلایل پر شدن سالنهای تئاتر همین شبکههای اجتماعی هستند. حتی باور کنید که اگر امکانات تبلیغاتی دنیای مجازی اعم از تلگرام و اینستاگرام نبودند، شاید سالن خصوصی به این اندازه نداشتیم چون مخاطیبان از اجراها مطلع نمیشدند که چه تئاتری دارد کی و کجا و با چه عواملی اجرا میشود. الآن کل جغرافیای تبلیغات محیطی ما از چهارراه ولیعصر تا میدان انقلاب است که در آنجا هم بقدری پوسترها را روی هم میچسبانند که هیچ کدام دیده نمیشوند. به همین خاطر من فکر میکنم فقط با تبلیغات محیطی نمیشود سالنها را پر کرد چون فضایی برای آن تعریف نشده است در حالیکه تبلیغات محیطی و شهری بسیار اثرگذارتر از تبلیغات مجازی است و مردم ناخودآگاه با آن ها روبرو میشوند در نتیجه وقتی این امکان مهم تبلیغاتی وجود ندارد ما باید حتماً تبلیغات مجازی را داشته باشیم. در مورد سؤال شما هم من معتقدم که این حق طبیعی یک کارگردان است که با عکاسی کار کند که برند باشد و صفحهاش بازدیدکننده دارد ولی این همکاری باید به شکل هدفمند و حرفهای اتفاق بیفتد. در واقع عکاس باید قدر خودش را بداند و اگر قرار است در صفحهاش به شکل گستردهای تبلیغات یک کاری را انجام بدهد، هزینه آن تبلیغات هم باید به طور جداگانه بگیرد. اینکه شما یکی دو عکس از یک نمایشی را در صفحهتان بگذارید و بگویید من دارم کار عکاسی از این تئاتر را انجام میدهم یک بحث است ولی اینکه هر شب حداقل یک عکس از نمایش را به اشتراک بگذارید و بابت آن دستمزدی نگیرید، نوعی سوء استفاده است چون دارید کار روابط عمومی را انجام میدهید منتها به طور رایگان. خود عکاس باید حواسش جمع باشد که از این دست سواریها را ندهد. من خیلی از نمایشها را به خاطر این اخلاقم از دست دادهام چون معتقدم همه چیز باید در نهایت حرفهایگری انجام شود. موضوعی که میخواهم به آن اشاره کنم این است که این روزها به محصولات زرد و ناسالم، بیلبوردهای 124 متری داده میشود و این بیلبوردها همه جای شهر را احاطه کردهاند ولی کارهای فرهنگی و هنری بیلبورد ندارند. به نظرم الآن که سالنهای خصوصی راه افتاده است، شهرداری میتواند به هر کدام از این سالنها 20 استند رایگان در قطعهای مختلف بدهد تا تبلیغات خودشان را با این استندها انجام دهند و گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند.
بخش عکس و پوستر از چه زمانی به جشنواره تئاتر فجر اضافه شد؟
بخش عکس از سال 87 و در زمان دبیری آقای حسین مسافرآستانه به جشنواره اضافه شد و بخش پوستر هم یک سال بعد و در دوره مدیریت آقای حسین .
چطور شد که چنین اتفاقی افتاد؟
تا قبل از سال 87 فقط 5 مسابقه عکاسی تئاتر در ایران برگزار شده بود. یعنی بین سالهای 60 تا 87 کلاً 5 مسابقه عکاسی داشتیم که از این بین 3 دوره آن در دوره آقای حسین فرخی برگزار شده بود که یک دوره از آن هم کتاب چاپ شد. در سالهای 80 و 81 هم آقای صمدیان دو دوره مسابقه عکس تئاتر برگزار کردند که قرار بود کتابی هم چاپ شود ولی این اتفاق نیفتاد. در اختتامیه دوره دوم به 5 نفر از عکاسان منتخب هم جایزه دادند. بعد از آن دیگر هیچ اتفاقی نیفتاد. تا سال 85 که من و آقای رسول اولیازاده در حوزه هنری دو دوره مسابقهای را تحت عنوان "عکسهای برتر تئاتر" برگزار کردیم که باعث شد با بسیاری از عکاسان جوان و پویا آن روزهای تئاتر آشنا شویم. و درهمان سال بعد از یک سری از جلسات مداوم هیأت مؤسس هفت نفره انجمن عکاسان خانه تئاتر اعلام موجودیت کرد. بعد در اسفند ماه سال 86 هیأت مدیره انجمن عکاسان شکل گرفت. طبیعی بود این انجمن پس از تأسیس برای اینکه اعلام حضور کند، مسابقه رسمی عکاسی تئاتر برگزار کند. به همین خاطر در هیأت مدیره انجمن عکاسان خانه تئاتر طرحی مطرح شد که به جشنواره تئاترفجر پیشنهاد برگزاری مسابقات حرفهای عکاسی تئاتر را بدهیم. برخی از دوستان ازجمله آقای سیامک زمردی مطلق که رئیس وقت انجمن نیز بودند و خیلی هم زحمت کشیدند از طرف هیأت مدیره با آقای مسافرآستانه صحبت کردند و این اتفاق شکل گرفت و در نهایت آن مسابقه با تمام مشکلات و مشقتهایی که وجود داشت برگزار شد و کتابش هم درآمد.
