سرویس تئاتر هنرآنلاین: مریم آشوری چندی است که نمایش "مخ پریشونهای شلم" اثری از ساندرا فنیچلآشر را مخصوص گروه سنی کودک و نوجوان روی صحنه آورده است. این اثر نمایشی که برگرفته از تصویرسازی خلاقانه و خیرهکنندهای است مخاطبان این گروه سنی و حتی بزرگسالان را بسیار با نمایش همراه میکند. همچنین "مخ پریشونهای شلم" با بهرهگیری از موسیقی کودکانه و طراحی لباس شاد، تاثیر شگرفی در تماشاگران داشته و در مدت زمانی که روی صحنه است، مورد توجه مخاطبان قرار دارد و در پایان تماشاگر را وادار میکند تا شخصیت خود را مورد قضاوت قرار دهد. به بهانه اجرای این اثر نمایشی گپ و گفتی با مریم آشوری کارگردان نمایش داشتهایم که در ادامه میخوانیم:
از چه زمانی کار حرفهای در تئاتر را آغاز کردید و چه شد که به سمت کارگردانی آمدید؟
من از سال 78 شروع به کار حرفهای در تئاتر کردم و اولین کاری که انجام دادم، نمایشی بود که در دانشگاه سوره اجرا شد. بعد از آن اولین نمایش حرفهای را با آقای محمدحسین ناصربخت در تالار هنر انجام دادم و اجرایی هم در تالار مولوی داشتم. صرفاً کار کودک انجام نمیدهم و در کارهای بزرگسال هم حضور دارم. اولین تجربه کارگردانی من به سال 93 بر میگردد که به همراه عبد آتشانی نمایش "سفر شگفتانگیز" را به طور مشترک اجرا کردیم. در آن نمایش ضمن کارگردانی، عروسکگردانی هم انجام میدادم. نمایش "مخ پریشونهای شلم" دومین نمایشی است که کارگردانی میکنم و اولین تجربه کارگردانی مستقل من محسوب میشود.
نمایشنامه "مخ پریشونهای شلم" را چه زمانی خواندید و چه جذابیتهایی در این نمایشنامه وجود داشت که باعث شد علاقهمند شوید آن را روی صحنه ببرید؟
من این نمایشنامه را بعد از نمایشنامه "رینارد روباهه" و قبل از نمایشنامه "سفر شگفتانگیز" در سال 91 خواندم. این نمایشنامه در کتاب مجموعه نمایشنامههای کودک و نوجوان وجود دارد و آن را آقای نیما آزاد گیلانی ترجمه کرده است. بعد از آنکه این متن را خواندم، آن را یکی دو بار به تالار هنر دادم تا اینکه در نهایت با اجرای آن موافقت شد. همیشه مترصد فرصتی بودم که این نمایشنامه را روی صحنه ببرم. در سال 93 تئاتر "سفر شگفتانگیز" را با عبد آتشانی کار کردم و سال گذشته متوجه شدم که تالار هنر یک فراخوان برای ارائه نمایشنامه داده تا به نمایشنامههای منتخب فرصت اجرا بدهد. من متن"مردان خردمند شلم" را ارائه دادم و این نمایشنامه از سوی تالار هنر برای اجرای صحنهای انتخاب شد.
نام اصلی نمایشنامه ساندرا فنیچلآشر، "مردان خردمند شلم" است اما شما آن را با نام "مخ پریشونهای شلم" روی صحنه بردید. علت تغییر نام این نمایشنامه چه بود؟
چون اسم "مردان خردمند شلم" برای بچه ها سنگین بود، تصمیم گرفتیم که اسمی رو انتخاب کنیم که بچه ها با آن ارتباط بیشتری برقرار کنند. "مخ پریشونها" را هم به خاطر اینکه کاراکترهای نمایش کمی نادان بودند انتخاب کردیم.
