سرویس نمایش هنر آنلاین: بیگمان هنر همان ابزاری است که از گذشته تا امروز توانسته تمام ابعاد زندگی انسانی، از غم گرفته تا شادمانی و روزمرگیها را بازتاب دهد. در این میان یقیناً تئاتر نقشی پررنگ آنهم بر مبنای فرهنگ هر کشوری ایفاء کرده به همین خاطر نمایشهای سنتی در دنیای امروز جایگاه ویژهای از نظر تاریخی و مردمشناسی ایفاء میکنند.
از این دیدگاه به جرات میتوان گفت که تعزیه هنری است که از دل تاریخ و فرهنگ مردمی شیعیان سر برآورد تا بخش مهمی از اعتقادات شیعه را، به شکلی قابلپذیرش بین تمام اقشار جامعه حفظ کند.
تعزیه در تاریخ ایران نقشی بیش از یک نمایش معمولی ایفاء کرده است بهنحویکه این هنر محبوب که با عقاید مردمی پیوند عمیقی دارد، در دوره قاجار به اوج خود رسید و در زمان پهلوی ممنوع شد!
تعزیه از دیروز تا امروز
از آنجاکه حادثه کربلا همواره در تاریخ شیعه دارای ارزش و اهمیتی خاص بوده، تعزیه از دل این تراژدی بزرگ تاریخی سر برآورد. تراژدی که هنوز هم باگذشت بیش از 14 قرن قلب شیعیان را به درد میآورد و عشق به شهادت را جان میبخشد.
اما جای سؤال دارد که این هنر محبوب که با وجود محدودیتهای فراوان قرنها تاب آورده، از کجا آغاز شده و اساساً نویسنده متن آنچه کسی است؟
هنر نمایش یا تئاتر در ایران بعد از اسلام به علت منع مذهبی و مخالفت افکار عمومی جامعه دینی ایران با بسیاری از امور ذوقی و هنری تا اواخر قرن چهارم هجری بهکلی منسوخ و متروک بود. برای نخستین بار معذالدوله دیلمی (احمد پسر بویه) شاهنشاه دیلمی ایران (356-334 ه.ق) پس از تسلط بر بغداد، مرکز خلافت عباسی علیرغم احساسات مذهبی خلیفه و فقهای اهل سنت، دستور داد تا در آن شهر مجالس تعزیه سیدالشهدا در دهه اول محرم برپا شود. به همین خاطر بازارها بسته شد و مردم به علامت عزا لباس سیاه پوشیدند. از آن پس، این مراسم در اغلب شهرستانهای ایران مخصوصاً ایالات ساحلی دریای خزر و آذربایجان معمول شد.
البته تعزیه نیز نظیر سایر بخشهای فرهنگی هر جامعهای بدون تغییر باقی نماند بهنحویکه این هنر به مرور زمان از بیتکلفی خارج و به سمت تشریفات رفت. تعزیهخوانی که از دوره آلبویه آغاز و پس از حمله مغول و ترکتاز تیمور با استقرار حکومت مقتدر صفویه در ایران رونق و جلوه خاصی یافت. بهنحوی که در دوره قاجاریه علاوه بر اجرا تعزیه، مجالس روضهخوانی و سینهزنی همراه با نمایشهای مذهبی نیز معمول شد.
سرودن نخستین اشعار تعزیه ظاهراً با اجرای اولین تعزیه در ایران همزمان بوده است. بسیاری از مردم بر این باورند که تعزیه ریشه در باورهای مذهبی پیش از اسلام داشته که در دوران صفویه دارای حیات شده است.
نوشتههای جهانگردانی که در دوره صفویه از ایران دیدن کردند؛ مؤید این معناست که: حکومت صفویه در ایجاد و تحول تعزیه نقش بسیار مهمی را ایفا کرده است. تعزیهخوانی و اجرای آن پس از دولت صفویه در دوره زندیه به حد تکامل میرسد. ظاهراً کهنترین تعزیهنامه که در حال حاضر موجود است مربوط به عصر کریمخان زند است. تعزیه در اوایل فقط در روزهای تاسوعا و عاشورا اجرا میشد، ولی از زمان سلسله زندیه مرسوم شد که از روز اول محرم تا عاشورا و برخی ایام مذهبی مثل؛ اربعین امام حسین (ع)و یا شهادت امام علی (ع) به اجرا درمیآمد.
