سرویس تئاتر هنرآنلاین: داود فتحعلیبیگی یکی از باسوادترین هنرمندان حوزه نمایشهای آئینی است. او بهتر از هرکسی تعزیه را میشناسد. او معتقد است برای ساماندهی و حفظ نسخهها، تصاویر و فیلمهای تعزیه هرلحظه زمان ارزشمند است چون نسل هنرمندان این حوزه آخرین سالهای زندگی خود را میگذرانند و این حقیقت تلخی است. فتحعلیبیگی صراحتا اعلام کرد نیازی نیست مسئولان بیایند و برای اجرای تعزیه پولی بدهند زیرا مردم خودشان چراغ آن را روشن نگهداشتهاند و وظیفه مدیریت فرهنگی، جمعآوری و حفظ این تاریخ سیصد ساله است.
به بهانه فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری سالار شهیدان با این کارگردان، درام نویس و پژوهشگر درباره تعزیه به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
وضعیت امروز هنر تعزیه در ایران را به نسبت گذشته چطور ارزیابی میکنید؟
در سالهای اخیر، هنر آیینی تعزیه از نظر کمی توسعه پیدا کرده ولی از نظر کیفی دارد در سیری نزولی حرکت میکند. علتش هم این است که بسیاری از استادان و پیشکسوتانی که تعزیه را از قدما یاد گرفته بودند، دستشان از دنیا کوتاه شده است. همچنین گروههای حرفهای تعزیه که زمانی تعزیه را از مربیان حرفهای این حوزه آموزش میدیدند نیز در خیلی از جاها از بین رفتهاند. از طرفی، در حال حاضر هیچ مرکز آموزشی و پژوهشی برای آموزش درست و اصولی هنر تعزیه وجود ندارد. گرچه تعداد کمی از استادان وجود دارند که تعزیه را به شکل اصولی به نسل جدید تعزیهخوانها یاد میدهند ولی متأسفانه خیلی از متقاضیان یادگیری تعزیه با معلمهایی کار میکنند که به اسم نوآوری دارند تعزیه را خراب میکنند. عدهای این کار را از سر ندانمکاری انجام میدهند و ولی برخی از پیشکسوتان این هنر نیز فکر میکنند باید با به وجود آوردن نوآوری در تعزیه، هنر ناب ارائه بدهند. در واقع آنها بدون رعایت ضوابط و قراردادهای اجرای تعزیه، در آن دخل و تصرف میکنند.
اگر مسئولان به داد تعزیه نرسند و برای تعزیه مراکز آموزش و پژوهشی ایجاد نکنند، هنر تعزیه رفته رفته از اصالت خالی میشود و یک شکل بیمحتوا از آن میماند. البته همین شکل هم به مرور زمان دستخوش دخل و تصرف میشود و اصالت تعزیه کاملاً از بین میرود.
اشاره کردید که از هنر تعزیه حمایت خاصی نمیشود و هیچ مرکز آموزشی هم برای این هنر وجود ندارند. در چنین شرایطی چطور رشد کمی دارد؟
رشد کمی تعزیه به خاطر علاقه شخصی مردم است. مردم هنر بازیگری را دوست دارند و یکی از جاهایی که میتوانند به عنوان بازیگر ظاهر شوند هم میدان تعزیه است. بخشی از علاقه مردم به تعزیهخوانی به خاطر اعتقادهای آنهاست و بخش دیگرش هم به علاقه به بازی کردن و دیده شدن مربوط میشود. به هر حال کسانی که به هر دلیلی به تعزیه علاقهمند میشوند، سعی میکنند تعزیهخوانی را یاد بگیرند که چون برای این هنر هیچ مرکز آموزشی وجود ندارد، فیلمهای تعزیه تبدیل به منبع یادگیری میشوند. جوانان فیلمهای تعزیه را تهیه میکنند و از روی آنها شروع به تقلید میکنند، غافل از اینکه تعزیهخوانهای بسیاری از فیلمهای تعزیه هم ممکن است اشتباه بخوانند. بعضی از آنها هم استعداد خوبی دارند ولی وقتی شما در تعزیهخوانی معلم نداشته باشید و به طور اصولی آموزش نبینید، کارتان تبدیل به یک کپیبرداری میشود که معلوم نیست کار نمونه کپیبرداری شدهتان چقدر اصالت دارد. اخیراً شنیدهام که یکی از مؤسسههای علمی-کاربردی اقدام به آموزش شبیهخوانی کرده است که به هر حال اتفاقی خوبی است ولی باید دید که مربیان تعزیه آن مؤسسه میخواهند تعزیه را به چه سبک و سیاقی آموزش بدهند.