معیار انتخاب بازیگرانتان برای ایفای نقشهای این نمایش چه بود و چرا از خانم آنالی شکوری برای بازی کردن در نقش یک مرد استفاده کردید؟
من حس کردم آنالی شکوری از پس این نقش بر میآید و به همین خاطر او را انتخاب کردم. به نظرم آمد که اگر آقایان میتوانند زنپوش باشند، پس خانمها هم میتوانند مردپوش باشند. خودم میخواستم در این نمایش بازی کنم ولی ترجیح دادم تمرکزم را بیشتر روی کارگردانی بگذارم. ضمن آنکه درگیر فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی "نون جوونی" هم بودم و خیلی نمیتوانستم روی بازی کردن در یک نمایش متمرکز شوم. مجموعه "نون جوونی" یک مجموعه نمایشی گفتوگو محور طنز است که در 90 قسمت برای شبکه سوم سیما ضبط شده و چند قسمت از آن پیش از محرم و صفر پخش شده است. بقیه قسمتهای این مجموعه هم بعد از محرم و صفر پخش میشود. اما در مورد بقیه بازیگران نمایش بگویم که وقتی داشتم متن را میخواندم، در حین خواندن قسمتهای مربوط به کاراکتر شهردار (مُتِل)، مهرداد باقری توی ذهنم میآمد و مطمئن بودم که آقای باقری میتواند از پس این نقش بر بیاید. محمد لقمانیان را هم دورادور میشناختم و چند کار عروسکی از او دیده بودم. آقای لقمانیان عروسکگردان عروسک "فامیل دور" و صداپیشه یکی از شخصیتهای مجموعه "کلاه قرمزی" است. وقتی آقای لقمانیان آمد متن را خواند و در دورخوانیها حضور پیدا کرد، مطمئن شدم که انتخابم درست بوده است.
در میان تماشاگران نمایش شما، کودکهای 3-4 ساله هم دیده میشود. شما این نمایش را برای چه گروه سنی آماده کردهاید؟
در تالار هنر تماشاگرانی از گروههای سنی مختلف به تماشای نمایش مینشینند و نمایش ما هم همچین شرایطی داشت. من بیشتر به گروه سنی نوجوان فکر میکردم اما در طراحی حرکتها توجهم به تماشاگرهای کودک هم بود و حتی به همان 3-4 سالهها هم فکر میکردم. به همین خاطر است که الان کودکهای 3-4 ساله هم میآیند و از نمایش "مخ پریشونهای شلم" لذت میبرند. مشکلی که وجود دارد این است که اگر قرار باشد یک نمایش مشخص کند که برای چه گروه سنی تدارک دیده شده، تماشاگر آن افت میکند. من اگر میخواستم نمایشم را صرفاً برای گروه سنی نوجوان بسازم، نیاز به حمایت بیشتری داشتم تا صندلیهای سالن خالی نشود. این اتفاق فقط مربوط به نمایش من نیست و میدانم که در این سالها هیچوقت مشخص نشده که نمایشهای کودک و نوجوان دقیقاً برای چه رنج سنی تولید شدهاند.
پیامی که شما به کودکهای 6-7 ساله و نوجوانها میدهید مشخص است ولی کودکهای 3-4 ساله از نمایش شما چه پیامی میتوانند بگیرند؟
من خیلی موافق نیستم که پیامم را به طور واضح بگویم. پایان نمایش "مخ پریشونهای شلم" اینطور است که به هر کسی با هر نگرشی یک تلنگر زده میشود و همه به فکر فرو میروند که آدم دانایی هستند یا نه؟ فکر میکنم لازم نیست حتماً بچههای 3-4 ساله هم از نمایش پیام خاصی بگیرند. آنها میآیند تا از اتفاقات صحنه لذت ببرند و چنین نمایشهایی بیشتر برایشان حالت سرگرمی دارد. ضمن آنکه معتقدم از همین حالا نباید بسنجیم که نمایش روی بچهها تأثیر گذاشته یا نه. شاید آن کودکی که امروز میآید نمایش مرا میبیند، ماهها و حتی سالها بعد یاد کودکی خودش و این نمایش بیافتد و یک نکته که از این نمایش یادش مانده رویش تأثیر بگذارد.
