به گزارش هنرآنلاین به نقل از رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، شهاب حسینی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون از پردیس تئاتر تهران بازدید کرد و در حاشیه این بازدید گفت: از راهاندازی این پردیس مطلع بودم ولی در این سطح حرفهای فکرش را نمیکردم. خوشحالم از اینکه فضاهای فرهنگی، به ویژه در جاهایی که کمتر این فضاها وجود داشته، تأسیس میشود. اینجا خیلی خوب کار شده و آنچه که اسمش را میشود گذاشت احترام به شخصیت و سلیقه مخاطب در آن رعایت شده است. این خیلی من را خوشحال کرد. فضاهای اینچنینی این امکان را به وجود میآورد که انگیزهها شکل بگیرند و اشتیاقی به وجود بیاید که اگر کسی میتواند گامی بردارد، حتماً این کار را بکند.
حسینی افزود: من با دیدن این مجموعه اولاً خیلی خوشحالم که پردیس تئاتری به این شکل راه افتاده و تصور میکنم قابلیتهای خیلی بیشتری در این مجموعه وجود دارد. اینجا میتواند یک مجموعه فرهنگی بسیار خوب باشد و در عین حال برنامههای فرهنگی و جشنوارهها در آن برگزار شود، جایی که نیرو پرورش دهد. من اصالت را به منابع انسانی میدهم، منابع انسانی هم نیاز به فضا دارند.
در جنوب شهر انگیزه بیشتری برای پیشرفت وجود دارد
وی درباره موقعیت جغرافیایی پردیس تئاتر تهران عنوان کرد: به نظرم امروز شمال و جنوب شهر فقط شاید از منظر مالی و اقتصادی تفاوت داشته باشند و در شرایطی که این سطح از آگاهی و اطلاعات وجود دارد، چیزی به نام شمال و جنوب شهر نداریم. اگر بخواهیم از این منظر یعنی از منظر تلاش برای ساختن آینده نگاه کنیم، اتفاقاً برعکس است. این قدر که در جنوب شهر انگیزه برای رشد و پیشرفت وجود دارد، در جاهای دیگر ممکن است وجود نداشته باشد.
دسترسی و هوای بهتر پردیس تئاتر تهران نسبت به دیگر مراکز تئاتری
حسینی ادامه داد: ما در شهری به نام تهران بزرگ زندگی میکنیم که زمانی میتواند این بزرگ بودن معنا پیدا کند که امکانات به ویژه امکانات فرهنگی که نیاز اصلی جامعه است، به طور منظم و مساوی در همه جای شهر ساخته شود. منطقهای که پردیس تئاتر تهران ساخته شده از نظر دسترسی بسیار خوب است، از نظر نبودن ترافیک، وجود جای پارک فراوان و حتی آب و هوا؛ هوای اینجا بسیار بهتر از مناطق مرکزی شهر است. برای مثال دسترسی اینجا به مراتب از فرهنگسرای نیاوران سادهتر است. در نهایت من مکان پردیس را مانعی نمیدانم، در صورتی که اتفاقاتی که در اینجا شکل میگیرد حاوی یک هدف مهم و معنا باشد. اینکه جوانان بدانند در اینجا میتوانند سنگ بنای آینده خود را بگذارند. در این صورت اهمیتی ندارد که این مرکز کجا باشد.
وی به فقر فرهنگی اشاره کرد و گفت: فقر فرهنگی به خاطر نبود ارائه درست فرهنگ به مخاطب ایجاد میشود. زمانی که فقر شناختی وجود دارد. امروز جوان نمیتواند مسیر زندگیاش را به وضوح ترسیم کند و هویت خود را به درستی تشخیص دهد. چه کار کنیم که هویتها شکل بگیرد؟ باید مردم را به خودشناسی دعوت کنیم. شرایطی را برایشان فراهم کنیم که به کشف و شهود و جستوجو بپردازند و ظرفیتهای درونیشان را کشف کنند. منِ نوعی وقتی کلاسهای آموزشی استاد سمندریان به وجود آمد، رفتم و تازه فهمیدم که شاید بتوانم بازیگر شوم.
این بازیگر مطرح اضافه کرد: وقتی هیچ انتخابی وجود ندارد، آدم سرگردان میشود. وقتی سرگردان میشود، زندگیاش باری به هر جهت میشود. شاید دنبال این نمیرود که خودش را ارتقا دهد. ولی وقتی فضایی باشد که رقابت سالم و در عین حال جدی در آن شکل بگیرد، آدمها تشویق میشوند که به جز توانمندیهای شخصی خودشان برای ساختن زندگی و آیندهشان، نمیتوانند حساب کنند. بسترش باید وجود داشته باشد. اگر اینجا مثلاً جشنوارههایی را بگذاریم و این امکان را بدهیم که از همه نقاط کشور تئاترهایشان را بیاورند و تمرین و اجرا کنند، این انگیزه میدهد. من جوانهای زیادی را در حیطه کاری خودم میشناسم که بسیار خلاق و دست به قلم هستند، فیلمسازهای خوبی داریم. در واقع موضوع منابع انسانی نیست، مکانی برای ارائه وجود ندارد. متاسفانه همه جا چرخدندههای خردکننده روابط اجازه نمیدهد خیلیها وارد شوند. اگر جایی باشد که با آغوش باز از هر نوع استعداد و اندیشهای استقبال کند، ما شاهد شکوفایی زیادی هستیم. منابع انسانی اصالت دارند. نفت، گاز، طلا و... هیچ کدام بدون مغزی که بتواند اینها را از دل زمین بیرون بکشد، ارزش ندارند. هیچ کاری بدون تفکر و منابع انسانیاش شکل نمیگیرد و پیش نمیرود. سینما یک بت یا یک قلعه دستنیافتنی نیست. سینما را آدمها به وجود آوردهاند. سینماگری باید وجود داشته باشد که سینما وجود داشته باشد. نمایشگری باید وجود داشته باشد که تئاتر وجود داشته باشد. اساساً اندیشهای باید وجود داشته باشد. کار این مرکز و همه مراکز فرهنگی دیگر باید تولید اندیشه باشد.