آمیختگی تعزیه با تشریفات
تعزیه بهعنوان یک هنر محبوب در دوره قاجاریه به اوج خود رسید. در این دوره است که بزرگان حکومتی و رجال درباری به نحوی باشکوه تعزیه بر پا میکنند و از فراهم آوردن امکانات برای این نمایش مذهبی جهان اسلام کوتاهی نمیکنند.
بر اساس کتابهای پژوهشی فتحعلی شاه به تعزیه و تعزیهخوانی علاقه بسیاری داشت به همین خاطر عوامل دربار سعی در برگزاری هر چه باشکوهتر این مراسم داشتند.
دکتر احمد تاجبخش در بخشی از کتاب خود آورده است:" بعضیها تعزیهداری را وسیله تظاهر به اشرافیت و حفظ ظاهر و به دست آوردن اعتبار اجتماعی و تحکیم و تقویت نفوذ مذهبی در میان عامه و خودنمایی قرار داده بودند و بعضی دیگر بهقصد رقابت و همچشمی با رقیبان و به نمایش گذاشتن ثروت و مکنت خود و نیز دستهای دیگر بهمنظور سرگرمی به این کار دست میزدند."
به نظر میرسد که این روند در دوره ناصرالدینشاه نیز ادامه داشت. گفته میشود که امیرکبیر نیز به تعزیه علاقه خاصی داشت به همین خاطر از شاعری خواست تا برای تعزیه شعری بسراید اما این موضوع سبب شد که بعد از قتل امیرکبیر، با تعزیه مخالفت شود و تا اواخر دولت قاجار عزاداری محرم به دستهها محدود شود.
دوران پهلوی و تعزیه سیاست زده
دورهی پهلوی، دوره افول تعزیه است. در دوره پهلوی دیگر از تکیه دولت، یادگار دوران شکوه تعزیه دوره قاجاری خبری نیست، تعزیه به همان سرعت که به وجود آمده بود روبهزوال گذاشت و دستههای بازیگران برای تأمین معاش مجذوب ارزش تجاری شدند، دستهها برای به دست آوردن بهترین نقشها برای نمایش باهم در نزاع بودند. افرادی که هزینههای تعزیه را متقبل میشدند کم و کمتر شدند، بنابراین هنگام اجرای تعزیه بازیگران به جمعآوری پول از تماشاچیان میپرداختند، ضمن اینکه در حساسترین مواقع، اغلب تعزیه قطع میشد.
با روی کار آمدن رضاخان اجرای تعزیه و مراسم سوگواری مشابه آن ممنوع شد تا جایی که دستاندرکاران این نمایش، شهرها را رها کرده و روانه روستاها و نقاط دورافتاده کشور شدند. همین امر نیز سبب شد که این افراد به کارهایی مانند دست بردن در نسخههای اصیل، دگرگون نمودن متن تعزیهها و ایجاد تحریف در برخی صحنهها بهمنظور تأمین اهداف خوانین و حکمرانان محلی بپردازند.
اگرچه تعزیه از شهرها دور شد و از فرهنگ شاهی و سنتهای درباری مصون ماند ولی در روستاها گرفتار مطالب موهوم و فرهنگهای عامیانه شد.
پس از سقوط رضاخان در سال 1320 و روی کار آمدن محمدرضا، تعزیه باقوت بیشتر به تجدید حیات گذشته رسید. در این دوران تعزیه به عنوان جلوه هنری بازمانده از دهههای قبل، حضور خود را در برخی محافل شهری نشان داد ولی به دوران اوج خود یعنی عهد ناصری بازنگشت و هم چنان بهصورت موروثی و عادات مذهبی با شیوههای ابتدایی و با امکانات ساده اجرا میشد.
تعزیه نمایش است یا تئاتر ؟
تعزیه بهعنوان هنری که سالیان دراز با فراز و نشیبهای فرهنگ ایرانی پیش رفته، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در قالب نمایشهای آیینی درآمد. در این میانه اما همواره عدهای به طرح این سوال که آیا تعزیه تئاتر است، پرداختند.