آموزش تعزیه هم مثل آموزش هر هنر دیگری نیاز به تدوین درست واحدهای درسی دارد و اگر این کار به درستی انجام نشود، نتیجه مثبتی عاید هنرجو نمیشود.
نسخه و متن نمایش تعزیه اولین لازمه یک اجرای خوب تعزیهخوانی است. در خصوص اصالت و تعداد نسخههای باقی مانده و چاپ شده تعزیه برآوردی وجود دارد؟
متأسفانه تا به حال بخش زیادی از نسخ تعزیه چاپ نشده و اغلب نسخههای در دست گروههای تعزیهخوان هم نسخههای دست اول نیست. البته امکان دسترسی به نسخههای دست اول وجود دارد منتها مستلزم این است که مرکزی به عنوان متولی این امر وجود داشته باشد تا این نسخهها را گردآوری و چاپ کند. تاکنون تعدادی از نسخهها توسط اشخاص و مؤسسههای مختلفی از جمله مرحوم جابر عناصری، انتشارات سروش، انتشارات جشن هنر و برخی انتشارات شهرستانها چاپ شده و برخی از این نسخهها نیز به اهتمام بنده و دیگر دوستان به چاپ رسیده است. طبق برآوردها در حال حاضر بیش از 500 عنوان نسخه چاپ شده تعزیه وجود دارد. خود من بالای 360 عنوان نسخه تعزیه را در واتیکان پیدا کردم. بنابر روایت زندهیاد هاشم فیاض، در دورهای که یک ایتالیایی نسخههای تعزیه را گردآوری میکرد، برخی از تعزیهخوانها چون فهمیده بودند چنین شخصی وجود دارد که تعزیهها را میخرد، خودشان نسخه تعزیه مینوشتند و به قیمت دو تومان به آن شخص میفروختند. به همین علت بسیاری از نسخههای تعزیه یا اصالت ندارد و یا فقط مربوط به گوشهای از یک مجلس تعزیه بوده است. در حال حاضر فقط یک سوم نسخههای موجود چاپ شده و خیلی از این نسخهها در اختیار مجموعههای خصوصی تعزیهخوانها قرار دارد و بعضیهایش هم در حال نابودی است.
تعزیه ردیفهای آوازی خودش را دارد که این ردیفهای آوازی را استادکارهای این هنر باید آموزش بدهند ولی گویا این ردیفهای آوازی به طور کامل استخراج و تدوین نشده است. تاکنون پژوهشی برای مدون کردن زمینه ردیفهای آوازی تعزیه انجام شده است؟
در این زمینه پژوهشهایی انجام شده اما هیچوقت پژوهش جامع و کاملی نبوده است. ما خودمان به عنوان یک جوشش فردی در تلاش هستیم که با کمک دوستان ردیفهای آوازی تعزیه را استخراج کنیم تا این ردیفهای آوازی به کمک آموزش تعزیه بیاید. به هر حال این یک جوشش فردی است و ما انتظار داریم این کار توسط یک تشکیلات انجام شود و آن تشکیلات سعی در مدون کردن ردیفهای آوازی تعزیه کند. امیدواریم در آینده تلاش بیشتری در این زمینه انجام گیرد.
بسیاری از تعزیهخوانها فقط به اجرای تعزیههای عاشورایی مسلط هستند اما همیشه گفته شده که بعضی از تعزیهخوانها شیوه اجرای چندین مجلس تعزیه را میدانستند. این افراد چه کسانی هستند؟
زمانی مرحوم هاشم فیاض شیوه و فن اجرای بیش از 200 مجلس تعزیه را میدانست اما الان همچین شخصی وجود ندارد اما تعزیهخوانهای با تجربه و با دانشی همچون آقایان مرتضی صفاریان، رضا حیدری، علاءالدین قاسمی، قوامالدین قاسمی، محمد رضایی، علی قویدل و محمد بخشینیا به شیوه اجرای حداقل 40-50 مجلس تعزیه تسلط دارند و روی آنها میشود حساب ویژهتری باز کرد. البته تعزیهخوانهای حرفهای دیگری هم وجود دارند که شاید از قلم افتاده باشند.