وی به لزوم ایجاد فضاهای فرهنگی اشاره کرد و گفت: به ازای هر پنج فست فودی که در شهر باز میشود، حداقل یک سالن نمایش لازم است. فقط به خوراک جسمی توجه میکنیم، ولی باید توجه بیشتری به خوراک روحی داشته باشیم. مسلماً با نگاههای رادیکال نمیشود اینطور کارها را پیش برد. جوانهای امروز واقعاً به نسبت نسلهای گذشته فرهیخته هستند. همین الان روابطشان با هم را میبینم که در حیطه ادب است، قبلاً اینطور نبود. هر چه آدم بددهنتر و الواتتر بود، به نظر میآمد که گلیم خودش را بهتر از آب بیرون میکشد. ولی الان اینطور نیست. جوانها اهل تحقیق و گفتوگو هستند، فضا ندارند. اینجا اگر برنامهای برگزار کنید که هنرمندان گمنام بیایند اثر هنری خودشان را به نمایش بگذارند، بعضاً اگر بخواهد با ممیزی خاصی مواجه شود یا بگویند این جزو قانون ما نیست، این دلسردکننده است. هنر چیزی است که مرز نمیشناسد و باید برای همه وجود داشته باشد. خیلی هم نمیشود سفت و سخت گرفت. بعضی وقتها اسم مراکز دولتی که میآید، همه موضع میگیرند. چون فکر میکنند آنجا دست و پای آدم بسته است و کاری پیش نمیرود. ولی اصلاً اینطوری نیست. به من گفتند اینجا بالغ بر ۲۵۰ میلیارد تومان هزینه شده است. مدیریت شهری کار خودش را کرده، ما باید این را به یک بهرهوری برسانیم که شهرداری تشویق شود در یک منطقهای بیاییم این کار را بکنیم. ولی اگر فقط یک سری تجهیزات باشد، طبیعتاً شهرداری هم دیگر انگیزهای برای ایجاد چیزی نخواهد داشت. چون میبیند فقط هزینه است و استفادهای از آن نمیشود.
بگذاریم کثرت به وحدت تبدیل شود/ باید درباره همه چیز گفتوگو کنیم
حسینی با بیان اینکه بیشتر از بازیگری و شرکت در جشنوارههای مختلف، به انجام کارهای زیربنایی علاقه دارم، عنوان کرد: به عنوان کسی که مردم به او نمره قبولی در کارش دادهاند، این یک وظیفه برایم ایجاد میکند که تجربیاتم را انتقال دهم. به صورت انفرادی نهایت میتوانم در خانهام یک کارگاه شخصی برگزار کنم. ولی وقتی عمومیت بیشتری پیدا کند، به ویژه در این مناطق، استعدادهای درخشان ظهور میکند. بیشتر آدمهای موفق کسانی بودهاند که طعم محرومیت و فقر را در زندگی چشیدهاند. خواستن را بلد شدند و پیرو آن حرکت کردند. وقتی آدم غنی به دنیا بیاید، مهمترین انگیزه زندگی را از دست میدهد و آن خواستن است. به قول اشمیت دهان که باز میکنی، قبل از اینکه غذا بخواهی غذا میدهند. قبل از اینکه آغوش محبت بخواهی، آغوش محبت به تو میدهند. ولی وقتی اینها را نداشته باشی، برای پیدا کردن آن زحمت میکشی. واقعاً باید به جوانها احترام گذاشت و به آنها اعتماد کرد. جوانان در ارتباطاتشان با هم نگاه جنسیتی ندارند، با هم در حیطه ادب و اخلاق معاشرت میکنند. خودشان بیاخلاقی را خوب میشناسند و آن را تحمل نمیکنند. نیازی هم به نیروی ناظر و بازدارندهای نیست. اگر یک نفر در یک جمع بیادبی کند، از طرف بقیه طرد میشود. این مسائل نگاه باز مسئولان را میخواهد که با ایجاد چنین مراکزی اجازه دهند جوانها دور هم جمع شوند. بگذارند این کثرت به وحدت تبدیل شود. این همیشه باعث اتفاقات خوب میشود و همیشه دو مغز بهتر کار میکند. باید درباره همه چیز گفتوگو کنیم.
وی در پایان گفت: علاوه بر جوانان، قشر بازنشستهای داریم که برای اوقات فراغتشان فکری نداریم. در مورد اوقات فراغت خانمها که قشر وسیعی از جامعه هستند، واقعاً ایده خاصی نداریم. تنها چیزی که میتواند مردم را گرد هم جمع کند و سالمترین آنها همیشه برنامههای فرهنگی هنری است. بهترین چیزی است که میتواند سوژه گفتوگو باشد. من واقعاً دلم میخواهد حالا که این همه هزینه شده و پردیس تئاتر تهران راهاندازی شده، با یک برنامهریزی خوب، بهرهبرداری خوبی هم صورت گیرد.