طراحی لباس نمایش "مخ پریشونهای شلم" خیلی شاد و مناسب کودکان انجام شده است. در این کار چقدر ازخانم زهرا یعقوبی کمک کردید؟
این چندمین کاری است که من با خانم یعقوبی انجام میدهم. طراح لباس نمایش "رینارد روباهه" هم خانم یعقوبی بود که به خاطر آن در جشنواره کودک و نوجوان جایزه اول طراحی را هم گرفت. خانم یعقوبی طرحهایش را برای این کار آورد و بعد ما در موردش مشورت کردیم و طرحهای نهایی برای دوخت فرستاد شد.
موسیقی نمایشتان تلفیقی از موسیقی زنده و پلیبک است. چرا نخواستید از موسیقی کاملاً زنده استفاده کنید؟
طراحی موسیقی این نمایش را عبد آتشانی انجام داده است. ما دوست داشتیم موسیقی نمایشمان زنده باشد ولی از آنجای که این کار مستلزم هزینه هنگفتی بود، سعی کردیم بخشی از موسیقی نمایش را ضبط کرده و سر صحنه پخش کنیم. من خودم هم جزو نوازندگان این نمایش هستم و به صورت زنده کاخن مینوازم.
یکی از اتفاقات جالبی که در نمایش شما میافتد این است که ارتباط بازیگرها با صحنه نمایش قبل از به روی صحنه آمدن بازیگرها آغاز میشود. خودتان میخواستید اینطور باشد یا به صورت ناخودآگاه این اتفاق افتاد؟
این ایده خودمان بود و ما قبلاً در نمایشهای دیگرمان هم این کار را انجام داده بودیم. در دو نمایش اولمان ایدهای به کار گرفته بودیم که بچهها به شخصیت اول نمایش کمک کنند و نمایش را جلو ببرند. این ایدهها در متن نمایش وجود ندارد و ساخته فکر خودمان است.
تصویرسازیهای کودکانهای که در نمایشتان وجود دارد، برگرفته از الگوی خاصی است؟
این تصویرسازیها در متن وجود ندارد و ممکن است الگو گرفته از یک جای دیگر باشد اما من هیچوقت یادم نمیآید که از کجا الگو گرفته شده است. برخی از تصویرهایی که ما خلق میکنیم، تصویرهایی است که قبلاً دیده و شنیدهایم و بقیهاش هم خلاقیت خودمان است. من به دیالوگهای متن خیلی وفادار بودم ولی بعضی اوقات تا جایی که به متن صدمه وارد نشود، اجازه بداههپردازی هم به بازیگرها میدادم. متن این نمایشنامه حالت اپیزودیک دارد و رشته کلام آن پاره شده است که ما سعی کردیم کمی این پارگی رشته را پوشش بدهیم.
بازیگرهای نمایش چقدر با شما همفکری میکردند و در مورد مسائل مختلف نظر خودشان را ارائه میدادند؟
بازیگرها هم نظرات خودشان را ارائه دادند ولی در نهایت نمایش "مخ پریشونهای شلم" آن چیزی شد که من میخواستم. خیلی وقتها روی نظر بازیگرها فکر کردم و تا جایی که ایدههایشان به نمایش صدمه نمیزد، از ایدههای آنها هم استفاده کردم. خودم هم یک سری ایدهها داشتم که به خاطر هزینه بالا موفق به اجرای آن نشدم. مثلاً دلم میخواست از بندبازی استفاده کنم ولی به خاطر هزینه بالای استفاده از بندبازی، آن بخش را با ویدئو پروجکشن نشان دادم.
چرا هر شب نمایشتان فیلمبرداری میشود؟
چون در حین اجرا من فقط حواسم به نور و صدا است و نمیتوانم تمام اتفاقات نمایش به ویژه بازی بازیگرها را به طور تمام و کمال ببینم. بنابراین فیلم همه اجراها را میبینم و هر نکتهای که لازم باشد را به بچهها گوشزد میکنم.