عدهای تعزیه را به عنوان یک هنر میبینند و دوست دارند و عدهای دیگر شاید به بُعد هنری آن توجهی نکنند و بیشتر به خاطر احساسات مذهبی مسحور تماشای تعزیه میشوند. اساساً از چه منظری باید به هنر تعزیه نگاه کرد؟
تعزیه یک نمایش آیینی است ولی در ضمن ویژگیهای یک هنر نمایشی هم در آن دیده میشود. تعزیه را از 4 منظر تاریخی، اعتقادی، هنری و عرفانی باید نگاه کرد و آن را فقط نمیشود از منظر مستندات تاریخی دید چون خیلی جاها ردپای اشارات تاریخی در تعزیه دیده نمیشود. مثلاً تعزیه "روحالارواح" هیچ سند تاریخی ندارد. قصه این تعزیه راجعبه این است که روح پیامبر اسلام (ص)، امام علی (ع)، حضرت فاطمه (س) و امام حسن (ع) در روز عاشورا در بهشت منتظر آمدن ارواح شهدای کربلا است. این تعزیه کاملاً بر اساس یک امر اعتقادی شکل گرفته و هیچکس هم نمیتواند بگوید غلط است چون ما معتقدیم که ارواح معصومان و بزرگان دین زنده است و آنها در پیشوای خداوند روزی دارند. اینکه تعزیهنویس فکر کرده ارواح این معصومان در بهشت منتظر ارواح شهدای کربلا است، تخیلی بوده و سند تاریخی ندارد ولی از منظر اعتقادی و هنری انکارشدنی نیست، به همین علت باید تعزیه را از چند منظر نگاه کرد.
بعضی از تعزیهها مخصوصاً تعزیههای عاشورایی هر ساله اجرا میشوند و اهمیتشان برای همه پیداست. اما تعزیههای دیگری هم وجود دارد که خیلی کمتر اجرا میشوند و یا شاید اصلاً اجرا نشوند. تکلیف آن تعزیهها چه میشود؟ موضوع این است که حالا که نسخهها سر و سامان درستی ندارند، اجرا گویا آخرین امید برای حفظ برخی از آنهاست.
در حال حاضر لازم است متن همه تعزیهها نگهداری شود. حتی آن تعزیههایی که قابل اجرا نیستند هم باید محافظت شوند. مثلاً تعزیه "زوار غریب" دیگر امروز کارکردی ندارد و میتوان آن را اجرا نکرد اما حتماً باید متن آن را به عنوان یک سند نگه داشت. تعزیه "یوسف و زلیخا" را هم نمیشود حذف کرد. در این تعزیه به جنبههای عرفانی و تاریخی تعزیه پرداخته شده است و ضمناً این تعزیه دارد داستان زندگی یک پیامبر را با بسیاری نکات ظریف انسانی مطرح میکند که همه اینها ما را ملزم به نگهداری از آن میکند.
در نسخههای تعزیه به تکنیکها و حاشیههای اجرا اشاره میشود یا تعزیهخوانها برای رسیدن به تکنیکهای اجرا باید به منابعی دیگر همچون کتابها و فیلمها رجوع کنند؟
دانش مربوط به اجرا و خوانش تعزیه یک دانش منحصربهفرد است که ثبت و ضبط نشده است. متأسفانه سنت تعزیهنویسی به فراموشی سپرده شده است. اگر کسی بخواهد نسخه تعزیه بنویسید، باید هم طبع شعر داشته باشد و هم ادبیات و شیوه تعزیهنویسی را بشناسد. یک تعزیهنویس باید بداند که شبیهنامهها چه نوع شبیهنامههایی هستند و حتماً باید نمایش روایی را از منظر تعزیه بشناسد. در گذشته هنر تعزیهنویسی به صورت تجربی به نسلهای بعد منتقل شد که متأسفانه این روند از دورهای قطع شد و حالا تعزیهنویسی به فراموشی سپرده شده است. البته تلاشهایی انجام شده و حتی یک پایاننامه هم زیر نظر خود من در مقطع فوق لیسانس در ارتباط با شیوه تعزیهنویسی نوشته است اما کفایت نمیکند.
