سرویس تئاتر هنرآنلاین: فرامرز کلانتری نویسنده و کارگردان نمایش "سلبریتی‌های گمنام" اثر حاضر در بخش آف استیج سی و ششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر، در پی نقد این نمایش در صفحه هنرآنلاین، یادداشتی را در اختیار این رسانه قرار داد که به شرح زیر است:

"جایگاه نقد در تئاتر ما همواره چالش برانگیز بوده و هست، آنچنان‌که در دو دهه گذشته شاید 10درصد از نقدهای منتشر شده در عرصه نمایش باعث شکوفایی اثر نمایشی شده است و چرایی این موضوع را تقریبا همگان می‌دانیم که می‌بایست و می‌بایست منتقد به لحاظ فنی مسلط به تئاتر باشد، زیبایی‌شناسی تئاتر را بشناسد و از اطلاعات کافی و وافی در خصوص اثر مورد نقد برخوردار باشد.

یک اثر نمایشی از چندین لایه درونی و بیرونی تشکیل می‌شود، لاجرم منتقد باید علوم رفتاری و اجتماعی مانند جامعه شناسی، روانشناسی، فلسفه، علوم سیاسی و... را به خوبی بداند و بسیاری از فاکتورهای دیگر که در این مقال نمیگنجد...

اصلا کاری به پشت پرده نمایش "سلبریتی‌های گمنام" نداریم که مانند عموم نمایش‌ها با چه مشقاتی آماده نمایش می‌شود، فقط از منظر نقد منتشر شده توسط آقای پارسایی به نمایش نگاه می‌کنیم...

جناب پارسایی، دوست عزیز... آیا شما قصه سرراست نمایش را هم متوجه نشدید؟ قصه‌ای بسیار ساده و روان که خود نیز بدان اشاره کرده‌اید؟ مگر نه اینکه از اصول نقد این است که هرگاه منتقد متوجه موضوع و یا مبحث در نمایش نشد، ابتدا سوال کند و بعد نقد کند؟ شما ابتدایی‌ترین دستاویز نقد که قصه نمایش است را متوجه نشدید و قصه را طور دیگری بیان کردید، پس چطور دست به قلم برده و شروع به نقد کردید؟ آیا آدرس غلط دادن به تماشاگر و خواننده از وظایف منتقد امروزی تئاتر ماست؟ حتی شما از اقلیم نمایش هم نمی‌دانستید آنچنان‌که پیشنهاد می‌دهید که بازیگران، لباس دشداشه که خاص اعراب عزیز است بپوشند در صورتی‌که بارها بازیگران اعلام کردند که ما از بوشهر آمده‌ایم، می‌دانید که بوشهر اصلا قوم عرب ندارد؟!!

برادر بزرگوار و منتقد... آیا می‌دانستید نمایش "سلبریتی‌های گمنام" در بخش کاربردی آف استیج اجرا می‌رود؟!! تکرار می‌کنم: بخش کاربردی...

حتما با نمایش‌های کاربردی آشنایی دارید!! خلاصه می‌گویم تئاتر کاربردی شامل آموزش‌گری، درمان‌گری، تئاتر با اجتماعات، تئاتر با کودکان، تئاتر خاطره و... می‌شود.

آیا در نقدتان نباید اشاره‌ای صریح به این موضوع داشته باشید؟

نمایش "سلبریتی‌های گمنام" از معدود نمایش‌هایی بود که افرادی با محدودیت جدی جسمی و حرکتی در آن حضور داشتند، کوچک جثه نیستند، محدودیت آن‌ها ختم به بیماری شدید شده است اما در هیچ کجای نمایش این محدودیت‌ها را جار نزدند... مثل من و شما و دیگران بودند، آموزه‌ای بودند تا کسی که دارای محدودیت جسمی حرکتی و حتی ذهنی خاص است بداند که می‌تواند فارغ از نیازها و هیاهوها، زندگی و مطالبات طبیعی فردی و اجتماعی خود را داشته باشد...

این موارد را در نمایش ندیدید یا نخواستید ببینید؟ که اگر به درک خوبی از اجرای فداکارانه بازیگران و عوامل نمایش می‌رسیدید و می‌دیدید که بازیگران برای رضایت تماشاگر و هدف خود حتی سینه‌خیز روی زمین سرد حرکت می‌کنند، آن‌گاه به دنبال میزانسن آن‌چنانی برای رضایت دل خود نمی‌گشتید...

"سلبریتی‌های گمنام" همان نمایش روحوضی ایرانی ماست که مهم‌ترین ویژه‌گی آن، شیوه‌ای خنده‌آور با بداهه‌سازی بازیگران و لحن و زبان انتقاد آمیز و با وجود شخصیت سیاه است... شما با این جمله که نمایش سلبریتی‌های گمنام صرفا جهت سرگرمی‌ست، قصد تحقیر مجموعه گروه را داشته‌اید هر چند ما به این رفتار نمایشی خود افتخار می‌کنیم چرا که تماشاگران را دیدیم که بعد از اجرای سوم نمایش، در حالی‌که بازیگران روی فرش قرمز بودند بیش از پانصد نفر آنها را دوره کرده و تا ساعتی مجالی به آنها ندادند... این ماحصل یک گروه نمایشی در حوزه نمایش کاربردی است... همه بازیگران ما سیاه نمایش روحوضی ایرانی بودند، کاملا هم‌سو و همراه با جامعه امروزی...

جناب پارسایی بزرگوار... ممنونم از شما که به واسطه نقدتان باعث شدید بنده چند سطری بنویسم... قصدم دفاع نبود بلکه توضیح و روشنگری بود... هر چند معتقدم گاهی منتشر نشدن یک نقد به نوعی در ارتقای سطح کیفی آن اثر بسیار موثرتر است تا منتشر شدن...

فرامرز کلانتری 

نویسنده نمایش سلبریتی‌های گمنام"