استقبال از آن چطور بود؟
خیلی خوب بود. سالها بود که مسابقه عکاسی برگزار نشده بود و به همین خاطر مسابقه یک دوره 7-8 ساله را در بر میگرفت و این به خروجی و کیفیت جشنواره کمک میکرد. کیفیت مسابقه عکاسی تئاتر به حدی قابل قبول بود که مدیران بعدی هم آن را بسط و گسترش دادند. تا الآن 9 دوره از مسابقه عکاسی تئاتر به صورت پیاپی برگزار شده است که هر سال به جز دوره اخیر کتاب هم داشته است.
این مسابقه هر سال با پیگیری خود انجمن اتفاق افتاد یا برای مدیران به یک روال تبدیل شده بود؟
در چند سال ابتدایی، انجمن و هیات مدیرههای وقت پیگیری میکردند و هیچ دبیری هم نه نمیگفت چون با کمترین هزینه بهترین خروجی تصویری یک سال تئاتر ایران را در جشنواره داشتند و در چند دوره اخیر روال پیدا کرده و همیشه در فراخوان ابتدایی جشنواره به شکل کلی مرقوم میشود و ذکر این نکته هم لازم است که اعضای ستاد برگزاری جشنواره با تمام مشکلاتی که داشتند به این بخش اعتقاد دارند و در برگزاری آن بسیار کمک میکردند که جای تشکر و قدردانی دارد.
چه اتفاقی افتاد که مسابقه عکاسی در دوره دبیری آقای مهندسپور از جشنواره تئاتر فجر جدا شد؟
هر دبیری سیاست خودش را دارد و در ابتدا هم اعلام نشد که قرار است جدا شود فقط آقای مهندس پور در نشست مطبوعاتی خود گفتند چون بخش عکس و پوستر تخصصی است بعد از مشخص شدن مدیر این بخشها فراخوان آن ها منتشر خواهد شد البته مدیر این بخش هم قبل از نشست مشخص بود و برنامههای خود را داده بود من فکر میکنم جدایی این بخش توافق دبیر جشنواره و مدیر بخش پوستر و عکس بود.
اگر مسابقه عکاسی تئاتر از جشنواره فجر جدا شود و در یک زمان دیگری برگزار شود، این خطر تهدیدش نمیکند که در سالهای آینده حذف شود؟
من فکر میکنم که ما ضربههایمان را بیشتر از خودمان خوردهایم تا مدیران. چند سال قبل هم این صحبتها بود که مسابقه در یک زمان دیگری برگزار شود ولی مدیران وقت از جمله خود من با آن مخالفت کردیم و زیر بارش نرفتیم. دلیلش هم مشخص است. مسابقه عکس و پوستر در هیاهوی جشنواره تئاتر فجر بهتر دیده میشود. بعد از جشنواره تئاتر نوبت جشنواره فیلم و موسیقی فجر میرسد و ذهن رسانهها به سمت این دو جشنواره است و برگزاری این بخش در اسفند ماه به دلیلمشغله فراوان مخاطبان به دلیلنزدیکی ایام نوروز زمان مناسبی نیست. من فکر میکنم که امسال هم میشود مسابقه عکاس و پوستر را همراه با خود جشنواره برگزار کرد چون جدا کردن این مسابقه از جشنواره کار اشتباهی است. و مانند یک جشنواره تخصصی تجسمی در حیطه تئاتر به آن نگاه کرد و مسابقه در دل آن باشد و در یک زمان مناسب برگزار شود تا تاثیر خود را داشته باشد. داشتن ایدههای نو و خلاق خوب است و مهم تر از آن به ثمر رسیدن آنهاست و از طرفی بحث ظرفیت امکانات دبیرخانه و ستاد اجرایی جشنواره فجر هم مطرح است. من در ده سال گذشته به این نتیجه رسیدم که بهترین شکل برگزاری این مسابقه همان روشهای سابق است چرا که مدیر میتواند در کمترین زمان و امکانات موجود به تعهدات خود عمل کند و این بخش سرپا نگه دارد. به منظور برگزاری تخصصی آن،باید صنوف مربوطه آستین همت بالا بزنند و در اصل، این ماجرا یک شاخه تجسمی با موضوع تئاتر است.