اما درباره اجرای تعزیه، یک سری قراردادهای اجرایی وجود دارد که بخشی از آن به ایفای نقش مربوط میشود. ایفای نقش همان بیان، رفتار، کردار، آمد و شد و آداب اجرای مجلس تعزیه است که هر کدام از این بخشها مبحث خیلی مفصلی هستند. برای مثال در گفتار تعزیه، موسیقی خیلی مهم است و یک تعزیهخوان باید ضمن بهرهمند بودن از استعداد خواندن، در محضر یک معلم تعزیهخوانی حاضر شود و چگونگی خواندن تعزیه را هم بیاموزد. طبیعتاً کسی که به تازگی وارد حیطه تعزیهخوانی شده، باید از اجرای نسخههای کوتاه تعزیه شروع کند و بعد که به مهارت لازم رسید، نسخههای بلندتر را اجرا کند. چگونگی ارتباط گرفتن با شبیهخوان مقابل، نوازنده و تماشاگر هم برای تعزیهخوان خیلی مهم است. تعزیهخوانی ریزهکاریهای زیادی دارد که هر کدام باید به صورت جداگانه آموزش داده شود.
اگر دولت اهتمام بورزد و یک مرکز آموزشی برای تعزیه تأسیس کند، فکر میکنید در کشورمان به اندازه کافی معلم تعزیه برای آموزش شاخههای تعزیهنویسی و تعزیهخوانی وجود دارد؟
در حال حاضر مربیانی داریم که بتوانند تعزیه را آموزش بدهند اما نمیدانم 10 سال بعد هم همچین شرایطی وجود دارد یا نه. اگر قرار باشد یک مرکز آموزشی برای تعزیه ایجاد شود، حتماً باید یک هیأت علمی تشکیل شود تا افراد مطلع این حوزه گرد هم بیایند و قبل از پذیرش هنرجو، طی یک زمان 6 ماهه تا یک ساله، کتابها و واحدهای آموزش تعزیه را تدوین کنند. نمیدانم تأسیس این مرکز آموزشی شدنی است یا نه. متأسفانه وزارت علوم، سازمان میراث فرهنگی و همه تشکیلات دولتی نسبت به این موضوع بیتوجه هستند. فقط میتوانم ابراز امیدواری کنم که چنین مرکزی تأسیس شود چون اگر احیاناً علاقهمندی مردم به مقوله عاشورا و قیام امام حسین (ع) نبود، ممکن بود امروزه هنر تعزیه هم همچون هنرهای نقالی و تخت حوضی رنگ ببازد.
در صحبتهایتان اشاره کردید که تاکنون هیچ تشکیلات دولتی در زمینه تعزیه کار پژوهشی انجام نداده و بیشتر تلاشهای این حوزه حاصل جوششهای فردی پژوهشگران حوزه تعزیه بوده است. درباره این جوششهای فردی بیشتر توضیح بدهید؟
درباره هنر تعزیه تعدادی رساله، مقاله و کتابنوشته شده که نظر خیلیها را به تعزیه جلب کرده اما همانطور که اشاره شد، همه این کتابها با جوشش فردی افراد چاپ شده است. برای مثال دکتر حسین اسماعیلی در کتاب "تشنه در میقاتگه" مجموعه تعزیههای لیتن را چاپ کرده و ضمنا یک مقدمه مفصل را هم از منظر روایتشناسی در تعزیه نوشته است. همچنین زندهیادان عنایتالله شهیدی و صادق همایونی هم در ارتباط با تاریخچه هنر تعزیه مطالب زیادی نوشتهاند. آقای داوود حاتمی هم مجموعه مقالات پیتر چلکوفسکی در سمپوزیوم تعزیه جشن هنر را گردآوری کرده است. چنین جوششهای فردی در زمینه پژوهش تعزیه وجود دارد اما هنر تعزیه مستلزم ورود تشکیلات دولتی به این حوزه است تا قلمرو آموزش و پژوهش تعزیه با پیشرفت بیشتری مواجه شود. اگر چنین تشکیلاتی به وجود بیاید، گردآوری و انتشار نسخههای تعزیه هم میتواند تسهیل شود و حتی نسخههای غیرموثق و دخل و تصرف شده را هم میتوان بازنویسی کرد و به عنوان نسخههایی ارزشمند در اختیار گروههای تعزیهخوان قرار داد.
