سرویس تئاتر هنرآنلاین، نمایش "شلتر" به نویسندگی ساناز بیان و کارگردانی امین میری روز چهارشنبه 4 بهمنماه در هفتمین روز از سی و ششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ساعت 16:30 و 19 در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر اجرا خواهد شد.این اثر نمایش شباهت بسیاری به تئاتر مستند با استاندارهای جهانی دارد و به شیوه مستند روایت خود را مطرح و طرح مسئله میکند.
امین میری در گفتوگو با هنرآنلاین درباره تغییرات اجرای نمایش "شلتر" در سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر گفت: از آنجا که این نمایش مستند است بر اساس اتفاقات روز تغییراتی بسیار جزئی در بعضی قسمتها اعمال شده است که بهتر است بگویم روتوشی در نمایش انجام شده است که این تغییرات کلی نیست و شیوه و ساختار به همان شکل اجرای عموم است.
این کارگردان تئاتر مستند درباره ایده اجرای نمایش "شلتر" اذعان داشت: چند سال پیش در خیابان ایده کار کردن درباره زنان خیابانی به ذهنم رسید، اما همچنان برایم قطعی نشده بود چون به غیر از آن سوژههای دیگری هم در ذهنم بود. دستیاری به نام خانم اخوان داشتم. جلسات ما با ایشان در کافهای در چهار راه ولیعصر برگزار میشد که معمولاً تا ساعت 11 شب طول میکشید. خانه ایشان در سعادتآباد بود و هر شب مجبور میشد که از ولیعصر یک آژانس بگیرد و به خانه برود. یک شب که داشتم ایشان را به آژانس میرساندم، گفت تنها زمانی که دوست دارم پسر یا مرد باشم همین موقعها است. دلیلش را پرسیدم و ایشان گفت که اگر مرد بودم اکنون با ماشین خطی به انقلاب میرفتم و بعد هم از آنجا به سعادتآباد میرفتم و دیگر مجبور نبودم که هر شب آنقدر پول آژانس بدهم. خانم اخوان گفت که بعضاً هم که خواسته با ماشین خطی به خانه برود، تا خانه تن و بدنش میلرزیده. آن شب حرفهای خانم اخوان خیلی درگیرم کرد که یک مستند در مورد امنیت زنان بسازم، در حالیکه همچنان آن داستان زنان خیابانی هم در ذهنم بود.
وی در ادامه اضافه کرد: شروع کارهای این پروژه ابتدا با تحقیقات کتابخانهای بود اما از زمانی که وارد تحقیقات میدانی شدیم، ناخودآگاه دیدیم که موضوع زنان خیابانی، اعتیاد و کارتنخوانی مثل یک زنجیر به یکدیگر وصل هستند. بنابراین روی موضوع زنان کارتنخواب متمرکز شدیم. زنان کارتنخواب با مردان کارتنخواب شرایط متفاوتی دارند. زن اگر بخواهد شب را در بیرون از خانه بخوابد، برایش امنیتی وجود ندارد چون حامی ندارد.
این کارگردان ضمن بیان اینکه در تحقیقات میدانی مصاحبههای زیادی انجام دادیم که بسیار برایم دردسر ایجاد کرد، خاطرنشان کرد: حس کردم که صرفاً نباید در مورد زنان خیابانی کار کنم و باید به طور کلیتر به این مسأله بپردازم چون همانطور که گفتم همه اینها به هم وصل هستند. تحقیقات ما که تمام شد، خانم بیان شروع به نوشتن متن این نمایشنامه مستند کرد. به نظرم نوشتن این نمایشنامه خیلی سخت بود. همه فکر میکنند که نوشتن نمایشنامه مستند کار سادهای است چون همه چیز از مصاحبهها انتخاب میشود ولی همین که از مصاحبهها کدام یک گزینش شود و چه مسیری باید در نمایشنامه وجود داشته باشد، کار را از نوشتن نمایشنامهای که ایده دارد سختتر میکند. نویسنده یک نمایشنامه مستند باید به همه مصاحبهها و شخصیتها اشراف داشته باشد. مخصوصاً در این کار که تعداد کاراکترهای ما زیاد بود و هر کدام از کاراکترها جذابیتی داشتند که به سادگی نمیشد حذفشان کرد. همین نکته باعث شد که 4 روز مانده به اجرا کاملاً متن به هم بریزد.
میری با اشاره به اینکه بعضاً یک سری به دلیل اینکه آدمهای واقعی را به نمایششان میآورند، میگویند که این نمایش مستند است، عنوان کرد: برای اولین بار در نمایش "شلتر" آدمهای واقعی به کار گرفته شدند که هر کدام داستانهای خودشان را میگویند. آنها انگار که یک بار زندگی را تمام کردهاند و اکنون به مرحلهای رسیدهاند که میگویند آن چیزهای که در دوره قبلی تجربه کردهایم، خیلی اتفاقات عجیب و غریبی نبوده است. گفتن از گذشته یک زندگی خصوصی شجاعت خاصی میخواهد که آنها داشتند و آمدند این کار را انجام دادند. بازی خوبی هم داشتند و گاهی که اشتباهی رخ میداد، صحنه را جمع میکردند، کاری که شاید بعضی از بازیگرهای حرفهای هم نتوانند انجام دهند.