در این بین چرا انجمن عکاسان خانه تئاتر کاری انجام نداد و مانع جدا شدن مسابقه عکاسی از جشنواره تئاتر فجر نشد؟
آن موقع اصلاً اعلام نشد که این مسابقه میخواهد بعداً برگزار شود. این اتفاقات مصادف با تغییرات هیئت مدیره شد و تا جایی که من یادم است هیئت مدیره جدید هم رفت با مدیر بخش صحبت کرد و حتی اضافه شدن بخش پشت صحنه از پیشنهادات هیت مدیره وقت بود ولی به هر حال آن اتفاق افتاد. من فکر میکنم روال قبلی برگزاری مسابقه عکاسی روال بهتری بود. مدیران قبلی با همین امکانات و در فرصتی کمتر مسابقه عکاسی را برگزار کردند و کتاب هم سر وقت بیرون آمد واصلاً دنبال هیاهو آنچنانی هم نبودند که بالای 10 داور بیاورند.
بنابراین شما 3 داور را به 11 داور ترجیح میدهید؟
من داوری حضوری را ترجیح میدهم. در داوری حضوری هر سه داور حضور فیزیکی دارند و حتماً باید همدیگر را مجاب کنند که کدام عکس یا پوستر برگزیده میشود و این چالش باعث میشود بهترین اثر از نگاه متفاوت داوران انتخاب شود. از طرفی داوران در یک موقعیت نوری مناسب و یکسان آثار را میبینند. من داوری غیر حضوری و اینترنتی هم انجام دادهام و این را میدانم که شرایط برای داوری مجازی یکسان نیست. رنگ کامپیوتری که من با آن عکسها را میبینم و با رنگ کامپیوتری که یک داور دیگر میبیند زمین تا آسمان فرق میکند که طبیعتاً این روی نتیجه داوری تأثیر میگذارد. داوری اینترنتی هم شیوه و اصول خودش را دارد. معمولاً این نوع داوریهای بینالمللی در 5 مرحله انجام میشود و در هر مرحله آثار مجدداً امتیاز میگیرند تا ضریب خطا و اشتباه پائین بیاید. و داوری مجازی تک مرحلهایی بیشتر حالت انتخاب دارد تا داوری. مشکل دیگری که وجود دارد این است که رندم آثار مشخص نیست و عکاس متوجه نمیشود که عکس یا پوسترش چند رأی گرفته است. من دوره قبل یک پوستر به مسابقه فرستاده بودم که دوست داشتم ببینم از چه کسی رأی گرفتهام ولی این امکان فراهم نبود. از طرفی من متوجه نمیشوم چرا خود دبیر مسابقه هم جزو داوران است؟ دبیری که صاحب آثار میشناسد و میداند هر اثر متعلق به کدام هنرمند است چطور میتواند داور مسابقه باشد؟ این کار اشتباه و غیر حرفهای است. دبیر کارش چیز دیگری است. با این حال مشکل اصلی کتاب مسابقه است که خیلی مهم است به موقع منتشر شود. چرا که از یک مسابقه فقط اسناد مکتوب آن میماند. ما همیشه مشکل کمبود وقت و بودجه داشتهایم هر چند دوره قبل از لحاظ زمانی فرصت کافی داشتند ولی باید بتوانیم آن را مدیریت کنیم.