من خیلی از نسخههای تعزیه را دیدهام که به لحاظ سند تاریخی حاوی اشتباهات زیادی هستند. در اغلب تعزیههایی که اجرا میشود شاهد این هستم که شبیه حر در کربلا به شبیه امام حسین میرسد که این یک اشتباه فاحش تاریخی است. طبق تاریخ، حر در میانه راه با امام حسین (ع) مواجه میشود. طبیعتاً اینگونه اشتباهات باید توسط آدمهای خبره تعزیه برطرف شود.
خود شما تاکنون تحقیق و پژوهشی برای رفع ایرادات تاریخی نسخههای تعزیه انجام دادهاید؟
چند سال پیش چنین اقدامی توسط دفتر هنر و ادبیات هلال وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی شروع شد که متأسفانه بودجه لازم در اختیار ما قرار نگرفت و ادامه پیدا نکرد. ما به عنوان نمونه روی تعزیه مسلم کار کردیم که نزدیک به 6 ماه زمان برد تا توانستیم نسخههای متفاوت تعزیه مسلم را گردآوری و اصالت نسخههای تعزیه را حفظ کنیم. البته نمیشد یک نسخه را به عنوان نسخه واحد ملاک قرار داد چون هر کدام از این نسخهها اشکالی داشت. یک گروه متشکل از دو تعزیهخوان، یک کارشناس تعزیه، یک روحانی و یک کارشناس تاریخ روی تعزیه مسلم کار کردیم و سعیمان بر این بود که نسخه کم ایرادی از تعزیه مسلم ارائه کنیم که هم بر مبنای نسخههای قدیمی باشد و هم با خوانش قرائت امروز ما از این واقعه تاریخی هماهنگ باشد. ضمن آنکه برایمان مهم بود که از جهت موسیقایی هم اصالت اشعار حفظ شود. ماحصل آن تلاشها فیلمی شد که به نظرم در نوع خودش کمنظیر است چون تا به حال با این دقت و حساسیت روی نسخههای تعزیه کار نشده بود. اگر چنین فعالیتهایی ادامه پیدا میکرد، میتوانست به روند حفظ و نگهداری نمونههای اصیل تعزیه کمک کند و مؤثر واقع شود. طبیعتاً اصلاح نسخههای تعزیه به چنین ساز و کاری احتیاج دارد. اینکه ما انتظار داشته باشیم خود تعزیهخوانها چنین کاری را انجام بدهند، بیهوده است چون این کار از توان و عهدهشان خارج است. آنها دانش و تجربه لازم برای مبرا ساختن نسخههای تعزیه از اشتباهات تاریخی را ندارند و انجام چنین کاری باید بر عهده پژوهشگران باشد و این کار پژوهشی باید از طرف یک تشکیلات دولتی صورت بگیرد.
عموم تعزیههایی که اجرا میشود، تعزیههای مناسبات تراژیک تاریخ از جمله تعزیههای روز عاشورا یا تعزیه روز 28 صفر است و به تعزیه سایر رویدادهای مهم مذهبی از جمله تعزیه اعیاد پرداخت چندانی نمیشود. وضعیت تعزیه اعیاد را چطور ارزیابی میکنید؟
تعزیههای مربوط به اعیاد خیلی محدود هستند و تعزیهخوانهای کمتری میتوانند آن را اجرا کنند. در عید قربان ممکن است تعزیه ذبح اسماعیل اجرا شود و یا تعزیه غدیر خم هم گاهی اوقات خوانده شده است. منتها تعزیههای اعیاد به صورت یک سنت همیشگی خوانده نمیشود و اجرای آنها خیلی پراکنده است. ممکن است خیلی از گروههای تعزیهخوانی توانایی اجرای تعزیه اعیاد را داشته باشند اما معمولاً تا کسی از آنها دعوت نکند و هزینه اجرا را ندهد، دست به چنین کاری نمیزنند. اما گاهی اوقات هم پیش آمده که با پافشاری اعضای محل این تعزیهها برگزار شده است. به طور کلی تعزیههای اعیاد نسبت به تعزیههای وقایع تراژیک صدر اسلام کمتر است.
