سرویس تئاتر هنرآنلاین، محمدصادق ملک از بازیگرانی است که سابقه طولانی در حوزه تئاتر دارد. او از سال 73 فعالیت حرفهای خود را در حوزه تئاتر شروع کرده است و اکنون نیز در نمایش "سوی کابوی" نوشته محمد میرعلیکبری و به کارگردانی پریسا محمدی ایفای نقش میکند. این اثر نمایشی از 15 بهمنماه ساعت 20:30 در مجموعه تئاتر دیوار چهارم (تماشاخانه پایتخت) روی صحنه است.
محمدصادق ملک در گفتوگو با هنرآنلاین درباره این اثر نمایشی گفت: "سوی کابوی" اسم یک خیابان در تایلند است و خیلی از توریستها به این محل سفر میکنند و مردمان آنجا احترام زیادی برای گردشگران قائل هستند. اتفاق نمایش ما در این خیابان میگذرد و داستان این است که چند ایرانی به دلایل مختلف آنجا هستند و حضور این افراد مقارن میشود با اختلافات داخلی که در تایلند است.
او در ادامه افزود: طرفدارن حزب حاکم و حزب مخالف نسبت به وضع موجود در خیابان، اعتراضاتی را به یکدیگر وارد میکنند و از طرفی ارتش هم جانبداریهایی دارد و خلاصه کشور شلوغ میشود. در همین شلوغیها اتفاقاتی برای چند نفر ایرانی که آنجا هستند، میافتد. در نمایش یک نگاه کمدی وجود دارد و هم یک نگاه تلخ و گزنده. نمایش یک تراژدی است که در این قالب، کمدی هم دارد.
این بازیگر تئاتر درباره نقشی که در این اثر ایفا میکند، خاطرنشان کرد: من در این نمایش نقش فردی را بازی میکنم که اسمش مجتبی است. مجتبی بنا به دلایلی عاشق کشور و مردم تایلند شده و مدام و به هر بهانهای از کشور خود به آنجا مسافرت میکند. به نوعی تایلند را به عنوان کشوری که در آن آرامش دارد انتخاب کرده است. این فرد در کشور خودش یک معلم بازنشسته با سوابق جزئی سیاسی بوده که مرتب تحت فشار قرار داشته است و میتوان وی را شکست خورده قلمداد کرد.
ملک در ادامه صحبتهایش اضافه کرد: مجتبی تایلند را به خاطر فضای فرهنگی و صداقتی که در رفتار مردمش است دوست دارد. او ناظر است بر اتفاقاتی که در محل زندگیاش میافتاد و در این راستا دخل و تصرفی ندارد. اتفاقاتی که حول محور شخصیت مجتبی در این نمایش میافتد بسیار جذاب است و همین دلیل باعث شد تا من مسئولیت این نقش را بپذیرم.
او درخصوص مخاطبان نمایش "سوی کابوی" خاطرنشان کرد: این نمایش هم میتواند مخاطب خاص داشته باشد و هم مخاطب عام. یکسری تماشاگرانی هستند که از آغاز دهه 90 پس از برخی تغییر و تحولات اجتماعی پیگیر تئاتر شدند. به عبارتی تئاتر دیدن مد شد و در این بین، طبقه متوسط از بین رفت و طبقه تازه به دوران رسیده جای آن را گرفت؛ منتهی بدون داوری منفی. به طور مثال فرض کنید عدهای که از شرایط اقتصادی خوبی برخوردار نبودند به یکباره از درآمد نفتی بهرهمند میشوند پس همین تغییر و تحول میتواند یک طبقهای را ایجاد کند. در تئاتر هم همین است بنا به اتفاقاتی که در حوزه اجتماعی کشور رخ داد عدهای که پیشینه تئاتر نداشتند روی به تئاتر دیدن آوردند. از اینرو تئاتر دیدن مد شد و این افراد تا حدی سالنها را پر کردند.
بازیگر نمایش "سوی کابوی" همچنین افزود: به نوعی این افراد کیفیت را در تئاتر دنبال نمیکنند بلکه دنبال کمیت هستند. حداکثر مطالبه بسیاری از این مخاطبان این است که درددلهای اجتماعی جامعه در کار دیده شود. حال اینکه کار اندیشهورز باشد یا ایدهمدار و فرقش با تلویزیون چیست، خیلی برای اینگونه مخاطبان مطرح نیست. پس ما مخاطب خاص به معنای واقعی در دهه 90 کم داریم زیرا بسیاری از این افراد خاص در حال حاضر با فضای کنونی تئاتر قهر هستند و بیشتر ناظر بر اتفاقاتی هستند که در جامعه میافتد.
محمدصادق ملک ضمن گلایه نسبت به این موضوع که از اواسط دهه 80 هرچه به این طرف آمدیم با کارهای ضعیف و کپی روبرو شدیم، اظهار داشت: حقیقتاً کارهای اواخر دهه 70 تا اواسط دهه 80 آثار به نسبت خوب و تولیدی بود؛ اما سالهاست از آن فضا فاصله گرفتیم. حتی کارهایی که امروز خوب دیده میشوند و مخاطبان از آن تعریف میکنند اغلب کپی هستند. وقتی بدنه جامعه برای کارهای کپی خارجی هورا میکشد، تئاتریها هم به این سمت کشیده میشوند. ما هم که در حوزه تئاتر هستیم نمیتوانیم به مخاطب بگوییم این بینش اشتباه است. به هر حال خلق و خوی کنونی اکثریت مخاطبان این است و ما هم این را قبول کردیم.
او با بیان اینکه در این سالها و در بسیاری از حوزهها جای ارزشها و ضدارزشها با هم عوض شده است، متذکر شد: همین موضوع باعث شده در مواقعی مسیر منحرفی در پیش گرفته شود. از طرفی نقش اقتصاد در فرهنگ به نسبت دهه گذشته بسیار پررنگ شده است. البته باید توجه داشت که پول نقش حیرتآوری را در تمام حوزهها بازی میکند اما در این گفتوگو منظور من نقش اقتصاد در تئاتر است. امروز اگر کارگردانی بخواهد کار تئاتر انجام دهد اولین دغدغهاش پیدا کردن سرمایهگذار و اسپانسر است. اکنون اکثر سالنها خصوصی هستند و برای یک ماه اجاره سالن باید 20 تا 40 میلیون هزینه کرد.
این بازیگر در ادامه گفت: حال به این مبلغ ساخت دکور، خرید لباس، متریال گریم و... را هم باید اضافه کرد. از همه این هزینهکردها که بگذریم تازه به دستمزد بازیگران میرسیم. در اواخر دهه 70 تا اواسط دهه 80 مهمترین دغدغه کارگردان داشتن یک ایده خوب بود و بعد پیدا کردن هنرمندانی بود که بتوانند به خوبی آن ایده را اجرا کنند و بعد از همه این موضوعات، دغدغه جذب مالی بود زیرا در آن ایام دولت حامی تئاتر بود و حتی در دانشگاهها مرتب شاهد تولیدات جدید بودیم. با تمام این تفاسیر متوجه میشویم که چرا کیفیت کارها به نسبت سالهای قبل افت کرده و مجبوریم این دوره را سپری کنیم.