بعضی از همکارانتان معتقد بودند که داوری دوره اخیر مسابقه عکاسی بدون دستمزد انجام شده و داورها دستمزدی دریافت نکردهاند که مدیر اجرایی مسابقه گفت ما در عوض برای یک سری از جوانها سابقه داوری درست کردیم. نظر شما چیست؟
به نظرم این نگاه حرفهای نیست، مگر آثار عکاسان فرصتی برای سابقهسازی دیگران و آزمون خطای آنهاست؟ من کاملاً با این دیدگاه مخالفم. جوانهای کم سابقه میتوانند از داوری مسابقههای کوچکتر شروع کنند چراکه جشنواره بینالمللی تئاترفجر جشنواره درجه یک تئاتر این مملکت است بنابراین داورها هم باید همتراز جشنواره انتخاب شوند اینکه ما داورها را دعوت کنیم و به آنها دستمزد ندهیم هم سنگ بنای بدی است. البته داور خود مختار است که دستمزد بگیرد یا نگیرد. شاید برخی از داورها بر حسب کسب تجربه دستمزد نگیرند ولی فکر میکنم جشنواره فجر جای آدمهای باتجربه است چون قرار است در آن زحمت یک ساله هنرمندان مورد قضاوت قرار بگیرد. من خودم در بخش پوستر از سه نسل داور انتخاب میکردم تا نگاهای متفاوت در داوری داشته باشیم و داوری که جوانتر از همه داورها بود با رزومه مشخص و قابل اعتنا دعوت به تیم داوری میشد که تجربه داوری داشته و حتی جایزه جهانی گرفته و همه داوران دستمزد یکسان میگرفتند و در کمترین زمان ممکن هزینه داوری پرداخت میشد.
مدیر اجرایی دوره قبل مسابقه عکاسی عنوان کرد که تعامل فوقالعادهای با انجمن عکاسان خانه تئاتر داشتهاند و نظر اعضای انجمن را جویا شدهاند. این تعامل به چه شکل برقرار شد؟
من آن زمان عضو هیأت مدیره انجمن عکاسان تئاتر نبودم ولی به نظرم اگر چنین تعاملی شکل گرفته باشد که داوری رایگان باشد کار غیر اصولی و حرفهای است. اصولاً اگر بخواهیم کاری را به طور رایگان انجام دهیم، تبعات بدی در آینده خواهد داشت. من فکر میکنم تعامل آنها بیشتر بر سر انتخاب داورها و اضافه شدن بخش پشت صحنه بود که اضافه شدن این بخش از نکات مثبت مسابقه بود. من به عکاسان جوانتر از خودم پیشنهاد میکنم در فراخوانهایی که داور و نوع و مقدار جایزهاش مشخص نیست شرکت نکنند چون قطعاً آن مسابقه فاقد ارزش است. امیدوارم جامعه عکاسی تئاتر به یک شعور بالایی برسد که در صورت مشاهده چنین فراخوانهایی به آن مسابقات اعتنایی نکنند. چطور است که این اصول در سالهای گذشته در انتشار فراخوان رعایت شده ولی در دوره اخیر رعایت نشده است؟
شما قبلاً رئیس انجمن عکاسان خانه تئاتر بودید و فعالیتهای صنفی داشتید که به همین خاطر با مشکلات آشنا هستید. در حال حاضر اگر بخواهید مشکلات این صنف را برای مسئولین مطرح کنید، به چه مشکلاتی اشاره خواهید کرد؟
ما الآن بزرگترین مشکلمان مشکل درآمدزایی درست است. من فکر میکنم اگر مسئولین از پتانسیل بالای موجود در عکاسی تئاتر مطلع شوند، خودشان را نخواهند بخشید. به هر حال بعضی از نیروها به صورت خیلی جدی مطالعه و کار میکنند و باید برایشان برنامهای در نظر گرفته شود و یا از طرف مرکز مورد حمایت قرار گیرند. واقعاً بعضی از آنها دستمزد خیلی پایینی میگیرند. متأسفانه قرارداد تیپ عملی نشد و عکاسان با گروههای نمایشی قرارداد دارند. به نظرم این مشکل راهکار دارد چون عکاسها متریال و دیتا میدهند و ادوات و تجهیزات میبرند. بنابراین مرکز هنرهای نمایشی میتواند از عکاسان حمایت کند. الآن در شرایط خیلی بدی قرار گرفتهایم. قبلاً مرکز هنرهای نمایشی از نمایشها حمایت میکرد و برای عکاسان دستمزدی را قائل میشد ولی الآن این اتفاق صورت نمیگیرد. حتی در مسابقاتی که برگزار میشود هم شکل