در حال حاضر هنرمندانی وجود دارند که در چیدن صحنه، چهرهآرایی یا دوخت لباس تعزیه مهارت داشته باشند و در این زمینهها با گروههای تعزیهخوانی همکاری کنند؟
در تعزیهخوانی مفهوم چهرهآرایی به آن معنایی که در تئاتر تعریف میشود، وجود ندارد و معمولاً به قد، شکل و شمایل خود شبیهخوان اکتفا میشود. البته ممکن است که در یک گروه تعزیه شبیه امام زینالعابدین وجود نداشته باشد و یک پیرمرد 70 ساله را شبیه امام کنند. این ملاحظات خیلی در نظر گرفته نمیشود و معمولاً گروههای تعزیهخوانی بر اساس یک سری قواعد و قراردادهای هماهنگ شده عمل میکنند. اما گروههایی هم وجود دارند که به عناصر صحنه توجه بیشتری دارند که این گروهها ملزومات خود را برای اجرای تعزیه از 2-3 تولیدکننده به خصوص در سطح شهر تهران تهیه میکنند. حاج ابوالفضل مقدر تنها کسی بود که به خاطر علاقهاش به امام حسین (ع) از سالها پیش سرمایهاش را صرف ساخت قبا، کلاه، چکمه و سایر لوازم پوششی شبیهخوانی میکرد و گروههای مختلف لوازمشان را از ایشان خریداری میکردند. وضع سلامتی او هم که متاسفانه خوب نیست و کارگاهش تعطیل شده است. یکی-دو تولیدکننده دیگر هم مشغول به کار هستند که عمده اینها پس از انقلاب وارد این حوزه شدهاند چون پیش از انقلاب معمولاً تعزیهخوانها از وسایل گروههای قدیمی استفاده میکردند.
تاکنون تلاش و فعالیتی برای حفظ موزهای وسایل تعزیهخوانی شده است؟
متأسفانه من ندیدهام که اقدام جدی در این زمینه انجام شده باشد. در حال حاضر وسایلی از تعزیهخوانی موجود هست که ارزش نگهداری در موزهها را دارد؛ اما تلاشی برای این اتفاق نمیشود. من شنیدهام که بخشی از وسایل اجرای تعزیه تکیه دولت، در انبارهای کاخ گلستان وجود دارد اما نمیدانم چرا آن وسایل خاک میخورند و به نمایش گذاشته نمیشوند.
در سالهای اخیر در بعضی از تئاترهای کشور دیده میشود که کارگردانها به دنبال استفاده از تکنیکهای اجرای تعزیه در تئاترهای مدرن هستند. شما چقدر با چنین رویکردی موافق هستید؟
در تعزیه متن و اجرا تابعی از هم هستند. یعنی اگر بخواهید یکی از نمایشنامههای آرتور میلر یا نمایشنامهنویسهای ایرانی را به شیوه تعزیه اجرا کنید، باید آن را بازنویسی کنید و با ساختار متن تعزیه به یک نمایش روایی تبدیلش کنید. کسی که این کار را انجام میدهد، باید شیوه درامنویسی تعزیه را بداند و نمایش روایی را هم بشناسد. اگر چنین علمی در گروه اجراکننده باشد، میتوان از تکنیکهای اجرای تعزیه در تئاتر مدرن استفاده کرد.
بعضی از کارگردانهای خوب تئاتر از جمله آقای محمد رحمانیان در نمایش "عشقه" و آقای اصغر دشتی در "شازده کوچولو" از این سبک و سیاق استفاده کردهاند و موفق هم بودهاند. این کارگردانها هم به ویژگیهای ساختاری تعزیه اشراف دارند و هم به تئاتر مدرن. اگر کارگردانی این کار را انجام بدهد و به تعزیه اشراف نداشته باشد، یقیناً نمیتواند به درستی از تکنیکهای تعزیه در تئاتر مدرن استفاده کند.