جایگاه تئاتر کودک و نوجوان را در کشورمان چطور ارزیابی میکنید؟
معتقدم که از تئاتر کودک و نوجوان باید حمایت بیشتری صورت بگیرد. الان وضعیت تبلیغات تئاتر کودک و نوجوان خوب نیست. من برای نصب بیلبورد تبلیغاتی به شهرداری مراجعه کردم و متوجه شدم که شهرداری از ما هزینه سنگینی طلب میکند. زمانی که کارم را در تئاتر شروع کردم، تالار هنر برای هر نمایش 2-3 بیلبورد میزد اما الان هم تبلیغات شهری و هم تبلیغات تلویزیونی و رادیویی از ما دریغ شده است. هنرمندان هم چندان از تئاتر کودک استقبال نمیکنند. ما به عنوان بازیگر به تماشای تئاترهای بزرگسال میرویم ولی بازیگرهای نمایشهای بزرگسال به دیدن کار کودک نمیآیند. مگر اینکه یکی از آنها بچه داشته باشد یا دوستش در آن نمایش بازی کند. به نظرم تئاتر، تئاتر است و فرقی ندارد که شما چه نمایشی روی صحنه میبرید. باید از همه این نمایشها حمایت شود.
مرکز هنرهای نمایشی از نمایشتان حمایت نکرد؟
به من گفتند چون کار دومتان است، تا یک سقفی میتوانیم کمکتان کنیم. این در حالی است که من 17-18 سال سابقه کار در تئاتر دارم و بازیگرهای نمایش من هم همه حرفهایهای حوزه تئاتر کودک و نوجوان هستند.
از فروش نمایش "مخ پریشونهای شلم" راضی هستید؟
فروش نمایش خوب است ولی اگر به تعطیلیهای اخیر نمیخوردیم، تماشاگرهای بیشتری داشتیم. نمایش ما یک هفته به خاطر جشنواره آیینی سنتی و 15 روز به خاطر ایام سوگواری محرم تعطیل بود. وقتی بعد از محرم نمایشمان از سر گرفته شد، بچهها میگفتند حس میکنند اجرای اولشان است. در این مورد خوش شانس نبودیم. شاید میشد طوری برنامهریزی کنیم که این اتفاقها نیافتد. ما تا آخر مهر اجرا داریم و انشاءالله اگر امکانش پیش بیاید، نمایشمان را برای جشنواره کودک و نوجوان هم آماده خواهیم کرد.
بعد از اتمام اجرای نمایش "مخ پریشونهای شلم" چه فعالیتهایی در عرصه تئاتر خواهید داشت؟
در حال حاضر دارم با عبد آتشانی همفکری میکنم تا یک طرحی را آماده کنیم که آن را یا عبد و یا یک نویسنده دیگر بنویسد و من کارگردانی کنم. تالار هنر قوانین خاص خودش را دارد و من سال بعد نمیتوانم نمایشی را به روی صحنه ببرم. باید منتظر سال 97 بمانم. شرایط سالنهای خصوصی هم طوری نیست که در آنها بشود تئاتر کودک روی صحنه برد. سالنهای خصوصی 30 درصد گیشه یک نمایش را بر میدارند. در این صورت برای یک تئاتر کودک ریسک است که در سالن خصوصی روی صحنه برود. من از الان دغدغهام این است که پول بازیگرهایم چه میشود. نمیتوانم ریسک کنم چون در قبال گروهم مسئولیت دارم. این را هم بگویم که به دنبال یک متن خوب برای اجرای یک تئاتر بزرگسال هم هستم ولی هنوز متن خوبی به دستم نرسیده است.
و صحبتهای پایانی؟
از بازیگرهای نمایش "مخ پریشونهای شلم"، مدیریت تالار هنر و همه دستاندرکاران این تالار متشکرم.