خداداد رضایی، کارشناس ارشد ادبیات نمایشی در پاسخ به این سؤال که آیا تعزیه نمایش است یا تئاتر گفت: هر تئاتری میتواند نمایش باشد ولی هر نمایشی تئاتر نیست. مانور نظامی، راهپیمایی، مسابقات ورزشی و… یک نمایش هستند ولی هرگز تئاتر نیستند زیرا تئاتر بر اساس یک قصه مشخص شکل میگیرد که در سادهترین شکل آن به شیوه سنتی و ارسطویی دارای ساختاری مشخص از مقدمه تا نتیجه است.
وی افزود: در تئاتر نوآوری و خلاقیت حرف اول حضور است و مردمی که برای تماشای تئاتر به سالنها مراجعه میکنند منتظر یک نوع رویداد جدید هستند که همراه با خلاقیت و زیبایی تماشا کنند. حال سؤال این است که آیا تعزیه هم به همین روش عمل میکند؟ یعنی از آن نوآوری و خلاقیت برخوردار است؟ از طرفی آیا تعزیه دارای قصه و ساختاری مشخص است؟ از طرفی دیگر، آیا میتوان گفت تعزیه تئاتر نیست؟
این کارشناس ارشد ادبیات نمایشی تصریح کرد: ماههای محرم و صفر مجالی است برای هنرمندان تعزیه تا با اجرای مجالس تعزیه در سوگواری این دو ماه مشارکت داشته باشند. تعزیه البته تئاتر است. چرا؟ چون قصه، گفتگو و ساختار دارد. تعزیه با یک مقدمه آغاز میشود.
رضایی تصریح کرد: معمولاً مقدمات تعزیه با یک تصمیم و خداحافظی از خانواده و ایلوتبار برای اعزام به جبهه نبرد و مبارزه با کفر آغاز میشود و توسط خود شخص و یا طرف دیگر درگیر معرفی و شخصیتپردازی میشود و با نبرد بین اولیاء و اشقیاء به اوج میرسد و با شهادت به پایان میرسد. مجالس تعزیه را معمولاً یک نفر کارگردانی میکند که به او تعزیهگردان یا "ناظم البکا" گویند. آنچه بین دو گروه رد و بدل میشود بهصورت شعر است که از نسخههای قدیمی تا به امروز دستبهدست شده است.
وی افزود: طشت آب در تعزیه نماد رودخانهی فرات است. همچنین چند شاخه برگ تداعی درختان خرما و یادآور محیط گرم در کنار فرات است البته المانهای زیادی هستند که نمادها را در تعزیه شکل میدهند. لذا تعزیه را میتوان تئاتر میدانی مذهبی، تئاتر سنتی و آئینی، تئاتر اسلامی و تئاتر مقدس نامید.
حیات تعزیه در امتداد فرهنگ ملی
این کارشناس نمایش تصریح کرد: تعزیه تئاتری میدانی است اما به خاطر عدم برخورداری از نوآوری و خلاقیت بیشتر جنبه نمایشی پیدا کرده است؛ زیرا مخاطب از قبل قصه را میداند و خوب میداند که چه رویدادی قرار است اتفاق بیافتد حتی به خاطر تکرار بسیاری از جوانان و مردم عادی بخشهایی از دیالوگهای این نمایش را حفظ هستند. البته امروزه بعضی از هنرمندان کشور تعزیه را به سالنهای اجرایی کشاندهاند و بارنگ و سیاق دیگر به اجرا درمیآورند. به نظر من تعزیه کشور نیاز به بازنگری دارد ضمن احترام به مقدسات و حفظ فلسفی تعزیه باید آن را از تکرار خارج کرد. تعزیه ضمن اینکه یک نمایش است باید یک تئاتر خوب نیز باشد.
تعزیه بعد از گذشت سالیان طولانی هنوز هم راه پرفرازونشیبی را در پی دارد اما بهطور حتم این هنر محبوب مذهبی که با فرهنگ ملی ما ایرانیان گرهخورده، هنوز جذابیتهای بیشماری در دل خود دارد. نگاهی به اجتماع مردم در مجالس تعزیه بیانگر محبوبیت این نمایش کهن است که هنوز هم میتواند با بلند شدن شمشیر یزید دستهای از مردم را به غم بنشاند و تراژدی تاریخی کربلا را به تصویر بکشد.
با نزدیک شدن محرم سالنهای نمایش تئاتر برای بازنمایی نمایش تاریخی تعزیه خود را آماده میکنند تا بازهم در عزای سالار شهیدان بگریند.