مهمترین ویژگی ساختاری تعزیه، روایی بودن آن است. ما در گذشته هنر نقالی داشتیم که یک نقال هم شرح صحنه میداد و هم از زبان شخصیتهای داستان جملاتی را نقل قول میکرد. یک نقال به جای تکتک شخصیتهای داستان نقشآفرینی میکرد. این شیوه به شبیهخوانی هم راه پیدا کرد و به همین علت شبیهخوانها تبدیل به راوی نقشها شدند. وقتی یک شبیهخوان تبدیل به یک راوی میشود، سعی میکند خودش را به آن شخصیت نزدیک کند و در عین حال فاصلهاش را هم نگه دارد. تعیینکردن این مرز کار ظریف و سختی است. اگر یک راوی بتواند این مرز را به درستی تعیین کند، آن موقع در اجرای زبان حال موفق عمل میشود و میتواند هر لحظه متفاوت باشد و حتی از نقشش خارج شود. یعنی ممکن است یک نفر اشقیاخوانی کند اما یک لحظه برای مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش هم اشک بریزد. این دیگر به توانایی شبیهخوان بر میگردد.
در نسخههای تعزیه چیزی به عنوان توضیح صحنه وجود دارد؟
گروههای تعزیهخوان بخشی از قراردادهای اجرا را در گفتوگوی میان شخصیتهای نمایش پیدا میکنند. در واقع وقتی در میان صحبتهای اولیاء و اشقیاء حرف از گرز، شمشیر، خنجر و سایر ابزار به میان میآید، گروه اجراکننده متوجه میشود که در آن صحنه باید از این لوازم استفاده کند. یک بخش کار هم تجربی است. یعنی بعضی وقتها خود گروه اجراکننده باید بر اساس هوش و ذکاوتش، توضیح صحنه را استخراج کند. بنابراین در نسخههای تعزیه خبری از توضیح صحنه به همان مفهومی که در نمایشنامهها دیده میشود، موجود نیست.
یکی از لطمههایی که امروزه دارد به تعزیهخوانی وارد میشود، لطمههای ناشی از گم شدن تجربههای اجراها است. برای مثال اگر تعزیه حضرت یونس خوانده شود، هیچکس نمیداند که شبیه حضرت یونس باید چگونه در دل ماهی قرار بگیرد. چنین تکنیکهایی در زمان نگارش متن تعزیه نوشته نشدهاند چون آن زمان فکر نمیکردند که ممکن است سالها بعد تجربههای اجرای تعزیهها گم شود و آیندگان نیاز به مراجعه به این تکنیکها داشته باشند. به همین خاطر است که میگویم لزوم نگهداری نسخههای تعزیه و همینطور تصاویر و فیلم اجراهای تعزیه احساس میشود. ممکن است سالها بعد خیلی از تکنیکهایی که امروز در تعزیهخوانی اجرا میشود، به فراموشی سپرده شود اما اگر امروز این تکنیکها ثبت شود، در آینده هنرمندان میتوانند به منابع موجود رجوع کنند و تکنیکهای درست اجرا را بدون تحمل رنج یاد بگیرند.
تعزیهخوانی یک نمایش میدانی است، به این معنا که تماشاگران دور تا دور اجراکنندگان قرار میگیرند و به تماشای تعزیه مینشینند. اما آیا میشود این هنر را در داخل سالنها هم اجرا کرد؟
این کار را میشود انجام داد ولی طبیعتاً بخش زیادی از ارتباط میان گروه تعزیهخوان با تماشاگران قوت خود را از دست میدهد و قطع میشود. وقتی تعزیه به صورت میدانی اجرا میشود، تماشاگر احساس نزدیکی بیشتری با گروه اجراکننده میکند و ارتباط بیشتری از اجرا میگیرد. نقالی و نمایش تخت حوضی هم چنین شرایطی دارند و وقتی حلقه تماشاگران شکل میگیرد، ارتباط میان گروه اجراکننده و تماشاگر تنگاتنگ میشود و هر دو گروه لذت بیشتری از اجرا میبرند. ضمن آنکه بخش قابل توجهی از قراردادهای اجرایی تعزیه یا تخت حوضی بر اساس شیوه میدانی اجرای آنها معنا پیدا میکند. کما اینکه وقتی سالها پیش نمایش تخت حوضی وارد سالنهای تئاتر ایتالیا شد، بخشی از قواعد این نمایش از بین رفت و نوع تقسیمبندیهای آن فرنگی شد. در مورد تعزیهخوانی هم همین شرایط برقرار است. گرچه در تعزیهخوانی تعریف مکان داستان باید با استفاده از کلام و روایت تعزیهخوان صورت بگیرد اما اجرا در سالنهای یک طرفه لذت تماشای اجرا در سالنهای میدانی را ندارد و تنها در میدان تعزیه است که تماشاگر میتواند به تمام بخشهای صحنه اشراف کامل داشته باشد.