ارائه کتابها خیلی حقیرانه است. مسابقات را باید پر و پیمانتر برگزار کنیم چون خروجی آن کتاب هر چه نفیستر و شکیلتر باشد، حق تألیف عکاسها هم بالاتر میرود. الآن حقالزحمه عکسها 150 هزار تومان است که خیلی حقیرانه است. مرکز هنرهای نمایشی میتواند این حمایتها را در جشنواره فجر هم انجام بدهد. البته یک سری حمایتهای صنفی هم خود انجمن میتواند انجام دهد چون بچههای عکاس وقتی میبینند در این حرفه پول نیست، قطعا میگذارند و میروند. من در طول این 10 سال خیلی از افراد را میشناسم که این حرفه را کنار گذاشتهاند. ما الآن در بهشت عکاسی تئاتر قرار داریم چون قبلاً هیچ مسابقهای نداشتیم ولی بعد از تأسیس انجمن فقط ۴ مسابقه عکاسی تئاتر را در شهریور ماه سال ۹۳ برگزار کردیم. در طول سال مسابقات مختلفی در زمینه عکاسی تئاتر برگزار میشود و حتی خود انجمن هم سالی دو بار نمایشگاه عکاسی تئاتر میگذارد. از طرفی اعتبار انجمن باعث شده که ما در همایش "10 روز با عکاسان" کرسی داشته باشیم. الآن نسبت به گذشته اتفاقات بهتری افتاده اما باید سعی کنیم این اتفاقات را ارتقاء بدهیم و به سمت درآمدزایی برویم. مرکز هنرهای نمایشی اگر بتواند گروههای تئاتر را مجاب کند که عکاسهایشان را از بین اعضای انجمن عکاسان تئاتر انتخاب کنند، کمک خیلی بزرگی به ما خواهد کرد. در سینما تا حدی این کار را اجرایی کردند ولی باید توجه کرد که ما در کارهای فرهنگی نمیتوانیم در یک ساعت به تولید برسیم و قطعاً زمانبر خواهد بود. اصولاً کار صنفی کردن خیلی سخت است. شما برای جمعآوری چند اثر در یک نمایشگاه نیاز به یک تیم 10 نفره دارید، حالا حساب کنید که میخواهید برای این آثار، کتاب چاپ کنید و مسابقه برگزار کنید و به شکایات شرکتکنندگان نیز رسیدگی کنید. خود انجمن عکاسان تئاتر نعمتی است که با وجود مشکلات در طول این 10 سال به زور نگه داشته شده است تا به تعلیق نرسد. ما صرفاً یک انجمن فرهنگی و صنفی هستیم که در طول این مدت فقط توانستهایم قابلیتهای عکاسی را معرفی کنیم. در حالیکه ما باید یک انجمن صنفی و فرهنگی شویم.
سخن پایانی؟
بچههایی که الآن در حوزه عکاسی تئاتر فعالیت دارند حتماً یک بار فضای پیش از تشکیل انجمن را مرور کنند تا ببینند عکاسی تئاتر در کجا قرار داشته است. ما باید سطح مطالبههای خودمان را بالا ببریم و از مرکز هنرهای نمایشی هم بخواهیم که کارت انجمن ما را به رسمیت بشناسد. اگر این اتفاق بیفتد، گروههای تئاتر مجبور خواهند شد از عکاسهای عضو انجمن استفاده کنند. در این صورت عکاسهایی که بیرون کار میکنند هم میآیند تا عضو انجمن شوند و حتی این باعث میشود که دیگر کسی بدون دستمزد عکاسی نکند. ما به عکاسانی که رایگان کار میکنند هم این تذکر را میدهیم که قیمتشکنی نکنند. به نظرم این اتفاق باعث میشود که انجمن یک مسیر 10 ساله را جلو بیفتد. مشکل اصلی ما بحث فتوکالها است چون الآن به عکاسها اجازه میدهیم که بیایند عکس بگیرند و در این صورت گروهها اصلاً احتیاجی به عکاس پیدا نمیکنند. اصولش این است که در تئاتر هم مثل سینما برای هر روش یک عکاس داشته باشیم. ما الان حرفهای نیستیم و صرفاً بچهها را بیمه میکنیم ولی اگر به سمت حرفهای شدن برویم خیلی خوب میشود منتها این زمانبر است. این کار یک خرد جمعی میخواهد و تنها کار ما نیست. عکاسی تئاتر در این فاصله جای خودش را پیدا کرده و مدیران هم نسبت به آن کاملا شناخت پیدا کردهاند. در حال حاضر جشنوارهها همراه با مسابقات عکاسی برگزار میشود و این مسابقات اصلاً حذفشدنی نیستند.