وی همچنین تصریح کرد: در نمایش "شلتر" تلاشمان این بود که قضاوت نکنیم. نه مردها را بکوبیم و نه زنها را. بنابراین همانقدر که مردهایی که به زنان ظلم کردند را نشان دادیم، مردهایی را هم نشان دادیم که به زنان کمک میکنند. یک داستانی را هم داشتم که جزو جذابترین داستانهای شلتر بود اما به خاطر حفظ حرمت آن آدم، داستانش را نیاوردیم چون حرمت آدمها برایمان مهمتر بود. دوست داشتم طوری برخورد کنم که آدمها برای کارهای بعدی به من اعتماد کنند.
این کارگردان تئاتر نخستین مخاطبان اینگونه سوژهها را اعضای خود گروه عنوان کرد و گفت: تغییر نگاه باید ابتدا در اعضای گروه اتفاق بیفتد. مخاطبان نمایش "شلتر" همه مردم هستند؛ از مردم عادی گرفته تا سیاستمدارها. از طرفی، درست است که مردم صبح تا شب برخی از اتفاقات تلخ این نمایشها را در کوچه و خیابانها میبینند، اما معمولاً یا بیتفاوت از کنارها رد میشوند و یا بعضاً به آنها بیاحترامی میکنند. ما به مردم نشان میدهیم که چه اتفاقی افتاده که آن آدمها به اینجا رسیدهاند. بعضی از آنها واقعاً تصمیمشان بین خواستن و نخواستن نبوده، بلکه تصمیمی میان توانستن و نتوانستم گرفتهاند و یک جاهایی کم آوردهاند.
میری درباره میزانسنهای نمایش "شلتر" یادآور شد: عدهای به من ایراد میگیرند که این نمایش تئاتریکال نیست. من در این کار میزانسنهایی گذاشتهام که برایشان دلیل دارم. مثلاً صحنه تخت، یک رویایی است که تبدیل به یک کابوس میشود. قبل از آن از رومئو و ژولیت صحبت میشود که مرا به یاد دکتر رفیعی میاندازد. بنابراین تلاش کردم که نگاهی از جنس کارگردانی دکتر رفیعی در آن صحنه داشته باشم. شاید آن صحنه از بیرون خیلی بهم ریخته دیده شود که عمدی است وگرنه میتوانستم بگویم به شکل هندسی بنشینند. یک سری ترفندهایی هم دارم که یکی از آنها برف بود اما امکانش وجود نداشت که در این اجرا از آن استفاده کنیم. اینکه صحنهای بازسازی شود و تماشاگر باورش کند، خیلی سخت است. نمیدانم که تا چه حدی از پسش بر آمدهام. در این نمایش من به عمد خواستم که سندیت واقعی بودن کاراکترهایم را با صدا بدهم و از تصویر استفاده نکنم. یک سری ایدهها داشتم که در این کار اجرایی نشد و امیدوارم که در مستند بعدی بتوانم آن ایدهها را به اجرا برسانم.
وی با بیان اینکه در نمایش "شلتر" دوست داشتم که بازیها عین به عین شود و بازیگرها کاراکترهایشان را ببینند و روی آن آدمها تمرکز کنند، عنوان کرد: کار من هم کار سختی بود چون روی بازیگرها فشار روحی زیادی از جانب سوژهها وارد میشد و تمریناتشان هم تمرینات سخت روانی بود. برای این نمایش من به شکل دیگری بازیگران را پرزنت کردم. در اواخر فروردین 94 در موسسه کارنامه گفتم که خانمها برای تست بیایند که 70 ،80 نفر آمدند. حدود یک ساعت و نیم در مورد سوژه "شلتر" به آنها فیلم نشان دادم و گفتم که سوژه و داستانش در مورد اینهاست. شما هر حال روحی و روانی که به شما دست داد را در دو ساعت، 100 برابر کنید. یعنی من از روز اول میدانستم که چه میخواهم. یک عده قبول کردند و بعضیها نتوانستند و کنار کشیدند. این بازیگران در طول تمریناتمان همه نوع سختی کشیدند. آنها با فضاسازیهای نمایشی، انگار دوباره هروئین مصرف کردند، خماری پس دادند و همه چیز را لمس کردند.
امین میری در پایان گفت: از آنجا که بسیار درگیر تمرینات نمایش بودم امکان تماشای کارهای جشنواره را نداشتم. اما به نظرم اگر در چنین جشنوارهای بلیت فروشی برای عموم بیشتر بود، بهتر بود. یا اینکه ستاد جشنواره سانسی را ویژه میهمانان ویژه و خبرنگاران در نظر میگرفت و سانس دیگر را به بلیت فروشی برای دیگر مخاطبان اختصاص میداد چرا که بسیاری از مخاطبان از اینکه نتوانستهاند بلیت نمایش مورد نظرشان را تهیه کنند، گلایهمند بودهاند.