عکسها، فیلمها و پردههای نقاشی که از تعزیهها در دسترس مردم است چقدر توانستهاند تعزیه را به لحاظ تصویری معرفی کنند و تأثیرگذار باشند؟
فیلمهای تعزیهخوانی که موجود است، عمدتاً فیلمهای 2-3 دهه اخیر هستند. البته از گذشته دورتر هم چند فیلم تعزیهخوانی وجود دارد. حتی شخصی به نام آقای روستایی اعلام کرده که چند فیلم مستند از اجرای تعزیه در دهه 40 گرفته که به دنبال ثبت آنهاست. اما طبیعتاً فیلمبرداری از تعزیهها زمانی رواج پیدا کرد که دوربینهای ویدئویی رایج شدند. از گذشته فقط یک سری عکس از اجراهای تعزیه در تکیه دولت موجود است که عدهای از آنها در دسترس مردم قرار گرفته و عدهای دیگر ممکن است هنوز چاپ نشده باشند. پردههای نقاشی هم متأثر از تعزیه بودهاند ولی آنها هم به طور سازمانیافتهای گردآوری و نگهداری نشدهاند. تعداد از آنها در خانه مردم و در موزه رضا عباسی تهران و سایر موزهها نگهداری میشود و بعضی هم توسط عتیقهفروشها گردآوری شده و به فروش رسیده است. 2-3 کتاب به زبان لاتین و فارسی هم وجود دارد که مجموعهای از تصاویر این نقاشیها در آن قرار داده شده است.
رسانههای تصویری و مکتوب چقدر میتوانند در معرفی تعزیه و اهمیت حفظ این هنر در میان مردم و مسئولان تأثیرگذار باشند و تاکنون چقدر به این موضوع توجه داشتهاند؟
رسانهها هم در حفظ جایگاه و اهمیت تعزیه بیتأثیر نیستند اما بر ما مبرهن است که فعالیت آنچنانی در این زمینه ندارند. فقط چند وبسایت وجود دارد که اخبار مربوط به تعزیه را پخش میکنند و علاقهمندان به تعزیه به آن سایتها مراجعه میکنند. رسانهها اگر به اندازه کافی و به درستی به هنر تعزیه بپردازند، ضمن تأثیرگذاری روی عامه مردم، میتوانند توجه متولیان فرهنگی را هم جلب کنند تا بالأخره یک مسئولی پیدا شود و برای کمک به این هنر اهتمام بورزد. ما نمیگوییم که مسئولان بیایند هزینه برگزاری تعزیهها را بدهند چون این کار را خود مردم قرنهاست که انجام میدهند. اما طبیعتاً این انتظار را از نهادهای فرهنگی داریم که برای جمعآوری و اصلاح نسخههای تعزیهخوانی دست به کار شوند و نهایت تلاش خود را برای حفظ اصالت تعزیه به کار بگیرند. در حال حاضر به شدت لزوم ثبت و ضبط بعضی از تعزیههای حرفهای برای معرفی به آیندگان احساس می شود. خیلی از جوانان شهرستانی به ما میگویند که هیچ منبع و الگویی برای یاد گرفتن و اجرای تعزیه ندارند و هیچ امکان آموزشی در دسترسشان نیست. واقعاً حیف است و غمبار. در هیچ کجای دنیا به هنری که بیش از 300 سال سابقه دارد تا این اندازه بیتوجهی نمیکنند. فقط میتوانم بگویم که امیدوارم مسئولان ما در میان دغدغههای دیگری که دارند، کمی هم به نمایشهای آیینی و سنتی کشور توجه کنند.